زندگی و آثار امام نووی
زندگی و آثار امام نووی
نام او " یحیی بن شرف بن مری بن حسن بن حسین بن محمد بن جمعه بن حزام " است و در محرم سال ۶۳۱ه . در قریه ی " نوی " _ مرکز آن روز جولان _ دیده به جهان گشوده است . یحیی را با انتساب به زادگاهش ، " نواوی " یا " نووی " لقب داده اند . پدر امام نووی در قریه ی نوی دکان داشته است و از او به عنوان مردی پرهیزکار یاد کرده اند . او پسرش یحیی را در ده سالگی در دکان به کار گمارده است و یحیی از همان کودکی با قرآن انس یافته است و از بازی با همسالان خویش گریزان بوده است . امام نووی ده ساله بوده است که فرزانه ای پرهیزکار به نام شیخ " یاسین بن یوسف مراکشی " گذارش به قریه ی نوی می افتد و با دیدن یحیی ، به استعداد و صفای باطنش پی می برد و پدرش را به آینده ی درخشان فرزندش نوید می دهد و به او توصیه می کند که درتربیت و تعلیم او " سنگ تمام بگذارد . ! امام نووی در سن دوازده سالگی یعنی در سال ۶۴۹ ه . همراه پدرش برای تحصیل علم ، عازم " دمشق " _ مرکز علم و عالمان آن روزگار _ می شود . او ابتدا به مجلس درس مفتی شام " تاج الدین عبدالرحمن بن ابراهیم بن ضیاء فزاری " معروف به " فرکاح " ( متوفای ۶۹۰ ه ) راه می یابد . ام چون در آنجا حجره ای برای اقامت او نبوده است ، پس از مدت کوتاهی به توصیه ی استادش " فرکاح " به مدرسه ی " رواحیه " می رود و در محضر استاد " اسحاق بن احمد مغربی " ( متوفای ۶۵۰ ه . ) به تلمذ می پردازد . امام نووی بعد از دو سال اقامت و تحصیل در دمشق ، با پدرش به حج می رود . سفر آنها حدود یک ماه و نیم به درازا می کشد و در تندرستی و حالات روحی امام نووی تأثیر به سزایی بر جا می گذارد . امام نووی همچنانکه خود او نیز گفته است : پس از سکونت در مدرسه ی رواحیه ، تمام وقت و توان خود را صرف تحصیل علم می کند و جدیت سرسام آوری از خود نشان می دهد به طوری که گفته اند کتاب " التنبیه " ابواسحاق شیرازی را حدود چهارماه و نیم و ربع عبادات از کتاب " المهذب " اورا در باقی مانده ی سال حفظ کرده است ! امام نووی روزانه دوازده درس از کتاب های " الوسیط " ، " المهذب " ، " صحیح مسلم " ، " اللمع " ، " إصلاح المنطق " ، صرف ، اصول فقه ، اسماء الرجال و اصول دین می خوانده است و جالب اینجاست که در کنار اینها ، هرگز از تزکیه ی نفس و اذکار و نوافل نیز غافل نگشته است . امام نووی در فقه علاوه بر " اسحاق بن احمد مغربی " ، در نزد " عبدالرحمن بن نوح بن محمد مقدسی " ( متوفی ۶۵۴ ه ) _ که آنها نیز از شاگردان " ابن صلاح شهرزوری " ( متوفی ۶۴۳ ه ) _ تلمذ کرده است . " ابراهیم بن عیسی مرادی اندلسی " ( متوفی ۶۶۸ ه ) ، " ابو اسحاق ابراهیم بن عمر بن مضر واسطی " ، " ابوالبقاء خالد بن یوسف بن سعد نابلسی " ( متوفی ۶۶۳ ه ) و " ابوالفرج عبدالرحمن بن محمد بن احمد قدامه مقدسی " ( متوفی ۶۸۲ ه ) نیز از اساتید او در حدیث هستند . " ابوالفتح عمر بن بندار ابن عمر بن علی تفلیسی " ( متوفی ۶۷۲ ه ) در علم اصول و" احمد بن سالم مصری " ( متوفی ۶۶۴ ه ) و " محمد بن عبداله بن عبداله بن مالک " ( متوفی ۶۷۲ ه ) در نحو و لغت ، استاد امام نووی بوده اند . امام نووی از فقها و مجتهدین برجسته ی مذهب شافعی است و علماء اورا " نگارنده " ، " پیراینده " و " ترتیب دهنده ی " مذهب شافعی دانسته اند . او در استنباط آراء فقهی خویش بیشتر به احادیث صحیح احتجاج می کرده است . امام نووی در شمار محدثین بزرگ قرار دارد و علماءحدیث اورا " حافظ " و آگاه به فنون رجال و انئاع حدیث معرفی کرده اند و باید گفت که شرح مقدمه ی صحیح مسلم و کتابهای " الارشاد " و " التقریب " او تبحرش را در علم حدیث به خوبی نشان می دهند . امام نووی در نقد روایات احادیث و تشخیص احادیث صحیح نیز کم نظیر بوده است . امام نووی در علوم صرف ، نحو و لغت هم از عالمان بزرگ عصر خویش است و " تهذیب الاسماء و اللغات " او شاهدی بر این مدعا است . امام نووی مردی ربانی و اهل زهد ، تقوی ، تعبد و نیایش بوده است . بازگو کرده اند که او در نماز شب خود آیه ی " وقفوهم انهم مسئولون " ( صافات / ۲۴ ) : آنان را نگهدارید که باید بازخواست شوند . " را در نهایت خشوع و اشک ریزان ، بارها تکرار می کرده است و به این ترتیب ، مسئولیت خویش را در روز قیامت فرا یاد می آورده است . او در رعایت حلال و حرام ، بسیار محتاط و دقیق بوده است و خوراکش به قدری کم بوده که نسبت به سلامت جسمانی او، احساس خطر کرده اند . امام نووی را از جهت ادای فریضه ی امر به معروف و نهی از منکر ، در میان علمای قرن هفتم بی نظیر دانسته اند . او در این باره بسیار شجاع و قاطع بوده و هراسی از سرزنش سرزنشگران و اهانت ها و تهدید به خطر کردن ها نداشته است و اگر قادر به مقابله ی مستقیم با منکرات نبوده باشد ، از طریق ارسال نامه ، به وظیفه ی دینی خود عمل می کرده است . برخورد زیرکانه و شجاعانه ی او با " ملک ظاهر بیبرس " را تاریخ ثبت کرده است . ملک ظاهر پس از آنکه تاتارها را شکست داد و بر شام استیلاء یافت ، باغ های دمشق را تصاحب کرد و از علماء خواست فتوی به جایز بودن اقدام او دهند . عده ی زیادی از علماء به خاطر ترس و یا طمع ، فتوی به جواز دادند و عده ای نیز به خاطر امتناع از فتوی ، جانشان را باختند . وقتی نوبت به امام نووی رسید و او را به بارگاه ملک ظاهر بردند ، او در کمال شهامت و شجاعت ، رأی بر نامشروع بودن کار ملک ظاهر داد و به شدت از فتوی دادن به نفع او امتناع ورزید . از امام نووی _ که اتفاقا از لحاظ جسمانی بسیار ضعیف و لاغر بوده است _ چنان هیبتی بردل ملک ظاهر غالب می شود که رهایش ساخت و نتوانست با او درشتی نماید . از آن پس نیز امام نووی بارها از طریق نامه از بیبرس انتقاد کرده و در پی اصلاح او برآمده است . امام نووی جوانی خود را یکسره وقف تحصیل و نشر علم ساخته بود و مخارج زندگی اش را خانواده اش تأمین می کردند و لذا هیچگاه موفق به ازدواج نگردید و کنیه ی " ابوزکریا" را ظاهرا طبق عادت عربها و به عنوان تفأل به خیر به او داده اند . امام نووی بیست و دو سال مقیم دمشق بوده و در این مدت جز برای حج و زیارت مزار امام شافعی و دیدار از زادگاهش ، هرگز از این شهر خارج نشده است و تمام وقتش را در مدرسه ی رواحیه به تعلیم و تعلم و کتابت مشغول بوده است . با توجه به این که او تحصیلات خود را از سال ۶۴۹ هـ . شروع کرده است ، به نظر می رسد که کتاب هایش را پس از ده سال یعنی از سال ۶۶۰ هـ . نوشته باشد . پس او دهها کتاب بزرگ و کوچک خود را در طی هفده سال یعنی از سال ۶۶۰ هـ . تا ۶۷۶ هـ . به رشته ی تحریر درآورده است . امام نووی در علوم مختلف فقه ، حدیث ، شرح حدیث ، مصطلح حدیث ، لغت ، تراجم ، توحید و … دارای تألیفات بسیاری است و صفت برجسته ی نوشته های او وضوح ، سادگی ، روان بودن و صلابت تغییر می باشد . و به قول امام " ذهبی " : " عبارت او از کلامش ساده تر است ! " تألیفات امام نووی را می توان به سه دسته تقسیم کرد : الف _ تألیفاتی که آنها را به اتمام رسانیده است : 1_ " شرح صحیح مسلم ": از تألیفات آخر اوست که آن را در بعد از سال ۶۷۴ هـ . یعنی دو سال قبل از وفاتش نوشته است . ۲ _ " روضه الطالبین " ( الروضه ) : از کتابهای مهم او در فقه شافعی است . آن را از کتاب " الشرح الکبیر " امام " رافعی " ( متوفی سال ۶۰۳ هـ ) خلاصه کرده است . تألیف آن از سال ۶۶۶ هـ . آغاز و در آخر سال ۶۶۹ هـ . پایان پذیرفته است . ۳ _ " المنهاج " : آنرا از کتاب " المحرر " امام رافعی خلاصه کرده است . منهاج در میان طلاب و علماء شافعی مذهب نسبت به سایر کتابهایش رواج بیشتری دارد و شرح های بسیاری نیز بر آن نوشته اند . ۴ _ " ریاض الصالحین " : مجموعه ای از احادیث برگزیده ی پیامبر ( ص ) است که آنها را تحت عناوین سنجیده ای تنظیم کرده است . این کتاب نیز شهرت بسیاری دارد . علامه " محمد بن علی ابن محمد علان صدیقی " از علماء شافعی قرن دهم نیز شرحی به نام " دلیل الفالحین لطرق ریاض الصالحین " برآن نوشته است . ۵ _ " الاذکار المنتخبه من کلام سید الابرار " : در این کتاب ، اذکار مأثوره ی شبانه روز یک مسلمان و مربوط به مناسبت های مختلف را درج نموده و به بیان احکام آنها نیز پرداخته است. این کتاب را در سال ۶۶۷ هـ . به اتمام رسانیده است . ۶ _ " التبیان فی آداب حماه القرآن " : کتاب کوچکی است برای راهنمایی تالیان و قاریان قرآن به رشته ی تحریر درآورده است . ۷ _ " التحریر فی الفاظ التنبیه " : در این کتاب ، لغات و اصطلاحات فقهی به کار رفته در کتاب " التنبیه " بغوی را شرح داده است . ۸ _ " العمده فی تصحیح التنبیه " : حاوی ملاحظاتی است که او در باب کتاب " التنبیه " ابو اسحاق شیرازی داشته است . ۹ _ " الایضاح فی المناسک " : در این کتاب به بیان مناسک حج پرداخته است . ۱۰ _ " الارشاد " : که خلاصه شده ی کتاب " علوم الحدیث " ابن صلاح شهرزوری است . بعداً این کتاب را نیز خلاصه تر کرده و نام آنرا " التقریب و التیسیر فی معرفه سنن البشیر النذیر " نهاده است . ۱۱ _ " بستان العارفین " : کتاب کوچکی در باب تصوف است که به بحث درباره ی زهد و اخلاق و وصف حقارت دنیا پرداخته است . ۱۲ _ " مناقب الشافعی " : که مختصر کتاب بیهقی است و آنرا از دو مجلد به یک مجلد تقلیل داده است . ۱۳ _ " المسائل المنثوره " : فتاوای اوست که توسط شاگردش " ابن عطار " ، گردآوری شده است . ۱۴ _ " مسائل تخمیس الغنائم " : حاوی اختلاف نظرهای او با استادش فرکاح ، در موضوع تخمیس جاریه است . ۱۵ _((تحفه طلاب الفضائل)): در برگیرنده مباحثی درزمینه تفسیر ،حدیث، فقه،لغت و زبان عربی است
۱۶-((الاربعین)).
۱۷- ((مختصر اسد الغابه)).
۱۸-((ادب المفتی و المستفتی)).
۱۹-(( مختصر آداب الستسقاء)).
۲۰- رؤوس المسائل)).
۲۱-((الترخیص فی الا کرام و القیام)).
۲۲-((مختر التذنیب)).
۲۳-((مساله نیه الاغتراف)).
۲۴-((دقائق امنهاج و الروضه)).
ب-تالیفاتی که مرگ،فرصت تمام کردنشان را به او نداده است:
۱. ((المجموع شرح لمذهب)):شرحی بر کتاب(( المذهب)) ابو اسحاق شیرازی در ۹مجلد است که ناتمام مانده و تا موضوع ربا پیش رفته .بع عقیدع علماء: اگر کتاب المجموع کامل می بود بزرگترین کتاب فقهی در مذهب شافعی محسوب می گردید و امام ذهبی آن را درنوع خود بی نظیر دانسته است .((تقی الدین سبکی))در قرن هشتم سه مجلد دیگر به این کتب افزوده است امال مرگ فرصت اتمام کاررا نیز به او نداده.
۲. ((شرح الوسیط)): الوسیط از کتابهای مهم امام محمد غزالی است که امام نووی به شرح بخشی از آن پرداخته است.
۳. ((شرح البخاری)): که فقط ابتدای صحیح بخاری را تا باب ((الدین النصیحه)) رسیده است که شرح بدهد.
۴. ((تذهیب الاسماء و اللغات)).
۵. ((شرح سنن ابی داود)).
۶. ((الاملاء علی حدیث لاعمال با لنیات)).
۷. ((کتاب الامالی)).
۸. (( خلاصه فی احادیث الاحکام)).
۹. ((طبقات الفقهاء)).
۱۰. ((التحقیق فی الفقه)).
ج- تآلیفاتی که در زمان خویش آنها را محوساخته است.
شاگردان امام نووی:
- علامه ((علاءالدین ابو الحسن علی بن ابراهیم بن داود دمشقی))معروف به(( ابن عطار)) که اورا ((مختصر نووی))نامیده اند !او زا ابتدای سال ۶۷۰ه تا هنگام وفات امام نووی یعنی حدود شش سال در خدمت و ملازمت او بوده است.
- محمد بن ابی بکر ابراهیم بن عبد الرحمان بن نقیب.
- ابو العباس احمد بن ابراهیم بن مصعب.
- محمد بن ابراهیم بن سعد الله بن جماعه.
- محمد بن عبد الخالق بن عثملن بن هرمز انصاری دمشقی.
- احمد بن محمد بن عباس بن جعوان.
- ابو العباس احمد ضریر واسطی ملقب به خلال.
- اسماعیل بن ابراهیم بت سالم بن خباز.
- جبریل الکردی.
- امین الدین سالم بن ابی بدر .
وفات امام نووی :
((ابن عطار)) شاگرد او گفته است: (( امام نووی دو ماه قبل از مرگ ، حالات خاصی پیدا کرده بو و گویی زمان مرگش را نزدیک می دید.ابتدا به زیارت قبر اساتید متوفایش پرداخت و آنگاه به ((قدس))و ((الخلیل)) سفر کرد و سر انجام به زادگاهش ((نوی)) برگشت. او در نوی بیمار شد و بالا خره در شب ۲۴ رجب سال ۶۷۶ ه دار فانی را وداع گفت و او را در ((نوی)) به خاک سپردند)). علماء مرگ او را ضایعه ای بزرگ تلقی کردند و شخصیت های زیادی در رثای او اشعار شورانگیز سرودند.