تربیت، اخلاق و تزکیه

إخاء و برادری انسانی و اسلامی

إخاء و برادری انسانی و اسلامی
نویسنده: استادمحمد غزالی/ترجمه:دکتر محمود ابراهیمی
هیچ عوامل و انگیزه های معقولی وجود ندارد که مردم را بر آن دارد که جدا و بیگانه از هم زندگی کنند. بلکه بر عکس عوامل و انگیزه های مبتنی بر منطق حق و عواطف درست و سالم ایجاب می کند که مردمان با هم عاطفه مهر و محبت داشته باشند و جامعه ای را تشکیل دهند که محبت بر آن حکمفرما باشد و با امن و امان بر روی زمین زندگی کنند،لذا خداوند نسبت و پیوند مردمان و نژادهای مختلف آنان را به یک پدر و مادر پیوند داده است تا از این پیوند نزدیک و استوار، رابطه مستحکم و استواری با هم داشته باشند و خود را از هم بیگانه ندانند :
«یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوباً وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ » (حجرات/۱۳)
ترجمه :
{ای مردمان ! ما شما را از مرد و زنی ( به نام آدم و حواء ) آفریده ایم ، و شما را تیره تیره و قبیله قبیله نموده ایم تا همدیگر را بشناسید ( و هر کسی با تفاوت و ویژگی خاص درونی و بیرونی از دیگری مشخص شود ، و در پیکره جامعه انسانی نقشی جداگانه داشته باشد ) . بی گمان گرامی ترین شما در نزد خدا متقی ترین شما است . خداوند مسلّماً آگاه و باخبر ( از پندار و کردار و گفتار شما ، و از حال همه کس و همه چیز ) است .}
اساس پیوند و رابطه میان مردم شناخت است نه از هم بیگانگی ، و گاهی موانعی پیش می آید که نمی گذارد این شناخت از هم ، در مجرای خویش سیر کند و با آثار نیکویش به زندگی کمک نماید. گاهی ادحام مردم بر کسب روزی و اختلافشان در فهم حقوق و تشخیص خیر و مصلحت، موجب پیدایش نزاع و جدالشان می شود و برخورد پیش می آید و لیکن نباید این رویداد های بد موجب فراموشی حکمت آفرینش مردم و آبادانی کره زمین با نتلاش های منظم و بهم پیوسته آنان گردد .
پس هر نوع رابطه ای که موجب استحکام این شناخت از هم باشد و موانع را از سر راه بردارد باید تقویت و تأیید گردد و از ویژگی های آن بهره و سود جسته شود و اسلام تنها رابطه و پیوند ی نیست که بین تعداد اندک یا بسیاری از مردم رابطه برقرار کند بلکه اسلام عبارت است از حقایقی که اوضاع درست و سالمی را پدید می آورد که نخست بین مردم و پروردگارشان و سپس بین مردم با هم پیوند و رابطه برقرار می کند پس مسلمانان و حاملان پرچم رسالت آن باید عظمت و شکوه عقیده ای را که خداوند دلشان را بدان منور ساخته و موجب اتحاد و سامان کارشان گردیده است، به خوبی درک کنند و به شناخت همدیگر بر این عقیده عنایت کامل نمایند و آن را بزرگ دارند.
این تعارفات و شناخت اخوّت عقیدتی ، پیوندهای خویشاوندی مشترک بین مردم را که کهنه شده است نو می سازد و پیوند پدری مادری را که به حضرا آدم و حوّا منتهی می شود سبب پیوند روحی و معنوی ناشی از تعالیم الهی که در رسالت اسلام خلاصه شده است، استحکام می بخشد.  بنابراین دین خالص و پاک اسلام، اساس مستحکم برادری قرار می گیرد و همه مسلمانان با هم برادر می گردند و این پیوند اخوت و برادری میان پیروان اسلام در شرق و غرب جهان ایجاد الفت و بهم پیوستگی می کند و قطع نظر از اختلافات مکانی و زمانی از آنان یک وحدت مستحکم و استوار بنیان، پدید می آورد که بنای رفیع و ثابت آن از گردباد انحراف و تفرقه آسیب نمی بیند.
این برادری روح ایمان زنده و پویا است و موجب احساس بهم پیوستگی هر مسلمان با برادر مسلمانش می گردد به گونه ای که با هم زندگی می کنند تو گوئی که شاخه هائی هستند که از یک تنه درخت بیرون آمده اند یا یک روح در اندام های متعدد می باشند.
بی گمان خودخواهی آفت انسان و بلای فصائل وی است که هر گاه گرایش بدین صفت بر انسان چیره شود بر انسان فضیلت خیر را در وی محو می کند و رذیلت شرّ را در ی افزایش می دهد و انسان را در دایرۀ تنگ و پستی محصور می کند که جز شخصِ خود، کسی را نمی شناسد و شادی و ناشادیش تنها به خوشی و ناخوشی خودش، محدود می شود، و اما دنیای گسترده و هزاران هزار نفر از افراد بشر را تنها  از این دریچه می شناسد که از جانب آنان سودی عاید وی می شود یا بیم و خطری و خوفی متوجه وی گردد. اسلام با این خود خواهی ظالمانه از راه برادری عادلانه جنگیده است و می خواهد برادری عادلانه را جایگزین این خودخواهی ظالمانه سازد و با انسان بفهماند که ندگی تنها از آن او نیست و تنها بدو زندگی درست نمی گردد، پس باید بداند که مردمان دیگر نیز هم چون وی هستند . پس اگر حق خویش و مصلحت خویش را بر آنان و نزد آنان بیاد می آورد باید حق و مصلحت آنان را نیز نزد خودش و بر خودش بیاد آورد.
بیاد آوری این مسئله انسان را از دایره تنگ و کوچک خود خواهی بیرون می آورد و هر گاه خویشتن را احساس کند دیگران را نیز احساس می کند.
از جمله حقوق برادر مسلمان تو بر تو این است که از ضرضر و زیان وی ناخشنود باشی و برای دفع آن بکوشی و هر گاه دچار ضرر و زیان و آذیت و آزار شد در غم و درد وی با وی شریک شوی و احساس درد و غم کنی و اما این که چون مصیبت از تو دور است برایت مهم نباشد و عطفه ات مرده و بی توجه باشی، این یک صفت و تصرف لئیمانه و پست است و با احساس برادری گسترده ای که روح مسلمانان را به هم پیوند می دهد . و انسان را بر آن می دارد که از مصیبت و غم برادرش دچار درد و الم گردد، هیچ گونه پیوندی ندارد همان گونه که پیامبر – صلی الله علیه و آله و سلم – فرموده است :
« مَثَلُ المُسلِمینَ فِی تَوَادِّهِمْ وَتَعَاطُفِهِمْ وَتَراحُمِهِم کَمَثَلِ الْجَسَدِ الواحِدِ إِذَا اشْتَکَى مِنهُ  عُضْوًا تَدَاعَى لَهُ سَائِرُ اَلأَعْضَاءٍ بِالسَّهَرِ وَالْحُمَّى »{ رواه بخاری}
( بنی آدم همه اعضاء یک پیکرند                             که در آفرینش زیک گوهرند
چو عضوی بدرد آورد روزگار                                      دیگر عضوها را نماند قــرار
تو کز محنت دیگران بی غمی                                  نشاید که نامت نهند آدمی)
این  احساس درد زمانی واقعیت دارد که ترا بر آن دارد تا این تنگنا را از برادر دینی خویش دور سازی و تا زمانی که اندوه وی برطرف نشود تو آرام نگیری و چون در این راه پیروز شدی چهره ات از شادی برافروزد و دلت آرام گیرد. پیامبر – صلی الله علیه و آله و سلم – فرموده است:
« الْمُسْلِمُ أَخُو الْمُسْلِمِ لَا یَظْلِمُهُ وَلَا یُسْلِمُهُ وَمَنْ کَانَ فِی حَاجَهِ أَخِیهِ کَانَ اللَّهُ فِی حَاجَتِهِ وَمَنْ فَرَّجَ عَنْ مُسْلِمٍ کُرْبَهً فَرَّجَ اللَّهُ عَنْهُ بِها کُرْبَهً مِنْ کُرُبَاتِ یَوْمِ الْقِیَامَهِ وَمَنْ سَتَرَ مُسْلِمًا سَتَرَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ » { متفقٌ علیه}
(مسلمان با مسلمان برادر است و برادر به برادر خود ظلم نمی کند و نمی گذارد به وی ظلم شود هر کس در صدد رفع نیاز برادر مسلمان خویش باشد، خداوند نیز وی را برطرف می کند و هر کس گرفتاری و سختی را از برادر مسلمان خویش دور سازد، خداوند نیز گرفتاری و سختی وی را دور می سازد و یکی از مصیبتها و سختی های روز قیامت را از وی دور می نماید و هر کس عیوب برادر مسلمان خویش را بپوشاند، خداوند نیز در روز قیامت عیوب وی را از چشم دیگران می پوشاند.)
 یکی از علائم راستین برادری آن است که سود و نفع برادرت را هم چون سود و نفع خویشتن دوست داشته باشی و از آن خوشحال گردی، پس هر گاه برای تحقق سود و منفعت وی کوشیدی به حقیقت به خداوند تقرب نموده ای و نیکوترین طاعت را بجای آورده ای و نیکوترین و بیشترین پاداش را داری.
به روایت از این هباس آمده است که وی در مسجد پیامبر – صلی الله علیه و آله و سلم – معتکف بود که مردی مسلمان به نزدیک وی آمد و نشست ابن عباس به وی گفت: ای فلانی ترا گرفته و اندوهگین می بینم! او گفت :آری چنین است ای پسر عموی پیامبر خدا، شخصی به گردن من حقّ «ولاء» دارد به احترام و آبروی صاحب این قبر ( حضرت رسول) سوگند نمی توانم آن را ادا کنم!! ابن عباس گفت : دوست داری که با وی در این باره سخن بگویم؟ گفت: اگر دوست داری بگو. گوید : فوراً ابن عباس « نعلین» خویش را به پا کرد و از مسجد بیرون رفت. آن مرد به وی گفت: مگر فراموش کردی که در اعتکاف هستی؟ چرا از مسجد بیرون ـمدی؟ ابن عباس گفت: خیر ، فراموش نکرده ام ولی مدت مدیدی نیست که از صاحب این قبر شنیدم ( در حالی که اشک از چشمان وی جاری شد) که می گفت: هر کس برای رفع نیاز و حاجت برادر مسلمان خویش گام بردارد و آن را برآورده کند ثوابش از ثواب و پاداش اعتکاف ده سال بیشتر است و هر کس یک روز در مسجد به نیت رضای خداوند اعتکاف کند، خداوند میان او و میان دوزخ سه خندق قرار می دهد که فاصله هر یکی به اندازه میان مشرق و مغرب است.
 این حدیث میزان توجه اسلام را به روابط حسنه برادرانه میان مسلمان و ارزش بالای انواع خدمات عمومی را نشان می دهد و این مسئله برای استحکام و صیانت زیر بنای روابط اجتماعی  مردم ضروری است و جامعه بدان نیاز دارد ابن عباس ترجیح می دهد که اعتکاف در مسجد پیامبر – صلی الله علیه و آله و سلم – را که عبادت و استغراق در نماز و روزه و ذکر است و هر نماز در مسجد پیامبر – صلی الله علیه و آله و سلم – ثواب و پاداش یک هزار نماز دردیگر مساجد را دارد،  بخاطر برطرف کردن حاجت یک برادر مسلمان خود ترک کند و فقه و دانش دینی، وی را بر آن می دارد که برای خدمت به مسلمانی که از وی کمک و یاری خواسته است چنین کند و اعتکاف در مسجد پیامبر – صلی الله علیه و آله و سلم – را ترک نماید، آری او از پیامبر خدا چنین آموخته است.
بی گمان مشکلات و سختی های دنیا فراوان و بزرگند و هم چون باران بر سر همه فرو می ریزند و فقیر و غنی را شامل می شوند و انسان به تنهائی ناتوان تر از آنست که بتواند مدت زیادی در برابر این سختیها مقاومت و ایستادگی کند و اگر برادرانش به یاریش بشتابند ، نیازی بدین مقاومت وایستادگی طاقت فرسا ندارد گفته اند:
« اَلمَرءُ قَلِیلٌ بِنَفسِهِ وَ کَثیر بِإِخوانِهِ »
(انسان به تنهایی اندک است و با بردارانش بسیار)
و از جمله حقوق برادری آنست که انسان احساس کند که برادرانش در سختی ها و خو شی ها در کنار وی و پشتیبان وی هستند و او درگیر و دار دزندگی تنها نیست بلکه نیروی مؤمنان و مسلمانان پشتیبان وی است و ابزویش زا می گیرد.
و پیامبر – صلی الله علیه و آله و سلم – گفته است:
« اَلْمُؤْمِنَ لِلْمُؤْمِنِ کَالْبُنْیَانِ یَشُدُّ بَعْضُهُ بَعْضًا» { رواه بخاری}
( مؤمنان با همدیگر چون ساختمان و بنای آن هستند که بعضی از آن بوسیله بعضی دیگر بر پای ایستاده است.)
 بنا بر این برادری خالصانه یک نعمت مضاعف است و تنها تجانس روحی نیست بلکه تعاون و همکاری و همیاری  مادی نیز می باشد و خداوند بزرگ این نعمت عظیم را در یک آیه دوبار تکرار کرده است:
«وَاذْکُرُواْ نِعْمَتَ اللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَاناً»
ترجمه:و نعمت خدا را بر خود به یاد آورید که بدان گاه که ( برای همدیگر ) دشمنانی بودید و خدا میان دلهایتان ( انس و الفت برقرار و آنها را به هم ) پیوند داد ، پس ( در پرتو نعمت او برای هم ) برادرانی شدید.{آل عمران/۱۰۳)
و این برادری دینی است که همیاری را میان مسلمانان واجب می سازد نه تعصبات کورکورانه. این برادری همیاری مؤمنان درستکار را برای احقاق و ابطال باطل و منع ظلم و پناه دادن به مظلوم واجب می نماید پس نباید مسلمانی را که در معرکه زندگی گیر افتاده است تنها گذاشت، بلکه باید در هر حالی که باشد در کنار او بایستس ، که گمراه است راهنمائیش کنی و اگر دست درای می کند او را باز داریو اگر مورد هجوم واقع شده از وی دفاع کنی و اگر بنا حق به وی تعدی شده در کنار وی بجنگی و این است آن همیاری و یاوری که اسلام فرض کرده است «انْصُرْ أَخَاکَ ظَالِمًا أَوْ مَظْلُومًا فَقَالَ رَجُلٌ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَنْصُرُهُ إِذَا کَانَ مَظْلُومًا أَفَرَأَیْتَ إِذَا کَانَ ظَالِمًا کَیْفَ أَنْصُرُهُ قَالَ تَحْجُزُهُ أَوْ تَمْنَعُهُ مِنْ الظُّلْمِ فَإِنَّ ذَلِکَ نَصْرُهُ » { رواه بخاری}
( برادر مسلمانت را یاری کن چه ظالم باشد و چه مظلوم. یکی گفت ای رسول خدا اگر مظلوم باشد او را یاری کنیم ولی اگر ظالم باشد چگونه او را یاری کنم؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)گفت : یاری وی آنست که او را از ظلم باز داری).
یاری نکردن مسلمانان رسوائی بزرگی است که اگر پیش آید به یاری نکردن همه مسلمانان و رسوائی همگانی منجر می گردد، زیرا این کار به شهامت و مناعت طبع لطمه وارد می کند و سبب می گردد که مظلوم، خواهی، نخواهی ستم را بپذیرد و انزوا گیرد و رشته اخوات را بین خود و کسانی که وی را یاری نکرده اند و او را رسوا و رها ساخته اند، بگسلاندزمانی که پیوند برادری میان مسلمان سست گردید،اول بصورت فردی ، وسپس به صورت فردی ، وسپس به صورت دست جمعی ، خوار شدند و بصورت بیگانه و نا آشنا بهم نگریستند که برادر را پیش برادر اهانت می کردند و او شانهایش را بالا میانداخت و راه خویش را پیش می گرفت و اینکار برایش اهمیّتی نداشت!!
این رسوائی و شکست وعدم همیاری مسلمانان را به عار و ذلت کشاند و اسلام سخت با آن جنگیده است و کسانی را که در سایه ذلت بار و تاریک آن نشسته اند لعنت و نفرین کرده است پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گفته است :
«لا یَقِفَنَّ أَحَدُکُمْ مَوْقِفًا یُقْتَلُ فِیهِ رَجُلٌ ظُلْمًا، فَإِنَّ اللَّعْنَهَ تَنْزِلُ عَلَى مَنْ حَضَرَ حِینَ لَمْ یَدْفَعُوا عَنْهُ،»
(هرگز یکی از شما درجائی که یکی را به ظلم می زنند نایستد ، زیرا بی گمان لعنت خداوند بر کسانی فرود می آ ید که در آنجا حضور دارند و از وی دفاع نمی کنند و این ضلم را از وی دفع نمی کنند ).
پس هرگاه دیدی که برادر مسلمانانت مورد اهانت یابدی قرار می گیرد ، به وی نشان بده که تو آمادگی یاری و پشتیبانی وی را داری و او را همراهی می کنی تا اینکه بوسیله تو به حق خود می رسد و ظلم را از خود دور می سازد .
از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)روایت شده است که :
« مَن مَشی مَعَ مَظلُومٍ حَتّی یُثبِتَ لَهُ حَقۀَهُ ثَبَّتَ اللهُ قَدَمَیهَ عَلی الصِّراطِ یَومَ تَزِلُّ الاَقدامُ»
( هر کسی با ستمدیده همراهی کند تا حق وی را به ثبات برساند خداوند گامهی وی را بر پل صراط ثابت می گرداند، آن روز گامها می لغزند)
هنگامی که انسان در جامعه دارای مقام  و جاهی است که مورد رغبت یا رهبت و ترس دیگران است این وظیفه بزرگ بیشتر وبیشتر مورد تاکید است واهمیت پیدا می کند . جاه و مقام نیز چون  مال زکات دارد و زکات آن یاری رساندن به مظلومان و جلوگیری از ظالمان است بنابراین هرگاه خداوند به تو آغائی و قدرت و تمکین بخشید برای آن نیست که بادی در غبغب بیندازی و احساس تکبر و خود بزرگ بینی کنی ، بلکه برای آنست که خداوند حاجات و نیازهائی را به گردن تو انداخته که جز از طریق شما برآورده نمی شوند ،پس اگر آنها را آسان و برآورده ساختی و ظیفه خویش را به انجام رسانده ای و پاداش آن را احراز کرده ای ، در غیر اینصورت شکر نعمت را بجای نیاورده ای و کفران نعمت کرده ای و آن را در معرض زوال قرار داده ای .  
به روایت از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) امده است :
«"إِنَّ اللهَ عِنْدَ أَقْوَامٍ نِعِمًا اَقَرُّهَا عِنْدَهُمْ مَا کَانُوا فِی حَوَائِجِ المُسلِمِینَ، مَا لَمْ یَمَلُّوهُمْ فَإِذَا مَلَّوُهُمْ نَقَلَهَا إِلَى غَیْرِهِمْ» {رواه طبرانی}
( بی گمان خداوند نعمتهایی را به گروهی داده است و تا زمانی که در خدمت مسلمانان باشند وبرای رفع نیازهای آنان بکوشند و از آنان خسته نشوند خداوند این نعمتها را بر ایشان نگه می داردو هر گاه از آنان خسته شدند خداوند این نعمتها را به غیر آنان  منتقل می سازد.)
 و شرط است که انسان خالصانه و برای رضای خداوند و به علاوه شائبه آلودگی اهداف شخصی و یاری جاه ومقام خود برای سود مردم استفاده نماید و اگر برای هدیه و منافع مادی چنین کاری کند، نزد خداوند اجر و پاداش ندارد و آن چه که از این راه می خورد حرام است .
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گفته است :
«مَنْ شَفَعَ بِشَفَاعَهٍ لِأَحَدٍ فَأَهْدَى لَهُ هَدِیَّهً عَلَیْهَا فَقَبِلَهَا فَقَدْ أَتَى بَابًا عَظِیمًا مِنْ أَبْوَابِ الکَبائِر»{رواه ابوداود}
(هر کس برای کسی شفاعتی و میانجیگری کرد و کارش را انجام داد و آن شخص بخاطر آن به وی هدیه ای داد و او پذیرفت ، بیگمان او مرتکب گناه کبیره ای شده و دری از گناهان کبیره به روی خود گشوده است ).
رذیلتهائی وجود دارد که با آداب و رسوم برادری در تناقض می باشد لذا اسلام با آنها در ستیز است، برادری قاعده ای است که صفوف جامعه را درست و هموار می سازد و پیش آ مده از صف را بجای خود برمی گرداند و عقب افتاده را نیز در جای شایسته خویش در میان هم قرینان خود قرار می دهد وهر گاه نزاع و کشمکش پیش آید یا هرج و مرجی روی دهد قوانین برادری را روی همه یکسان پیاده می کند و حکم آن را به اجراء در می آورد.
«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ »
ترجمه :
فقط مؤمنان برادران همدیگرند ، پس میان برادران خود صلح و صفا برقرار کنید ، و از خدا ترس و پروا داشته باشید ، تا به شما رحم شود . (حجرات:۱۰)
و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مردمان را از این رذائل بر حذر داشته است که این رذائل به ظاهر کم اهمیت بنظر می آیند ولی اگر در عواقب آنها تدبر و تامل بعمل آیددلها را می شکافند و عواطف مهر و شفقت را می خشکانند:
« إِیَّاکُمْ وَالظَّنَّ فَإِنَّ الظَّنَّ أَکْذَبُ الْحَدِیثِ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا تَنَافَسُوا وَلَا تَحَاسَدُوا وَلَا تَبَاغَضُوا وَلَا تَدَابَرُوا وَکُونُوا عِبَادَ اللَّهِ إِخْوَانًا کَمَااَمَرَکُم اللهُ تعالی …الْمُسْلِمُ أَخُو الْمُسْلِمِ لَا یَظْلِمُهُ وَلَا یَخْذُلُهُ وَلَا یُحْقِرُهُبِحَسْبِ امْرِئٍ مِنْ الشَّرِّ أَنْ یَحْقِرَ أَخَاهُ الْمُسْلِمَ کُلُّ الْمُسْلِمِ عَلَى الْمُسْلِمِ حَرَامٌ دَمُهُ وَمَالُهُ وَعِرْضُهُ …إِنَّ اللَّهَ لَا یَنْظُرُ إِلَى أَجْسَادِکُمْ وَلَا إِلَى صُوَرِکُمْ وَلَکِنْ یَنْظُرُ إِلَى قُلُوبِکُمْ وِ اَعملِکُم …التَّقْوَى هَاهُنَا. التَّقْوَى هَاهُنَا.التَّقْوَى هَاهُنَا – وَیُشِیرُ إِلَى صَدْرِهِ- اَلا، لَا یَبِعْ بَعْضُکُمْ عَلَى بَیْعِ بَعْضٍ وَکُونُوا عِبَادَ اللَّهِ إِخْوَانًا … وَلَا یَحِلُّ لِمُسْلِمٍ أَنْ یَهْجُرَ أَخَاهُ فَوْقَ ثَلَاثٍ»{ رواه المسلم}
(هان از گمان بپرهیزید، زیرا گمان دروغ آمیزترین سخن است و از احوال همدیگر تجسس میکند و با همدیگر حسادت مورزید و با همدیگر دشمنی موریزید و پشت سر همدیگر بدگوئی میکنید و به همدیگر پشت میکنید و با همدیگر برادر باشید ای بندگان خدا هما نگونه که خدا به شما امر کرده است که چنین باشید … مسلمان برادر مسلمان است و برادر به برادر خود ظلم نمی کند و او را رسوا نمی سازد و از پشتیبانی وی خودداری نمی کند و او را تحقیر نمی نماید و این شر برای او کافی است که برادرش را تحقیر نماید _ بد ترین شر آنست که کسی برادر  خویش را تحقیر کند _ همه مال و خون و آبروی مسلمان بر مسلمان حرام است … خداوند به صورت ظا هر و بدنهای شما نمی نگرد ولیکن به دلهای شما و کردارهای شما مینگرد و در حالیکه به سینه خویش اشاره می کرد سه بار گفت : تقوا و پرهیزگاری و خدا ترسی اینجاست.هان هیچیک از شما در حال داد و ستد مزاحم همدیگر مشوید و بر معامله او معامله میکنید ،ای بندگان خدای با هم برادر باشید … و برای برادر مسلمانحلال نیست که پیش از سه روز با برادر مسلمان خویش قهر باشد و سخن نگوید )
در جامعه ای که بر مبنای روح خدا جوئی شعائر دین اسلام استوار است ، پیوند برادری دینی و عقیدتی جای پیوند برادری نسبی را می گیرد و چه بسا پیوند ایمانی بر پیوند خونی می چربد . و در حقیقت پیوند های برادری دینی و عقیدتی خدا جوئی بود که نخستین بار مسلمانان را دور هم جمع کرده و دولت بزرگ اسلامی را بر پای داشت و پرچم آن را برافراشت و پیامبر (ص) برای تاسیس یک امتی صبور و بردباری که در برابر هجومات بت پرستی کینه توز و دیگر دشمنان مقاومت کنند ، بر این پیوندهای استوار تکیه نمود و بعد از مبارزات و پیکارهای طولانی پیروز و سربلند و موفق گردید در حالیکه دشمنان گداخته و هلاک شدند .
هر کاری را باید از ضذ آن شناخت،در دنیای کنونی ، تجمع قوم یهود پیرامون ادعاهای باطلشان که کشوری و دولتی برای خود بر پای داشته اند و از شرق و غرب جهان به سرزمین مقدس سرازیر شده اند و می شوند و وطنو میهن اولیه خویش را با تمام ثروتها و خاطراتش رها ساخته اند، این خیزش درخشان چهارده قرن پیش مسلمانان را به یادما میاورد زمانی که مسلمانان از هر سوی به سوی مدینه رسول روی آوردند و میهن و زادگاه اولیه خویش رارها کردند و به میهن جدید پایگاه عقیدتی خویش روی آوردند تا دولت بزرگ اسلامی را بر پای دارند .مدینه ای که دولت اسلامی را در آغوش گرفته بود و به قوانین آن مباهات می کرد و قوانین آن را جاودان ساخته بود ،پیوندهای همبستگی میان ساکنان اصلی و تازه واردان را بر مبنای فداکاری در راه خدا و از خود گذشتگی کامل و شگفت انگیز و مساوات میان نسبهاو نژادها و احترام و مودت متقابل و گسترش فضیلت و تقدیس حق و حقیقت و روی آوردن به نیکی و خوبیها با رضا و رغبت نه به تکلف و تصنع ،برقرار ساخته بود:
«وَالَّذِینَ تَبَوَّؤُوا الدَّارَ وَالْإِیمَانَ مِن قَبْلِهِمْ یُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَیْهِمْ وَلَا یَجِدُونَ فِی صُدُورِهِمْ حَاجَهً مِّمَّا أُوتُوا وَیُؤْثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَهٌ »
ترجمه :
آنانی که پیش از آمدن مهاجران خانه و کاشانه ( آئین اسلام ) را آماده کردند و ایمان را ( در دل خود استوار داشتند ) کسانی را دوست می دارند که به پیش ایشان مهاجرت کرده اند ، و در درون احساس و رغبت نیازی نمی کنند به چیزهائی که به مهاجران داده شده است ، و ایشان را بر خود ترجیح می دهند ، هرچند که خود سخت نیازمند باشند . { حشر/۹}
و این است علائم و نشانه های برادری درست ، برادری عقیدتی خالصانه برای رضایخدا نه برادری سودجو یانه ناپایدار و نه برادری به منظور هدفهای دنیائی .
و تعالیم اسلامی میخواهد این برادری را چیزی تیره و مکده نسازد پس جایز نیست برای یک ملت مسلمان که سبب پریشانی و اظطراب دل برادر مسلمان خویش شود و نباید در روح وی بیم و خوفی ایجاد کند . پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گفته است:
«لَا یَحِلُّ لِمُسْلِمٍ أَنْ یُرِوِّعَ مُسلِماً »
(روا نیست که مسلمانی مسلمان دیگر را دچار خوف و ترس نماید)
و از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)روایت شده است :
«مَن نَظَرَ اِلی مُسلِم نَظرَهً یُخِیَفُهُ فِها بِغَیرِحقٍّ أَخافَهُاللهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ » {طبرانی}
 (هرکس به نگاهی مسلمانی را بنا حق بترساند خداوند در روز رستاخیز وی را می ترساند ) .
چیزی که به اذیت و آزار مسلمانی منجر گردد یا اینکه تقریبا تجاوز به حق وی باشد جرم و گناه سنگینی بحساب می آید تا چه رسد به اینکه عملا به اذیت و آزار مسلمان بپردازد و یا به حق وی متجاوز گردد؟ پیامبر (ص ) گفته است :
«مَنْ أَشَارَ إِلَى أَخِیهِ بِحَدِیدَهٍ فَإِنَّ الْمَلَائِکَهَ تَلْعَنُهُ حَتَّى یَدَعَهُ وَإِنْ کَانَ أَخَاهُ لِأَبِیهِ وَأُمِّهِ» {مسلم}
(هر کس برادر مسلمان خویش را به آلت آهنین بترساند بیگمان فرشتگان وی را نفرین می کنند تا زمانی که وی از این تهمد دست بردارد حتی اگر چه برادر پدری و مادریش باشد ).  
اینگونه توصیه ها سبب می گردد که برادری وسیله گسترش آرامش و اطمینان خاطر در همه اکناف جامعه شود.
اسلام استکبار و افتخار کردن و فخر فروشی را حرام گردانیده است و بدینوسیله بازوی این برادری را تقویت بخشیده است ، زیرا بیگمان برادرانی که احساس اشتراک در یک پدر و موالات بر یک دین واحد داشته باشند هرگز بخاطر متاع دنیا با هم دشمن نمی شوند ، و قومی که کرامت و برتری را از آن تقوی و محل تقوی را دلها و دلها را دست خدا و کسی را بر اسرار آن مطلع نمی دانند ،دیگر جائی برای افتخارات باطل و فخر فروشی در میان آنها نیست: پیامبر (ص ) گفته است :
«إِنَّ اللَّهَ أَوْحَى إِلَیَّ أَنْ تَوَاضَعُوا حَتَّى لَا یَبْغِیَ أَحَدٌ عَلَى أَحَدٍ وَلَا یَفْخَرَ أَحَدٌ عَلَى أَحَدٍ» {ابوداود}
 
(همانا خداوند به من وحی کرده است که : تواضع و فروتنی پیشه کنید تا اینکه کسی بر کسی دیگر ظلم نکند و کسی بر دیگری فخر و مباهات ننماید ) .
اسلام کسانی را که بازیچه ی شیتان شده و بخاطر تسلط و استعلا ء در دنیا آنان را به دست درازی و تعدی بر برادرانشان تشویقشان می کند ، بر حذر داشته است و بیان نموده که اینگونه متعدیان تجاوزگر در روز قیامت بسیار کوچک وحقیر می گردند و به همان اندازه که در دنیا باد در غبغب انداخته بود بادشن خالی و چروکیده می شوند تا اینکه به صورت گرد و غبار در می آ یند و پایمال دیگران می شو ند. در حدیث آمده است : 
«  یُحْشَرُ الْمُتَکَبِّرُونَ یَوْمَ الْقِیَامَهِ أَمْثَالَ الذَّرِّ فِی صُوَرِ الرِّجَالِ یَغْشَاهُمْ الذُّلُّ مِنْ کُلِّ مَکَانٍ» {ترمذی}
(متکبران در روز رستاخیز بصورت مورچه گان مردم نمای برانگیخته می شوند و محشور می گر دند در حالی که ذلات و خواری از هر جای ،آ نان را فراگفته است ) .
بیگمان اهانت و خواری و تحقیر و به مسخره گرفتن دیگران از جمله چیزهائی است که پیوندهای برادری را می گسلانند و این گو نه خویها ناشی از نادانی لجام گسیخته و غفلت زشت می باشد ، زیرا بیگمان حق ضعیفان ا ن است که بدانان کمک شود نه اینکه مورد تمسخر و طعنه قرار گیرند و حق سر گردان ا ن است که راهنمائی شوند نه اینکه بدان بخندند و هر گاه کسی مبتلا به آ فتی شد یا بدی برایش پیش آ مد از مسلمان انتظار می رود که به یاریش بشتابد نه اینکه او را به مسخره بگیرد :
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا یَسْخَرْ قَومٌ مِّن قَوْمٍ عَسَى أَن یَکُونُوا خَیْراً مِّنْهُمْ وَلَا نِسَاء مِّن نِّسَاء عَسَى أَن یَکُنَّ خَیْراً مِّنْهُنَّ»
(ای کسانی که ایمان آ ورده اید نباید گروهی از مردان شما گروه دیگری را استهزاء کنند
، شاید آنان بهتر از اینان باشند و نباید زنانی زناندیگری را مسخره کنند ، زیرا چه بسا آنان از اینان خو بتر باشند …). {حجرات/۱۱}
به روایت از حسن آمده است : « بدون شک کسانی که به مردم استهزاء میکنند در روز قیامت دری از بهشت برویشان گشوده می شو د و به دانان گفته می شود که بفرمائید ، آ نان با تمام غم و اندوه می آ یند که داخل شوند که به ناگاه در به روی آنان بسته می شود، سپس دری دیگری به رویشان باز می شود و به دانان می گویند که بفرمائید ، بفرمائید ، و با تمام غم و اندوه خود می آیند که داخل شوند باز هم آن در برویشان بسته می شود و همچنان با آنان رفتار می شود تا اینکه ما یوس می گردند و باز هم دری از بهشت برویشان باز می شود و بدانان گفته می شود : بفرمائید، ولی از شدت مایوسی به سوی آن گام بر نمی دارند ».بیهقی .
این است پاداش استهزاء کنندگان ، پاداشی از نوع عمل خودشان ، تو گوئی که تو بیخی است برای آنان و تذکری است به رفتارهائی که می کردند .
 و برای حفظ این برادری همگانی و محو تفاوتهای ساختگی اسلام همه را در حقوق و خون یکسان قرار داده و فخر و مباهات به نسب را باطل ساخته و همه را فرزندان آدم می داند و کسی را بر دیگری برتری نیست مگر به تقوی و امتیاز ی که با رنج و جدیت خویش بدست می آورد بنابراین کسی که با عمل بزرگ برای خویش امتیازی کسب نکند پیشینیان وی او را سودی ندارند حتی اگر پادشاهان روز آخرت هم باشند . به روایت از ابو هریره آمده است که پیامبر (ص)گفت:
« « إن الله یقول یوم القیامه : یا أیها الناس جعلت نسبا وجعلتم نسبا ، فجعلت أکرمکم أتقاکم ، وأبیتم إلا أن تقولوا : فلان ابن فلان أکرم من فلان ابن فلان ، وإنی أرفع الیوم نسبی ، وأضع أنسابکم ،{بیهقی}
  (چون روز رستاخیز فرا رسد خداوند دستور می دهد که کسی جار بکشد : هان ای مردم من برای شما نسبی قرار دادم _ که تقوی است _ و شما برای خود نسبی قرار دادید ، من نسب و مایه امتیاز را تقوی قرار دادم که گرامیترین شما پرهیز گارترین شما است و شما بدان عمل نکردید و گفتید : فلان پسر فلان و به نسبت خویشاوندی مباهات کردید نه نسب عمل پرهیزگارانه، امروز من نسبی را بالا می برم که خود قرار داده ام و نسبی را پایین و پست می گردانم که شما قرار داده اید ) .
و این است مصداق قول خدای متعال :
«فَإِذَا نُفِخَ فِی الصُّورِ فَلَا أَنسَابَ بَیْنَهُمْ یَوْمَئِذٍ وَلَا یَتَسَاءلُونَ **فَمَن ثَقُلَتْ مَوَازِینُهُ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ **وَمَنْ خَفَّتْ مَوَازِینُهُ فَأُوْلَئِکَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ فِی جَهَنَّمَ خَالِدُونَ »
ترجمه :
هنگامی که ( برای بار دوم ) در صور دمیده شود ، هیچ گونه خویشاوندی و نسبتی در میان آنان نمی ماند ( چرا که هرکسی در اندیشه نجات خویشتن است ) و در آن روز از همدیگر نمی پرسند ( زیرا در جهان دیگر انتساب به فلان شخص یا طایفه و قبیله کارگشا نیست و در آن دم همه از یکدیگر رمان و گریزانند ) .*کسانی که سنجیده های ( اعمال و اقوال دنیوی ) ایشان ، سنگین و ارزشمند شود ( و در ترازوی خدا وزن و ارجی داشته باشد ) ، اینان قطعاً رستگارند .*و کسانی که سنجیده های ( اعمال و اقوال دنیوی ) ایشان ، سبک و بی ارزش باشد ، اینان ( عمر خود را باخته و ) خویشتن را زیانمند نموده اند و در دوزخ جاودانه خواهند ماند . {مؤمنون/۱۰۳/۱۰۱}
جای تعجب است که عادت عربها آنست که خود را به نسب و نسبت پدری بزرگ بدانند و بزرگی خود را در آن می بینند نه در تعالیم اسلامی و این خصلت در جامعه شان حکم فرماست و همین امر سبب شکاف بزرگی در گذشته و زمان حالشان شده است…
اسلام عدم توجه به گرایشات نژادی و تعصبات قومی و قبیله ای و مکانی را از جمله وسایل حفظ و تقویت این پیوند برادری و مسلمانان از هر جا و از هر نژادی باشند می داند و برای حفظ این پیوند این گرایشات را به کلی نابود می سازد و از بین می برد.
بی گمان طبیعی است که انسان میهن و قوم خویش را دوست بدارد ولی جایز و روا نیست که این امر سبب شود که انسان خدای خویش و اخلاق خویش و امثال خویش را فراموش کند، پیامبر- صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ –
فرموده است:
« خَیْرُکُمْ الْمُدَافِعُ عَنْ عَشِیرَتِهِ مَا لَمْ یَأْثَمْ» {ابوداود}
(بهترین شما کسی است که از قوم و عشیره خویش دفاع کند به شرط آنکه در این راه مرتکب گناه نشود و حقوق دیگران را ضایع نگرداند)
از پیامبر- صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ – سؤال شد: عصبیت و تعصب چیست؟ گفت:
« أَنْ تُعِینَ قَوْمَکَ عَلَى الظُّلْمِ » { ابوداود}
( تعصب نادرست آنست که قوم خویش را بر ظلم و باطل یاری کنید)
بیگمان برادری اسلامی آن است که خالصانه به اسلام روی آوری و در راه آن گام برداری و به احکام و مقتضیات آن عمل کنی و روح آن را بر همه پیوندها و روابط فردی و اجتماعی خویش حکم فرما سازی و در هر مشکلی که پیش آید راه حلّ را بر مبنای آن بجوئی و از آن فتوی بطلبی و از غیر آن چشم پوشی کنی و جز فریاد اسلام هیچ فریاد و دعوت دیگری را نشنوی.
————————————-
منبع : کتاب: اخلاق اسلامی / مولف:محمد غزالی/ترجمه:دکتر محمود ابراهیمی /انتشارات : نشر احسان/چاپ:اول ۱۳۸۷

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا