فقه معاصر

آیا ربا در اسکناس (پولهای کاغذی) تحقق پیدا می

آیا ربا در اسکناس
(پولهای کاغذی) تحقق پیدا می کند؟

سوال: در مورد بهره ای
که شخص طلبکار (قرض دهنده) از شخص بدهکار (مقروض) دریافت می دارد، بحثهای فراوانی
صورت گرفته است به این صورت که: شخصی هزار درهم قرض دهد و بعد از مدت معینی همان
مقدار را در مقابل هزار و صد درهم و یا هزار و دویست درهم یا… پس گیرد. اکنون در
مورد معامله با پول (پولهای کاغذی)… عده ای بر این باورند که این داد و ستد حلال
است و در آن ربا جاری نخواهد شد و می گویند: هنگامی که آن معامله قرضی با
اسکناس(پولهای کاغذی) صورت گیرد(نه با طلا و نقره) جایز می باشد و در آن ربا تحقق
پیدا نخواهد نمود و گفته اند: در قدیم پول رایج، طلا و نقره بوده است و گرفتن بهره
ی معین در آن دو حرام بوده است دلیل آنهایی که می گویند در پولهای کاغذی مسأله ی
ربا متحقق نیست، این است که در زمان پیامبر اکرم(ص) پول های کاغذی وجود نداشته
است. بنابراین جزء آن چیزهایی که حرام شده اند نمی باشد.

در مقابل، گروه دیگری
بر این باورند که میان معامله با طلا و نقره و یا اسکناس هیچ فرقی نیست و پول
اسکناس در معامله و داد و ستدها جای طلا و نقره را گرفته است. لذا موارد حلال یا
حرامی که در مورد طلا و نقره صدق کند، در مورد پول کاغذی هم صدق خواهد کرد.

اکنون دو نظریه را به
طور تفضیل به خدمتتان بیان داشتیم، خواهشمند است جنابعالی در آنچه به نظر خودتان
شرعی است بیان فرمایید.

جواب: در پاسخ به این
برادر سوال کننده پیرامون حکم این موضوع می گویم:

من نظر و رای گروه دوم
را صحیح می شمارم و ترجیح می دهم و نظر دیگران را صحیح نمی دانم. به دلیل اینکه
پولهای کاغذی از نظر ارزش نقدی و از لحاظ معامله با آن، جای طلا و نقره را گرفته
است. بنایراین میان طلا و نقره و پول کاغذی در ارزش اقتصادی فرقی وجود ندارد و
مردم امروزه در بها و ثمن معاملات، دیگر طلا را نمی شناسند و اصلا” در میان
مردم برای معاملات روزمره رایج نیست و جز در موارد کم ارزش نقره را به کار نمی
گیرند، برعکس پول رایج و متداول در سراسر جهان همان پولهای کاغذی است. بنابراین
هنگامی که با طلا و نقره معامله نمی شود و در داد و ستد، اسکناس و پولهای کاغذی
جای آن را گرفته است، چگونه می توان گفت که حکم ربا در اسکناس وجود ندارد؟

کسانی که این اسکناس
ها را داشت هباشند، در نظر مردم غنی و ثروتمند به شمار می روند و آنچه از زکات و
غیره بر ثروتمندان واجب گردد، بر آنها هم نیز واجب می باشد و از نظر مردم، فقیر،
کسی است که این اسکناسها را نداشته باشد نه این که مالک طلا و نقره نباشد و اگر
کسی چنان پندارد( که فقیر کسی است که مالک طلا و نقره نباشد) مردم او را خل و
دیوانه می دانند. در زندگی زناشویی نیز، مرد، این اسکناسها را به عنوان مهریه به
همسرش پرداخت می نماید. به دلیل این که این اسکناسها مال و دارایی محسوب می شوند و
دارای ارزش اقتصادی هستند و امروزه مردم در مقابل بهای کالاها آن را می پردازند تا
مبیع( یا کالای خریده شده) برای آنها حلال گردد.

همچنین به خاط حلیت از
عین مستأجره، مردم از آن اسکناس، قیمت و بهای اجاره را پرداخت می نمایند. در دیه ی
خطا و سایر موارد دیگر نیز مردم آن را پرداخت می نمایند و از آن استفاده می کنند.به
طور کلی امروزه تمام معاملات با اسکناس و پولهای کاغذی انجام می گیرد و شکی نیست
که در تمام موارد از لحاظ ارزش اقتصادی پول اسکناس جایگزین طلا و نقره گشته است و
اگر چنین نمی بود، انسان راضی نمی شد این پولهای اسکناس را به عنوان خونبهای مقتول
یا مهریه ی دخترش و یا به عنوان بهای کالا و یا اجرت خانه و امثال آن، دریافت
نماید.[پس وقتی که امروزه تعامل و داد و ستد با آن انجام می گیرد، به این معناست
که آن پولهای کاغذی ارزش پیدا کرده اند و مورد اعتماد حکومتهای قانونگذار می باشد
و مردم هم آنها را به عنوان نقد شرعی می شناسند و من قطعا” هیچ توجیه و یا
جوازی را برای شک کردندر آن و یا به شک انداختن دیگران در این موضوع را روا نمی
بینم. بنابراین هر کسی در مقابل این پولهای اسکناسی بهره ای گیرد یا بهره ای
پرداخت کند، قطعا” مشمول حکم ربای حرام گشته است و با خدا و پیامبرش اعلان
جنگ داده است و هر کسی به نحوی در این قضیه ربوی شرکت داشته باشد، به قول
پیامبر(ص) ملعون است و مشمول حدیث (لعن(رسول الله) آکل الربا و موکله و کاتبه و
شاهد یه) نغوذبالله، قرار خواهد گرفت.]

________________________________

منبع : دیدگاههای فقهی
معاصر

مولف : یوسف قرضاوی

مترجم : دکتر احمد
نعمتی

انتشارات : نشر احسان ۱۳۸۲

نمایش بیشتر

مطالب مرتبط

‫۲ دیدگاه ها

  1. به نظر بنده هر چه ما بیشتر به قرآن و حدیث پیامبر مراجعه کنیم آسیب کمتری از طرف دشمنان اسلام به ما خواهید رسید ما ادعا می کنیم مسلمانیم و پیرو دستورات خدا و پیامبر و ایمه اطهار اما در عمل هیچ یک از دستورات ایشان را در زندگی خود پیاده نمی کنیم ، چطور است که ما در سایر عبادات مثل نماز و حج و روزه روش اعمال بزرگان دین را کپی می کنیم اما در سیاست و اقتصاد ما از خط و مشی این بزرگان دور ماندیم ، در نظام اقتصادی اسلامی طلا و نقره که ارزش ذاتی دارند مورد اعتبارند نه پول کاغذی که ارزش اعتباری دارد و به دست نمایندگان صهیونیزم هست هر وقت بخواهند ارزشش را کم می کنند و هر وقت بخواهند اورا بی ارزش می سازند و عرق جبین آنعده از انسانهای که شب و روز کار می کنند را نادیده گرفته و برای خود زندگی شاهانه ای را مهیا می سازند
    امروزه اگر علمای اسلام راجع به پیدایش پول کاغذی تحقیقاتی بیشتری را انجام دهند که سر منشا و علت و عواملش چه بوده یقینا مسلمانان در کشورهای اسلامی دچار فقر و فلاکت نمی شدند
    یک فرد مسلمان شب را به صبح می رساند غافل از اینکه تمام وقتی را که برای سرمایه گذاری و تجارت صرف کرده با یک تکان از دست می دهد ، عمری را که زحمت کشیده و پولی را پس انداز کرده تا خود و خانواده اش را از دام فقر برهاند به یکبارگی به رکود اقتصادی مواجه شده و همه سرمایه اش را از دست می دهد
    خدا نگذرد از حال علمای که خود در سایه های سرد و با عرق جبین مردم زندگی مرفهی را می گذرانند و این مردم را با تن پروری خود فلاکت می کشانند ، خود دنبال حقیقت نمی روند و دیگران را نیز از این حقیقت آگاه نمی سازند
    آری تنها راه نجات از این فلاکت و بدبختی سیستم پولی اسلامی است که دارای ارزش ذاتی است هیچ وقت نه کم می شود و نه زیاد، نه کهنه و فرسوده می شود و نه بی ارزش.

  2. lاولا آقای قرضاوی از تشابهات اسکناس و طلا گفته اند در صورتی که اختلافاتی هم دارند. مثلا اگر یک قطعه طلا را بسوزانیم یا قطعه قطعه کنیم ارزشش ازبین نمیرود اما یک اسکناس اینطور نیست. یا طلای صد سال پیش همان ارزش طلای امروز را دارد در صورتی که اسکناس ۴۰ سال پیش امروز هیچ ارزشی ندارد
    بنا بر این اگر مبنای اجتهاد ایشان قیاس است پذیرفتن آن اشکال دارد
    من نمیدانم در کشورهای دیگر وضع چطور است اما در ایران ما ارزش طلا از بین نمیرود اما ارزش اسکناس مرتب کم میشود
    برای روشن شدن مطلب یک سوال میپرسم:
    من سه سال پیش ۱۰۰ هزار تومان طلا خریدم و صد هزار تومان هم به یک نفر قرض دادم امروز قیمت طلایی که خریده ام حد اقل ۴۰۰ هزار تومان است اما ۱۰۰ تومان قرضی همان است این تفاوت واضح و آشکار را چطور میتوان توجیه کرد؟ راستی چرا باید قرض داد ؟ اصل اساسی لا ضرر ولا ضرار چه میشود؟
    ایشان چیزی به اسم تورم شنیده اند؟
    میدانند قیمت یک ماشین متوسط ساده از ۳۵ سال گذشته تا امروز ۱۰۰۰ برابر شده؟( البته با اسکناس)!!!
    میدانند ارزش اسکناس اعتباری است و دست دولتهاست اما ارزش طلا ونقره ذاتی است؟
    بالاخره از آقای قرضاوی بپرسید اگر امروز پول یک یخچال را از ایشان قرض بگیرم و ۱۰ سال دیگر پول یک قالب یخ را به ایشان پس بدهم چه نظری میدهند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا