زندگینامه مختصر شیخ ابن عطاء اسکندری (رحمه الله)
زندگینامه مختصر شیخ ابن عطاء اسکندری (رحمه الله)
نویسنده: مولانا عبدالله کنگوهی / مترجم: عبدالجلیل رحمت زهی
نام ایشان احمدبن محمدبن عبدالکریم بن عطاء الله اسکندری (رحمه الله)است القب ایشان تاج الدین، و مسلک وی مالکی و شاذلی و کنیت ایشان ابوالفضل است. از شاگردان شیخ تقی سبکی (رحمه الله)هستند. از اساتید ایشان می توان به شیخ یاقوت عرشی (رحمه الله)و شیخ ابوالعباس مرسی (رحمه الله)نام برد. دلیل اینکه به شیخ یاقوت، عرشی می گویند این است که قلب ایشان همیشه در عرش بوده است و فقط جسم ایشان روی زمین بوده است، برخی معتقدند که اذان حاملین عرش را می شنیده است به همین دلیل به ایشان عرشی می گفتند.
شیخ ابوالعباس مرسی (رحمه الله)از عارفین و بزرگان عصر خویش بوده اند و ایشان از شاگردان خاص علامه ابوالحسن شاذلی(رحمه الله) هستند. در مورد ایشان این جمله مشهوراست که وارث علم شیخ ابوالحسن شاذلی (رحمه الله)، جز شیخ ابوالعباس(رحمه الله) کس دیگری نیست.
شیخ احمدبن عطاء الله اسکندری (رحمه الله)از پرهیزگاران زمان خویش و دارای مقام عالی بوده اند. کلام ایشان در نفسها حلاوت ایجاد می کرد. در سال ۷۰۹ هق در منطقه قرافه، متصل به قاهره، دارفانی را وداع گفتند. (طبقات الکبرى۲۸ / ۲ ، مصنف عبدالوهاب شعرانی).
از کتاب های با ارزش و مشهور ایشان می توان به التنویر فی اثبات التقدیر، الحکم العطائیه و لطائف المنن نام برد. شیخ اسکندری (رحمه الله) کتاب الذکر را در مکه مکرمه نوشتند، سپس در دمشق بازنگری کردند و مطالبی بر آن اضافه فرمودند و می فرمایند: مرید صادق وقتی آن را مطالعه کند، بر او روشن خواهد گشت که هرکس آلوده به نجاست گناهان باشد، این قابلیت را ندارد که در این بارگاه مقدس حاضر شود.
وقتی شیخ اسکندری حوله کتاب دومش، الحکم العطائیه را تمام کرد آن را به استاد خویش ابوالعباس مرسی (رحمه الله)، نشان داد، استاد وی با مطالعه آن گفت: لقد أتیت یا بنی فی هذه الکراسه بمقاصد الاحباء و زیاده. یعنی: فرزندم! تو در این دفتر اهداف تمامی دوستان را تکمیل کرده و مضامین بیش از آن نیز بیان کرده ای.
این کتاب باعث نرمی قلب ها می شد به همین دلیل مورد توجه اصحاب ذوق واقع گشت. بر این کتاب شرحهای بسیاری نوشته شد. نام این شرح ها به همراه نویسندگان آن به شرح ذیل است:
شرح شیخ زروق (رحمه الله). نام ایشان شهاب الدین احمد بن محمد برسنی(رحمه الله) است. مشهور است که زروقی (رحمه الله)، سه شرح بر الحکم نوشته است و صحیح ترین آنها شرحی است که برای خود نوشته است.
غیث المواهب الحلیه فی شرح الحکم العطائیه. نویسنده آن علامه محمدبن ابراهیم بن عباد النفری الرندی الشاذلی (رحمه الله)، متوفی ۷۹۲ ه ق است.
التنبیه. نویسنده: علامه علی بن محمد(رحمه الله)، فرزند علامه محمدعباد نفری (رحمه الله).
شرح الحکم. نویسنده: علامه ابوالطیب ابراهیم بن محمود القسرائی المواهبی الشاذلی الحنفی (رحمه الله). علامه مجله این شرح را در سال ۹۰۳ ه ق در مکه مکر نوشتند.
شرح الحکم. نویسنده: علامه شیخ صفی الدین ابن المواهب (رحمه الله).. علامه ابوطیب جمله که از شاگردان شیخ صفی الدین (رحمه الله)هستند می فرمایند: علامه صفی الدین این شرح را طولانی کرده اند.
شرح الحکم. نویسنده: علامه محمد بن ابراهیم حنبلی حلبی(رحمه الله)آن را در سال ۹۷۱ ه ق نوشتند.
الدر الجوهره. نویسنده: علامه محمد عبدالرئوف منادی مصری شافعی (رحمه الله).
شرح الحکم. نویسنده: علامه شیخ عبدالله شرقاوی متوفی ۱۲۲۷ ه ق. در مصر بر حاشیه علامه نفری، به چاپ رسیده است.
شیخ ابن عطاء الله اسکندری و سومین کتابش، لطائف المنن را در مورد مناقب استاد خود ابوالعباس مرسی انصاری (رحمه الله) و استاد استاد خود، شیخ ابوالحسن شاذلی (رحمه الله)، نوشته اند. این کتاب مشتمل بر یک مقدمه، ده باب ویک خاتمه است. (کشف الظنون/۱ ۴۴۳ -۴۴۲، نویسنده: علامه کاتب چلبی) شیخ یوسف بن اسماعیل محله در کتاب جامع کرامات الأولیه، ص: ۳۱۷، به حواله شیخ عبدالرئوف منادی خاله مصری، شارح الحکم، دو واقعه از کرامات شیخ اسکندری و نوشته اند. این واقعات مشهور و حیرت انگیز هستند، ایشان مینویسند: علامه کمال بن همام الله ، مصنف فتح القدیر، به زیارت قبر شیخ اسکندری می روند. ایشان شروع به خواندن سوره هود میکنند، وقتی به این آیه می رسند: فمنهم شقی وسعید، (هود:۱۰۵) (یعنی بعضی از آنها بدبخت و برخی خوشبخت هستند،)، شیخ اسکندری محوله از درون قبر با صدای بلند جواب میدهند: با کمال لیس فینا شقی، (یعنی ای کمال! در میان ما هیچ بدبختی انیست،)؛ بنابراین علامه کمال (رحمه الله) هنگام مرگ وصیت می کنند که مرا متصل به قبر شیخ اسکندری (رحمه الله) دفن کنید.
واقعه دوم: یکی از شاگردان شیخ به حج میرود، وی شیخ را در مطاف می بیند درحالی که وی را در محل اقامتشان ترک کرده بود. سپس جلوتر می روند، در مقام ابرهیم هم ایشان را می بینند، در صفا و مروه هم ایشان را می بینند، در عرفه هم می بینند. وقتی از حج باز می گردد از مردم می پرسد آیا شیخ من، پس از رفتن من به حج رفته است؟ جواب میدهند خیر. وقتی به خدمت استاد خود حاضر می شود، شیخ سؤال می کند در حج چه کسانی را دیده ای؟ شاگرد جواب می دهد: جناب مولانا! شما را هم دیده ام. شیخ لبخندی می زند. اغفرالله لنا ولجمیع عباد الله الصالحین بحرمه سیدنا محمد و آله و أصحابه الطاهرین و متبعی سنته الجمعین.