زندگی نامه

شخصیت دینی خالدبن ولید

خالدبن ولیدشخصیت دینی خالدبن ولید

نویسنده: ابوزید شبلی / مترجم: ابوبکر حسن زاده

خالد از آن هنگام که به حضور رسول خدا(ص) مشرف و مسلمان شد، به شدت بر عزت بخشیدن به اسلام و سرکوب کردن و ذلیل ساختن شرک، حرص می ورزید به همین خاطر نفس خود را در راه خدا و پیروزی دین و نصرت مسلمانان وقف نمود.علاقه فراوان به کسب علم در دین و شناختن حلال و حرام داشت، ابن عباس از خالد روایت می کند که خالد می گوید: (با رسول خدا(ص) وارد منزل میمونه ام المومنین (و خاله خالد) شدیم سوسمار بریان را بر سر سفره ی ما گذاشتند. رسول خدا جلو آمد، می خواست از آن بخورد، گفتند ای رسول خدا این گوشت سوسمار است پیامبر(ص) فورا" دست از آن کشید، گفتم مگر حرام است؟ پیامبر گفت: خیر، اما چون سوسمار در منطقه ما وجود ندارد من از آن خوشم نمی آید. خالد گوید من آن را پیش کشیدم و شروع به خوردن آن کردم پیامبر(ص) هم داشت مرا نگاه می کرد.)

علاوه بر این خالد نسبت به دین بسیار مخلص و امین بود. پیامبر(ص) اعتماد کامل به او داشت، در بعضی اوقات کاتب وحی پیامبر می شد.

اما دیر مسلمان شدن و اشتغال همیشگی او به جنگ و جهاد به او اجازه ندادند تا وقت و فراغت کافی برای تحقیق و بررسی در دین داشته باشد و تبحر در آن کسب کند. مع الوصف مقدار فراوانی از حدیث و قرآن کریم را حفظ کرده بود، ابن عساکر نقل می کند: (خالد در حیره نماز را به امامت با مردم خواند، سوره های متعدد را در نماز قرائت کرد، وقتی از نماز فارغ شد به سوی مردم روی آورد و گفت: اشتغال به جهاد مرا از حفظ و فراگیری مقدار زیادتری از قرآن باز داشت.)

با وصف اشتغال به جنگ های پی در پی، به روایت حدیث از رسول خدا(ص) پرداخته است، صاحب کتاب الخلاصه گوید: هیجده حدیث از خالد روایت شده است که بخاری و مسلم بر یکی از آنها اتفاق دارند و بخاری به تنها حدیثی را که موقوف بر خالد است روایت کرده است. ابن حجر عسقلانی در کتاب های خود(الاصابه) (تهذیب التهذیب) گوید: ابن عباس، جابر بن عبدالله، مقداد بن معدیکرب، قیس بن ابی حازم، اشتر نخعی، علقمه بن قیس، جبیر و ابو عالیه و… از او روایت کرده اند.

اما در مورد فقه خالد، مورخان روایت کرده اند که خالد به حمام رفت بعد از مصرف کردن (واجبی)(برای ازاله موهای زاید) ماده زرد رنگ و صابون مانندی را به بدن خود مالید که با شراب معجون شده بود. این موضوع به عمر رسید عمر هم فورا" نامه ای به او نوشت: (به من خبر رسیده که تو شراب را به بدن خود مالیده ای، در حالی که خداوند ظاهر و باطن شراب را حرام کرده آنگونه که ظاهر و باطن گناه را حرام ساخته است. خداوند دست زدن به شراب را حرام کرده است آنگونه که نوشیدن آن را. پس نباید آن را به بدن خود بمالی چون نجس است، اگر این بار دست به چنین کاری را زده ای بار دیگر آن را تکرار نکن.) خالد در پاسخ نوشت: (انا قتلناها فعادت غسولا" غیر خمر…)(ما آن را با آب ممزوج کردیم (از حالت شراب خارج کردیم) و به صورت ماده ی پاک کننده غیر شراب درآمده است.)

خالد در این باره این اشعار را خطاب به عمر سرود:

سهل ابا حفص فان لدیننا                             شرائع لا یشقی بهن المسهل

انجست بالخمر الغسول ولا نری                    من الخمر تثقیف المحیل المحلل

و هل یشبهن طعم الغسول و ذوقه               حمیا الخمور و الخمور تسلسل

(ای ابوحفص! سهل گیر باش به راستی دین ما دارای قوانینی است که با وجود آنها انسان سهل گیر دچار مشکل و بدبختی نخواهد شد. چطور من با مالیدن شراب مخلوط با آب (خارج شده از حالت اصلی خود) نجس شده ام در حالی که ما(من و تو) شرابی که تبدیل به سرکه می شود و این تبدیل باعث حلال شدن آن است جزو شراب به حساب نمی آوریم؟ آیا طعم و مزه شراب شسته شده (به وسیله آب که از حالت شرابیت خارج گشته است) به (طعم و مزه) شراب اصلی که دارای حرارت شدید است و با جوش و غلیان از پیاله سرازیر می شود شباهتی دارد؟!)

پاسخ خالد به عمر و فرق گذاشتن او میان شراب اصلی که در حالت شدت جوشش و حرارت خود قرار دارد با شرابی که از این حالت خارج شده و به صورت ماده شوینده غیر شراب درآمده است (و اثبات نظر خود به قیاس بر حلال بودن شرابی که به سرکه تبدیل می شود) بیانگر آن است که خالد صاحب نظر در فقه و دین بوده است. هرچند در این باره به پایه ابن عباس یا ابن مسعود یا غیر آنان از حافظان قرآن و سنت نرسیده است. برای اثبات صاحب نظر و فقیه بودن خالد در دین، دلیلی قویتر از این نیست که رسول خدا(ص)او را به نزد بنی حارث بن کعب به نجران فرستاد، تا آنان را به اسلام دعوت کند، همین که دعوت او را پذیرفتند، خالد در میان آنان باقی ماند و شرایع و قوانین اسلام را به آنان یاد می داد و آنان را به دین آشنا می ساخت. امکان ندارد که رسول خدا(ص) شخصی را به جای خود برای راهنمایی مردم به محلی بفرستد و آنان را به مسائل دینی خود آگاه سازد مگر اینکه این شخص شایستگی این مقام عظیم را دارا بوده باشد.

بحث خود را در این باره با سخنان بزرگ مردانی که خالد را از نزدیک دیده اند و او را آزمایش، سپس ارزشیابی کرده اند شروع می کنیم، چون گفته این بزرگان، صادق ترین تصویری است که اخلاق خالد را به شیوه واضح و مطابق با واقع به ما نشان می دهد، آنان که در عصر خالد زیسته اند او را دیده اند از روی علم و آگاهی درباره او قضاوت می کنند، سپس حکمی که آنان درباره شهرت و عظمت خالد صادر می کنند، صادق ترین حکم است، هیچ شک و تخمینی در آن وجود ندارد:

رسول خدا در مورد خالد می فرماید:(خالد را اذیت نکنید همانا او شمشیری است از شمشیر های الهی که خداوند آن را بر سر کافران فرود آورده است.)

باز می فرماید( خالد بنده خوب خدا و برادر نیک مردم است، شمشیری است از شمشیرهای الهی که خداوند آن را از غلاف کشیده و بر سر کافران و منافقان قرار داده است.) وقتی که خبر پیروزی های عظیم و پی در پی خالد بر ایرانیان به ابوبکر رسید، ابوبکر خطاب به مردم گفت: (شیر شما بر شیر ایران بر سر نخچیری که در بغل گرفته بود جنگید و بر آن پیروز شد. زنان دیگر نمی توانند چون خالد فرزندی به دنیا بیاورند.)

باز ابوبکر درباره خالد می گوید: (قسم به خدا وسوسه های شیطانی را به وسیله خالد بن ولید از یاد دولت روم خواهم برد.) باز وقتی که عمر بر عزل خالد اسرار می ورزید ابوبکر گفت: (من شمشیری را در غلاف قرار نمی دهم که خداوند آن را از غلاف بیرون آورده و بر سر کفار قرار داده است.) باز ابوبکر در تعریف خالد چنین گوید: (من دوست داشتم همان وقت که خالد را به شام فرستادم عمربن خطاب را هم به عراق بفرستم آنگاه من دو دست راست و چپ خود را در راه خدا می گشودم.) وقتی که خالد قنسرین را فتح کرد عمربن خطاب در توصیف او گفت: (خالد با لیاقت و مهارتی که دارد خودش خودش را به امارت منصوب کرد، رحمت خدا بر ابوبکر باد او بهتر از من اشخاص را می شناخت.)

وقتی که خبر فوت خالد به عمر رسید درباره او چنین گفت: (پایه ای از پایه های اسلام فرو ریخت که دیگر بار برنخواهد خاست.)

باز عمر به هنگام فوت خالد در توصیف او چنین گفت: (قسم به خدا خالد شمشیر برنده ای بود برای شکافتن سینه دشمنان، فرمانده ای بود دارای خیر و برکت.)

هنگامی که ابوبکر از عمروبن عاص خواست نظرش را درباره خالد بیان کند چنین گفت: (ماهرانه در جنگ پیروز می شود، یاری دهنده مرگ است، در صبر و بردباری مرغ سنگ خوار است، و به سان شیر ژیان حمله می کند.)

اکیدر مالک دومه الجندل در توصیف خالد گفت:هیچ فرار کننده ای از دست خالد در امان نخواهد ماند، شدید تر و برنده تر از او در جنگ وجود ندارد، هر لشکری چه کم باشد و چه زیاد وقتی خالد را ببیند، شکست می خورد.

مارشال المانی گلیس باشا در مورد خالد می گوید:او بزرگترین استاد من در فنون جنگی است.

خالد خود درباره خود چنین می گوید:از روزی که مسلمان شدم رسول خدا(ص) در کارهای سختی که برایش 

پیش می آمد هیچ یک از اصحاب را با من همتا و قابل مقایسه قرار نمی داد.

____________________________________________________________

منبع: خالد بن ولید / مولف: ابوزید شبلی / مترجم: ابوبکر حسن زاده / انتشارات: سنندج ابوبکر حسن زاده ۱۳۸۸

تهیه و تنظیم برای نوگرا: باران

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا