اسماء الله، درس سیزدهم، قیوم/قیم
اسماء الله، درس سیزدهم، قیوم/قیم
برسی صفت قیوم
گفتیم قدم اول، حیّ بودنه، حیات داشتنه. قیّوم بودن، لازمۀ حیاته، همیشه بعد از حیّ اومده.
در ادامۀ همون آیت الکرسی (۲:۲۵۵)، قیّوم رو با لَا تَأْخُذُهُ نَوْمٌ شرح داده. یعنی قیوم کسیه که وسط کار خوابش نمیبره. مثل یه راننده که تا وقتی پشت فرمونه، باید بیدار باشه، لازمۀ حیاتش اینه که وسط رانندگی نخوابه.
یا توریستی که از دیارش خارج شده و اومده یه کشور جدید، در همه لحظاتی که حیّه، داره تجربۀ یک حیات جدید رو انجام میده، دائما باید بیدار و هشیار باشه که از پروازش جا نمونه، هتلش رو گم نکنه، وسایلش رو جا نزاره. لَا تَأْخُذُهُ نَوْم، وسط سفر خوابش نبره.
قیام هم از همین ریشست، مقابل قُعوده: الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیَامًا وَقُعُودًا، اونایی که خدا رو یاد میکنن، ایستاده و نشسته (۳:۱۹۱). با خداست وقتی داره سالمه سَرِپاست، با خداست وقتی نداره بیماره زمینگیر شده.
اقامه هم از همین ریشست. وقتی میگیم أَقَامُوا الصَّلَاهَ (۷:۱۷۰)، یعنی وسط ارتباط با خدا خوابمون نبره. وقتی با دوستی قرار گذاشتیم، اگه وسط قرار خوابمون ببره، حضور ذهن کافی نداشته باشیم، حیات اون رابطه به خطر میافته.
واسه همینه که وسط آیات طلاق، وقتی رابطۀ دو نفر تیره و تار شده، همه چیز به هم ریخته، میگه رابطت رو با خدا یادت نره: وَالصَّلَاهِ الْوُسْطَى، صلات وسط (۲:۲۳۸). ارتباط با خدا وسط گود مشکلات، اونه که مهمه. حیات یا زندگی مشترک رو، میتونه حفظ کنه.
مستقیم هم از همین ریشست. وقتی سر نماز اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ میگیم (۱:۶)، در واقع میشه خدایا هدایتمون کن با صراط مستقیم. صراط، میشه راه اصلی نه جاده خاکی. مستقیم هم که از ریشۀ قیّم گفتیم هست، میشه قائم، هشیار، بیدار. معناش میشه خدایا توی این هدفی که من دارم امروز در اون راستا حرکت میکنم، از یه راه اصلی که بیدار باشه، قائم باشه و هشیار باشه هدایتم کن. خب این یعنی چی؟!
مثل همین برنامه های مسیریابی، که رو گوشیمون نصبه و موقع رانندگی ازش استفاده میکنیم. میشینیم تو ماشین، لوکیشن هدفی که داریم رو تعیین میکنیم، بهش میگیم: اپلیکیشن! اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ. نزدیک ترین راه اصلی رو نشونمون بده. گوشی باید بیدار باشه، رو Sleep نره، که بتونه دائما به ما بگه از کدوم طرف برو، از کدوم طرف نرو. ماهواره باید به زمین قائم باشه، قیام کرده باشه، بلند شده باشه. تا بتونه از زاویۀ دید بالا، مسیر زمینی ما رو ببینه. این میشه مفهوم قیّوم بودن.
خدا قیّومه، قائم به حیات ماست. تو سطح زمین گیر نکرده، از زاویۀ دید بالاتر نگاه میکنه. بیدار و هُشیاره، وسط راه هدایت خوابش نمیبره!
تجربۀ حیات زمینی، پیوسته در جریانه، زندگی رو نمیشه متوقف کرد. اگر در خلال این حیات، قیّوم نباشیم، پشت فرمون زندگی خوابمون میبره و حیات خودمون یا خانوادمون رو به خطر میندازیم. در سطح مشکلات گیر میافتیم، زاویه دیدمون به مشکلات قائم نمیشه، ارتباطمون با خدا اقامه نمیشه، برقرار نمیمونه. به راه مستقیم هدایت نمیشیم، زندگیمون پر از جاده خاکی میشه.
زندگانی نیست تکرار نفس
اصل او از حیّ و قیّوم است و بس
(اقبال لاهوری – جاویدنامه)
مطالب مرتبط: اسماء الحسنی