بدعتهای شادمانی
بدعتهای
شادمانی
مسلمانان در شادیها و تفریحاتشان ـ به مناسبتهای مختلف ـ
نیز عادات پستی دارند زیرا به غلو و تکلف به مراتب بیشتر از سادگی و اعتدال گرایش
دارند.
ایشان از رخصتها و آزادیهایی که اسلام در زمینه اشیاء
حلال و پاکیزه آورده است، سوء استفاده کرده و دست به اسرافکاریهای گستردهای میزنند
که پیروان دیگر ادیان هرگز بدان جا نرسیدهاند.
من خود شاهد محافلی که به مناسبتهای مختلف برپا شده بود
مثل جشن تولید، یا استقبال از مسئولی، یا پذیرائی دوستی یا مراسم ازدواجی بودهام.
آنچه ویژگی بارز همه این محافل بوده است افراط و اسراف است،
هم در مصر و هم در شام و هم در حجاز.
میتوان گفت بیگانگان در این زمینه عاقلانهتر عمل میکنند
حتی میتوان گفت در سود بردن از شهوات حلال و حرام دنیوی نیز روشهای معقولتری از
روشهای ما در پیش دارند.
شرابخواران سرزمینهای ما چنان غرق
بادهگساری میشوند تا بیخود شوند و بر زمین افتند، حال آن که شرابخواران تا آن
جرعه اندکی مینوشند تا توانشان از دست ندهند!
زن بیگانه به لباس ارزان و خوش منظر اکتفا میکند ولی زن
مسلمان جز قیمتی منسوجات به چیزی دیگر سر فرونمیآورد.
این تناقض در روزگاری رخ میدهد که دولت مسلمانان فروپاشیده
و هستیشان از میان رفته و سرزمینشان اشغال گردیده و تجاوزگران در گوشه و کنار چون
شیر درندهای پیروز نعره سر دادهاند.
سزاوار نیروی سنگ خورده آن بوده که اگر دشمن پیروزمندش سیر
میخورد و نشئه میشود، او از نعمتهای مباحی که در دسترسش مییابد، دست نگه دارد.
اما اینکه نیروی پیروزمند تعادلش را حفظ کند و نیروی شکست خورده افراط ورزد این
دیگر مصیبت است.
در جاهلیت کهن قبایل عادت داشتند که هر گاه شکستی
دامنگیرشان میگردید، لذایذ معمول را به یک سو میافکندند تا با انتقام به جبران
آنچه از دست رفته بود بپردازند. پس از برآوردن خواستهشان و زدودن لکه ننگی که به
دامانشان نشسته بود، مجدداً به لذایذ همیشگی باز میگشتند. شاعر ایشان گفته است:
فساغ لی الشراب و کنت قبلا اکاد
اغص بالماء الفرات
«اکنون نوشیدن را برایم گوارا مییابم، در حالی که قبلاً آب
شیرین هم در گلویم گیر میکرد».
ابوسفیان پس از شکست بدر سوگند یاد
کرد که به زنش نزدیکی نکند و از عطر استفاده ننماید، تا آن که آثار این شکست را
محو سازد و عملاً نیز سوگندش را برآورده ساخت.
برای مسلمانان هم شایسته آن بود که از حجم عادات و
تقالیدشان بکاهند، عاداتی که مجالس شادمانیشان را صحنه مسابقه پرخوری و ریاکاری و
دیگر رذایل مادی و معنوی گردانیده است، تا با تعالیم دینشان همگام شوند و درباره
احوال خویشتن بینایی یابند. سادگی و پرهیز از تکلفات سنت اسلام در همه زمینههاست.
از ابن عمرt روایت شده است که گفت: «ما از تکلف منع شدیم».
عبدالله بن مسعودt گفته است که رسول خدا فرمود: «الاهلک المتنطعون».
«هان! بدانید که تکلفکنندگان مستوجب هلاکت اند».
و سه بار تکرار کرد. تنطع عبارت است از فروگذاشتن فطرت با
تکلف و کنجکاوی.
فضیل بن عیاض گفته است: «آنچه روابط مردم را سست گردانیده
تکلفات است، زیرا یکی که دعوت شود و تکلف را مشاهده کند، از رفتن دوباره ابا میورزد».
هم از انس بن مالک و هم از دیگر صحابه روایت شده است که:
«ایشان آنچه در دسترس داشتند برای برادرنشان تقدیم میکردند چه پارههای خشکیده
نان بود و چه باقیمانده خرما، و میگفتند: نمیدانیم گناه کدام یک بیشتر است آن که
خوردنی تقدیم شده را ناچیز میداند، یا آن که آنچه را برای تقدیم دارند ناچیز میپندارند».
این روایات میرساند که باید شخص با آنچه آماده دارد کرم و
بخشندگی کند، نه اینکه خود را به دشواری اندازد و کارهای تصنعی نماید. البته هرگز
به این معنی نیست که کسی در وقت توانایی بر تقدیم آنچه بهتر است بخل ورزد و آنچه
اندک و ناچیز است، همان را تقدیم کند.
در زندگی حضرت ابراهیمu بنگرید که چگونه شمائل فضل و بزرگواری نمایان است. به محضر آن که
مهمانان به خانهاش آمدند بدون پرسش و درنگ، گوساله را سر برید و بدون آن که بداند
ایشان گرسنهاند یا سیر، گوساله بریان را به حضور آنان آورد:
(ذاریات / ۲۴-۲۷)
محافل عروسی عادتاً مناسبترین محافل
بخشندگی و گشادهدستی است، ولی با همه خوبی و ارزشی که این مناسبت دارد اسلام
اسراف و عیاشی را در آن زمینه هم نمیپسندد.
اسماء بنت عمیس گفته است: در شبی که حضرت عایشه را به خانه
پیامبر میبردند، من و جمعی از زنان با وی بودیم، به خدا سوگند که در نزد عایشه
دیگر نشانه ضیافتی نیافتم جز ظرفی شیر که پیامبرص از آن نوشید و سپس تقدیم عایشه
نمود، اما او شرمنده شد، گفتم: آن را بگیر و دست پیامبر را رد نکن، او شرمگینانه
آن را گرفت و از آن نوشید، سپس پیامبرص به وی فرمود: به همراهانت نیز بده، آنان
گفتند: ما اشتها نداریم، آن حضرتص فرمود: «گرسنگی و دروغ را یکجا نسازید».
اسماء میگوید: من گفتم: ای رسول خداص اگر یکی از ما چیزی
را اشتها داشته باشد ولی بگوید اشتها ندارم، این کارش دروغ به شمار میرود؟ ایشان
فرمود: «هر گونه دروغی دروغ نوشته میشود، حتی دروغ کوچک هم دروغ کوچک نوشته میشود».
هنگامی که پیامبرص دخترش فاطمه را به عقد حضرت علی درآورد،
طعامی را که برای دعوتشدگان تهیه کرد. چیزی نبود جز طبقی از خرما در حدیث آمده
است: «ان الله امرنی ان ازوج فاطمه من علی بن ابیطالب فاشهدوا انی قد زوجتها
علی أربعمائه مثقال فضه، ان رضی بذلک علی». «همانا خداوند مرا فرمان داده است
که فاطمه را به ازدواج علی درآورم پس شاهد باشید که من او را به ازدواج او درآورم
یا مهر چهارصد مثقال نقره البته اگر علی به امر راضی باشد».
سپس طبقی خرما خواست و گفت: بفرمائید ـ ما نیز خوردیم.
محفل ازدواج همسر پیامبرص و دخترش بدینگونه بوده است به
دور از هر گونه تکلف و هزینه سنگین.
اما امروز ببینید که مسلمانان در عروسیهاشان چه میکنند و
چقدر مصارف کمرشکنی را خرج برگزاری محافل بزرگی میسازند که یک گرسنه و محروم در
آن نان نمیخورد.
————————————————————-
منبع : حقیقت دین و افسانه
خرافات
مؤلف : محمد غزالی
مترجم : محمد محقق
انتشارات : نشر احسان ۱۳۸۵