زمانها و مکانهای گفتن (بسم الله) و فضیلت آن
زمانها و مکانهای گفتن (بسم الله) و فضیلت آن
۱-
هنگام وضو گرفتن:
پیامبر (صلی الله علیه وسلم) میفرماید: (لا صلاه لمن لا وضوء له و لا وضوء
لمن لم یذکر إسم الله علیه)[۱] (نماز
هیچ کس بدون وضو درست نیست و وضوی هیچ کس بدون بسم الله گفتن درست نیست).
[مترجم: البته این حدیث با احادیث دیگری از درجه واجب بوده ساقط شده و اگر شخص
بسم الله هم در اول وضو نگوید باز وضویش درست است].
۲-
هنگام سر بریدن و صید حیوانات:
(و لا تأکلوا مما لم یذکر اسم الله علیه و إنه لفسق) (انعام/۱۲۱) (و از
آنچه نام خدا بر آن ذکر نشده نخورید که آن فسق و تبهکاریست).
(فکلوا مما أمسکن علیکم و اذکروا اسم الله علیه) (مائده/۴) (پس از صیدی
که – سگان معلَم – برای شما نگه دارند بخورید و نام خدا را بر آن صید یاد کنید).
عدی بن حاتم (رضی الله عنه) از پیامبر (صلی الله علیه وسلم) در مورد حکم صید
کردن با سگ معلَّم در هنگامی که سگی دیگر همراه آن پیدا شد و معلوم نبود که کدامیک
از آن دو سگ، شکار را به دام انداخته اند، سؤال کرد. پیامبر (صلی الله علیه وسلم)
در جواب او فرمودند: (لا تأکل فإنما سمیت علی کلبک و لم تسم علی غیره)[۲] (آن
را مخور چون تو نام خداوند را بر روی سگت هنگام ارسال آن به شکار آوردهای ولی بر
روی سگ دیگر نام خداوند را نیاوردهای).
۳-
هنگام خوردن و آشامیدن:
عمر بن أّبی سلمه (رضی الله عنه) میفرماید: (من بچه بودم و در خانه پیامبر
(صلی الله علیه وسلم) مشغول غذا خوردن با هر دو دستم بودم، پیامبر (صلی الله علیه
وسلم) فرمودند: (یا غلام سم الله و کل بیمینک و کل مما یلیک) (ای غلام –
بچه – نام خدا را هنگام غذا خوردن یاد کن، با دست راستت و از جلو خودت بخور).
۴-
هنگام رقیه کردن درد و بیماری:
عثمان بن ابی العاص الثقفی (رضی الله عنه) نزد پیامبر (صلی الله علیه وسلم)
آمد و در مورد دردی که از آن روزی که مسلمان شده و گریبانگیر او شده شکایت کرد،
پیامبر (صلی الله علیه وسلم) به او فرمود: (ضع یدک علی الذی تألم من جسدک و قل
بسم الله ثلاثاً و قل سبع مرات أعوذ بالله و قدرته من شرما أجد و أحاذر)[۳] (دستت
را بر آن قسمتی از جسمت که دارای درد و رنج است بگذار و سه بار (بسم الله) بگو، و
هفت بار (أعوذ بالله و قدرته من شر ما أجذر: به خداوند متعال و قدرتش پناه
میبرم از ضرر هر آنچه که احساس میکنم و از آن میترسم) بگو).
ابوسعید الخدری (رضی الله عنه) میفرماید: [جبرئیل (علیه السلام) نزد پیامبر
(صلی الله علیه وسلم) آمد و گفت: ای محمد (صلی الله علیه وسلم) احساس درد و بیماری
میکنی؟ پیامبر (صلی الله علیه وسلم) فرمود: بله، جبرئیل (علیه السلام) فرمود: (بسم
الله ارقیک من کل شیء یؤذیک من شرکل نفس أوعین حاسد الله یشفیک باسم الله أرقیک)
(تو را از هر آنچه که آزار و اذیتت میدهد و از زیان هر نفس و شخصی و از زیان هر
چشم حسود و ناپاکی به خداوند بزرگ پناه میدهم، خداوند بزرگ شفایت دهد، به نام
خداوند بزرگ تو را پناه میدهم)].[۴]
۵-
هنگام ورود و خروج مسجد:
انس (رضی الله عنه) میفرماید: [پیامبر (صلی الله علیه وسلم) هرگاه داخل مسجد
میشد، میفرمود: (بسم الله اللهم صل علی محمد اللهم افتح لی ابوابک رحمتک)
(بنام خداوند متعال، درود و سلام پروردگار بر محمد، پروردگارا درهای رحمتت را بر
من بگشا) و هنگامی که از مسجد بیرون میرفت، میفرمود: (بسم الله، اللهم صل علی
محمد اللهم افتح لی ابوابک فضلک) (به نام خداوند متعال، درود و سلام خداوند بر
محمد، پروردگارا درهای لطف و کرامتت را بر روی من باز کن)].[۵]
۶-
هنگام نزدیکی مرد با همسرش:
ابن عباس (رضی الله عنه) از پیامبر (صلی الله علیه وسلم) روایت میکند که:
[اگر یکی از شما خواست با همسرش نزدیکی کند این دعا را بخواند (بسم الله، اللهم
جنبا الشیطان و جنب الشیطان مما رزقنا فانه أن یقدر بینهما ولد فی ذلک لم یضره
الشیطان أبدا: به نام خداوند متعال، پروردگارا ما را از شیطان دور کن و شیطان
را از آنچه که روزی ما – فرزند – قرار دادهای دور کن، در این حالت اگر خداوند فرزندی
را به آنها عطا نماید، هرگز شیطان نمیتواند ضرری به آن برساند)].
۷-
هنگام صبح و عصر:
عثمان بن عفان (رضی الله عنه) روایت کرده که پیامبر (صلی الله علیه وسلم)
فرمود: [هر بندهای در صبحگاه و شامگاه این عبارت را سه بار بگوید: – (بسم الله
الذی لا یضر مع اسمه شیء فی الأرض و لا فی السماء و هو السمیع العلیم) (به نام
آن خدایی که اگر نام او ذکر کرده شود هیچ چیزی چه در آسمان و چه در زمین نمیتواند
ضرری برساند و او شنوای داناست) – هیچ چیزی نمیتواند به او زیان و ضرری رساند).[۶]
۸-
هنگام بستن در خانه در شب:
جابر بن عبدالله (رضی الله عنه) میفرماید که پیامبر (صلی الله علیه وسلم)
فرمودند: (هنگامی که شب آمد و شامگاهان سپری شد، فرزندانتان را به خانه برگردانید
و هنگامی که ساعتی از شب گذشته آنها را بخوابانید و درهای خانه هایتان را در حالی
که نام خداوند را بر آن میآورید ببندید، زیرا شیطان دری را که نام خداوند بر آن
آورده شده نمیتواند باز کند و دَرِ تنگ و کوزه آب را ببندید و نام خدا را بر آن
بیاورید، دَرِ ظرف و بشقابهایی را که غذا در داخل آن است ببندید و نام خدا را بر
آن بیاورید، و چراغ ها را خاموش کنید).[۷]
۹-
هنگام داخل و خارج شدن از خانه:
انس بن مالک (رضی الله عنه) از پیامبر (صلی الله علیه وسلم) روایت کرده که:
[اگر انسان از خانه اش بیرون رفت و در عین بیرون رفتن گفت: (بسم الله توکلت علی
الله لا حول و لا قوه الا بالله) (به نام خداوند، توکل کردم بر خدا و هیچ تلاش
و کوشش و توانی وجود ندارد مگر با استعانت از خداوند) در این هنگام به او گفته
میشود، هدایت شدی و همین برای تو کافیست که در حفظ و امان خداوند قرار داری و
شیطان هم نمیتواند به تو ضرری رساند).[۸]
جابر بن عبدالله (رضی الله عنه) میفرماید از پیامبر (صلی الله علیه وسلم)
شنیدم که میفرمود: (اگر انسان به خانهاش رفت و نام خداوند را در هنگام داخل شدن
به خانه و غذا خوردن آورد، شیطان میگوید که نه جای ماندن و نه غذا برای من دارید،
ولی اگر انسان به خانهاش رفت و نام خداوند را هنگام ورود به خانه نیاورد شیطان
میگوید که جای ماندن برای خودم پیدا کردم، و اگر انسان هنگام غذا خوردن نام
خداوند را نیاورد، شیطان میگوید، جای ماندن و غذا خوردن را برای خود پیدا کردم).[۹]
۱۰-
هنگام سوار شدن بر الاغ، اسب، ماشین، هواپیما و کشتی:
پیامبر (صلی الله علیه وسلم) هنگامی سوار الاغی میشد، میفرمود: (بسم الله
الحمد لله سبحان الذی سخر لنا هذا و ما کنا له مقرنین)[۱۰] (به
نام خداوند، سپاس و ستایش برای خداوند، پاک و منزه، خداوندی که این را برای ما رام
و مسخر گردانید و ما توانایی این کار – رام کردن و مسخر کردن – را نداشتیم).
۱۱-
هنگام خواندن قرآن یا نوشتن نامه:
الف- هنگام خواندن قران گفته میشود (بسم الله الرحمن الرحیم)، حال چه
در نماز باشیم یا نه، به محضی که خواستیم قرآن بخوانیم باید بسم الله را بگوئیم.
ب- هنگام نوشتن نامه و دلیل آن هم این فرموده خداوند است: (إنه من سلیمان و
إنه بسم الله الرحمن الرحیم) (نمل/۳۰) (آن نامه از جانب سلیمان است و عنوانش
با نام خدای بخشنده و مهربان است).
نامههای پیامبر (صلی الله علیه وسلم) که برای رهبران و رؤسا میفرستاد نیز
چنین بود، مثل نامه ای که برای هرقل پادشاه روم فرستاد که مضمونش چنین بود:
(بسم الله الرحمن الرحیم، محمد رسول الله إلی هرقل عظیم الروم، سلام علی من
اتبع الهدی، أما بعد: أسلم، تسلم یؤتک الله أجرک مرتین)[۱۱]
(بنام خداوند بخشنده مهربان، از محمد فرستاده خداوند به هرقل بزرگ روم، سلام خدا
بر آن کس باشد که پیروی و دنبالهروی راه حق را میکند، بعد از این به آئین اسلام
روی آور، و محفوظ میشوی و خداوند بزرگ پاداشی دو برابر به تو عطا خواهد کرد).
معنای (بسم الله)
کلمه (بسم الله) اسم یا فعل است، یعنی میتواند هر دو باشد، و این دو
به همدیگر نزدیکند و برای تأیید هر دو دلیل قرآنی وجود دارد.
آن کسی که (بسم الله) را به عنوان اسم قلمداد کرده، تقدیرش چنین است: (بسم
الله أبتدا: به نام خدا آغاز میکنم) و خداوند در قرآن میفرماید: (و قال
ارکبوا فیها بسم الله مجراها و مرساها إن ربی لغفور رحیم) (هود/۴۱) (و دستور
داد که شما مؤمنان سوار کشتی شوید تا به نام خدا کشتی هم روان شود و هم به ساحل
نجات رسد، خدای من حقیقتاً صاحب مغفرت و رحمت است).
آن کسی که (بسم الله) را به عنوان فعل قلمداد کرده، بخاطر این فرموده
خداوند است:
(إقرأ بسم ربک الذی خلق) (علق/۱) (بخوان به
نام پروردگارت که آفرید).
هر دوی این دلایل درستند، زیرا فعل همواره باید مبنای مصدری داشته باشد و تو
می توانی هم تقدیر فعلی و هم تقدیر مصدری را اعمال نمایی، به طور مثال هم میتوانی
بگویی: (أشرب بسم الله: با نام خداوند مینوشم) و هم (بسم الله أبتدا
بشربی: با نام خداوند نوشیدن را آغاز میکنم). این مسئله بستگی به آن فعلی است
که در اول میآوری، حال نوع فعل فرقی نمیکند که خوردن، آشامیدن، نماز خواندن، وضو
گرفتن و … باشد، زیرا ذکر نام خداوند در اول کلیه این افعال چه برای تبرک جستن
یا شروع کردن یا استعانت خواستن یا قدرت گرفتن باشد مشروع و درست است. والله اعلم.
(الله) اسم علم برای خداوند بزرگ و عظیم است، و گفته شده (الله)
اسم اعظم است، چون با تمام اسماء و صفات دیگر وصف میشود و همه آنها وصف این
نامند، همچنانکه خداوند بزرگ میفرماید:
(هو الله الذی لا إله إلا هو عالم الغیب و الشهاده هو الرحمن الرحیم) (۲۲)
(هو الله الذی لا إله إلا هو الملک القدوس السلام المؤمن المهیمن العزیز
الجبار المتکبر سبحان الله عما یشرکون، هو الله الخالق البارئ المصور له الأسماء
الحسنی یسبح له ما فی السموات و الارض و هو العزیز الحکیم) (حشر/۲۳-۲۴).
(او خدایی است که هیچ خدایی غیر او شایسته پرستش حقیقی نیست که دانای نهان و
آشکار عالم است و او بخشنده و مهربان است، او خدایی است که هیچ معبودی بغیر او
شایسته پرستش و حقیقی نیست، سلطان مقتدر عالم پاک از هر نقص و آلایش و منزه از هر
عیب و ناشایست ایمنی بخش نگهبان جهان و جهانیان غالب و قاهر بر همه مخلوقات با
جبروت و عظمت و بزرگوار و برتر و پاکست از هر چه بر او شریک پندارند، او خدای خالق
عالم وجود و پدید آورنده بی سابقه و صورتگر مخلوقات، برای او نامهای نیکوی بسیاری
است و آنچه در آسمان و زمین است همه به تسبیح و ستایش جمال و جلالش مشغولند و اوست
خدای یکتا، مقتدر و حکیم).
در این آیات تمام این نامها به عنوان صفت برای نام (الله) قرار داده شدهاند،
(و لله الأسماء الحسنی فادعوه بها) (تمام اسمهای پاک و زیبا برای (الله)
است و الله را با آن اسمها بخوان).[۱۲]
ابوهریره (رضی الله عنه) از پیامبر (صلی الله علیه وسلم) روایت میکند که: (إن
الله تسعه و تسعین إسماً مائه إلا واحدا من أحصاها دخل الجنه)[۱۳]
(خداوند بزرگ ۹۹ نام دارد، صد نام بغیر از یک نام نباشد، هر کس این نامها را به
معنای واقعیشان درک کند و بداند به بهشت میرود).
[مترجم: صرف شمردن این نامها مورد نظر نیست، بلکه انسان باید توحید اسماء و
صفات را داشته باشد و آن نامها را به معنای واقعی درک کند و به مضامین آنها عمل
نماید، برای توضیح بیشتر میتوانید به کتابهای عقیده که در آنها مباحث توحید اسماء
و صفات آمده است – مثل کتاب القواعد المثلی فی اسماء الله تألیف شیخ محمد بن صالح
العثیمین – مراجعه کنید].
(أحصاها): معنای آن این است که انسان معانی اسماء و صفات خداوند را
بفهمد و نسبت به آنها درک درستی داشته باشد، و به حقیقت آنها عمل کند و توحید عملی
نسبت به آنها داشته باشد، یعنی دارای توحید الوهیت، ربوبیت و اسماء و صفات باشد و
این توحید را در اعماق قلبش تثبیت کرده باشد، بعد از آن – بدون آنکه خللی چه از
لحاظ اعتقادی و چه از لحاظ عملی در آن بوجود آید – اگر بر این توحید واقعی از دنیا
رفت، داخل بهشت میشود.
اما اگر معنای (أحصاها) حفظ کردن این اسماء و صفات توسط انسان و بدون
درک آنها باشد و شب و روز آنها را بخواند و بشمارد و انواع اعمال و گفتار متناقض
آنها را داشته باشد، این معنایی صد درصد اشتباه است و این شخص هرگز داخل بهشت
نمیشود، زیرا در این حدیث منظور از کلمه (أحصاها) فهمیدن و درک معنای
واقعی اسماء و صفات خداوند و عمل کردن به آنهاست.[۱۴]
[۱] – احمد، ترمذی، ابن
ماجه، ابوداود، و ابن کثیر می گوید حدیث حسن است.
[۲] – متفق علیه.
[۳] – مسلم و غیر او.
[۴] – مسلم.
[۵] – ابن سنی.
[۶] – ابوداود، ترمذی،
حاکم و ذهبی آن را صحیح دانسته است.
[۷] – ابوداود.
[۸] – مسلم.
[۹] – مسلم.
[۱۰] – مسلم.
[۱۱] – بخاری.
[۱۲] – تفسیر ابن کثیر.
[۱۳] – متفق علیه.
[۱۴] ۰ کتاب تعلیق
الرافعی.