جنبش اسلامی معاصر و چالش قوم گرایی
جنبش اسلامی معاصر و چالش قوم گرایی
نویسنده : استاد مصطفی محمد طحان /مترجم: خالد عزیزی
قوم گرایی، جزو مسایلی است که مدت ها اعضای جنبش اسلامی را به خود مشغول داشته و پیوسته آنان را سرگرم ساخته است. از ویژگی های اوایل قرن بیستم، جدال و منازعه میان دو تفکر و اندیشه اسلامی و قوم گرایانه بود.
بعد از این که آموزه ها و دیدگاه های این منازعات و کشمکش ها آشکار شدند، تفکر قوم گرایانه ناگهان و به طور سرسام آوری در میان جوانان مسلمان نفوذ کرد و در سایه این پریشانی و اوضاع اسفبار، گروهی پرورش یافتند که مطالب را با هم خلط کردند و همان طور که نسبت به دینشان حماسه آفریدند، برای ملیّتشان و برای گسترش زبان و یا نژادشان، حماسه به خرج دادند. چه بسا برخی گمان بردند که دین مقوله ای است که امکان تفسیر ندارد جز در سایه همین مفاهیم منحرف!
در پی آن جنبش اسلامی، دچار انشعاب شدند و اعضای آن به رنگ سرزمین ها درآمدند و در یک سرزمین، در میان اعضای یک ایده و تفکر، جنگ هایی به وقوع پیوست.
جنگ میان افغان ها، ترک ها و عرب ها، بنگالی ها و بیهاری ها، گندم گونان و سفیدپوستان در موریتانی و سنگال، نمونه هایی هستند که از یک حقیقت تلخ که در هر جا و مکانی بر عرصه فعالیت دینی حاکم گشته است، حکایت می کند، نیازی به ذکر مثال های دیگر وجود ندارد. زیرا نمونه تیره و تار و غم انگیز در هر کشوری و میان هر گروهی و در هر محله و مسجدی وجود دارد. این پدیده به مداوای حقیقی و قاطعانه نیاز دارد و گرنه، آفتی است که با آثار و پیامدهای ویرانگرش، تر و خشک را با هم می سوزاند. سقوط اندلس، نتیجه اختلاف میان بربرها و عرب ها بود و سقوط جنوب فرانسه هم محصول چنین جریانی بود!
بنابراین جنبش های اسلامی باید هر چه زودتر و قبل از این که فرصت را از دست دهند، با این آفت زیانبار که هر چیزی را می پوساند و به تباهی می کشاند، به مبارزه برخیزند.
امام شهید حسن البنا به هنگام پایه ریزی دعوت اسلامی بر اساس ریشه کن کردن این نوع بیماری ها، به این مسأله پی بردند و فرمودند: «ما سجایای اخلاقی ملت ها را نادیده نمی گیریم. زیرا ما معتقدیم که هر ملتی دارای مزایای اخلاقی و شرافتمندانه ای است و معتقدیم که ملت ها، در این مزایا تفاوت هایی با یکدیگر دارند و کم و بیش نسبت به یکدیگر از برتری هایی برخوردار هستند. اما این بدان معنا نیست که ملت ها، مزایای ویژه خود را، وسیله و ابزار در راستای دشمنی با دیگری قرار دهند. اختلاف میان ما و ملی گرایان، این است که حد و مرز ما عقیده ی ماست اما آنان مرزهای جغرافیایی را ملاک عمل قرار می دهند.»[۱]
«بنابراین هر جایی که در آن مسلمانی وجود داشته باشد و بگوید: لا اله الّا الله محمد رسول الله، در نزد ما میهنی است که باید احترام، قداست، محبوبیت و اخلاص و فداکاری برای آن وجود داشته باشد و باید در راه نیکی آن تلاش شود و همه مسلمانان در مناطق مختلف جغرافیایی، خانواده ما و برادران ما هستند که به آنان اهتمام ورزیده و از شعور و احساس مشابهی برخورداریم».
«ما به ملی گرایی جاهلانه ایمان نداشته و به مصری بودن، عرب بودن، لبنانی بودن و سوری بودن و … اعتقاد نداریم. اما به آنچه که پیامبر خدا گفته است باور داریم. ایشان می فرمایند: «انّ الله أذهب عنکم نخوه الجاهلیه و تعظمها بالآباء، الناس لآدم و آدم من تراب، لا فضل لعربی علی اعجمی الا بالتقوی» (خداوند شهامت و مردانگی جاهلی را و همچنین افتخار و مباهات به آباء و اجداد را از میان شما دور ساخته است. زیرا مردم از آدمند و آدم از خاک، بنابراین عرب بر عجم برتری ندارد جز با داشتن تقوی).
مداوای این مسئله بغرنج و پیچیده نه با فراموش کردن آن امکان پذیر است و نا با درگیری با آن و مادامی که احساسات ملیت خواهی از حدّ و مرز خویش به برتری سرزمینی و یا نژادی تجاوز نکند، جهانی بودن اسلام، مانع وجود و تحقق ملیت نخواهد بود. و تنها هنگامی که این احساسات و روابط به یک بینش تبدیل گشته که مردم پیرامون آن جمع شدند، باید احساس خطر کرد.
( قُلْ إِن کَانَ آبَاؤُکُمْ وَأَبْنَآؤُکُمْ وَإِخْوَانُکُمْ وَأَزْوَاجُکُمْ وَعَشِیرَتُکُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَهٌ تَخْشَوْنَ کَسَادَهَا وَمَسَاکِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَیْکُم مِّنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِی سَبِیلِهِ فَتَرَبَّصُواْ حَتَّى یَأْتِیَ اللّهُ بِأَمْرِهِ وَاللّهُ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ ) توبه: ۲۴
« بگو : اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و قوم و قبیله شما ، و اموالی که فراچنگش آوردهاید ، و بازرگانی و تجارتی که از بیبازاری و بیرونقی آن میترسید ، و منازلی که مورد علاقه شما است ، اینها در نظرتان از خدا و پیغمبرش و جهاد در راه او محبوبتر باشد ، در انتظار باشید که خداوند کار خود را میکند ( و عذاب خویش را فرو میفرستد ) . خداوند کسان نافرمانبردار را ( به راه سعادت ) هدایت نمینماید . »
هماهنگی و تفاهم تدریجی میان گروه های اسلامی گوناگون و فعال در کشورها و مناطق مختلف و یا در محدوده ی یک سرزمین در محله ی اول از وحدت و یکپارچگی – که بر اساس نقصان و شکاف پایه ریزی شده باشد – بهتر است (و بادوام تر).
——————————————————————
منبع: چالش های سیاسی جنبش اسلامی معاصر /مؤلف: استاد مصطفی محمد طحان /مترجم: خالد عزیزی
انتشارات: نشر احسان ۱۳۸۱
[۱] – دعوتنا، ص ۲۰.