موقت یا دائم بودن احکام اسلام؟!
موقت یا دائم بودن احکام اسلام؟!
نویسنده: کمال روحانی
یکی از مباحثی که از جانب نو فلسفیان جدید مطرح گردیده است و با حرص و ولعی شدید از جانب ایشان دنبال می شود، بحث موقتی بودن احکام و آموزه های وحیانی است که آن هم برگرفته از همان نگاه هرمنوتیکی به دین می باشد و این اعتقاد که متون دینی بر اساس نظریات گادامر و دیگران باید در افق تاریخی مطالعه گردد؛ به دیگر سخن طرفداران این دیدگاه، معتقدند نصوص و احکام دینی تاریخ مصرف دارند و زمانی فرا می رسد که دیگر، تاریخ اجرای این احکام به سر خواهد آمد از دلایل مهم و قابل استناد این افراد این است که این آموزه ها و احکام، براساس تئوری انطباق با محیط، متناسب با محیط و جامعه زمان صدر اسلام بوده است نه متناسب با همه ی محیط ها و جوامع، و قهرا" با تغییر و تحول محیط باید آموزه ها و احکام نیز تغییر کند.
در پاسخ خواهم گفت:
آن چه این بزرگواران در مورد احکام اسلام مطرح کردند که ناشی از مقایسه ی آن ها با کتاب مقدس است، در مورد دین اسلام صادق نیست چون بسیاری از آموزه های ثابت دین اسلام این تغییر و تحول را برنمی تابد آن هم به دلیل خدایی، فطری و دائمی بودن آن احکام.
این نظریه که تمام احکام فقهی اسلام موقتی و ناپایدار است، در واقع نادیده گرفتن فطری بودن احکام و شریعت اسلام و نیز اجتهاد پذیری متون و منابع دینی است. ما معتقدیم: احکام و معارف اسلام براساس فطرت انسانی است و چون فطرت انسانی ثابت و جاودانه است قهرا" نوع احکام و آموزه های اسلام ثابت و جاودانه است. قرآن کریم در این باره می فرماید:
( فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَهَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ )روم/۳۰
« روی خود را خالصانه متوجّه آئین ( حقیقی خدا ، اسلام ) کن . این سرشتی است که خداوند مردمان را بر آن سرشته است . نباید سرشت خدا را تغییر داد ( و آن را از خداگرائی به کفرگرائی ، و از دینداری به بیدینی ، و از راستروی به کجروی کشاند ) . این است دین و آئین محکم و استوار ، و لیکن اکثر مردم ( چنین چیزی را ) نمیدانند . »
البته معنای فطری و دائمی بودن احکام و آموزه های اسلام این نیست که هیچ حکمی، هیچ گونه تحولی را نمی پذیرد بلکه در برخی موارد ممکن است موضوع حکم منتفی یل متبدل شود یا ممکن است استنباط فقیهی از متون دینی مغایر با استنباط فقیه دیگر از همان متون دینی باشد اما این متون به معنای موقتی و نه عصری بودن احکام اسلام آن هم، همه ی احکام اسلام نیست.
دکتر یوسف قرضاوی در این باره می فرماید:«ما معتقدیم خداوند متعال ما را با شریعت اسلام- که خاتم تمام شریعت های آسمانی است- گرامی داشته و آیین اسلام، برای همه ی دوران ها و همه جهانیان است و برنامه ی این دین، برای همه بشریت و سراسر زندگی است. اسلام آیینی برای انسان، خانواده، جامعه، امت، حکومت و در یک کلام انسانیت است».
شریعت اسلام، برنامه ای کامل برای انسان در زمینه های فکری، جسمی، روحی، عاطفی و روابط انسان با دیگران و امور مربوط به دنیا و آخرت است، شریعتی که در هر مکانی فراگیر و در هر زمانی ماندگار و جاوید است و تأمین کننده ی مصالح انسان و ضامن خوش بختی و سعادت، گستردگی مکانی آیین اسلام با این آیه روشن می شود:( وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَهً لِّلْعَالَمِینَ )
« ( ای پیغمبر ! ) ما تو را جز به عنوان رحمت جهانیان نفرستادهایم . »
گستردگی زمان آن نیز از این آیه روشن می شود:
( مَّا کَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِکُمْ وَلَکِن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِیِّینَ وَکَانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیماً )احزاب/۴
« محمّد پدر ( نسبی ) هیچ یک از مردان شما ( نه زید و نه دیگری ) نبوده ( تا ازدواج با زینب برای او حرام باشد ) و بلکه فرستاده خدا و آخرین پیغمبران است ( و رابطه او با شما رابطه نبوّت و رهبری است ) . و خدا از همه چیز آگاه بوده و هست . »
و گستردگی انسانی و آبادانی دین اسلام از آیه ی زیر به دست می آید:
( وَیَوْمَ نَبْعَثُ فِی کُلِّ أُمَّهٍ شَهِیداً عَلَیْهِم مِّنْ أَنفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِکَ شَهِیداً عَلَى هَؤُلاء وَنَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَاناً لِّکُلِّ شَیْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَهً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِینَ )نحل/۸۹
« روزی در میان هر ملّتی گواهی از خودشان بر آنان میگماریم ( که در دنیا پیغمبر ایشان بوده است ) ، و تو را ( ای محمّد ! ) بر اینان ( که هم اینک در جهان هستند و یا این که بعدها به وجود میآیند ) گواه میگیریم ، ( و از تو درباره عملکرد مسلمانان به قرآن و دوری گزیدنشان از آن میپرسیم . قرآنی که برنامه کامل و جامعی در بر دارد ) و ما این کتاب ( آسمانی ) را بر تو نازل کردهایم که بیانگر همهچیز ( امور دین مورد نیاز مردم ) و وسیله هدایت و مایه رحمت و مژدهرسان مسلمانان ( به نعمت جاویدان یزدان ) است . »
واجب بودن پیروی از دستور شریعت
خداوند متعال ما را با شریعت اسلام گرامی داشته، پس واجب است که پذیرای احکام آن باشیم. پذیرش احکام اسلام از سر استحباب و دل بخواهی نیست بلکه یک واجب الهی و شرط کمال ایمان انسان و ایمان کسی صحیح نخواهد بود مگر آن که به شریعت اسلام و پذیرش فرمان ها و احکام آن معتقد باشد: خداوند بلند مرتبه می فرماید:
( وَمَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَهٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْراً أَن یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَهُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَن یَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالاً مُّبِیناً )احزاب/۳۶
« هیچ مرد و زن مؤمنی ، در کاری که خدا و پیغمبرش داوری کرده باشند ( و آن را مقرّر نموده باشند ) اختیاری از خود در آن ندارند ( و اراده ایشان باید تابع اراده خدا و رسول باشد ) . هر کس هم از دستور خدا و پیغمبرش سرپیچی کند ، گرفتار گمراهی کاملاً آشکاری میگردد . »
( إِنَّمَا کَانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِینَ إِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ أَن یَقُولُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ )نور/۵۱
« مؤمنان هنگامی که به سوی خدا و پیغمبرش فرا خوانده شوند تا میان آنان داوری کند ، سخنشان تنها این است که میگویند : شنیدیم و اطاعت کردیم ! و رستگاران واقعی ایشانند . »
( فَلاَ وَرَبِّکَ لاَ یُؤْمِنُونَ حَتَّىَ یُحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لاَ یَجِدُواْ فِی أَنفُسِهِمْ حَرَجاً مِّمَّا قَضَیْتَ وَیُسَلِّمُواْ تَسْلِیماً )نساء/۶۵
« امّا ، نه ! به پروردگارت سوگند که آنان مؤمن بشمار نمیآیند تا تو را در اختلافات و درگیریهای خود به داوری نطلبند و سپس ملالی در دل خود از داوری تو نداشته و کاملاً تسلیم ( قضاوت تو ) باشند . »
شایستگی ماندگاری شریعت
شریعت اسلام، خانم ادیان آسمانی است. مؤمن باور دارد که خداوند بهتر از او مصالح و منافعش آگاه است؛ چرا انسان به دلیل دانش محدودش و چیرگی خواسته های نفسانی و نیز به علت وجود پرده های فراوانی که مانع از رسیدن به حق است، از شناخت مصالح خود ناتوان است ولی خداوند متعال انسان را آفریده به نیازها و منافع وی در راه رسیدن به کمال آگاه است:
( أَلَا یَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ )ملک/۱۴
« مگر کسی که ( مردمان را ) میآفریند ( حال و وضع ایشان را ) نمیداند ، و حال این که او دقیق و باریک بین بس آگاهی است ؟ ! »
لازم به یادآوری است که مجموعه تعالیم و آموزه های دین به سه بخش: مبانی اعتقادی، اصول احکام عملی و ارزش های اخلاقی و از جهت ثبات و تغییر به دو بخش «ثوابت و متغییرات» تقسیم می گردد:
بخش ثوابت
که اساس، رمز هویت دینی و تمایز امت اسلامی از دیگر ادیان و ملت هاست.
شامل:
۱- ثوابت اعتقادی: توحید و ایمان به خداوند، ملایک،کتب آسمانی، پیامبران و قیامت
۲- ثوابت عبادی: نماز، روزه، حج، زکات، جهاد
۳- ثوابت اخلاقی:صداقت، امانت، تواضع، وفاداری، شکیبایی،بخشندگی و شجاعت و…
۴- و در عرصه ی سیستم سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، اصول و قواعدی کلی مانند (انتخابی بودن حاکمان، شورا و مردم سالاری، یا به تعبیر دیگر علم و عقل جمعی، عدالت، آزادی، تحریم ربا، احتکار و… موارد اندکی از احکام مالی و خانوادگی مانند: مقدار ازث برخی از وارثان و نکاح و طلاق و…)
زیرا که طبیعت این تعالیم به گونه ای است که دگرگونی زمان و تغییر اوضاع و احوال بر روی آن ها تأثیری ندارند؛ بدین معنا که ایمان به خداوند و اصل توحید و احکام نماز و روزه و مطلوب بودن امانت و رعایت صداقت، انتخابی بودن دولتمردان و عدالت و آزادی، به هیچ وجه دچار کهنگی و ناکارآمدی نمی گردند. لازمه ی تزکیه و تعالی و عدالت و دادگری و امنیت و پیشرفت انسان در گرو مراعات این اصول و ثوابت است.
همان گونه که امام، ابن قیم جوزی می گوید:«مقصد اصلی و نهایی شریعت، تأمین مصالح و منافع مادی و معنوی، فردی و اجتماعی، دنیوی و اخروی و جلوگیری از مفاسد و مضار مادی و معنوی، دنیوی و اخروی در ارتباط با افراد و جامعه هاست.»
این اصول و ثوابت را می توان به خطوط قرمز منافع و مصالح درجه اول و یا قوانین اساسی کشورها تشبیه نمود، با این تفاوت که قوانین اساسی کشورها از آن جا که حاصل علم و تراوش ذهن انسان است محدود به زمان و مکان هستند و پس از مدتی به تغییر و تبدیل نیاز دارند اما اصول و ثوابت اسلام از آنجا که وحی الهی و برخاسته از علم و حکمت مطلق و نامحدود خداوند هستند هیچ گاه به تغییر و دستکاری نیاز پیدا نمی کنند.
به هیچ وجه ممکن و معقول نیست زمانی پیش بیاید که بی ایمانی و شرک و چند خدایی خوب و مطلوب و ایمان وتوحید بد و مذموم باشند، یا انسان از نماز و نیایش و روزه و صداقت و بخشندگی بی نیاز شود و قطع ارتباط روحی و معنوی با خداوند، دروغگویی، بخل و نکاح محارم جای آن ها را بگیرند، آیا احکام زیر برای اهل دانش و اندیشه و برخوردار از فطرت و روان سالم دارای تاریخ مصرفند؟!
(حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهَاتُکُمْ وَبَنَاتُکُمْ وَأَخَوَاتُکُمْ…)نساء/۲۳
« خداوند بر شما حرام نموده است ازدواج با مادرانتان ، دخترانتان ، خواهرانتان را برای شما حرام کرده است…»
( وَلُوطاً إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الْفَاحِشَهَ مَا سَبَقَکُم بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِّنَ الْعَالَمِینَ )عنکبوت/۲۸
« لوط را ( هم به سوی قوم خود فرستادیم و او ) زمانی به قوم خود گفت : شما کار بسیار زشتی را انجام میدهید ، کار زشتی که کسی از جهانیان پیش از شما مرتکب آن نشده است ! »
اما قرآن از زبان پیامبر(ص) می گوید که:
(وَأُوحِیَ إِلَیَّ هَذَا الْقُرْآنُ لأُنذِرَکُم بِهِ وَمَن بَلَغَ)انعام/۱۹
«این قرآن به من وحی شده است تا شما و تمام کسانی را که این قرآن بدانها میرسد بدان بیم دهم . »
( تَبَارَکَ الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعَالَمِینَ نَذِیراً )فرقان/۱
« والا مقام و جاوید کسی است که فرقان ، ( یعنی جدا سازنده حق از باطل ) را بر بنده خود ( محمّد ) نازل کرده است ، تا این که جهانیان را ( بدان ) بیم دهد ( و آن را به گوش ایشان برساند ) . »
بخش متغییرات
دیگر آموزه های دینی- در عرصه های اقتصاد، سیاست، علوم و فنون- با حفظ آن اصول و قواعد و مراعات اهداف و مقاصد شریعت. تعدیل و یا تغییر پذیرند و در جهت برآورده نمودن نیازهای جوامع بشری و بر پایه ی راهکارهای اجتهاد علمی و پیشرفته به وسیله متخصصان و کارشناسان حقوقی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، روان شناسی و اقتصادی با توجه به پیشرفت های علمی و تحولات زمان، مکان، اشخاص و احوال قابل تغییر و تبدیل هستند.
برای مثال می توان به مسائل و موارد قابل بررسی و احیانا" تجدید نظرپذیر زیر اشاره نمود:
«حق ریاست و مدیریت سیاسی زنان، مفهوم قوامت و… هم چنین راهکارهای علمی و تجربی سیاسی مانند شیوه انتخابات، نوع حکومت، چگونگی محاسبه اولیای امور، راهکارهای تحقق عدالت، آزادی و برنامه های لازم برای پیشرفت علمی و اقتصادی…»
_________________
منبع: دین سوزی معاصر / نویسنده: کمال روحانی / انتشارات:آراس-۱۳۹۰