بزرگترین دستاورد بعثت پیامبر، توحید و معرفت خداست
بزرگترین دستاورد بعثت پیامبر، توحید و معرفت خداست
خطبه جمعه مولانا عبدالحمید در زاهدان
خطیب جمعه اهل سنت زاهدان در ادامه با اشاره به اینکه “وجود مبارک پیامبر – صلی الله علیه وسلم- و دین اسلام هر دو رحمتی از جانب پروردگار برای بشریت هستند” خاطرنشان کرد: احکام نورانی اسلام نازل شدند تا انسان ساخته شود و خداوند این احکام را نازل کرد تا انسان را به کمال و شرف بزرگی برساند و او را خلیفۀ الله بر روی زمین قرار دهد و انسان را به وارستگی و قرب خدا و در نهایت به جنت الفردوس نائل گرداند.
مولانا عبدالحمید در خطبه های نماز جمعه اهل سنت زاهدان با اشاره به اوضاع بحرانی دوران جاهلیت قبل از اسلام، “توحید و معرفت الهی” را از مهتمرین دستاوردهای بعثت پیامبر اکرم- صلی الله علیه و سلم- برشمرد.
امام جمعه اهل سنت زاهدان انسانیت حقیقی را در حصول معرفت الهی معرفی کرد و اظهار داشت: انسان بدون اهداف و صفات زیبایی که برای آن خلق شده و بدون ایمان و شناخت پروردگار انسانی بی معناست و وجودش بیهوده و غیر مفید است، زیرا انسان هنگامی معنا پیدا می کند که مطابق با هدفی که برای آن آفریده شده است زندگی کند. در این صورت وجود انسان مفید می شود و در غیر این صورت انسان برای خود و دیگر انسانها وبال و عذابی می شود.
مولانا عبدالحمید در ادامه و در تشریح آیه «لقد جاءکم رسول من أنفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم بالمؤمنین رئوف رحیم» خاطرنشان کرد: پیامبر اکرم- صلی الله علیه وسلم- هنگامی مبعوث شد که برای بشریت هیچ رمقی باقی نمانده بود و در شرف مرگ قرار داشت، زیرا انسان مسیر انسانیت را رها کرده و از ایمان و توحید و بندگی خدا هیچ خبری نداشت. علم و دانش جای خود را به جهل و تاریکی داده بود. بشر از معرفت الهی هیچ اطلاعی نداشت. اگر شخص دینداری نیز وجود داشت در بیابانها و غارها به شکل رهبانیت زندگی می کرد. دین در اجتماع نبود و حقوق انسانها ضایع می شد. هر کس بیشتر قدرت داشت به حقوق دیگران تعدی می کرد و انسان ضعیف همواره حقش پایمال می شد. زنان از هیچ نوع حقوقی برخوردار نبودند و به آنها ارث تعلق نمی گرفت، بلکه مانند حیوانات و دیگر اموال به ارث برده می شدند. وقتی شوهر یک زن وفات می کرد پدر شوهر و برادران شوهر او را ارث خود تلقی می کردند و او را به عقد هر کسی که می خواستند در می آوردند و مهریه زن را برای خودشان می گرفتند. والدین نافرمانی می شدند و از جانب فرزندان هیچ حقی به آنها تعلق نمی گرفت. همسر و فرزندان حقی نداشتند و از حقوق همسایگان خبری نبود. حسن معاشرت و خوش رفتاری وجود نداشت و تجاوز و تعدی به حد اعلای خود رسیده بود.
ایشان در ادامه بیان حالات قبل از بعثت آن حضرت- صلی الله علیه وسلم- گفت: در میان قبائل عرب که از تمدن اطلاعی نداشتند وحشی گری و درنده خویی و غارت سایه افکنده بود و در ایران و روم که صاحب قدرت بودند و خود را متمدن می دانستند پادشاهان از مردم سوء استفاده می کردند و آنها را به بردگی و نوکری گرفته بودند. مردم نیز پادشاهان را معبود خود قرار داده و سجده می کردند و درآمد خود را به آنها می دادند. بدین شکل پادشاهان و صاحبان قدرت جان و مال مردم را از آنِ خودشان می دانستند. خداوند متعال در چنین شرایطی سیدالمرسلین و رحمه للعالمین را مبعوث کرد و اسلام آمد و اولین ندایی را که بلند کرد معرفت و شناخت حق و توحید بود. اسلام همه معبودهای باطل را رد کرد. آتشهای مورد عبادت زرتشتیان و بتهای مشرکین و همچنین پرستش انبیای پیشین مانند حضرت عیسی و عزیر و پرستش فرشتگان را باطل و حرام اعلام کرد. پیامبر اکرم – صلی الله علیه وسلم- تمام انواع شرک و شائبه های شرک از جمله ریاکاری را رد کرد.
خطیب جمعه اهل سنت زاهدان در ادامه با اشاره به اینکه “وجود مبارک پیامبر – صلی الله علیه وسلم- و دین اسلام هر دو رحمتی از جانب پروردگار برای بشریت هستند” خاطرنشان کرد: احکام نورانی اسلام نازل شدند تا انسان ساخته شود و خداوند این احکام را نازل کرد تا انسان را به کمال و شرف بزرگی برساند و او را خلیفۀ الله بر روی زمین قرار دهد و انسان را به وارستگی و قرب خدا و در نهایت به جنت الفردوس نائل گرداند.
مولانا عبدالحمید یادآور شد: تنها راه نجات و سعادت و سربلندی بشر “اسلام” است و با آمدن اسلام و قرآن تمام ادیان سماوی سابق و کتابهایشان منسوخ شد. زیرا این دین برای تمام شئونات زندگی بشر برنامه ریزی کامل و جامع داشت و تمام آموزه های انبیای گذشته را در بر می گرفت و در این دین از هیچ چیزی که برای هدایت بشر ضروری بود فروگذاری نشده است. اسلام بهترین برنامه برای حقوق انسان و حسن معاشرت و زندگی را معرفی کرد.
امام جمعه اهل سنت زاهدان “تاکید اسلام بر رعایت حقوق تمام طبقات جامعه” را مورد اشاره قرار داد و گفت: خداوند متعال بعد از توحید، رعایت حقوق والدین را قرار داده و می فرماید: «وقضی ربک ألا تعبدوا إلا إیاه و بالوالدین إحسانا» اسلام برای نگاه کردن با محبت به چهره والدین ثواب حج مقرر کرده و خدمت به آنها را افتخار بزرگی برای فرزندان قلمداد کرده است، نه آنگونه که امروزه در برخی جوامع فرزندان والدین خود را به آسایشگاهها می سپارند تا از آنها نگهداری شود. اسلام همچنین والدین را به سرپرستی و محبت با فرزندان و تعلیم آنها و رعایت مساوات در بین فرزندان امر نموده و سرپرستی دختران و محبت کردن با آنها را عبادت معرفی می کند و آن را مایه نجات والدین دانسته و برای آن اجر عظیم مقرر کرده است. اسلام برای زن حقوق قائل شده و به او حرمت داده و او را در جایگاه مادر، خواهر و همسر قرار داده است. با آمدن اسلام زنان صاحب ارث شدند. پیامبر اکرم- صلی الله علیه وسلم- برای همسران و دختران خویش بسیار احترام قائل بود و با آنها مشورت می کرد. زنان صدر اسلام در هدایت و ساختن جامعه و حل مشکلات آن سهیم بودند.
مولانا عبدالحمید ادامه داد: اسلام برای تمام اقشار و طبقات جامعه حق مساوی و برابر قائل شده است. خداوند متعال با آوردن اسلام جزیره العرب و تمام دنیا- که به جهنمی برای بشر تبدیل شده بود- را تبدیل به بهشت نمود. با آمدن اسلام، مکارم اخلاقی در وجود انسانها پدیدار شد و حقوق همه اقلیتها مورد تاکید و توجه قرار گرفت. اسلام، همه انسانها را مساوی قلمداد کرد. هر کسی که در اسلام داخل می شد، صرف نظر از نژاد و ملیّت، صاحب حرمت و عزت می شد؛ صهیب از روم، سلمان از ایران و بلال از حبشه وقتی به اسلام گرویدند به یک اندازه حرمت یافتند. حضرت عمر رضی الله عنه به حضرت بلال می گفت: تو سرور و آقای ما هستی. سلمان که قبل از اسلام برده بود وقتی مسلمان شد، پیامبر- صلی الله علیه وسلم- در حق ایشان فرمود: «سلمان منّا أهل البیت» (سلمان از اهل بیت ما است) و اگر در اینجا کسی را ندارد ما خویشاوند و کسان او هستیم. عماربن یاسر و مادرش که برده و کنیز بودند در اسلام از جایگاه و مقام رفیع و بلندی برخوردار شدند. “ام ایمن” کنیز آزاد شده پیامبر- صلی الله علیه وسلم- بود. پس از وفات آن حضرت- صلی الله علیه وسلم- حضرت ابوبکر و حضرت عمر همواره به ملاقات او می رفتند، زیرا پیامبر – صلی الله علیه وسلم- در زمان حیات خویش به ملاقات وی می رفت و برای ام ایمن احترام بسیار قائل بود. برده ها و کنیزها در اسلام از چنان جایگاهی برخوردار شدند که امیر مؤمنان و افراد طراز اول حکومت به ملاقات آنها رفته و گاهی در خانه آنها می نشستند.
مولانا عبدالحمید ادامه داد و گفت: آزادی و برابری در اسلام چنان حائز اهمیت است که گاهی پیرزنها و کنیزها و برده ها اگر سخنی داشتند دست آن حضرت- صلی الله علیه وسلم- را می گرفتند و پیامبر- صلی الله علیه وسلم- سخن آنها را می شنید. حضرت عمر رضی الله عنه در مسجد و در هنگام ایراد خطبه سخن زنی را که در اعتراض به کم کردن مهریه ها این آیه را تلاوت کرد: «و إن آتیتم إحداهن قنطارا فلا تأخذوا منه شیئا….» شنید و گفت: در این مسئله این زن از عمر بیشتر آگاهی دارد و سخن او درست است. این بود دموکراسی حقیقی که حتی یک زن می توانست در مقابل رئیس مملکت سخن خود را بگوید و آن را به کرسی نیز بنشاند. رهبران امروز چگونه می توانند سخن و درد دل طبقات پائین جامعه را بشنوند، در حالی که دسترسی مردم عادی به آنها امکان پذیر نیست. لذا مسلمانان باید به اسلام توجه کرده و به آن رجوع کنند و حقوق یکدیگر را رعایت نمایند.
ملت ایران برای نجات از استبداد و خودکامگی علیه رژیم سابق قیام کرد
مولانا عبدالحمید در بخش دوم سخنان خود به فرارسیدن سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران اشاره کرد و گفت: ۳۴ سال پیش در ایران نظام پادشاهی بود و در این دوران فضای اختناق و جو ترس و رعب در ایران حاکم بود. سران حکومتی آن زمان حرف مردم را نشنیدند و به حرف مردم گوش ندادند. چنان فضای امنیتی به وجود آوردند که مردم از ترس ساواک نمی توانستند حرفشان را بزنند.
امام جمعه اهل سنت زاهدان ادامه داد: در دوران رژیم سابق، دسترسی به شاه امکان پذیر نبود. اطرافیانش او را در محاصره خود گرفته بودند و استبداد، خودکامگی و دیکتاتوری در ایران به صورت کامل وجود داشت. تا اینکه به فضل الهی ملت ایران به رهبری بنیانگذار جمهوری اسلامی علیه استبداد و دیکتاتوریت و حکومت خودکامه قیام کردند تا بر مقدرات و سرنوشت خودش حاکم باشد. در دوران رژیم سابق ملت بر مقدرات و سرنوشت خود هیچ دخالتی نداشت و انتخابات به هیچ وجه آزادانه نبود، بلکه همه آنها به صورت ساختگی و نمایشی بود. فقط افرادی رأی می آوردند و انتخاب می شدند که خودشان را با شاه و اطرافیان او وابسته می کردند.
ایشان اظهار داشت: ملت ایران به رهبری بنیانگذار جمهوری اسلامی علیه رژیم سابق قیام کردند تا فضای بدبختی و فشار و اختناق را از سر خودشان دور کرده و از استبداد و فشار حکومت خودکامه نجات پیدا کند. تا اینکه به فضل پروردگار ملت به پیروزی رسید.
مولانا عبدالحمید در ادامه به فضای محبت و صمیمیت بین اقشار مختلف جامعه در ابتدای انقلاب اشاره کرد و گفت: در ابتدای انقلاب فضای صمیمیت و محبت در بین مردم وجود داشت و اصلا بحث شیعه و سنی مطرح نبود، بلکه مردم با یکدیگر محبت داشته و همدیگر را در آغوش می گرفتند. یادم است که در دورانی که بیانگذار جمهوری اسلامی در پاریس به سر می برد، یک بار با حضرت مولانا عبدالعزیر به منزل آیت الله کفعمی رفتیم. حجه الاسلام قزوینی که برای رفع دغدغه مردم و تقویت جریان انقلاب به زاهدان آمده بود، به مولانا عبدالعزیر گفت که شما هیأتی از اهل سنت را به خدمت امام راحل بفرستید و از ایشان مکتوبی مبنی بر عدم تفاوت بین شیعه و سنی و رفع دغدغه موجود بگیرید. البته فرستادن این هیأت در آن زمان میسر نشد، اما وقتی که امام راحل در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ به تهران تشریف آوردند مولانا عبدالعزیز با هیأتی به خدمت ایشان رسید و به مولانا عبدالعزیز و هیأت همراه اطمینان داده شد که هیچ تفاوتی بین شیعه و سنی وجود نخواهد داشت، و به این صورت دغدغه آنها برطرف شد.
مولانا عبدالحمید خاطرنشان کرد: این انقلاب با یکپارچگی و با مشارکت همه اقشار جامعه، اعم از حوزوی، دانشگاهی، شیعه و سنی، و با کمترین هزینه در مقایسه با بعضی از انقلابهایی که امروزه در برخی کشورها صورت گرفته است، به پیروزی رسید.
ایشان صحبت مفصل در مورد پیروزی انقلاب و بیان مطالبی در این موضوع را به هفته آینده موکول کرد.
برگرفته از سنی انلاین