مقالات

شباهت های علمای اسلام و علمای بنی اسرائیل

علمای اسلام و علمای بنی اسرائیل

نویسنده: اکبر شاه نجیب آبادی/مترجم: رحیم بخش یار محمد زهی

ابو سعید خدری( رضی الله عنه)می گوید که پیامبر( صلی الله علیه وآله و سلم)

شما از کسانی که قبل از شما بوده اند وجب به وجب  و متر به متر پیروی می کنید، تا جایی که اگر آنان در سوراخ سوسمار رفته اند شما نیز می روید،اصحاب پرسیدند: ای رسول خدا ، کسان قبل از ما همان یهویدان و مسیحیان هستند. فرمود : پس چه کسانی ؟( به روایت مسلم) در این حدیث، هدف از وجب و متر این است که در هر کار کوچک و بزرگ مثل آنان عمل می کنید.

 در قرن هفتم ، امام نووی ( رحمه الله) در شرح این حدیث نوشته است :« این حدیث از معجزات پیامبر بود که اکنون تحقق یافته است.» اگر امام نووی( رحمه الله) مسلمانان این زمان را می دید ، یقیناً می گفت از یهودیان و مسیحیان بدتر شده اند. حدیثی از ابن عمر ( رضی الله عنه) روایت شده است که حضرت فرمود:

« آنچه که بر بنی اسرائیل گذشته است ، بر امت من نیز خواهد گذشت ، هم چنان یک لنگه کفش برابر لنگه ی دیگرش هست، ( یعنی بودن تفاوت)تا جایی که اگر از آنان کسی با مادرش زنا کرده باشد در امت من نیز چنین افرادی پیدا می شوند که این کار را انجام دهند . بنی اسرائیل ۷۳ فرقه شدند و امت من نیز ۷۳ فرقه می شوند که همه آنان به دوزخ می روند جز یکئفرقه ، مردم پرسیدند :کدامین ؟ فرمود:« همان که به روش من و اصحابم گامزن باشند.»

امروزه  هر کسی می تواند عقیده و عمل خود را ، عمل و رسول خدا و اصحاب بنامد؛ اما برای باز شناختن فرقه ناری از فرقه ی ناجی ناگزیر باید سیره ی رسول خدا را که در دسترس هست بدانیم.

ابو واقد لیثی حدیثی نقل کرده است که فرمود:« والذی نفسی بیده لترکبنَّ سنن من کان قبلکم.»{ روایت ترمذی}

( و الله من شما مردم به روش گذشتگان خود بر میگردید.)

وقتی نفوذ عملکرد نادرست یهودیان و مسیحیان در ملت مسلمان اجتناب ناپذیر است، پس بایستی به قرآن چنگ بزنیم و عملکرد نادرست یهودیان و مسیحیان را باز شناسیم. برای شناخت علمای بد، معیاری مطمئن، که همان قرآن و سنت است درد اختیار داریم . هر کسی که عملکردش مطابق با عملکرد یهودیان مسیحیان باشد، یقیناً از علمای سوء و گمراه کننده است.

خداوند می فرماید:« أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَکُمْ وَأَنتُمْ تَتْلُونَ الْکِتَابَ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ

ترجمه :

آیا مردم را به نیکوکاری فرمان می دهید ( و از ایشان می خواهید که بیشتر به طاعت و نیکیها بپردازند و از گناهان دست بردارند ) و خود را فراموش می کنید ( و به آنچه به دیگران می گوئید ، خودتان عمل نمی کنید ؟ ) در حالی که شما کتاب می خوانید ( و تورات را در اختیار دارید و در آن تهدید خدا را درباره آن که کردارش مخالف گفتار است ، مطالعه می کنید ؟ ) . آیا نمی فهمید ( و عقل ندارید تا شما را از این کردار زشت بازدارد ؟ ) .

برخی از علما این سو و آن سوی روند و مردم را وعظ و نصیحت و تشویق به انفاق در راه خدا می کند و دنیا را ندان مؤمن و بهشت کاف بر می شمارند و از مردمان می خواهند که خود را برای سرای بازپسین آماده کنند، اما در همان حال خود آنان غرق در جمع آوردی پول و مال هستند و تنها به طمع جمع آوری پول ، واعظ شده اند و از منزل راه افتاده اند و هرگز از گرفتن پول سیر نمی شوند . یقیناً آنان از علمای ربانی نخواهند بود، بلکه از دوستان و لشکریان شیطان هستند،چون با عمل خویش عده ای دیگر را نیز به این راه ترغیب می کننند. تشویق کردن چنین کسانی قطعاً گناه و گرم شدن بازار آنان برای امت اسلام کاملاً یان آور خواهد بود.

خداوند می فرماید:« وَمِنْهُمْ أُمِّیُّونَ لاَ یَعْلَمُونَ الْکِتَابَ إِلاَّ أَمَانِیَّ وَإِنْ هُمْ إِلاَّ یَظُنُّونَ»{بقره/۷۸}

ترجمه :

و پاره ای از آنان افراد بیسوادی هستند که ( از ) کتاب ( خدا تورات ) جز ( یک مشت خرافات و دروغهائی که احبارشان به هم بافته اند و با ) آرزوهای ( آنان سازگار است ) نمی دانند ، و تنها به پندارهایشان دل بسته اند .

اکثر واعظان و عالم نمایان در فهم قرآن نادان اند و دیگران را نیز از آموش مردم با می دارند و می گویند: فهمیدن کتاب خدا غیر ممکن است . فقط طوطی وار آن را بخوانید. آنان در مدارس، به آموش قرآن اهمیت نمی دهند. آری، بعضی از کتاب های تقسیر را تدریس می کنند، اما این تدریس همان کتاب هاست، نه تدریس قرآن، چون همه بحث حول محور اقوال و نظرات مفسر می چرخد. در فهم معانی و مطالب قرآن نه معلم دقت دارد و نه متعلم؛ چون طبق پندار باطل آنان، فهمیدن قرآن غیر ممکن است. پس کسانی که از قزآن استدلال نمی کنند و از فهماندن و فهمیدن آن دیگران را باز می دارند و فهم آن را غیر ممکن تلقی می کنند، یقیناً از زمره ی علمای سوء هستند، خداوند می فرماید:« أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتَابِ وَتَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ» {بقره/۸۵} آیا به بخشی از ( دستورات ) کتاب ( آسمانی ) ایمان می آورید و به بخش دیگر ( دستورات آن ) کفر می ورزید ؟.

در آیه ی ۸۶ همین سوره میفرماید: اینان کسانی اند که آخرت را به زندگی دنیا فروخته اند.

پس بعضی از عالم نمایان یا مفتیان که بر خلاف احکام روشن قرآن،مسلک امامان و استادان و رأی بزرگان خود را مقدّم می دارند و آیات قرآن را تأویل می کنند و مطابق با دیدگاه آنان آنهامی کنند، یا این آیات را منسوخ و غیر قابل استفاده قرار می دهند، چنین عالم نمایانی جزء علمای اهل کتاب و علمای سوء هستند.

خداوند  باز می فرماید:« فَرِیقٌ مِّنَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ کِتَابَ اللّهِ وَرَاء ظُهُورِهِمْ کَأَنَّهُمْ لاَ یَعْلَمُونَ»{بقره/۱۰۱}

جمعی از اهل کتاب ، کتاب خدا را پشت سر افکندند ( و اوصاف محمّد را از کتابهای خود زدودند . انگار در کتابهایشان چیزی درباره او نیامده است و ) گوئی آنان ( چیزی از اوصاف چنین پیغمبری ) نمی دانند .

کسانی که قرآن را غیر قابل فهم می دانند و هیچ توحهّی به آن نمی کنند و از این جا و آنجا داستان و حکایات و اقوال غیر خدا را برای شنوندگان بیان می کنند و برای فتاوای خود ارائه ی دلایل قرآنی را عیب می دانند، نیز شامل علمای سوء هستند.

خداونددر سوره ی بقره آیه ی ۱۱۳ می فرماید:« و یهودیان می گویند : مسیحیان دارای حق و حقیقتی نبوده و بر چیزی بند نیستند ، و مسیحیان نیز می گویند : یهودیان دارای حق و حقیقتی نبوده و بر چیزی بند نیستند . در حالی که هر دو دسته کتاب می خوانند»

کسانی که بدون ذلایل قرآنی همدیگر را تکفر و تفسیق کنند و علیه همدیگر مشغول به صدور فتوا باشند، نیز از زمره ی علمای سوء خواهند بود.

خداوند باز فرموده است:« إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ مَا أَنزَلَ اللّهُ مِنَ الْکِتَابِ وَیَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَناً قَلِیلاً أُولَئِکَ مَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ إِلاَّ النَّارَ»{بقره/۱۷۴} کسانی که آنچه را خدا از کتاب ( آسمانی ) نازل کرده است ، پنهان می دارند ( یا دست به تأویل ناروا و تحریف می یازند ) و آن را به بهای کم ( و ناچیز دنیا ) می فروشند ، آنان جز آتش چیزی نمی خورند.

خداوند می فرماید:« وَإِذَ أَخَذَ اللّهُ مِیثَاقَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ لَتُبَیِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَلاَ تَکْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَرَاء ظُهُورِهِمْ وَاشْتَرَوْاْ بِهِ ثَمَناً قَلِیلاً»{آل عمران/۱۸۷} ترجمه :

و ( به یاد بیاور ای پیغمبر ! ) آن گاه را که خداوند پیمان مؤکّد ( بر زبان انبیاء ) از اهل کتاب گرفت که باید کتاب ( خود ) را برای مردمان آشکار سازید و توضیح دهید و آن را کتمان و پنهان نسازید . امّا آنان آن را پشت سر افکندند و به بهای اندکی آن را فروختند !

در این جا مشخص شد که کسانی که دانسته و آگاهانه و از روی اغراض دنیوی احکام قرآن را پنهان می کنند از علمای سوء هستند.

و خداوند در سوره ی آل عمران می فرماید:« أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ أُوْتُواْ نَصِیباً مِّنَ الْکِتَابِ یُدْعَوْنَ إِلَى کِتَابِ اللّهِ لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ یَتَوَلَّى فَرِیقٌ مِّنْهُمْ وَهُم مُّعْرِضُونَ» { آل عمران/۲۳}

ترجمه :

آیا آگاهی از حال کسانی که بدیشان بهره ای از کتاب ( آسمانی ) داده شده است ؛ ( هنگامی که ) ایشان به سوی کتاب خدا ( قرآن ) دعوت می شوند تا در میانشان داوری کند ( و حق را از باطل جدا سازد ، ولی آنان دعوت را نمی پذیرند ) سپس گروهی از ایشان سرپیچی می کنند ، و حال آن که ( همیشه چنین کسانی از حق و حقیقت ) روی گردانند .

هر عالمی که قرآن کریم را حکم و داور نسازد و از پذیرش قضاوت قرآنی تن زند و غیر قرآن را مقدم بدارد و بر این کار پای بفشارد ، یقیناً شامل گروه ذکر شده؛ یعنی سوء می شود.

خداوند باز می فرماید:« یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ» { آل عمران/۷۱}

ترجمه :ای اهل کتاب ! چرا حق را با باطل می آمیزید و کتمانش می کنید ، و حال آن که شما می دانید ( که عقاب و عذاب خدا در برابر چنین کاری چیست ) ؟

اهل کتاب که در آیه ی فوق از آنان سخن رفته و امثال آنها امروزه در بین مسلمانان فراون یافت می شوند.

خداوند در همین سوره ی آل عمران آیه ی۷۵  فرموده است:« و در میان اهل کتاب کسانی هستند که اگر دارائی فراوانی به رسم امانت بدیشان بسپاری ، آن را به تو بازپس می دهند . و در میان آنان کسانی هستند که اگر دیناری به رسم امانت بدیشان بسپاری ، آن را به تو بازپس نمی دهند ، مگر آن که پیوسته بالای سرشان ایستاده باشی . این بدان خاطر است که ایشان می گویند : ما در برابر امّیها ( یعنی غیر یهود ) مسؤول نبوده و بازخواستی نداریم ! و بر خدا دروغ می بندند ( و چنین چیزی حکم خدا نیست ) و حال آن که ایشان ( این را ) می دانند .»

خیانت کنندگان به امانت و کسانی که خوردن اموال غیر سملمان را حلال و جایز می دانند و برای این عمل زشت فتوا صادر می کنند، نیز در گروه علمای سوء قرار دارند.

خداوند فرموده است:« أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ أُوتُواْ نَصِیباً مِّنَ الْکِتَابِ یُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَیَقُولُونَ لِلَّذِینَ کَفَرُواْ هَؤُلاء أَهْدَى مِنَ الَّذِینَ آمَنُواْ سَبِیلاًم {نساء/۵۱}

ترجمه :

آیا در شگفت نیستی از کسانی که بهره ای از ( دانش ) کتاب ( آسمانی ) بدیشان رسیده است ( چگونه خویشتن را از هدایت کتابهای یزدان و راهنمائی خرد و فطرت و ندای وجدان به دور داشته اند و ) به بتان و شیطان ایمان می آورند ( و به دنبال اوهام و خرافات راه می افتند و به پرستش معبودهای باطل می پردازند ) و درباره کافران ( قریش ) می گویند که اینان از مسلمانانی برحقّ تر و راه یافته ترند ( که اسلام را قبول و محمّد را به پیشوائی پذیرفته اند ! ) .

عالم نمایان حسادت پیشه که در امور خادمان اسلام و توحید گران مشکل آفرینی می کنند، نیز در این دست علمای سوء قرار دارند.

خداوند می فرماید:« یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لاَ تَغْلُواْ فِی دِینِکُمْ وَلاَ تَقُولُواْ عَلَى اللّهِ إِلاَّ الْحَقِّم{نساء/۱۷۱}

ای اهل کتاب ! در دین خود غلوّ مکنید ( و درباره عیسی راه افراط و تفریط نپوئید ) و درباره خدا جز حق مگوئید.

باز می فرماید:« قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لاَ تَغْلُواْ فِی دِینِکُمْ غَیْرَ الْحَقِّ وَلاَ تَتَّبِعُواْ أَهْوَاء قَوْمٍ قَدْ ضَلُّواْ مِن قَبْلُ وَأَضَلُّواْ کَثِیراً وَضَلُّواْ عَن سَوَاء السَّبِیلِ»{مائده/۷۷}

ترجمه :بگو : ای اهل کتاب ! به ناحق در دین خود راه افراط و تفریط مپوئید و از اهواء و امیال گروهی که پیش از این گمراه شده اند و بسیاری را گمراه کرده اند و از راه راست منحرف گشته اند ، پیروی منمائید .

طوفان های هولناک غلوّ و افراط  در دین که بر مسلمانان فرود آمده بر کسی پوشیده نیست. روحانیان افراطی از بر باد رفتن اصول عقاید و اعمال، هیچ باکی ندارند، اما بر پایی مسایل فرعی و سنت های وضعی بیش از اندازه غلو و افراط می کنند تا حدی که برای بالا و پایین زدن پاچه ی شلوار و کوتاهی و بلندی محاسن یا پوشیدن کت و شلوار یا کلاه و کراوات فتوا صادر می شود! ولی برای حرام خوری، طاغوت پرستی و دنیا را بر هر چیز ترجیح دادن و تحمل مشکلات و مصایب در راه خدا خود را کنار کشیدن ، و همگی با منافقان را، هرگز تقبیح و جلوگیری نمی کنند.

 خداوند فرموده است:« سَمَّاعُونَ لِلْکَذِبِ أَکَّالُونَ لِلسُّحْتِ»{مائده/۴۲}

آنان بسی دروغ را می شنوند و می پذیرند ، و بسیار مال حرام را می خورند .

باز فرموده است:« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِنَّ کَثِیراً مِّنَ الأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَیَأْکُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَیَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللّهِ»{توبه/۳۴}

ای مؤمنان ! بسیاری از علماء دینیِ یهودی و مسیحی ، اموال مردم را به ناحق می خورند ، و دیگران را از راه خدا بازمی دارند ( و از اطمینان مردمان به خود سوءاستفاده می کنند و از پذیرش اسلام ممانعت می نمایند . ای مؤمنان ! شما همچون ایشان نشوید و مواظب علماء بدکردار و عرفاء ناپرهیزگار خود باشید و بدانید اسم و رسمْ دنیاپرستان مال اندوز را تغییر نمی دهد )

واعظان حرفه ای و بعضی از روحانیون و امامان مساجد را بنگرید که چگونه برای پر کردن شکم هایشان انواع و اقسام بدعت ها را ترویج کرده اند، مثل برپایی مراسم سّم، چهلم و سالگرد برای یاد بود مردگان و ختم قرآن و گرفتن اجرت های آن چنانی از بازماندگان شخص فوت شده. با سخنرانی ها و جلسات گوناگون ذاههای خالی کردن جیب رمدم راه را همورا کرده اند و روشهای جمع آوری پول در مساجد، خوراک دادن برای مردگان به مدت هفت پنج شنبه و خوراک دادن در چهلم برای بیرون راندن روح مرده از منزل و مولودخوانی و غیره  غیره را ایجاد کرده اند. بعضی از دوستان می گویند که بعضی از عالم نمایان حرکات ناشایسته ای انجام می دهند، بدین شکل که خود شخص پیش یکی از روحانیان هندو می رود و می گوید که چند مدتی است موضوعی یا حالتی برای کسب درآمد پیش نیامده است. شما در روزنامه یا مجتمع خود به اسلام حمله کنند و ما  به طرفداری از دین و به همین بهانه در بین مسلمانان غوغا می اندازیم و از احساسات مردم استفاده و میدان بحث و مباحثه را باز می کنیم، یا این که ما در وعظ و سخنرانی خود به مذهب شما حمله می کینم و چیزهایی می گوییم، شما گفته های ما را بنویسید و در بین هندوها پخش و احساسات آن ها را علیه ما برانگیزانید و ما را به چاش بطلبید و بدین ترتیب ما و شما موقعیتی بهم می زنیم و نزد مردم دارای قدر و منزلت می شویم . هم چنان که طرف هندو این مسئله را می پذیرد و میدان بحث و مناظره باز می شود و آن عالم نمای مولوی از ساکنان منطقه مبلغ قابل توجهی جمع اوری می کند و دوشتان خاص و همراز خود را برای شرکت در مباحثه دعوت می کندو چندین روز بازارشان برو بیایی پیدا می کند و داغ می شود . در مجالسشان انواع و اقسام خوراکی ها  سفره را رنگین می کند. آنان آتش شکم خود را فرو می نشانند و موقع خداحافظی به هر یک از دستیاران و دوستان خود مبلغی جهت دندان تیز کردن برای طرف مقابل می دهند و بیشتر پول به دست آمده را خود آن عالم نمای فتنه انگیزبا زرنگی به جیب می زند.و مسلمانان ساده دل را در حالی رها می کند که وی بیش از پیش حامی اسلام، شیر اسلام و خادم دین متین می پندارند و همواره برای دست بوسی وی سر و دست می شکنند.[۱]

خداوند می فرماید:« وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْاْ بِهِ أَنفُسَهُمْ لَوْ کَانُواْ یَعْلَمُونَ»{بقره/۱۰۲}

( چه زشت وناپسند است آنچه خودرا بدان فروخته اند { و آن را پیشه ی خویش ساخته اند } اگر می دانستند.)

باز می فرماید:« وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِیَهً»{مائده/۱۳}

و دلهایشان را سخت نمودیم ( به گونه ای که دلیل و اندرز بدان راه نمی یافت ) .

امروزه کج خلقی و سنگدلی عالم نمایان در مقابل ضعیفان بر کسی کسی پوشیده نیست ، اما همینان آستان حاکمان سجده ی تعظیم فرود می آورند. مردم  را زا جهنم می ترسانند، اما خودشان اعمال جهنمیانرا انجام می دهند ، واز جهنم هیچ باکی ندارند . از خوبی های خشوع و خضوع به مردم می گویند، لیکن خوف خدا را به خود راه نمیدهند.

خداونددر باره اهل کتاب می فرماید:« فَأَغْرَیْنَا بَیْنَهُمُ الْعَدَاوَهَ وَالْبَغْضَاء إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ»{مائده/۱۴}

لذا به پاداش آن تا دامنه قیامت ، میان ( گروههای مختلف ) ایشان کینه و دشمنی افکندیم.

مشاهده نشده است که دو اصطلاح عالم همطراز با هم صمیمی و با اخلاص باشند، با و جود آن که هم فکر و هم مشرب هستند. برای کوچک کردن و خوار شمردن همدیگر هیچ موقعیّتی را از دست نمی دهندو همیشه می کوشند و خود به تنهایی یکه تاز میدان باشند. به هم سطح خود هرگز میدان نمی دهند . اگر مردم اندکی به این موضوع دقّت کنند ،بدتر از آن هم در بین آنان خواهند دید.

خداوند می فرماید:« وَلَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَى حَیَاهٍ»{بقره/۹۶}

و آنان را حریص ترین مردم بر زندگی ( این دنیا ) خواهی یافت ،

در بین مسلمانان بسیارند روحانی نمایانی که هرگز حاضر نخواهند بود جهت کسب خشنودی خدا، جان خود را به خطر بیاندازند. آنان در پی لقمه ی چرب، پوشاک تر و تمیز و خانه ای راحت و مرفه هستند و آسایش تن خود را بر هر چیزی ترجیح می دهند. برای کسب آسایش و تنعم به پست ترین کارها تن در می دهند و برای کسب کوچک ترین راحتی، مردمرا به بدترین وجه آزار می دهند. آنان در راه حق دین، تحمل شکنجه و رفتن به زندان را حتی تصور هم نمی کنند. برای فراهم کردن وسایل آسایش ، بسیار حریص هستند و از سختی و مشکلات فرسنگ ها دور می گریزند. اگر چشم داشت سود مای داشته باشند، در کارهای سیلسی دخالت می کنند و خود را همدرد مسلمانان نشان می دهند و اگر بیم ناخرسندی حکومت و احتمال مصیبت در آن باشد، بی درنگ خود را کنار می کشند و انرا کار دنیوی و بیهوده ای قلمداد می کنند و خاموش می شوند و می گویند خیر ما در همین است.

خداوند می فرماید:« اتَّخَذُواْ أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَاباً مِّن دُونِ اللّهِ» {توبه/۳۱}

یهودیان و ترسایان علاوه از خدا ، علماء دینی و پارسایان خود را هم به خدائی پذیرفته اند.

عدی بن حاتم از یاران پیامبر ، که قبلاً از اهل کتاب بوده است ، می گوید : نزد پیامبر بودم. حضرت ( صلی الله علیه وآله و سلم)ای آیه { آیه ی ۳۱ سوره ی توبهج را خواند . عرض کردم ای رسول خدا ، ما هرگز عالمان خود را رب نمی گفتیم. پیامبر فرمود: مگر هر چیزی را که آنان حرام می نامیدند، شما حرام می دانستید و چیزی که انان حلال می دانستند ، شما نیز حلال می دانستید. گفتیم واقعاً به همین صورت بوده است فرمود: همین است که آنان را عملاً رب شما قرار داده است.

مفسران در تفسیر این آیه نوشته اند که اگر عالمان یهود و مسیحی به رمدم خود می گفتند: خدا را فرو گذارید و ما را عبادت کنید، کسی سخنآنان را نمی پذیرفت، اما آنان چیزهای را که خداوند حرام کرده حلال و آنچه را که خداوند حلال کرده حرام می دانستند ومردم نیز این را قبول می کردند . این عمل است که آنانرا به عنوان رب تلقی می کردند.

برخی از روحانیان مسلمان نیز مثل راهبان و عالمان یهودی و مسیحی هستند و مسلمانان نیز مثل بنی اسرائیل، اماما را مقام رب نشانده اند. معمولاً مردم این گونه نمی پرسند که درباره ی فلان مسئله قرآن و حدیث چه می گویند، بلکه افعال و آرا و اقوال روحانیان را حجت شرعی تلقی می کنند و چشم بسته در پی آنان روان هستند. این عذر هرگز درست نیست که چون علما بر خلاف حکم خدا و پیامبر عمل نمی کنند، بایستی از آنان بی چون و چرا اطاعت کرد. این چنین عذری، یهودیان و مسیحیان نسبت به عالمان خود داشتند، اما خداوند  آنانرا مجرم و گمراه قرار می شمارد. بنابراین، خداوند دوست ندارد قرآن و سنت را رها کنیم و اقوال و افعال عالمان را مدار شریعت قرار دهیم. از علما بایستی پرسید که درباره ی فلان مسئله حکم خدا و رسول چیست؟ نه این که شما می گویید، یا استاد و امام شما چه گفته است؟ اصولاً خواسته ی این دسته از علما این است که مردم آنان را رب و ارباب تلقی می کنند آنان در هر یک از فتواهای خود، حکم خود یا حمک ارباب خود را مطرح می کنند و چنانچه پافشاری شود که قرآن و حدیث در این مورد چه می گویند، آن وقت است که عالم یا مفتی چنان خشمگین می شود و از کوره در می رود که گوی کفر بر بارده اند. رأی قرآن و حدیث را از او پرسیدن ، برابر با مرگ اوست، یا انگاری برای او سم کشنده است.

وقتی که او به کنز و قدوری و عالم گیری قاضی خان و هدایه( نام کتابهایی فقهی در مذهب امام ابو حنیفه هستند.)ارجاع می دهد، خواهان سکوت و تسلیم طرف مقابل و اطمینان سئوال کننده است، در حالی که خداوند می فرماید:« فَاسْتَمْسِکْ بِالَّذِی أُوحِیَ إِلَیْکَ إِنَّکَ عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ** وَإِنَّهُ لَذِکْرٌ لَّکَ وَلِقَوْمِکَ وَسَوْفَ تُسْأَلُونَ»{زخرف:۴۳/۴۴}

ترجمه :محکم چنگ بزن بدان چیزی که به تو وحی شده است . چرا که تو قطعاً بر راه راست قرار داری .** و قرآن مایه بیداری تو و قوم تو است ، و از شما ( درباره این برنامه الهی ) پرسیده خواهد شد .

باز میفرماید:« فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلاً» {نساء/۵۹}

و اگر در چیزی اختلاف داشتید ( و در امری از امور کشمکش پیدا کردید ) آن را به خدا ( با عرضه به قرآن ) و پیغمبر او ( با رجوع به سنّت نبوی ) برگردانید ( تا در پرتو قرآن و سنّت ، حکم آن را بدانید . چرا که خدا قرآن را نازل ، و پیغمبر آن را بیان و روشن داشته است . باید چنین عمل کنید ) اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید . این کار ( یعنی رجوع به قرآن و سنّت ) برای شما بهتر و خوش فرجام تر است .

و می فرماید:« وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِی مُسْتَقِیماً فَاتَّبِعُوهُ وَلاَ تَتَّبِعُواْ السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَن سَبِیلِهِ ذَلِکُمْ وَصَّاکُم بِهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»{انعام/۱۵۳}

ترجمه :این راه ( که من آن را برایتان ترسیم و بیان کردم ) راه مستقیم من است ( و منتهی به سعادت هر دو جهان می گردد . پس ) از آن پیروی کنید و از راههای ( باطلی که شما را از آن نهی کرده ام ) پیروی نکنید که شما را از راه خدا ( منحرف و ) پراکنده می سازد . اینها چیزهائی است که خداوند شما را بدان توصیه می کند تا پرهیزگار شوید ( و از مخالفت با آنها بپرهیزید ) .

از این قبیل آیات و آحادیث فراوان است. خداوند هر یک از رسولانش را برای این مبعوث کرده است که مردم از آنان اطاعت کنند؛ چون آنان حامل رهنودی هستند که از آسمان نازل گشته است. فرمان بری از ( رحمه الله) پیامبر( صلی الله علیه وآله و سلم)بر ما فرض است، چون آن حضرت ما را به هدایت قرآنی فرا می خواند . هدایت قرآن و هدایت رسول خدا دو چیز جدا از هم نیستند.

چیزی که قابل توجه است، این است که امروزه بعضی از علمای ما به رأی و قیاس خود و استادان و بزرگان خود بیش از حدّ اصرار دارند ودر مقابل ،ئ قرآنحدیث را عملاً کنار گذاشته اند .

خداوند  در باره ی علمای  اهل کتاب می فرماید:« إِنَّ الَّذِینَ فَرَّقُواْ دِینَهُمْ وَکَانُواْ شِیَعاً لَّسْتَ مِنْهُمْ فِی شَیْءٍ إِنَّمَا أَمْرُهُمْ إِلَى اللّهِ ثُمَّ یُنَبِّئُهُم بِمَا کَانُواْ یَفْعَلُونَم{انعام/۱۵۹}

بیگمان کسانی که آئین ( یکتاپرستی راستین ) خود را پراکنده می دارند ( و آن را با عقائد منحرف و معتقدات باطل به هم می آمیزند ) و دسته دسته و گروه گروه می شوند ( و هر دسته و گروهی از مکتبی و مذهبی پیروی می کنند ) تو به هیچ وجه از آنان نیستی و ( حساب تو از آنان جدا و ) سروکارشان با خدا است و خدا ایشان را از آنچه می کنند باخبر می سازد ( و سزای آنان را خواهد داد ) .

خداوند در قرآن بارها گروهبندی و فرقه گرایی را تقبیح کرده است. مسلمانان  در آغاز یک جماعت و یک دسته بودند.

خداوند می فرماید:« وَمَا جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ مِّلَّهَ أَبِیکُمْ إِبْرَاهِیمَ هُوَ سَمَّاکُمُ الْمُسْلِمینَ مِن قَبْلُ وَفِی هَذَا»{حج/۷۸}

و در دین کارهای دشوار و سنگین را بر دوش شما نگذاشته است ( و بلکه تکالیف و وظائفی مقرّر نموده است که با فطرت سالم هماهنگ و با توان انسانی سازگار است . این دین همان ) آئین پدرتان ابراهیم است . خدا شما را قبلاً ( در کتابهای پیشین ) و در این ( واپسین کتاب ) مسلمین نامیده است.

بعد از قرن سوّم هجری وقتی که رأی و قیاس را در دین دخالت دادند و در این کار پافشاری کردند و روش بزرگان خود را مبنای دین ورزی قرار دادند، از کتاب خدا غفلت کردند و برای مسلمانان اطاعت از خدا و پیامبر را کافی نداستند و تا شخص حنفی ، شافعی، حنبلی، مالکی، اهل حدیث، شیعه، سنی، قادری، چشتی، نقشبندی، و یا به گروه و فرقه ای وابسته نبود، اسلام او کامل نمی شد.

از همان زمان در اسلام و امت اسلام رخوت و انحطاط نمودار گشت. اکنون نیز هر کدام از این عالم نمایان بر فرقه گرایی و گروه بندی پافشاری می کنند، اما برای این عمل خود هیچ گونه دلیل شرعی ندارند.

خداوند  درباره ی علمای  بنی اسرائیل می فرماید:« وَقَالُواْ قُلُوبُنَا غُلْفٌ»{بقره/۸۸}

گفتند : دلهای ما سرپوشیده و در غلاف است.

در نتیجه قبول نکردن دعوت قرآن، خداوند درباره ی علمای بنی اسرائیل فرموده است:« بَل لَّعَنَهُمُ اللَّه»{بقره/۸۸} بلکه خداوند آنان را به خاطر کفرشان نفرین نموده است.

و این که قرآن را نمی فهمند نتیجه ی لعنت خداوند است . امروز ما نیز با چشم و گوشمان می بینیم و می شنویم، که از سوی علمای سوء اعلام می شود که قرآن را ما هرگز نمی فهمیم و از قرآن نمی شود احکام و مسائل را استنباط کرد و جز تقلید، نمی شود از قرآن و سنّت دین آموخت و فهمید. ویژگی های علمای یهودی و مسیحی را در قرآن فراوان می توان یافت. تمام این ویژگی ها با رفتار علمای سوء مسلمانان امروزی مطابقت دارد.

بیهقی در شعب الایمان از حضرت علی ( رضی الله عنه) نقل کرده است که پیامبر( صلی الله علیه وآله و سلم) فرموده است: دیری نمی پاید که زمانی فرا  می رسد که از اسلام فقط نام و از قرآن فقط نقش آن باقی بماند. مساجد زیاد می شوند، اما ویران هستند، یعنی شمار نمازگزاران در آن ها زیاد است، ولی در این مساجد کسی هدایت نمی یابد، یعنی بر اصل دین نخواهند بود. علمای آنان در زیر سقف آسمان بدترین مردم می شوند و فتنه از همین علما آغاز و در بین مردم پخش می شود.

حال یان وضعیت را مشاهده می کنیم که نماز و روزه و حج و زکات همه بصورت عادات ادا می شوند، اما کسی نیست که حقیقت و هدف از انجام این اعمال را بپرسد. تلاوت قرآن به صورت عادت یا مُد یا برای دریافت اندکی پول انجام می گیرد.

—————————————

منبع : کتاب: علما در آینه کتاب و سنت / مؤلف: اکبر شاه نجیب آبادی/مترجم: رحیم بخش یار محمد زهی

انتشارات: نشر احسان/چاپ:اول ۱۳۸۷



[۱] لازم به یادآوری است که چنین رسم ناخوشایندی شاید در بین طبقه ای نا آگاه از مردم هند رواج داشته و گرنه در هیچ کجای جهان اسلام چنین پدیده ای نه تنها بین عالمان مه حتی بین توده ی مردم نیز دیده نشده است و روشن است که مسلمانان و عالمان روشن بین ایران زمین ، سرزمین دانش و فرهنگ و تمدن، از چنین عملکرد ناخوشایندی یاد کند و هرگز دامن خود را بدان نمی آلایند مترجم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا