اسم ودود و صبور از اسماء الحسنی
اسم ودود و صبور از اسماء الحسنی
نوینسده: استاد ناصر سبحانی /مترجم: جهانگیر ولد بیگی
اسم « ودود » از ریشه « وُدّ» به معنی « چیزی را دوست داشتن و برای آن آرزوی خیر کردن » آمده است.
« ودود » صفت مشبهه است که ثبوت و دوام را می رساند. « وُدّ » بودن خداوند نسبت به مومنین صفتی ثابت و جزو ذات اوست؛ یعنی خداوند همیشه مومنین را دوست دارد و مثل این که (گویی ) همیشه برایشان آرزوی خیر دارد. ترکیب « این که گویی » را به این خاطر به کار بردم که آرزو کردن به آن معنایی که برای ما مطرح است برای خدا مطرح نیست؛ زیرا آرزو از طرف کسی است که خود توانایی کسب چیزی را نداشته باشد و در همان حال تمایل به دست آوردن و حاصل شدنش را هم داشته باشد.
با توجه به معنی این اسم و ریشه آن، مشخص است که خداوند چه رابطه عجیب و زیبایی با مؤمنین دارد. او _ جل جلاله _ آن ها را دوست دارد و برایشان آرزوی خیر می کند و معلوم است که هر چه را که خداوند بخواهد و نسبت به بنده مؤمنش مطلوب بداند آن را محقق خواهد کرد.
آثار این اسم نیز مانند سایر اسم ها حالت روحی و روانی مطلوب را در انسان ایجاد می کند.
« صبور »
این اسم که در آن برای خداوند مبالغه و ثبوت و دوام صفت صبر ملاحضه می شود، ارتباط تنگاتنگی با صفت « حلم » و « حلیم » بودن خداوند دارد.
« صبور » از کلمه « صبر » یعنی در « تنگنا قرار دادن کسی یا چیزی ( به حالتی گفته می شود که کسی یا چیزی را در سختی و مشکلات و تنگنا گرفتار کنند ) »؛ مثلا” گله ای از گوسفندان را در نظر بگیرید که از راهی عبور می کنند و در درّه ای گرفتار می آیند و راه بر آن ها چنان محدود می شود که در اثر فشار و ازدحامشان سر در هم فرو می برند. به چنین وضعیت و حالتی که گوسفندان در آن قرار داده شده « صبر » گفته می شود. این کلمه متعدی است و چون بیشتر اوقات مفهومش حذف می شود، چنین تصور می شود که لازم است، اما چنین نیست؛ مثلا”: « و اصبر نفسک… » « و خود را نگاه دار… »( کهف/۲۸) اشاره به متعدی بودن این کلمه دراد.
« صبر » در ارتباط با انسان این گونه است که، وقتی می شود: « زید صابر است یا زید صبر می کند »، یعنی زید گرفتار وضعیت های نامطلوب فراوانی شده است؛ اما با این وجود او هرگز شکست نمی خورد و تسلیم این مشکلات نمی شود و از راه و مسیری که برای خود انتخاب کرده است منحرف نمی گردد و هرگز به اقتضای شرایط ناسازگار پیش آمده موضع گیری نمی کند ( هم رنگ وضعیت به وجود آمده نمی شود) و از تصمیمی که داشته و بر آن قرار دارد کوتاه نمی آید. به چنین وضعیت و حالتی که زید در آن خود را کنترل می کند و فشارهای موجود را تحمل می کند « صبر »( شکیبایی) گفته می شود.
و اما در ارتباط با خدا؛
خداوند انس و جن را برایعبادت و عبودیت خود آفریده است و قرار بر این است که این دو مخلوق مختار در تمام دوران تکلیف این هدف خلقت را رعایت کنند؛ اما آن چه مشخص است این استکه بسیاری از مخلوقات مختار مسیر انحراف را در پیش گرفته اند و دست اعمال ناشایست و رفتارهای ناهنجار زده اند و هر روز بیش از پیش در معصی و گناه غوطه ور می شوند. درچنین وضعیت و احوالی گویی که خداوند با کوهی – به اصطلاح – از مشکلات ووضعیت های نامطلوب گرفتار آمده است.
حال اگر خداوند « صبر »نمی داشت و متصف به این صفت نمی بود چه اتفاقی می افتاد؟ اگر خداوند در چنین انحرافات مقرر کرده بود و در قسمت « حلم » به شدت وارد عمل می شد و منحرفین را در اولین گام انحراف مؤاخذه می کرد و از بین می برد؛ اما چون صبور است و این صفت وصف دائمش شده است، متوجه می شویم که با وجود این که بر این همه ناملایمات و معاصی واقف است باز هم اقدامی در جهت برخورد با منحرفین و وضعیت موجود نمی کند و تا آخرین لحظات ممکن ( که دیگر اتمام حجت به پایان رسیده و امید هدایت به کسی نیست ) وارد عمل نمی شود.
_________________________
منبع: اسماء الحسنی/ مؤلف: استاد ناصر سبحانی /مترجم: جهانگیر ولد بیگی /انتشارات: مردم سالاری/اول۱۳۸۷