مقدار مسافتی که مسافر میتواند در آن روزهاش را افطار کند چقدر است ؟
مقدار مسافتی که مسافر میتواند در آن روزهاش را افطار کند چقدر است ؟
نویسنده : دکتر یوسف قرضاوی/ مترجم: دکتر احمد نعمتی
سؤال: تا چه مقدار مسافتی که مسافر طی نماید، میتواند روزۀ خود را افطار کند؟ آیا صحیح است که میگویند باید حداقل مسافت ۸۱کیلومتر باشد؟ اگر انسان در مسافرت با مشقتی روبرو نشود، آیا میتواند روزهاش را افطار ننماید؟
جواب: مسافر بنا به نصّ صریح قرآن کریم میتواند روزهاش را افطار نماید:
(فَمَن کَانَ مِنکُم مَّرِیضاً أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّهٌ مِّنْ أَیَّامٍ أُخَرَ) بقره/۱۸۴
« ولی هرکس از شما بیمار یا در سفر باشد(به همان شماره) تعدادی از روزهای دیگر را روزه بدارد».
اما در مقدار مسافت سفر، فقها اختلاف نظر دارند و این مقدار مسافتی را که سؤال کننده مطرح نموده که بیش از ۸۰کیلومتر میباشد، به نظر من همۀ فقها بر آن اتفاق نظر دارند. بسیاری از فقهای مذاهب، مقدار مسافت جایز برای قصر نماز و مباح بودن افطار روزه در آن را ۸۴کیلومتر تعیین کردهاند. این اندازهها تقریبی است و مقدار مشخصی برای این اندازهگیری از جانب پیامبر(ص) یا از طرف اصحاب نه به متر و نه به کیلومتر تعیین نشده است.
بنابراین، همان ۸۰کیلومتر مسافت برای جواز افطار روزه کافی است؛ اگرچه بعضی از دانشمندان اصلاً مقدار مسافت را شرط نکردهاند؛ زیرا مسافرتی که از لحاظ لغت و عرف بدان «سفر» گفته شود، همانطور که افطار روزه در آن جایز است شکستن نمازها نیز در آن روا میباشد، و قرآن و سنت این مطلب را تأیید کردهاند. اما باید توجه داشته باشیم که شخص مسافر نسبت به گرفتن و افطار آن مخیر میباشد؛ زیرا اصحابی که در مسافرت همراه پیامبر بودهاند برای ما بیان فرمودهاند که بعضی از ما روزهدار میبودیم، و بعضی از ما روزه را افطار مینمودیم، و شخص روزهدار بر افطارکننده، یا شخص افطارکننده بر روزهدار عیب نمیگرفت. البته گرفتن روزه برای مسافری که به خاطر روزه گرفتن به مشقت و رنج شدید میافتد، کراهت دارد و چه بسا حرام باشد؛ به دلیل قول پیامبر(ص) دربارۀ مردی که به خاطر سختی و مشقت طاقتفرسای روزه، سایبانی برای خود درست کرده بود. پرسید: چرا چنین کرده است؟ اصحاب گفتند: روزهدار است. آن حضرت فرمود:
(لیس مِنَ البرَّ الصِّیامُ فی السَّفَرِ)
«روزه گرفتن در مسافرت خوب نیست».
و این حکم برای موقعی است که شخص روزهدار دچار مشقت بسیاری گردد، ولی کسی که دچار مشقت شدید نشود، همانطور که گفتیم انسان اختیار دارد روزه بگیرد یا افطار نماید، ولی کدام یک بهتر است؟علمای اسلامی در این مورد اختلاف نظر دارند. بعضی روزه گرفتن را ترجیح دادهاند، و بعضی دیگر افطار کردن روزه را.
عمربنعبدالعزیز گفته است: آسانترین آن دو افضل است؛ برای بعضی از مردم آسانتر آن است که همراه روزهداران روزه باشند، تا بعدها موقعی که مردم روزه نیستند از قضای روزۀ ماه رمضان ناگزیر نباشند و به این گروه میگوییم: روزه بگیرید، ولی در مقابل افطار کردن روزۀ ماه رمضان در مسافرت برای بعضی دیگر آسانتر است تا به کارهای خود و مسائل و مشکلات مردم برسند و به آسانی بتوانند در رفت و آمد باشند. به خاطر امور و کارهایی که خداوند بر آنان واجب کرده یا مباح نموده است، به این گروه میگوییم: روزه نگیرید، و بعداً به تعداد روزهایی که روزه نگرفتهاید، روزۀ قضا بگیرید. بنابراین، هر یک از دو وجه برای شخص آسانتر باشد، همان بهتر است.
از حمزهبن عامر اسلمی روایت شده که میگفت: گفتم: ای رسول خدا! من مرکبی دارم که با آن به مسافرت میروم و گاه با ماه رمضان برخورد میکنم، و من در سن و سال جوانی هستم و در خود احساس قوت و نیرو میکنم و برایم روزه گرفتن در مسافرت آسانتر از این است که خود را مدیون گردانم و روزههایم را به تأخیر اندازم؛ روزه بگیرم، اجر و ثواب بیشتری خواهم داشت، یا روزه نگیرم؟ پیامبر(ص) فرمود:
(أیُّ ذلِکَ شِئتَ، یا حَمزهُ)
«یعنی هر یک از آن دو را که برای تو آسانتر است انتخاب کن، ای حمزه!»
در روایت دیگری از نسائی آمده است که حمزه با پیامبرخدا(ص) فرمود: من در مسافرت توان روزه گرفتن را دارم، آیا اگر روزه بگیرم گناهی بر من هست؟ پیامبر(ص) فرمود:
(هی رُخصهُاللهِ لک؛ فَمَن اَخَذَ بها فَحَسَنٌ وَ مَن اَحَبَّ اَن یَصُومَ فلا جُناحَعلیه)
«این رخصت خداوند برای شماست، هر کس از آن بهره بگیرد خوب است و هر کس بخواهد روزه بگیرد، باز بر او گناهی نیست».
این است حکم خداوند متعال برای شخص مسافر؛ و رنج و مشقت شدید شرط یا لازمۀ برخورداری از این رخصت نیست، بلکه مسافرت خود به خود افطار کردن روزه را در ماه رمضان مباح میگرداند. خداوند نیز اجازه و رخصت را به وجود مشقت منوط و مستند نساخته است، بلکه رخصت را به سفر منوط و مرتبط نموده است. اگر حکم رخصت متعلق به مشقت میبود، مردم در آن دچار اختلاف شدید میشدند. انسانهای سختگیر، سختترین مشقتها را در گرفتن روزه بر خود روا میداشتند و با وجود آن میگفتند: این «مشقت» به شمار نمیآید. و بیش از توان و طاقت، بر خود تحمیل و تکلیف مینمودند، و جان خود را به خطر میانداختند؛ در حالی که خداوند نمیخواهد که بر بندگانش سختی و مشقتی تحمیل شود؛ در مقابل اشخاص متساهل و آسانگیر، کوچکترین کوششی یا رنجی را برای خود مشقت به حساب میآوردند.
به همین خاطر خداوند متعال افطار روزه را به مسافرت مربوط و موکول ساخته است، بنابراین، اگر انسان با هواپیما یا قطار یا ماشین مسافرت کند، میتواند روزۀ خود را افطار نماید؛ زیرا مسئله به این ترتیب است که روزه دَینی بر گردن او میباشد و باید در روزهای دیگر آن را قضا کند، یعنی روزه نگرفتن برای همیشه از او ساقط نمیشود، بلکه به طور موقت از او ساقط میشود تا، به عوض آن باید روزه را قضا نماید؛ از این رو، اگر چه مسافرت موجب مشقت نیز نباشد، انسان در حال سفر مخیر میان دو حالت است.
کسانی که مسافرتهای زیادی را کرده باشند، میدانند که مسافرت به خودی خود، خواه با چهار پا باشد یا با هواپیما، اندکی سخت و دشوار است. بنابراین، انسان به محض دور شدن از وطن و محل سکونت خود و به مجرد فاصله گرفتن از خانه و خانواده، از لحاظ روحی ـ روانی احساس میکند که وضعی غیرطبیعی دارد و آسایش و آرامش ندارد، و به خاطر همین حالات روحی ـ روانی که بسی مهمتر از حالات جسمانی هستند، خداوند افطار کردن روزه را تشریع فرموده است، و حکمتهای دیگری نیز دارد که ما به بعضی از آنها پی بردهایم و به بعضی از آنها هنوز علم و آگاهی نیافتهایم. بنابراین، بهتر است که همواره در حد نصوص توقف نماییم، و فلسفه بافی نکنیم و رخصتی را که خداوند متعال به بندگانش ارزانی داشته است، ضایع و باطل نگردانیم. یریدالله بکم الیسر و لا یرید بکم العسر! والله اعلم.
—————————————————-
منبع : دیدگاههای فقهی معاصر(جلد اول)/ مؤلف: دکتر یوسف قرضاوی/ مترجم: دکتر احمد نعمتی/ ناشر: نشر احسان/ چاپ اول۱۳۸۰