فنون دعوت ، کسی که دعوت می کند باید…
فنون دعوت ، کسی که دعوت می کند باید…
نویسنده: دکتر عائض القرنی / مترجم: عبدالقادر ترشابی
۱. اخلاص در دعوت
اخلاص در هر کار، اساس موفقیت در آن، به شمار می رود. لذا داعیان باید در دعوتشان، اخلاص داشته باشند و در کار خود پروردگارشان را مد نظر قرار دهند، به دنبال منافع زودگذر و فانیدنیا نباشند بلکه هر یک از آن ها آیات زیر را ورد زبان سازد:
(مَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ)فرقان/۵۷
«در برابر ابلاغ این آئین هیچ گونه پاداشی از شما مطالبه نمیکنم .»
(قُلْ مَا سَأَلْتُکُم مِّنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکُمْ)سبأ/۴۷
« بگو : هر مزدی که ( در قبال تبلیغ دعوت آسمانی ) از شما خواسته باشم ، برای خودتان .»
پس داعی به دنبال منصب و جایگاه و منزلت و شهرت نیست، بلکه با کاری که انجام می دهد، فقط رضای خداوند یگانه را مدنظر دارد و با زبان حال می گوید:
«تمام دنیایتان را بردارید و قلبم را آزاد و رها بگذارید تا در غربت بسر برد؛ زیرا من از همه شما ثروت بزرگتری دارم اگر چه شما مرا تنها و بی کس، تصور می کنید».
۲. داعی مانند مجاهدی است که در راه خدا جهاد می کند. همانگونه که مجاهد یکی از مرزها را حفاظت می نماید، و همان گونه که مجاهدین با دشمنان خدا می جنگند، داعی نیز با دشمنان خدا یعنی کسانی که می خواهند شهوات و شبهات را در میان امت رواج دهند، نسل های مسلمان را به فساد بکشند و امت را به سوی انحطاط سوق دهند و در منجلاب زذایل غرق سازند، می جنگد:
(وَیُرِیدُ الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الشَّهَوَاتِ أَن تَمِیلُواْ مَیْلاً عَظِیماً)نساء/۲۷
«کسانی که به دنبال شهوات راه میافتند ، میخواهند که ( از حق دور شوید و به سوی باطل بگرائید و از راه راست ) خیلی منحرف گردید ( تا همچون ایشان شوید ) .»
پس داعی باید، خود را به صفات مجاهدین آراسته سازد و در برابر دشمنان خدا، صبر پیشه کند:
(حَتَّى إِذَا أَثْخَنتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنّاً بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاء حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا)محمد/۴
«و همچنان ادامه دهید تا به اندازه کافی دشمن را ( با کشتن و زخمیکردن ) ضعیف و درهم میکوبید . در این هنگام ( اسیران را ) محکم ببندید ، بعدها یا بر آنان منّت میگذارید ( و بدون عوض آزادشان میکنید ) و یا ( در برابر آزادی از آنان ) فدیه میگیرید ( خواه با معاوضه اسراء و خواه با دریافت اموال . این وضع همچنان ادامه خواهد داشت ) تا جنگ بارهای سنگین خود را بر زمین مینهد و نبرد پایان میگیرد ».
۳. خودش را نزد مردم، تزکیه نکند
داعی نباید خودش را نزد مردم، تزکیه کند، بلکه بداند که با وجود آن همه تلاش و کار نیک، باز هم کوتاهی هایی دارد. همچنین باید شکر خدا را به جای آورد که او را خطیب مردم قرار داده و به او توفیق داده است تا سخنان رسول خدا(ص) را تبلیغ نماید.لذا به خاطر این نعمتی که خداوند به او ارزانی داشته است، از او سپاسگزاری کند.
خداوند متعال خطاب به پیامبرش می فرماید:
(وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَکَا مِنکُم مِّنْ أَحَدٍ أَبَداً)نور/۲۱
«اگر تفضّل و مرحمت الهی شامل شما نمیشد هرگز فردی از شما ( از کثافت گناه ، با آب توبه ) پاک نمیگردید»
رسول اکرم(ص) پس از آنکه رسالتش را به طور کامل ادا کرد، از سوی خداوند متعال چنین فرمان یافت که:
( إِذَا جَاء نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجاً فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کَانَ تَوَّاباً )نصر/۱-۳
« هنگامی که یاری خدا و پیروزی ( و فتح مکّه ) فرا میرسد . و مردم را میبینی که دسته دسته و گروه گروه داخل دین خدا میشوند ( و به اسلام ایمان میآورند ) . پروردگار خود را سپاس و ستایش کن ، و از او آمرزش ( خود و یاران خویش را از شتابگری در فرا رسیدن فتح و وقوع پیروزی ، و اظهار دلتنگی و گلایه از زندگی ) بخواه . خدا بسیار توبهپذیر است . »
علما می گویند: خداوند در این سوره به پیامبرش(ص) دستور داده است تا از او طلب مغفرت نماید.
لذا داعی نباید خودش را تزکیه نماید و مثلا" چنین بگوید: من همیشه شما را امر به معروف می کنم، ولی شما نافرمانی می کنید! و همیشه شما را از منکر باز می دارم، اما شما به آن توجه نمی کنید! و من همیشه ملاحظه می کنم یا من همیشه می بینم و من همیشه می گویم یا من همیشه با خودم می گویم: تا کی این امت، نافرمانی پروردگارش را می کند؟!
بطور کلی داعی، نباید طوری بگوید که خودش را از سرزنش و بازخواست مستثنا کند و بی گناه نشان دهد! بلکه باید گناه و کوتاهی را یکسان معرفی کند و به مردم بگوید: ما، گرفتار این مشکل شده و اشتباه کرده ایم. پس بر همه ما لازم است که چنین عمل کنیم. نه اینکه خود را از اعتاب و سرزنش، مستثنا کند؛ چرا که همه ما افراد یک خانواده هستیم و چه بسا که در میان شنوندگان فرد یا افرادی وجود داشته باشند که از شخص داعی نزد خداوند بهتر و یا محبوب تر و مقرب تر باشند.
۴. قرآن را به مزایده نگذارد:
غیرت دینی بعضی از سخنرانان و داعیان، آنها را وادار می کند تا مطالبی را که در قرآن و دین وجود ندارد،برآنها بیفزایند. مثلا" گاهی که از معصیتی سخن می گویند، کیفر آن را بیشتر از آن چه خداوند فرموده است، تعیین می کنند. به عنوان نمونه، اگر می خواهند کسی را از سیگار کشیدن، منع کنند، می گویند:« ای بندگان خدا! هرکس، سیگار بکشد، خداوند بهشت را بر او حرام می گرداند و بدانید که چنین شخصی، خوار و ذلیل شده و به جهنم خواهد رفت»!
باید گفت: این کار، اشتباه است؛ زیرا در شریعت، معیار وجود دارد. به عنوان نمونه، شرک، انسان را از دایره اسلام، خارج می کند. بعضی از کارها،گناه کبیره و برخی دیگر صغیره و بعضی هم مباح اند و خداوند، جایگاه هر یک از آن ها را مشخص ساخته است.
پس داعی نباید عذاب گناهان را بیش از حد تعیین شده، بزرگ جلوه دهد یا ثواب کارهای خوب را بیش از اندازه، بزرگ نشان دهد. به عنوان مثال نباید به احادیث ضعیفی مانند حدیث زیر استناد کند: نمازی که با مسواک زدن خوانده می شود بهتر از هفتاد نماز است که بدون مسواک زدن خوانده شوند.
و یا به این حدیث باطل، استناد کند و بگوید:« هر کس لا اله الا الله محمد روسا الله بگوید، خداوند برایش هفتاد قصر در بهشت می سازد که در هر قصر، هفتاد حور وجود دارد و هر حور، هفتاد خدمتگزار دارد و او فاصله نماز عصر تا نماز مغرب را با هفتاد حور سپری می نماید.»
پس روشن شدکه بزرگ جلوه دادن، کار درستی نیست بلکه انسان باید در سخنانش، جانب اعتدال را رعایت کند و بداند که آن چه را می گوید در واقع از جانب پروردگارش امضا می کند و از معلم بشریت، محمد(ص) نقل می نماید.
۵. به احادیث ساختگی، استدلال نکند:
۶. داعی نباید به احادیث ساختگی، استدلال کند، بلکه لازم است که ساختگی بودن آن ها را بیان نماید و بداند که سنت، غربال شده و صاف و خالص به مردم عرضه شده است. به همین خاطر، هنگامی که شخصی جنایتکار به نام مصلوب را که چهارهزار حدیث دروغین به پیامبر اکرم(ص) نسبت داده بود، نزد هارون الرشید آوردند و هارون الرشید شمشیری را بیرون کشید تا او را به قتل برساند، گفت: خواه مرا بکشی یا نکشی، سوگند به خدا که چهار هزار حدیث برای امت محمد وضع کرده ام!
هارون الرشید گفت: ای دشمن خدا! باکی نیست بزرگان علم و دانش امثال ابن مبارک و ابو اسحاق مروزی قیام خواهند کرد و بطلان آنها را اعلام خواهند نمود.
و فقط سه روز از این واقعه گذشته بود که عبدالله بن مبارک آنها را جدا کرده و ساختگی بودن همه آنها را به اطلاع عموم رسانید. حال ککه احادیث ساختگی، بحمدالله بیان شده اند، ما دعوتگران را از بیان و رسانیدن چنین احادیثی به مردم، بر حذر می داریم، اگر چه بعضی بگویند: بیان آنها برای مصلحت دعوت است. به آنان باید گفت که: مصلحت، در بیان احادیث صحیح رسول الله است نه احادیث باطلی مانند ماجرای علقمه و مادرش و یا حدیث ثعلبه و نپرداختن زکات و احادیث باطل دیگری که استناد به آنها صحیح نیست.
البته برای داعی جایز است که در درس ها و یا سخنرانی هایش، احادیث ساختگی را معرفی کند تا مردم آن ها را بشناسند.
باید دانست که بیان احادیث ضعیف، سه شرط دارد:
شرط اول: ضعف حدیث، بسیار شدید نباشد.
شرط دوم: قواعد کلی شریعت آن را تأیید کند.
شرط سوم: در احکام نباشد؛ بلکه در فضایل اعمال باشد. البته قابل یادآوری است که در این زمینه، اتفاق نظری وجود ندارد؛ بلکه بعضی از علما، بیان احادیث ضعیف را در باب فضایل نیز جایز نمی دانند.
۷. حمله نکردن به هیأت ها، موسسات و احزاب و گروهها، با ذکر نام آنها:
یکی از وظایف داعی، اینست که با ذکر نام به هیئات ها و موسسات و اجتماعات، حمله حمله نکند؛ بلکه راه حق را نشان دهد و راه باطل را معرفی نماید. در نتیجه، فرد صاحب حق می داند که بر حق است و فرد باطل نیز می فهمد که راه اشتباهی را در پیش گرفته است. ولی اگر ملت هایی را به طور کامل یا قبایلی را با ذکر نام آنها و یا جمعیت ها و مؤسسات و شرکت ها را زیر سوال ببرد، هزاران نفر از طرفدارانش از او متنفر شده، سخنانش را نمی پذیرند و دعوتش را رها می کنند. لذا این شیوه، اشتباه است. در کتاب« الادب المفرد» آمده است که نبی اکرم(ص) فرمود:
(یکی از بزرگترین تهمت ها این است که شاعری یک قبیله را بطور کامل هجو کند) .
این کار، خطا است. زیرا کسی که می گوید:همه افراد فلان قبیله، فاسق و فاجرند، اشتباه می کند و سخنش درست نیست؛ زیرا در کلی گویی، احتمال اشتباه زیاد است.
داعی باید در انتخاب عباراتش، دقیق باشد تا دل مردم را بدست آورد نه اینکه آن ها را علیه خود بشوراند. چرا که مردم به خاطر قبایل، ملت ها، شرکت ها، مؤسسات و جمعیت هایشان، خشمگین می شوند. داعی، باید این نکته را بداند و نباید با شنوندگان، دوستان، برادران و مخاطبانش با غرور و خودپسندی رفتار کند و به شکل انسانی برتر طلب ظاهر شود و مثلا" بگوید: من گفتم، من انجام دادم، من نوشتم، من نامه نگاری کردم، من خشمگین شدم، من تألیف کردم، زیرا کلمه من از کلماتی است که شیطان آن را به کار می برد.
ابن قیم رحمه الله می گوید: از بکار بردن کلماتی مانند من، برای من و نزد من، باید به شدت پرهیز نمود؛ زیرا این ها کلماتی است که شیطان و فرعون و قارون بکار می بردند؛ در نتیجه گرفتار شدند. شیطان گفت:
(أَنَاْ خَیْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِی مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِینٍ)اعراف/۱۲
« گفت : من از او بهترم . چرا که مرا از آتش آفریدهای و او را از خاک .»
و فرعون گفت:
(أَلَیْسَ لِی مُلْکُ مِصْرَ)زخرف/۵۱
«آیا پادشاهی مصر متعلق به من نیست؟»
و قارون گفت:
(إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِندِی)قصص/۷۸
«این مال در سایه آگاهی و دانشی که دارم به من داده شده است »
لذا از به کار بردن کلمات فوق، جدا" اجتناب کنید. اما به کار بردن کلمه من زمانی خوب است که فرد بگوید: من مقصر و گناهکارم. چنانکه شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله فرموده است:
(من، محتاج پروردگار جهانیان هستم، من در هر حال مسکینم).
همچنین هنگامی که فردی از او تعریف و تمجید کرد گفت:
(من، گناه کار فرزند گناهکار هستم و پدر و پدربزرگم نیز گناهکار بودند.)
پس داعی، باید تواضع داشته باشد و از دوستانش بخواهد تا عیوبش را بپوشانند. با آنان، تبادل نظر کند، از آنان تقاضای مشورت و پیشنهاد نماید و بداند که در میان آنها، کسانی وجود دارند که از او داناتر، بهتر و فصیح ترند. یکی از علمای سلف می گوید: کسی که سکوت می کند، منتظر پاداش خداست و کسی که سخن می گوید، منتظر عذاب خدا می باشد؛ زیرا فردی که سخن می گوید، دچار اشتباه می شود.
۸. با مردم به نرمی، سخن بگوید و با مهربانی نصیحت کند
داعی نباید تند و خشن سخن بگوید؛ بلکه به نرمی حرف بزند. زیرا رسول خدا(ص) به نرمی، سخن می گفت، چهره ای بشاش داشت و فروتن و متواضع بود. طوری که بزرگ و کوچک، او را دوست داشتند، با پیرزنان می ایستاد و نیازشان را برآورده می ساخت، کودکان را در آغوش می گرفت ، به عیادت بیماران می رفت، با فقراء می ایستاد، خشونت بادیه نشینان را تحمل می نمود، از مهمانان پذیرایی می کرد و هنگامی که با شخص، مصافحه می کرد تا آن شخص، دستش را عقب نمی کشید، رسول خدا(ص) از کشیدن دستش، خودداری می کرد و هرگاه با کسی می ایستاد، تا وقتیکه سخنانش تمام نمی شد، او را ترک نمی کرد. همیشه در چهره یارانش تبسم می نمود و به هیچ کس،بدی نمی کرد:
(فَبِمَا رَحْمَهٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظّاً غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ)آل عمران/۱۵۹
«از پرتو رحمت الهی است که تو با آنان ( که سر از خطّ فرمان کشیده بودند ) نرمش نمودی . و اگر درشتخوی و سنگدل بودی از پیرامون تو پراکنده میشدند .»
باید دانست که اگر انسان، این کارها را انجام دهد، در میان مردم از کسی که بین آن ها طلا و نقره تقسیم می کند، محبوب تر می شود.
وقتی که خداوند متعال، موسی و هارون علیهما السلام را به سوی بزرگترین طاغوت زمان فرستاد، به آنان دستور داد که با او به نرمی سخن بگویند، چنانکه می فرماید:
( فَقُولَا لَهُ قَوْلاً لَّیِّناً لَّعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشَى )/44
« سپس به نرمی با او ( درباره ایمان ) سخن بگوئید ، شاید ( غفلت خود و عظمت خدا را ) یاد کند و ( از عاقبت کفر و طغیان خویش و عذاب دوزخ ) بهراسد . »
سخن نرم، سحری جایز است. از عالمی پرسیدند: سحر جایز کدام است؟ گفت: تبسم نمودن به چهره مردان.
یکی دیگر از علما، داعیان خوب امت محمد(ص) را چنین توصیف می کند:«آنان شفیق و مهربانند، نرم خو و آسانگیرند. رهبر آنان مانند ستاره ای است که مسافران شب از او راهنمایی می گیرند.»
لذا از داعیان می خواهیم که نرمی در گفتار را رعایت کنند و از عصبانی شدن و خشونت در قول و عمل، بپرهیزند و با مردم مانند ستمگران و جباران، رفتار نکنند؛ زیرا اینها، حکیم و معلم هستند و باید برای مردم، رحمت باشند:
( وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَهً لِّلْعَالَمِینَ )انبیاء/۱۰۷
« ( ای پیغمبر ! ) ما تو را جز به عنوان رحمت جهانیان نفرستادهایم . »
پیامبر، رحمت؛ پیروانش، رحمت؛ شاگردانش، رحمت؛ و داعیان راه خدا نیز رحمت اند. همچنین داعی باید احترام افراد نیکوکار را حفظ نماید و تنها به رأی خود،عمل نکند؛ بلکه با برادران مسلمانش مشورت نماید. خداوند متعال می فرماید:
(وَشَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ)آل عمران/۱۵۹
«ای پیامبر! در کارها با آنان، مشورت کن.»
و در جایی دیگر می فرماید:
(وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَیْنَهُمْ)شوری/۳۸
«یکی از ویژگی های مؤمنان، این است که در کارها با یکدیگر، مشورت می کنند.»
به همین خاطر، داعی، با شاگردان کلاسش، برادران مسلمانش، اهل خیری که از او بزرگ تر هستند و انسان های متدین، مشورت می کند. حتی اشکالی ندارد که بعضی از مسائل خصوصی اش را به آنان عرضه نماید تا به او اعتماد نموده و مخلصانه او را نصیحت کنند و به او نزدیک شوند. همچنین با ساکنان محله و منطقه ای که در آن زندگی می کند؛ زیرا رسول الله(ص) با مشورت کردن با مردم، محبت آنان را جلب می کرد. آن حضرت(ص) حتی در مسائل بزرگی مانند جای فرود آمدن در روز بدر، روش برخورد با اسیران جنگی و مسئله غنایم و امور دیگر، با یارانش مشورت می کرد و از آنان نظر می خواست.
پس داعی باید با افراد جامعه ای که در آن زندگی می کند، مشورت نماید، هیچ اشکالی ندارد که فرم هایی برای آن ها بنویسد و جویای نظر آن ها بشود. و نیز هرگاه با گروهی از آن ها مواجه شود از آنان بپرسد و بگوید: براداران عزیز! رای شما در مورد فلان و فلان کار چیست؟ زیرا رای دو نفر از رای یک نفر، بهتر است و رای سه نفر از رای دو نفر، بهتر است:
(وَشَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ)آل عمران/۱۵۹
«ای پیامبر! در کارها با آنان، مشورت کن.»
۹. مسایل روز و اندیشه های جدید را بشناسد:
داعی باید مسایل روز را بداند و با طرح های جدیدی که ارائه می شوند، آشنایی داشته باشد. اندیشه های تازه را بشناسد و کتاب های جدید را مطالعه نماید و به این سخن که نباید فرهنگ های وارداتی را مطالعه کرد، توجه نکند. اگرچه این توصیه از سوی فرد یا افراد بزرگواری هم، شده باشد. زیرا اگر ما این کتاب ها و فرهنگ های جدید را مطالعه نکنیم، نمی دانیم که چگونه زندگی نماییم. و همچنین روش برخورد با افرادی را که حامل این فرهنگ ها هستند، نمی دانیم. بلکه بنده معتقدم که داعیان باید روزنامه ها و مجلات مختلف را با حتیاط کامل بخوانند و مواظب باشند که این مجلات به دست افراد کم سواد نرسد و باعث فساد آنان نگردد. لذا این نوع روزنامه ها و مجلات را در خلوت و بدور از چشم عموم مردم بخوانند تا اهداف آنان را بدانند و به تصحیح آنان بپردازند.
بدی را شناختم نه به خاطر اینکه بد است؛ بلکه برای اینکه از آن پرهیز نمایم و کسی که شر و بدی را نشناسد، گرفتار آن می شود.
عمر می گوید:« ریسمان های اسلام یکی پس از دیگری توسط افرادی کنده می شوند که در دوران اسلام متولد شده اند و با جاهلیت، آشنایی ندارند.»
زیرا کسی که با جاهلیت آشنایی نداشته باشد، نمی تواند اسلام را آن طور که شایسته است، بشناسد.
پس لازم است که داعیان اسلام با چند و چون اندیشه های جدید، آشنا شوند. اگر کسی با کتابی برخورد نمود که در آن شبهه و یا نکته نظری مشکوک، وجود دارد به فردی آگاه تر از خود، ارائه دهد تا با شناخت، حرکت کند و راه حلی برایش پیدا شود.
۱۰. با مردم، دوستی کند
شایسته است که داعی، با مردم، دوستی کند، به آنان نزدیک شود و به آن ها فایده برساند. وظیفه داعی، سخن گفتن، سخنرانی کردن و درس دادن نیست.بلکه باید رفتاری مانند رفتار رسول الله(ص) داشته باشد. گاهی به مردم، هدیه ای بدهد و گاهی هم به ملاقاتشان برود و در عین حال، کار دعوت را فراموش نکند. زیرا رسوا اکرم(ص) در کنار دعوت، با مردم، انس می گرفت و به آنان، هدیه می داد تا جایی که گاهی به یک نفر، صد شتر عطا می کرد؛ میان مردم، لباس تقسیم می نمود، با بسیاری از آنها معانقه می کرد و به احترامشان از جایش برمی خاست و آن ها را سر جای خود می نشاند.
باید دانست که بدست آوردن دل بسیاری از مردم و نزدیک کردن آنان به خدا، کار دشواری نیست. مانند:تألیف قلوب بسیاری از جوانان. مثلا" شما با جوانی برخورد می کنید که راه گناه و معصیت را در پیش گرفته است. سعی کنید به او نزدیک شوید و محبت نمایید تا در پرتو این کار بتوانید احکام دین را به او آموزش دهید.
یا جوان دیگری که توانایی ازدواج ندارد. به او کمک کنید تا ازدواج کند. آن گاه آرام آرام از او بخواهید تا همراه شما به نماز جماعت برود و بسوی خدا برگردد و توبه کند. همچنین شما می توانید فردی را که گرفتار مواد مخدر شده است با محبت و اندکی کمک مالی، نجات دهید و او را به سوی خدا باز گردانید.
۱۱. خودش را محاسبه کند و از خداوند کمک بخواهد:
داعی باید خودش را محاسبه نماید و در این باره، سخنانش را معیار قرار دهد و به آنها خوب توجه کند. آن گاه از خود بپرسد که: آیا به گفته هایش عمل می کند یا خیر؟ سپس از خدا بخواهد که او را ثابت قدم نگه دارد و کمک نماید. همچنین در آغاز هر سخنرانی و درس، متوجه خدا شود و از او ثبات، فتح و هدایت، مسألت نماید.
در حدیث آمده است که نبی اکرم(ص) می فرمود:(الهی! به توفیق تو حمله، حرکت و تلاش می نمایم.)
بسیاری از علما هنگام تدریس، دعای فوق را می خواندند. بعضی دیگر هم این دعا را می خواندند:(خدایا! دروازه های فتح و پیروزی را برایم بگشا)
برخی هم در آغاز تدریس در دل هایشان می گفتند:
(خدایا! مرا به اندازه یک چشم به هم زدن به خودم واگذار مکن که در این صورت، هلاک خواهم شد.)
زیرا اگر انسان، تنها به توانایی ها، امکانات، حافظه و صدای خودش، اعتماد کند، دچار مشکل می شود. پس باید دانست که تنها یاری رسان، خدا می باشد.
بنابراین، داعی باید در روز جمعه، و هنگامی که می خواهد به منبر برود، با فروتنی و التماس از خدا بخواهد ت کلمات و عبارات پرباری بر زبانش جاری سازد، سخنانش را مفید گرداند، او را به راه راست هدایت کند و در سخنرانی اش، موفق نماید. زیرا اگر خدا نخواهد، نه تنها کلماتی که بکار می برد، سودی به حالش نخواهد داشت، بلکه گاهی به او ضرر نیز می رساند. به این معنی که عبارتی به زبان می آورد که هم خود و هم دیگران را دچار مشکل می سازد و یا الفاظی می گوید که خلاف دین است. پس باید از خدا توفیق و ثبات بخواهد. زیرا خدا، هرکس را که بخواهد، ثابت قدم نگه می دارد و کسی را که رها کند، شکست می خورد.
۱۲. در عبادت، ممتاز باشد
داعی باید پایبند عبادات نفلی باشد و بسیاری از اذکار و دعاهای مسنون را بخواند و بر آن ها مداومت و پایبندی داشته باشد؛ عملکرد داعی باید با سایر مردم، فرق داشته و متمایز باشد. دعاهای صبح و شب را پاس بدارد تا خداوند پاک و بلند مرتبه، او را حفاظت نماید. بعد از فجر، لحظاتی با خود، خلوت کند و خودش را محاسبه نماید. همچنین وردی روزانه بدور از چشم مردم، داشته باشد؛ زیاد قرآن تلاوت کند و به امور آن تدبر نماید؛ زندگی نامه سلف و پیشینیان را مطالعه کند؛ زیرا اختلاط زیاد با مردم، باعث سیاهی دل و تشویش ذهن می شود و چه بسا قساوت قلب را هم بدنبال داشته باشد. پس بر داعی لازم است که ساعت یا ساعاتی از شبانه روز را در عزلت بسر برد. تنها بنشیند، با کسی ملاقات نکند و ارتباط تلفنی نداشته باشد؛ بلکه فقط به مطالعه کتاب های مفید بپردازد و خودش را محاسبه کند که تا چه حد پایبند احکام شرعی است.
۱۳. به اندکی از دنیا راضی باشد و خودش را برای مرگ آماده سازد:
داعی باید درباره ارتحال از این دنیا بیندیشد و بداند که مرگ، حتمی است و بزودی به سراغش خواهد آمد و خیلی زود او را از این دنیا راهی دنیای دیگر خواهد ساخت. مبادا کثرت اطرافیان و استقبال مردم باعث غرورش گردد؛ زیرا خداوند متعال می فرماید:
( إِن کُلُّ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِلَّا آتِی الرَّحْمَنِ عَبْداً لَقَدْ أَحْصَاهُمْ وَعَدَّهُمْ عَدّاً وَکُلُّهُمْ آتِیهِ یَوْمَ الْقِیَامَهِ فَرْداً )مریم/۹۳-۹۵
« تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند ، بنده خداوند مهربان ( و فرمانبردار یزدان ) میباشند . او همه آنان را سرشماری کرده است ، و دقیقاً تعدادشان را میداند . و همه آنان روز رستاخیز تک و تنها ( بدون یار و یاور و اموال و اولاد و محافظ و مراقب ) در محضر او حاضر میشوند . »
داعی باید بداند که تنها می میرد، تنها قبر می شود و تنها از قبر بر می خیزد و بزودی خداوند از او درباره هر کلمه ای که به زبان آورده است، خواهد پرسید.پس داعی باید خوب بیندیشد که چرا دعوت می دهد؟ چرا سخن می گوید؟ چه می گوید و برای چه می گوید؟ تا در راه دعوت، با شناخت و آگاهی حرکت کند.
همچنین داعی نباید برای زندگی دنیوی زیاد تقلا کند؛ بلکه به اندازه کفایت از آن استفاده نماید چرا که بهترین کار، انتخاب راه میانه است. خانه اش مانند خانه افراد متوسط جامعه باشد و لباسی بر تن کند که مردم متوسط می پوشند.
۱۴. ظاهری آراسته و خوب داشته باشید
بعضی از مردم معتقدند که داعی باید لباس فقرا و یا بدترین نوع لباس ها را بپوشد! این، اندیشه صحیحی نیستو زیرا خداوند چیزهای پاک را حلال قرار داده است. همچنین رسول الله (ص) مسلمانان را به خودآرایی فرا خوانده و فرموده اند: «تجملوا کأنکم شامه فی عیون الناس» یعنی: «به خود برسید تا جایی که در نگاه مردم، شاخص باشید».
همچنین فرموده اند: «إنّ الله جمیل و یحب الجمال» (خداوند زیبا است و زیبایی را دوست دارد).
بنابراین داشتن لباس زیبا و معطر، مهمانخانه ی بزرگ برای استقبال افراد نیکوکار و ماشین خوب برای داعی، ایرادی ندارد. چرا که این کار، مخالف دستور خداوند عزوجل و رسول اکرم (ص) نمی باشد. بلکه داعی باید در شرایط مختلف، وضعیت مناسب با همان شرایط داشته باشد.
روایت است که رسول اکرم (ص) هنگامی که برای ادای نماز استسقاء بیرون می رفت، لباس کهنه ای بر تن داشت طوری که خشیت و فروتنی و فقر از آن هویدا بود. ولی در یکی از عیدها، چادری را که به او هدیه داده بودند و آن را پوشیده بود، هزار دینار ارزش داشت. پس در این عصر که مردم در آپارتمان های چند طبقه به سر می برند اگر ما از داعیان بخواهیم که در خانه های گلی زندگی کنند در حقشان اجحاف کرده ایم. همچنین اگر از داعیان بخواهیم تا لباس های پاره و قدیمی بپوشند و یا اینکه در طول سال به یک لباس اکتفا کنند! با علم به این نکته که خداوند دوست دارد آثار نعمت هایش را بر بنده اش ببیند، به آن ها ستم روا داشته ایم.
البته داعی نباید به اندازه ای سرگرم دنیا شود که او را از راهش باز دارد. جای بسیار تأسف است که بسیاری از داعیان و یا علما و طالبان علم را می بینیم که تا خرخره در دنیا غرق شده و به اندازه ای گرفتار کارهای دنیوی گشته اند که کار دعوت را به طور کلی فراموش کرده اند.
ما مخالف این نیستیم که طلاب علوم دینی و داعیان اسلام، تجارت و یا کار دیگری داشته باشند. بلکه این کار خوب و مطلوب است؛ همچنان که عثمان بن عفان، عبدالرحمن بن عوف و تعداد دیگری از صحابه (ص) این گونه بودند. اما اینکه طالب علم و داعی، تمام وقتش را صرف امور دنیوی نماید و در بنگاه ها و سایر اماکن داد و ستد سپری کند و امت را به حال خود رها سازد تا هلاک شود. این کار نه تنها صحیح نیست بلکه بسیار شرم آور می باشد. زیرا دعوت، بهترین طاعتی است که به داعیان راه حق عنایت شده است و ترک آن، ناسپاسی بزرگی به شمار می رود.
همچنین داعی باید به ظاهر شخصی خویش، اهمیت بدهد؛ به ایمان آراسته باشد؛ از سر و صورتش وقار و آرامش ببارد و لباس اهل خیر و علما را بپوشد. زیرا هر قشر لباس خاصی دارد و نیز مانند اهل علم، راه برود و ظاهری زیبا داشته باشد. به خصلت های فطری مانند مسواک زدن، کوتاه کردن ناخن ها، گذاشتن ریش، کوتاه کردن سبیل و سایر خصلت های دیگر اهمیت دهد. از مواد خشبو استفاده کند به گونه ای که باعث آزار دیگران نشود. مرتب غس نماید و به طور کلی به سر و وضع ظاهری خود رسیدگی کند تا در انظار عمومی، نماینده خوبی برای دعوت باشد.
۱۵. شخصیتی مستقل داشته باشد
داعی نباید مقلد محض شخصیت دیگران باشد. متأسفانه مشاهده می شود که برخی از داعیانی که داعی یا عالم دیگری را دوست دارند، سعی می کنند مانند او سخن بگویند، مانند او راه بروند و سرانجام در تمام ابعاد زندگی از او تقلید کنند. بدین سان در شخصیت او ذوب شده و از بین می روند.
روایت شده است که رسول الله (ص) فرمود: «کوکورانه از مردم پیروی نکنید و نگویید: اگر مردم نیکی کردند، من هم نیکی می کنم و اگر بدی کردند من هم بدی می کنم.»
ولی اگر مردم به شما نیکی کردند، شما هم نیکی کنید و اگر بدی کردند از بدی آن ها اجتناب نمایید. لذا برای داعی محو شدن در شخصیت دیگران امری مطلوب و پسندیده نیست.
شما باید شخصیتی مستقل داشته باشید و بدانید که خداوند فقط شما را با این ویژگی های خاص، آفریده است و کره خاکی حتی یک نفر را هم با خصوصیت شما برخود نخواهد دید. پس شما در میان میلیون ها انسانی که خداوند از آدم آفریده و تا قیام قیامت نیز می آفریند تنهایید. صدای شما مانند صدای هیچ کس دیگری نیست، ویژگی های جسمی، تونایی ها و استعدادهای شما با دیگران متفاوت است. عموم مردم نیز این را ناپسند می دانند که کسی، خود را به شخصیت دیگران ملبس کند. و در این مورد مثالی دارند که می گویند: کلاغ می خواست راه رفتن کبک را بیاموزد، راه رفتن خودش را هم فراموش کرد.
این ضرب المثل در مورد بعضی از قاریان صدق پیدا می کند زیرا بسیاری از آن ها می خواهند صوت قاری دیگری را تقلید کنند و برای این منظور بسیار تلاش می کنند ولی باز هم نمی توانند مانند قاری مورد نظر خود تلاوت کنند مضافاً ما نیز از صدایی که خداوند به این فرد عنایت فرموده محروم می شویم. لذا شایسته است که داعی شخصیت مستقلی داشته باشد. اسلام هم به افرادی که رأی و اراده قوی دارند نیاز دارد همان طور که ما به توانایی های مردم نیز نیاز داریم و در گذشته متذکر شدیم که رسول الله (ص) مردم را بر اساس تخصصشان تقسیم بندی نمود. لذا می بینیم که در رأس قاریان ابی بن کعب قرار دارد، حسان شاعر پیامبر است، زید بن ثابت در علم میراث تخصص دارد، ابوبکر از مدیریت خوبی برخوردار است و قدرت و قاطعیت را هم باید از عمر یاد گرفت و بقیه را هم این گونه قیاس کن.
———————————————————-
منبع:فنون دعوت / مؤلف: دکتر عائض القرنی / مترجم: عبدالقادر ترشابی / انتشارات: نشر حرمین ۱۳۸۵