مارکس اسلام را ستوده ولی سکولارها آن را پنهان می کنند

مارکس، اسلام را ستوده ولی سکولارها آن را پنهان می کنند!

نویسنده : دکتر یوسف قرضاوی مترجم : سید جمال قریشی

علامه دکتر یوسف قرضاوی تاکید کرد که «کارل مارکس» نظریه پرداز فکری فلسفه سوسیالیستی در آخر زندگیش اسلام را ستوده و او آراء و نظراتب دارد که دین را برای زندگی انسان ضروری می داند و همچنان که دکتر رشدی فکار رحمه الله ، نیز از او نقل کرده است ولی سکولارها ای حقایق را انکار می کنند .

این موضوع در سخنرانی قرضاوی در برنامه شریعت و زندگی ( یکشنبه ۲۴/۱/۲۰۱۰ ) در کانال الجزیره تحت عنوان « نیاز به دین » آمده است .

قرضاوی نمونه هایی از روشنفکران غربی را ذکر کرد که بر ضرورت دین در زندگی انسان تاکید کرده و آن را شفادهنده و تقویت کننده روحیه در هنگام سختی ها دانسته اند ، مانند « الکسیس کارلیل » و « ارنست کونت » و … آنها معتقد اند که دین حق برای انسان و تقویت روحیه اش در کشمکش های زندگی ضرورت دارد و نیاز به دین فقط یک نیاز فطری و عقلی نیست .

و قرضاوی اظهار کرد که اسلام دین داری از روی جهل و نادانی و پیروی کورکورانه را رد می کند و بر بکارگیری عقل و بصیرت و تکیه بر دلیل و برهان برای رسیدن به آرامش ، تشویق می کند .

قرضاوی در کوشش برای تعریف دین بیان کرد که « دین درک وجود نیروی غیبی برتری است که دارای نیروی بالاتر از نیروهای عادی است و اسباب و سنت های مادی در مورد آن صدق نمی کنند و ادیان آسمانی و غیر آسمانی از آن جدا می شوند » . دین در زندگی دنیا برای انسان شبیه کشتی نجات است . و متذکر شد که « زندگی بدون دین هیچ ارزش و معنایی ندارد و خداوند بلند مرتبه انسان را فطرتا نیازمند به دین آفریده است که در هنگام سختی ها مانند قلعه ای به آن پناه می برد » .

همچنین بیان داشت که ما مسلمانان معتقدیم سر آغاز دین توحید بوده ، از زمان آدم ابوالبشر تا محمد علیه السلام و با بت پرستی همراه نبوده بوده است همچنانکه دانشمندان جامعه شناسی مانند دورکیم و … می گویند ، زیرا خداوند پیامبران را برانگیخته است تا مردم را از شرک و بت پرستی به سوی توحید خداوند بلند مرتبه بیرون بیاورند .

تاکید قرضاوی بر نیاز به دین ، همان دین حق است نه تمام ادیان زیرا ادیان گذشته تحریف شده اند و همچنانکه آیات قرآن و احادیث نبوی بر آن تاکید می کنند مانند این فرموده خداوند بلند مرتبه « لکم دینکم ولی الدین » و « إن الدین عند الله الاسلام »

ضرورت و نه نیاز

قرضاوی تاکید کرد که دین یک ضرورت عقلی ، فطری ، شخصی و اجتماعی است و فقط یک نیاز نیست ، همچنانکه اصولیات تقسیمات سه گانه ی ضروریات ، نیازها و اولویات را دارند . قرضاوی اشاره کرد که دین به سه سوال بدیهی برای انسان جواب می دهد ، مانند : از کجا آمده است ؟ بحث از رابطه ی علت و معلول و خالق و مخلوقات به کجا کشیده می شود ؟ حیات پس از مرگ و برای چه آمده است ؟ فلسفه زندگی و معنای آن .

قرضاوی در عین موافقت با یکی از فیلسوفان یونان مبنی بر اینکه « ممکن است شهر های بدون قصر و قلعه وجود داشته باشد اما نمی توان تصور کرد که شهر های بدون معبد و پرستشگاه وجود داشته باشند » اظهار داشت مهم آن است ما در مورد چیزهایی که در این معابد برستش می شوند بحث کنیم زیرا مردم گمراه شدند و غیر خداوند را عبادت کردند و به همین خاطر پیامبران به اقوامشان گفتند « فقط خدا را عبادت کنید که غیر از او معبود دیگری برای شما وجود ندارد »

و اضافه کرد که عدم آگاهیی از حقایق سبب افزایش خودکشی در اروپا و آمریکا شد و به افزایش تاسیس بیمارستان های روان درمانی منجر شده است . مکتبها و ایدئولوژی های بشری به این نتیجه رسیده اند که دین یک ضرورت بسیار اساسی برای انسان است ، همچنانکه در تجربه ارنست کونت و مارکس عینیت پیدا می کند و دکتر رشدی فکار در این رابطه گفته است که مارکس نظریاتی در مدح اسلام دارد ولی سکولارها آن را پنهان می کنند .

در این رابطه قرضاوی به کتاب های « الدین » شیخ عبد الله دراز و « الفکر الاسلامی الحدیث و صلته بلاستعمار الغربی » شیخ محمد بهی برای مطالعه در مورد رد مکتب های بشری اشاره کرد .

عقل اساس و ریشه است!

قرضاوی در مورد شناسنامه ای و پیروی کورکورانه مرید از شیخ و تعطیل عقل در پایبندی به دین حق ، گفت : جنبه ی عقلی در دینی یکی از مسائل اساسی است ، پس اسلام بر دلیل و حجت آشکار استوار گشته است « قل هاتوا برهانکم : بگو دلیل هایتان را بیاورید » ، « أفلا تعقلون : آیا نمی اندیشید» ، « بگو این راه من بسوی خداوند است و من و پیروانم بر اساس آگاهی و بصیرت به جانب پروردگار دعوت می کنیم » و « یک ساعت فکر کردن بهتر از یک سال عبادت است » .

قرضاوی اظهار داشت که اسلام دینداری جاهلانه و تقلید کورکورانه و پیروی ز ظن و گمان و تقلید از پدران را رد می کند و محتوای قرآن شامل الفاظ تفکر ، دلیل و برهان است و آدمی را در بکار گیری عقل تشویق می کند « پس علم نزد ما دین است و دین نزد ما علم است » و همچنین قرضاوی گفت : تقلید در توحید و اصول دین قابل قبول نیست .

قرضاوی در مورد اطاعت بعضی مریدان از شیخ و قبول بی چون و چرای آن ، گفت : صحابه رضی الله عنه با پیامبر خدا صلی الله علیه بحث می کردند و با ادب و احترام به او اعتراض می کردند ، اسلام یهودیان و مسیحیان را بخاطر اینکه کشیشان و راهبانشان را به خدایی می گیرند « اربا من دون الله » نکوهش می کند ر

زیرا آنها چیزهایی را که کشیشان مستقل از خداوند حلال و حرام کرده اند ، قبول می کنند .

و تاکید می کند که مسلمان باید در مقابل ضروریات دین دارای موضعگیری آشاکار و واضحی باشد . ما نمی خواهیم در مقابل شیخ خاضع باشد بلکه مسلمان باید پرسشگر و کاوشگر باشد و این چیزی است که اسلام پیروانش را بر اساس آن تربیت می کند و مسلمان باید از جنبه ی عقلی ، شخصیتی ، اخلاقی ، جسمی ، سیاسی تکامل پیدا کند .

فصام الدین

قرضاوی در مورد التزام و پایبندی به نمادها و مظاهر عبادت و در عین حال سرزدن اخلاق و رفتار مخالف آن از انسان ، گفت : ظاهر در اسلام هیچ ارزشی ندارد ، زیرا خداوند به قلبها ، اعمال و اخلاق نگاه می کند ، نه ظاهر و اشکال . پس اعمال و رفتار دلالت بر ایمان انسان دارند و قرآن کسانی را که گفته هایشان را عملی نمی کنند بشدت نکوهش می کند « کبر مقتا عند الله أن تقولوا ما لا تفعلون »

قرضاوی معتقد است که ایمان در اعمال ظاهری انسان تجسم پیدا می کند و این بدان معنا نیست که انسان ریشش را دراز کند و لباسش را کوتاه کند و در عین حال حقوق دیگران را رعایت نکند و پدر و مادرش را آزار دهد یا مال حرام بخورد و دروغ بگوید .

منبع اصل متن سایت شخصی امام یوسف قرضاوی