روزه ، تقوی ، دعوت
روزه ، تقوی ، دعوت
شهید سید قطب
طبیعی بود که روزه بر ملتی فرض شود که جهاد در راه خدا بر او فرض می شود تا برنامه خود را در زمین پیاده و تثبیت کند و بدین وسیله سرپرستی مردم را به دست گیرد ، و گواه بر مردم باشد .چه روزه جولانگاه نمایش اراده مصمم و استوار است و فرصتی است که در آن انسان با پروردگار خود پیوند فرمانبرداری و پرستش می یابد همچنین روزه جولانگاهی است که در آن انسان بر همه نیازهای تن چیره می شود و برتری میگیرد ،و فشار و سنگینی خواسته های مادی جسم را تحمل می کند وناراحتی های حاصله را به جان پذیرا می گردد و همه اینها بدان خاطر است که می خواهد خود را فدای چیزی کند که در پیش خدا می جوید وآن رضایت ونعمتی است که بدو وعده فرموده است .
همه اینها عناصری هستند که برای آماد گی نفوس جهت تحمل سختیها و رنجهای راهی که پوشیده ازانواع خارها است و گردنه ها در پیش دارد ودر دو طرف آن جاذبه ها و شهوات پخش و پراکنده است، و پیوسته هزاران چیز گول زن و فریبا رهگذران را بانگ می زند و به خود می خواند ، لازم و ضروری است .
گذشته از همه اینها ، در طول زمان نیز آثار سودمندی که روزه در عمل اعضاء بدن و تنظیم اندامها دارد کشف و جلوه گر می شود .هر چند که من نمی خواهم واجبات و رهنمود های الهی را در عبادات را ( به گونه ویژه ای ) مربوط به چیزی سازم که با چشم دیده می شود و فوائد آن مشاهده و احساس می گردد ، چه فلسفه اصلی واجبات و عبادات ، آماده ساختن این موجود بشری است برای انجام و ظیفه و اجراءنقشی که در روی زمین بر عهده او است ، و مهیا و مجهز نمودن انسان برای رسیدن به کمالی است که در دنیای دیگر برای او تهیه دیده شده است … با وجود این من دوست نمی دارم که آنچه را مشاهده و تجربه ، پرده از آن بر می دارم و یا فوائدی را که واجبات و رهنمودها در بر دارد و علم و دانش آنها را کشف و پدیدار می نماید نفی و انکار کنم .چون آنچه از دیدنیها و دانستنیها بر می آید این است که خداوند در هر آنچه بر انسان فرض کرده و او را به انجام آن خوانده است مراعات حال او را در نظر داشته است و به خاطر لطف تدبیری است که در سراسر پیکره سرشت او تعبیه فرموده است . لیکن فلسفه تکلیف الهی را نیز تنها به چیزی محدود و محصور نمی دانم که علم به کشف آن نائل می شود و پرده از راز آن به کنار می کشد . زیرا جولانگاه علم ودانش محدود است و نمی تواند همه گوشه و کنار و راز و رمز ی را که خدا این موجود بشری را با آن تمرین می دهد و آماده کارزار زندگانی اش می سازد دریابد و به همه زوایای درون او سرک کشد ، و یا اینکه با فلسفه الهی سرشته در این جهان قوانین جاری در پیکره کائنات آشنا شود و به کنه و ماهیت آن پی ببرد :
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ بقره ۱۸۳
((یعنی ای کسانی که ایمان آورده اید بر شما روزه واجب است همانگونه که بر کسانی که پیش از شما بوده اند واجب بوده است تا باشد که پرهیزگار شوید )).
خداوند سبحان می داند که تکالیف کاری است که نفس بشری در آن نیازمند یاری وتشویق وترغیب است تا به انجام آن بر خیزد وبدان پاسخ گوید،این نیاز نفسانی حتی در تکیلفی که حکمت و سود فروانی هم در بر داشته باشد ،به جای خود باقی است . چنین نیازی تا آن زمان برقرار خواهد بود که نفس به تکلیف قانع و راضی خواهد شد. از اینجا است که تکلیف با چنین نداءدوست داشتنی خطاب به مومنان آغاز می شود که در آن حقیقت اصیل آنان گوشزد می گردد .
سپس بعداز نداءدادن انان بدان شیوه ،بر ایشان بیان می دارد که روزه فریضه قدیمی ،و در هر دینی بر باورمندان به خدا واجب بوده است ، و نخستین هدف روزه آماده ساختن دلهای مومنان برای پذیرش تقوی و شفافیت و حساسیت و ترس از خدا است .
بدین منوال هدف بزرگ روزه که تقوی است نمایان می شود .چه تقوی است که در دلها بیدار می گردد و این فریضه را محض اطاعت از خدا و فدارکاری برای کسب رضایت الله ، انجام می دهد .تقوی است که چنین دلهایی را از تباه کردن روزه به وسیله انجام گناه نگاه می دارد ،هر چند چنین گناهی آن چیزی باشد که تنها بر دل می گذرد .مخاطبان این قرآن ،مقام تقوی را در پیشگاه خدا و ارزش آن را در ترازوی او می دانند .و از اینجا است که روند گفتار در برابر دیدگانشان هدف تابان و درخشانی را بالا می برد تا از راه روزه بدان رو کنند : )) لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ )).
{{ تا باشد رستگار شوید }}
منبع : فی ظلال
مؤلف : سید قطب
مترجم : دکتر خرم دل
انتشارات : احسان