تناقضات قرآنی – چند باغ در بهشت وجود دارد ؟
تناقضات قرآنی یا وسوسههای شیطانی پاسخ به شبهات وارده بر قرآن
تحقیق و پژوهش: محمد احمدیان
شبههی چهارم از تناقضات قرآنی
تناقضات قرآنی – چند باغ در بهشت وجود دارد ؟
یک باغ (سورهی ۳۹/۷۳، سورهی ۴۱/۳۰، سورهی ۵۷/۲۱، سورهی ۷۹/۴۱) یا زیادتر [از یک باغ]، (سورهی ۱۸/۳۱، سورهی ۲۲/۲۳، سورهی ۳۵/۳۳)!
آیات مطرح در شبهه:
۱- «وَسِیقَ الَّذِینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّهِ زُمَراً حَتَّى إِذَا جَاؤُوهَا وَفُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا سَلَامٌ عَلَیْکُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِینَ» زمّر/۷۳
«و کسانی که از ( عذاب و خشم ) پروردگارشان میپرهیزند، گروه گروه به سوی بهشت رهنمود میشوند تا بدان گاه که به بهشت میرسند، بهشتی که درهای آن ( برای احترامشان به رویشان ) باز است. بدین هنگام نگاهبانان بهشت بدیشان میگویند : درودتان باد ! خوب بودهاید و به نیکی زیستهاید، پس خوش باشید و داخل بهشت شوید و جاودانه در آن بمانید.» ۲- «إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَهُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّهِ الَّتِی کُنتُمْ تُوعَدُونَ» فصّلت/۳۰
«کسانی که میگویند : پروردگار ما تنها خدا است، و سپس (بر این گفته خود که اقرار به وحدانیّت است میایستند، و آن را با انجام قوانین شریعت عملاً نشان میدهند، و بر این راستای خداپرستی تا زندهاند) پابرجا و ماندگار میمانند (در هنگام آخرین لحظات زندگی) فرشتگان به پیش ایشان میآیند (و بدانان مژده میدهند) که نترسید و غمگین نباشید و شما را بشارت باد به بهشتی که (توسّط پیغمبران) به شما (مؤمنان) وعده داده میشد.» فُصّلت/۳۰
۳- «سَابِقُوا إِلَى مَغْفِرَهٍ مِّن رَّبِّکُمْ وَجَنَّهٍ عَرْضُهَا کَعَرْضِ السَّمَاء وَالْأَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ ذَلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَن یَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ» حدید/۲۱
«بر یکدیگر پیشی بگیرید برای رسیدن به آمرزش پروردگارتان و بهشتی که پهنای آن همسان پهنای آسمان و زمین است. برای کسانی آماده شده است که به خدا و پیغمبرانش ایمان داشته باشند. این، عطاء خدا است، و به هر کس که بخواهد آن را میدهد، و خدا دارای عطاء بزرگ و فراوان است.» حدید/۲۱
۴- «فَإِنَّ الْجَنَّهَ هِیَ الْمَأْوَى» نازعات/۴۱
« قطعاً بهشت جایگاه ( او ) است.» نازعات/۴۱
۵- «أُوْلَئِکَ لَهُمْ جنّات عَدْنٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهِمُ الْأَنْهَارُ یُحَلَّوْنَ فِیهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٍ وَیَلْبَسُونَ ثِیَاباً خُضْراً مِّن سُندُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ مُّتَّکِئِینَ فِیهَا عَلَى الْأَرَائِکِ نِعْمَ الثَّوَابُ وَحَسُنَتْ مُرْتَفَقاً» کهف/۳۱
«آنان کسانیاند که بهشت جاویدان از آن ایشان است؛ بهشتی که در زیر (کاخها و درختان ) آن جویبارها روان است. آنان در آنجا با دستبندهای طلا آراسته میشوند، و جامههای سبز (فاخری از انواع مختلف) حریر نازک و ضخیم میپوشند، در حالی که بر تختها و مبلمانها تکیه زدهاند. (وه که این چیز موعود) چه پاداش خوبی است ! و (بهبه این باغها و تختها) چه منزل و مَقَرّ زیبایی است !»
۶- «إِنَّ اللَّهَ یُدْخِلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جنّات تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ یُحَلَّوْنَ فِیهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٍ وَلُؤْلُؤاً وَلِبَاسُهُمْ فِیهَا حَرِیرٌ» حجّ/۲۳
«(این حال گروه اوّل، یعنی کافران در قیامت است. امّا گروه دوم که مؤمنانند) خداوند کسانی را که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته انجام دادهاند، به باغهائی (از بهشت) داخل میگرداند که در زیر (درختان و کاخهای) آن رودبارها جاری است. آنان با دستبندهائی از طلا و مروارید زینت مییابند، و جامههایشان در آنجا از حریر است» حجّ/۲۳
۷- « àM»¨Zy_ 5bôtã $pktXqè=äzôt tböq¯=ptä $pkÏù ô`ÏB uÍr$yr& `ÏB 5=yds #Zsä۹÷sä9ur ( öNåkÞ$t7Ï9ur $pkÏù ÖÌym» فاطر/۳۳
«(پاداش پیشگامان در نیکیها) باغهای اقامتی است که بدانها داخل میشوند، و در آنجاها با دستبندهای طلا و مروارید آراسته و پیراسته میگردند، و جامههایشان در آنجاها ابریشمین است.» فاطر/۳۳
مقدمه
با توجّه به سیاق آیات قرآن و جایگاه هر آیه در سورههای قرآنی، در بعضی آیات کلمهی «جنّت» به معنی باغ، و در بعضی از آیات کلمهی «جنّات» به معنی باغها بکار رفته است، منتقد بدون توجّه به تفسیر آیات، و طبقات بهشت و پاداش هر کس برابر عملش، این شیوهی در طرح و نظم آیات را تناقض قلمداد نموده است. در تصور ایشان خداوند –العیاذ بالله- دچار فراموشی و دوگانه گویی گردیده و کلامش فاقد نظم، ربط و هماهنگی منسجم و معنی داری است. چون در بعضی جاها از یک باغ، و در بعضی جاهایی، قرآن از باغها، صحبت میکند، حال با توجّه به تفسیر آیات مطرح در شبهه، و طبقهبندی بهشت و دستهبندی انسانها بر اثر اعمالشان، بررسی میکنیم که آیا خداوند دچار تناقض گویی شده، یا منتقد دچار تناقض بینی، گردیده است.
پاسخ به شبهه
۱ـ در قرآن کریم نامهای«جَنّاتُ الفردوس»، «جَنّاتُ النَعیم»، «جَنّاتُ المَأوی» و «جَنّاتُ عَدن» آمده است، لذا نامهای متفاوت بیانگر مقامهای مختلف برای ساکنان بهشت است، منزلگاهای بهشتیان در نامی واحد و مکانی واحد، خلاصه نمی شود، پس نه تنها تناقضی در آیات نیست، بلکه تنوّع در نامهای بهشت بیانگر تنوّع منزلگاه بهشتیان است.
۲- با توجّه به تقسیم بندی بهشتیان در سورهی «واقعه»؛ به «سَابِقُون» و «اصحَابُ الیَمِین» و همچنین تقسیمبندی به دو دسته در سورهی «الرحمان»، و دستهبندی سهگانهی «ظالِمٌ لِنَفسِهِ»، «مُقتَصدٌ» و «سَابِقُونَ بالخَیرَاتِ» در آیهی (۳۲) سوره فاطر، هرگروهی با توجّه به اعمال صالحشان، جایگاهی در بهشت دارند، لذا واژهی «جنّت» و «جنّات» بیانگر این تفاوت مکانی و مقامی برای بهشتیان است.
«§NèO $uZøOu÷rr& |=»tGÅ۳ø۹$# tûïÏ%©!$# $uZøxÿsÜô¹$# ô`ÏB $tRÏ$t7Ïã ( óOßg÷YÏJsù ÒOÏ۹$sß ¾ÏmÅ¡øÿuZÏj9 Nåk÷]ÏBur ÓÅÁtFø)B öNåk÷]ÏBur 7,Î/$y ÏNºuöyø۹$$Î/ ÈbøÎ*Î/ «!$# ۴ Ï۹ºs uqèd ã@ôÒxÿø۹$# çÎ۷×۶ø۹$#» فاطر/۳۲
«(ما کتابهای پیشین را برای ملّتهای گذشته فرستادیم و ) سپس کتاب ( قرآن ) را به بندگان برگزیده خود ( یعنی امت محمّدی ) عطاء کردیم . برخی از آنان به خویشتن ستم میکنند ، و گروهی از ایشان میانهروند ، و دستهای از ایشان در پرتو توفیقات الهی در انجام نیکیها پیشتازند . این ( سبقت در خیرات ) واقعاً فضیلت بزرگی است .»
۳- اگر در سیاق آیات قرآن دقّت کنیم، در بعضی جاها واژهی «جنّت» در مقابل «جحیم» قرار دارد، یعنی بهشت در مقابل جهنّم است، این سیاق در نظمبندی آیات برای دو گروه مؤمن و کافر، نوعی تقابل دوگانه و توصیف مفهومی است، نه تناقض آنچنانچه منتقد دریافته نموده است.
۴- میتوان گفت «جنّات» اسم جمع است، عبارتست از مجموعهی از «جنّتها»؛ همانند مجموعهی شهرکهایی که اختصاص به یک شهر دارند، یا میتوان گفت شهری، که در برگیرندهی شهرکهای مختلف است. و ابواب هفت گانهی جهنّم در آیهی (۴۴) سورهی حجر، دلیل روشنی برای ابواب بهشت و تفاوتهای آن میباشد.
لَهَا سَبْعَهُ أَبْوَابٍ لِّکُلِّ بَابٍ مِّنْهُمْ جُزْءٌ مَّقْسُومٌ حِجر/۴۴
«دوزخ دارای هفت در است و هر دری بخش خاصّ و ویژهای از آنان دارد (که از آن به دوزخ درمیآیند و متناسب با اعمال زشت و پلشت ایشان است).» حِجر/۴۴
۵- در تمام آیات کلمهی «الجنّه» به معنی بهشت است، و هرگاه «جنّه» به همراه قیدهای همچون «تجری» در «تجری من تحت» آنها بیاید، منظور باغ بهشتی است.
۶- منتقد یا فراموشکار بوده، یا سطحینگر، چون در قرآن نه تنها «جنّت» و «جنّات»؛ چند بار واژهی «جنّتان» هم آمده است، که هر کدام بیانگر نوع نعمت در مقابل عملکرد انسان های بهشتی است.
کلمهی «جنّت» که در آیات (۷۳) سوره ی زمر، (۳۰) سورهی فصلّت، (۲۱) سورهی حدید و (۴۱) سورهی نازعات، به صورت عام مطرح شده، نقطه مقابل «جهنّم» در قرآن میباشد. زیرا در قرآن کلمهی «جنّت» به صورت نکره (۹) بار، و به صورت «الجنّه» ، (۵۱) بار، همچنین واژهی «جنّات» (۵۹) بار، و «الجنّات» (۱) بار تکرار شده که مجموعاً (۶۰) بار مفرد و (۶۰) بار جمع آن در قرآن مطرح شدهاست. لذا آیاتی که منتقد آنها را مطرح میکند، خیلی بیشتر از این چند آیه میباشد، میتوان گفت که «جنّه» اسم جنس است و شامل همهی باغهای بهشت میشود.
امّا در آیات (۳۱) سورهی کهف،(۲۳) سورهی حجّ و آیهی (۳۳) سورهی فاطر، به صیغهی جمع و نکره آمده است. امام فخر رازی (رح) در مورد «جنّات عدن» در آیهی (۷۲) سورهی توبه و (۲۳) سورهی رعد، دو قول ذکر میکند :
۱-«جنّاتُ عَدن» اسم است برای جایگاه معین و مشخص در بهشت،
۲- قول دوّم، «جنّات عدن» صفتی است برای بهشت.
هم ابن کثیر و هم امام فخر رازی در تفسیرشان، از ابن عبّاس و ضحاک نقل میکنند، که «جنّاتُ عَدن» در آیهی (۲۳) سورهی رعد، «شهر بهشت» است و جایگاه پیامبران، شهدا و امامان می باشد. و بقیهی مردم در اطراف آنان اقامت دارند.
جَنَّاتُ عَدْنٍ یَدْخُلُونَهَا وَمَنْ صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّیَّاتِهِمْ وَالمَلاَئِکَهُ یَدْخُلُونَ عَلَیْهِم مِّن کُلِّ بَابٍ رعد/۲۳
«(این عاقبت نیکو ) باغهای بهشت است که جای ماندگاری (سرمدی و زیستن ابدی) است، و آنان همراه کسانی از پدران و فرزندان و همسران خود بدانجا وارد میشوند که صالح، (یعنی از عقائد و اعمال پسندیدهای برخوردار بوده) باشند (و جملگی در کنار هم جاودانه و سعادتمندانه در آن بسر میبرند) و فرشتگان از هر سوئی بر آنان وارد (و به درودشان) میآیند.» رعد/۲۳
بنابراین اگر قائل به پذیرش رأی «ابن عباس» و «ضحاک» باشیم، صالحان به همراه همسران و اولادشان که صاحب ایمان بوده؛ در شهر بهشت مقیم و ساکن میباشند. لذا همانند «جنّات عدن» شهرکهایی دیگری است، و در شهر بهشت، شهرکهای وجود دارد، و در هر شهرک ویژهی، افرادی شایستهی آن، ساکن میباشند. پس «جَنّت» و «جَنّات» تفاوت را می رساند، نه تناقض. «والله اعلم»آآاا
شرح تفصیلی آیات :
۱- در آیاتی که چه به صورت مفرد کلمهی «الجَنّه»؛ و چه به صورت معرفه آمده باشد، و چه به صورت نکره «جَنّه» همگی بیانگر لفظ مطلق جنّت در مقابل دوزخ است. چون با توجّه به تقسیمبندی انسانها در دنیا، مؤمن و کافر، آنان هم به دو دسته و دو جایگاه مشخص و محرز تقسیم میشود، یکی بهشت که جایگاه اهل ایمان و صاحبان عمل صالح است، و دیگری جهنّم جایگاه غیرمؤمنان و اهل فساد است. برای مثال «جَنّت» در سورهی نازعات، نقطه مقابل «جَهنّم» در آیهی ۳۹ است «فإن الجحیمَ هی المأوی» که جایگاه طاغیان است. در سورهی نازعات در آیات ۳۷، ۳۸ و ۳۹ جُرم و جایگاه مجرمان را به تصویر میکشاند؛ و در آیات ۴۰ و ۴۱ جایگاه متّقیان که همان جنّت است را بیان میکند. در واقع لفظ جنّت به صورت مطلق تقابل در مقابل جحیم است. همچنین در آیهی ۳۰ سورهی فصّلت «و أبشِرُوا بالجَنَّه» به صورت مطلق محل پاداش مؤمنانی است که در مسیر ایمان از خود، استقامت نشان میدهند. در مقابل در آیهی «۲۸» سورهی فصّلت؛ جایگاه گروه مقابل مؤمنان است که اهل انکار و عناد و در مقابل دعوت پیامبر(ص) و به نام «اَعداءُالله»، قرآن از آنان نام میبرد، جایگاه آنان «النّارُ لَهُم فِیها دَارُ الخُلُد» است.
در سورهی زُمر هم، همان تقابل قرار دارد، در آیهی (۷۱)، صحبت از کفّار و جایگاه آنان که جهنّم است، میرود «و سِیقَ الّذین کَفَروُا إلی جهنّم زمُراَ…» در مقابل آنان صحبت از اهل تقوا و جایگاه آنان است: «وَ سِیقَ الّذینَ اتَقوُا رَبَّهُم إلی الجَنّهِ زُمراَ…»
۲- در بین آیاتی که کلمهی «جنّات» باغها آمده است، که اغلب به صورت نکِره بیان شده، بیانگر جایگاه خاص در مجموعهی بهشت است. یعنی لفظ بهشت به صورت مطلق مجموعهای است با تفاوتهای مختلف برابر امتیاز انسانها در صلاحیت کسب نعمتهای بهشتی که دلایل زیادی در قرآن اثبات این موضوع میکند.
الف: در آیهی (۳۲) سوره فاطر، عباد برگزیده اسلام را به سه دسته تقسیم نموده است:
ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتَابَ الَّذِینَ اصْطَفَیْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ وَمِنْهُم مُّقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَیْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذَلِکَ هُوَ الْفَضْلُ الْکَبِیرُ فاطر/۳۲
«(ما کتابهای پیشین را برای ملّتهای گذشته فرستادیم و) سپس کتاب (قرآن) را به بندگان برگزیده خود (یعنی امت محمّدی) عطاء کردیم . برخی از آنان به خویشتن ستم میکنند ، و گروهی از ایشان میانهروند ، و دستهای از ایشان در پرتو توفیقات الهی در انجام نیکیها پیشتازند . این (سبقت در خیرات ) واقعاً فضیلت بزرگی است.» فاطر/۳۲
۱- ظالِمٌ لِنَفسِهِ» ۲- «مُقتَصِدُ» ۳- «سابقٌ باالخیراتِ» که برابر تقسیمبندی و تفسیر مفسران، گروه اوّل حسناتشان کمتر از سیئاتشان است، یعنی بخش کمتری از نمرهی قبولی را اخذ کردهاند، و دستهی دوّم در میان بدیها و نیکیها برابرند؛ و گروه سوم پیشتاز در اخذ نمره با امتیاز عالی میباشند، امری مسلّم و معقول است که قبول کنیم مقامهای متفاوت، برابر با جایگاهها و طبقات مختلف باشد. تا رعایت عدالت صورت گرفته باشد، پس تعبیر «جَنّات» باغها، برهمین اساس امر طبیعی است، در دنیای علم در مقام کسب علم، در کنکور در امتحانات علمی، کسانی که با رتبهی عالی و نمرهی بالا قبول میشوند، یک جایگاه واحد ندارند و امتیازات آنان مساوی نیست.
ب: در دو سورهی «الرحمان» و «واقعه»، مؤمنان و صاحبان عمل صالح؛ و به دو دسته تقسیم میشوند.
در سورهی « الرحمان » از آیات (۴۶ الی ۶۱)، گروه اوّل را وصف و جایگاه آنان را در بهشت توصیف میکند. نوع پاداش و نعمتهای آنان متفاوت با گروه دوّم است. و از آنان به نام «لِمَن خافَ مقامَ رَبِّهِ» نام میبرد. گروه دوّم به دنبال گروه اوّل از آیات (۶۲ الی ۷۶) به نام «مِن دوُنِهِما» آنان را معرفی میکند، با وصف جایگاهشان و نعمتهای آنان در بهشت، هم خصوصیات آنان در دنیا هم نعمتهای بهشتی آنان در آخرت، متفاوت است. این کاملاً معلوم میکند که بهشت الهی یک دست، یک نوع و یکنواخت نیست، لذا هر قسمتی یا هر شهرکی خدمات ویژهی دارد فراخور حال ساکنان آن محله. در سورهی واقعه، در طبقهبندی مؤمنان، دو طبقه به نام «اصحابُ المَیمَنه» و «السَّبقون السابقُونَ» (۴۰- ۹) بیانگر دو گروه کاملاً متفاوت و متمایز در بهشت هستند. تدارکات و پذیرا و نوع خدماتی که به آنان عرضه میشود، متفاوت است. و این تفاوت در نعمت و خدمات، بیانگر اختلاف و تفاوت در جایگاه بهشتیان میباشد. لذا جمع بودن کلمهی بهشت و باغهای بهشتی، تفکیک موقعیتها در درون مجموعهی کلّ بهشت الهی است.
ج- در قرآن به صورت سلسلهای، مجموعهای از ویژگیها و صفات عالی برای انسانها آمده است در قالب: «متقیان» در سورهی بقره آیات (۵- ۱۷۷)، «مؤمنان»، سورهی مؤمنون آیات (۱۱ – ۱)، معارج/(۳۵-۲۲)، و «محسنین» سورهی لقمان آیات (۵-۳)، و «صالحان» در سورهی آل عمران/(۱۴)، همگی تفاوتهای شخصیتی انسانها در دنیا و میزان پایبندی آنان به دستورات الهی و منشأ خیر و صلاح در جامعهی دنیایی هستند. طبیعتاً این گونه تفاوت در عمل، مقتضی بهره و پاداش بیشتردر قیامت است. کیفیت ارائه خدمات بهشتی و نوع پاداش بیشتر، بیانگر تکثر و اختلاف جایگاههای بهشتیان است.
د- ابواب و دستهبندی که در آیات قرآنی آمده است، خاصتاً آیات (۷۱ و ۷۳)سورهی زمر، چه در مورد جهنّم، و چه در مورد بهشت؛ بیانگر تفکیک طبقات بهشت و جهنّم است. شاهد قوی این ادّعا آیهی (۴۴) سورهی حجر است، که در آن آیه اشاره صریح به جایگاه ویژه جهنمیان میکند.
«وَإِنَّ جهنّم لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِینَ *لَهَا سَبْعَهُ أَبْوَابٍ لِّکُلِّ بَابٍ مِّنْهُمْ جُزْءٌ مَّقْسُومٌ» حجر/۴۴-۴۳
«و حتماً دوزخ میعادگاه جملگی آنان است * دوزخ دارای هفت دَر است، و هر دری بخش خاصّ و ویژهای از آنان دارد که از آن به دوزخ در میآیند و متناسب با اعمال زشت و پلشت ایشان است.»
در تفسیر این آیه فیظلال میگوید: «این گمراهان و سرگشتگان اصناف و درجاتی دارند، گمراهی و سرکشی نیز انواع و اقسامی دارد. هر دَری دارای بخش خاصّ و ویژهای است بر حسب آن که آنان چه کسانیند و چه میکنند.»
اگر چه در قرآن تصریح در مورد دَرهای بهشت صورت نگرفته است، ولی به قیاس دَرها و ابواب جهنّم، و دستهبندی انسانها در سورههای «الرحمان»، «واقعه»، «فاطر» و سه گروه محوری، در سورهی فاطر و صراحت آیهی (۴۴) سورهی حجر نسبت به اهل جهنّم و تفاوت در گمراهی آنان و جایگاهشان در دوزخ، چنین طبقاتی هم برای بهشت امری مسلم و غیرقابل انکار است. «جَنّتی» که اختصاص به قشر و گروهی از اهل ایمان دارد، از مجموعهی جنّتها تشکیل شده است. (وَاللهُ أعلم)
۳- اگر بهشت را با معیاری دنیایی مورد ارزیابی قرار دهیم، هر شهری به مجموعه شهرکها تفکیک میشود، هر شهرکی با توجّه به تفاوت در خدمات، سطح طبقات اجتماعی و… در درون یک شهر بزرگ قرار میگیرد. تمام شهرکها تابع قوانین و مقررات واحد هستند، هر گاه صحبت از خود شهر میشود؛ یعنی مجموعهی شهرکها، و هرگاه صحبت از شهرکی میشود، یعنی یک شهرک در درون شهر بزرگ مدنظر است، و این هیچ گونه اخلال و تضادی را نمیرساند.
نتیجهگیری:
با بیان نکات تفسیری و تقسیمبندی انسانها، در پاداش و مجازات آنان در قیامت، تفاوت در جایگاه آنان را مقتضی است، لذا کلمات «جنّت» به صورت مفرد و «جنّات» به صورت جمع بیانگر تضاد و تناقض در الفاظ قرآن نیست، بلکه بیانگر تفکیک و تکثر است و منتقد از سرکجفهمی و کم درایتی چنین شبههی را طرح کرده است.
منابع و مراجع:
- تفسیر ابن کثیر، دار الکتاب العربی، بیروت، ۲۰۰۵
- تفسیر امام فخر رازی، المکتبه التوفیقیه، قاهره، ۲۰۰۳
- تفسیرفی ظلال،دکترمصطفی خرم دل،نشراحسان،سال۱۳۸۷
- تفسیرنور، دکترمصطفی خرم دل،نشراحسان،سال۱۳۸۶
- تفسیرالمیزان،محمدحسین طباطبایی،محمد جوادحجتی کرمانی،نشرفرهنگی رجا,۱۳۶۶
- تفسیرالمراغی،مصطفی مراغی،داراحیاءالتراث العربی
- تفسیرالمنار،رشیدرضا،دارالفکر،بیروت
- فرهنگ لغات قرآنی «استاد ناصر سبحانی»
سایر تناقضات : تناقضات قرآنی یا وسوسههای شیطانی پاسخ به شبهات وارده بر قرآن