مقالات

مقام معلم از دیدگاه اسلام

مقام معلم از دیدگاه اسلام

دکتر مصطفی خرمدل

پیشرفت انسان در علم  و تکنیک به جائی رسیده است که انسانها جهان را به اطاق سه در چهاری تبدیل کرده اند. کاخ زندگی را برای خوشبختی آراسته اند، اما خوشبختی و خوشی را در آن نمی بینند. با اشاره ی  سر انگشتی باد و آب و آتش و سایر عوامل طبیعی را به خدمت می گیرند. اما چون تربیت الهی در میان نیست؛ یا به عبارتی دیگر، چون مردمان اغلب در مکتبهای زمینی درس می خوانند و خویشتن را وابسته به ماده  می دانند و بس، علم به جای سعادت، شقاوت آفریده است و کاخ آرزوها را ویران کرده است. به جای حفظ انسان، هلاک انسان، هدف شده است …

فرق تربیت الهی یا مکتب الهی، با تربیتها و مکتبهای زمینی، که نتیجه ای اینچنین دارد، در دو چیز عمده است:

۱- تربیت الهی یا مکتب الهی، تمام جنبه های شخصیت آدمی را مورد توجه قرارمی دهد، در صورتی که تربیتهای غیر الهی یا مکتبهای زمینی، یک یا چند بعد از شخصیت انسان را در نظر می گیرند، و تحت تأثیر شرایط زمانی و مکانی و اجتماعی و دیگر عوامل قرار دارند.

۲- مکتبهای غیرالهی حیات انسان را به فاصله ی میان انعقاد نطفه و مرگ، محدود می سازد. در صورتی که در مکتب الهی، حیات انسان جاودانه است، و دنیا و آخرت را در بر دارد…

لذا در مکتب های زمینی، زندگی انسان تابع قانون جنگل است ولی در مکتب آسمانی زندگی انسان تابع قانون آسمان و مراد خوشبختی آدمیان در هر دو جهان است… آخرین مکتب آسمانی که چکیده ی همه ی مکتبهای الهی است اسلام است. اسلام  ارزش بسیاری برای علم و معلم قایل است. مکتبی است که نخستین کلام آن با قرائت و علم و قلم و تعلیم و تعلم آغاز می گردد :

اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ ) خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ ﴿۲﴾ اقْرَأْ وَرَبُّکَ الْأَکْرَمُ ﴿۳﴾ الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ ﴿۴﴾ عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ ﴿۵﴾ (علق/۱-۵)

 بخوان به نام پروردگارت. آنکه انسان را از خون بسته بیافرید. بخوان و بدان که پروردگارت بزرگوارتر از هر کسی است. پروردگارت که با قلم به مردم چیزها را تعلیم داده است. به مردم چیزهایی آموخته است که نمی دانسته اند.

مقام علم ازدیدگاه قرآن:

علم از نظر قرآن یکی ازچیزهایی است که خدابه وسیله ی اعطاء آن بر پیغمبران وانسانها منت می نهد:

 لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَى الْمُؤمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولاً مِّنْ أَنفُسِهِمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَهَ وَإِن کَانُواْ مِن قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُّبِینٍ (آل عمران/۶۴)

خداوند در حق مؤمنان لطف کرد. بدانگاه که پیغمبری از خودشان را به سویشان روانه داشت پیغمبری که آیات خدا را بر آنان می خواند و ایشان را پاکیزه می دارد و بدیشان کتاب آسمانی قرآن و اسرار شریعت می آموزد هر چند که پیشتر در گمراهی آشکار بوده باشند…

مقام علم از دیدگاه حدیث:

علم از نظر حدیث، میراث پیغمبران، مایه حیات اسلام، و از زمره افضل عبادات است:

«العلم میراثی ومیراث الانبیا قبلی»

 [دانش میراث من وتوکه پیغمبران پیش از من است]…

مکان وزمان کسب علم:

گستره ی زمانی و مکانی دانش اندوزی در اسلام، در ازای عمر انسان، و پهنای جهان است:

« طلب العلم فریضه علی کل مسلم»

[تحصیل علم بر هر مسلمانی واجب است]…

هدف علم:

بطور خلاصه  به دو نکته ی تکان دهنده اشاره می کنیم:

الف- در اسلام تحصیل دانش، محض فرزانگی صرف نیست، بلکه دانش باید مایه بینش گردد، و بینش هم منتهی به پرستش خدا شود:

وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ (ذاریات/ ۵۶)

[پریها وانسانها را جز برای پرستش خویش نیافریده ام]…

به عبارت دیگر علمی معتبر است که با عمل تلفیق گردد:

إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُوْلَئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّهِ (بینه/۷)

[کسانی که ایمان می آورند و کارهای شایسته می کنند، بهترین مردمانند]…

ب- علاوه بر آن تحصیل علم باید در انسان ایجاد تقوا کند، چرا که قدرت مادی و علم فراوان اگر با تقوا همراه شود مایه سعادت است والا باعث شقاوت:

إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ (حجرات /۱۳)

[قطعاً پرهیزگارترین شما، گرامی ترین شما در پیشگاه خدا است]…

مقام معلم از دیدگاه قرآن:

نخستین معلم، خدا است::« وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء کُلَّهَا» (بقره/۳۱)

[به آدم نامهای (اشیا و خواص و اسرار چیزهایی را که نوع انسان از لحاظ پیشرفت مادی و معنوی آمادگی فراگیری آنها را داشت، به دل او الهام کرد و بدو) همه را آموخت]…

 

دومین معلم، پیغمبرانند:

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ رُسُلًا إِلَى قَوْمِهِمْ فَجَاؤُوهُم بِالْبَیِّنَاتِ (روم/۴۷)

[ما پیش از تو، پیغمبران بزرگواری به سوی اقوام خود روانه کرده ایم و ایشان برای آنان دلیل ها و برهان ها ذکر کرده اند و بدیشان معجزات روشنی  نموده اند]…

سومین معلم، علما و فرزانگانند:

الَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَیَخْشَوْنَهُ وَلَا یَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ وَکَفَى بِاللَّهِ حَسِیبًا (احزاب/۳۹)

[کسانی هستند که رسالتهای خدا را می رسانند و از او می ترسند و از کسی جز خدا نمی ترسند، و کافی است که خدا حسابرس باشد]…

مقام معلم از دیدگاه تاریخ:

معلم در تاریخ اسلام از منزلت والا و مکانت بالائی برخوردار بوده است. مثالهای زیر مشتی از خروار است:

۱) از یکی از خلفا پرسیدند ، آیا آرزویی است که بدان دست نیافته باشی؟ گفت : بلی! چیزی که از همه آنچه بدست آورده ام بالاتر و فراتر است، نشستن در جای یک دانشمند و به مردم تعلیم دادن و ابداع و نوآوری کردن است.

۲) ابوالاسود دؤلی می گفت: چیزی گرانبهاتر از دانش آموختن نیست. فرمانروایان بر مردم فرمان میرانند، ولی دانشمندان بر فرمانروایان.

وظیفه اصلی معلم بیشتر سه چیز است:

۱) گسترش معلومات:

گسترش دامنه ی رشته ی تخصصی و افزودن چیزهای تازه به معلومات موجود خود، یعنی رعایت:«اطلبوا العلم من المهد الی اللحد» وظیفه ی معلم است. دانش آموز ماندن و دانش اندوزی کردن، به عبارت دیگر، تحصیل شبانه روزی و مستمر علم به منظور تقرب به حق و خدمت به خلق و ارضای حس کنجکاوی و شناخت بهتر خود و انسان و جهان، یک فریضه ی مکتبی معلم مسلمانان است…

معلم مسلمان سعی می کند موازین اسلامی را بشناسد و اعمال خود را با موازین اسلامی تطبیق دهد. چرا که او می داند هرکسی با رعایت پاره ای از موازین دینی و نادیده گرفتن ضوابط دیگر نمی تواند خود را متأهل قلمداد کند.

۲) ارزیابی:

معلم مسلمان، جامعه را از خود می داند، و خویشتن را در برابر فرزاندان جامعه متعهد می بیند.  لذا می داند که رسالت تبلیغ را بر عهده دارد و نقش حساسی را بازی می کند. و چون فرهنگ اسلامی مبنی بر وحی است و از تعالیم الهی نشأت می گیرد، معارف و فرهنگ جوامع بشری را با موازین اسلامی می سنجد و آنگاه به دیگران منتقل می سازد. معیار و میزانی که او در دست دارد قرآن و سنت نبوی است. یعنی روش آموزش او بر اساس تعالیم قرآن و سنت پیامبر، از صورت تلفیق سره و ناسره خارج خواهند شد و به صورت گلچینی از خوشه های دانش در خواهد آمد معلم زنبور عسل وار  می چرخد و می گردد، و شیره ی این گل را می مزد، و غب غب آن گل را می گزد، و شهد فایقی  می سازد و بر سفره دانش پژوهان مینهند

 

۳) معرفی وانتقال میراث فرهنگی:

معلم مسلمان می داند وظیفه اصلی او ارائه معارف الهی و  ارزش های معنوی اسلام، و انتقال مطالب علمی و ادبی جامعه به ذهن دیگران است. درس او از صورت تحکم و فضل فروشی خارج می گردد، و به صورت هدایت و بحث و تعقل در خواهند آمد. همراه با شاگردان برای رسیدن به یک هدف مشترک، و در عین حال مقدس، تلاش       می کند که تعلیم علم حقیقی و شناسایی حقیقت اشیا و درنتیجه همراهی با کاروان جهان به سوی رضای خداوند رحمن است. معلم مسلمان در رفع مشکلات و تأمین نیازهای علمی ایشان، خود را  صاحب رسالت می شناسد، و در پرورش خلاقیت آنان می کوشد. معلم مسلمان، کار تدریس یا به عبارتی دیگر امر تعلیم و تربیت را جدی تلقی می کند و صادقانه در راه شکوفایی ذهن دانش اندوزان و انتقال مطالب موجود در ذهن خود به ذهن ایشان   می کوشد و صمیمانه خدمات تخصص خود را در اختیارشان  می گذارد. به دانش پژوهان،آزاد اندیشی و بحث و فحص می آموزد و بدایشان دروغ نمی گوید و مسخ حقایق نمی کند یعنی معلم راست می گوید و« وَلاَ تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ» (اسرا /۳۶)

[ از چیزی دنباله روی نکن که از آن نا آگاهی] را همیشه مدنظر می داند.

چرا که خویشتن را مسؤل در برابر کردار وگفتار و رفتار خود می داند. گذشته از این متوجه است که تربیت الهی، سازگار با فطرت آدمی است، و لذا او به عنوان معلم مسلمان با فطرت ها ناسازگاری نمی کند. معلم مسلمان می داند نوجوان جملگی و جوانان اغلب در سایه هایی از عمر زندگی می کنند که تقلیدگرند و معلم  در چشمان آنان، انسان نمونه ای است چشمانشان را به رفتار و کردار او می دوزند، و دریچه ی گوشهایشان را به سوی گفتار او می گشایند هرچه او بخواهد می خواهند و هرچه او بپسندد  می پسندند و هرچه او بخواهد و نپسندد، نمی خواهند و  نمی پسندند… خلاصه معلم الگو است و باید خود را شایسته ی این جایگاه آرمانی بسازد.

منبع : تابش

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا