مناجات و نیایشی زیبا و ربانی از بدیع الزمان سعید نورسی
مناجات و نیایشی زیبا و ربانی از بدیع الزمان سعید نورسی
نویسنده : بدیع الزمان سعید نورسی / مترجم: داود وفایی
«إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْکِ الَّتِی تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِمَا یَنْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْیَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِیهَا مِنْ کُلِّ دَابَّهٍ وَتَصْرِیفِ الرِّیَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَیْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ»بقره/۱۶۴
«مسلّماً در آفرینش آسمانها و زمین و آمد و شد شب و روز (و اختلاف آن دو در درازی و کوتاهی و منافع بیشمار آنها) و کشتیهائی که به سود مردم در دریا در حرکتند (و برابر قانون وزن مخصوص اجسام و سرشت آب و باد و بخار و برق، و غیره که از ساختههای پروردگارند در جریانند) و آبی که خداوند از آسمان نازل کرده (که برابر قوانین منظّمی بخارها به ابرها تبدیل و بر پشت بادها به جاهائی که خدا خواسته باشد رهسپار میگردند و پس از تلقیح، به صورت برف و تگرگ و باران مجدّداً بر زمین فرو میریزند ) و با آن زمین را پس از مرگش زنده ساخته و انواع جنبندگان را در آن گسترده ، و در تغییر مسیر بادها و ابرهائی که در میان آسمان و زمین معلّق میباشند (و برابر قوانین و ضوابط ویژهای در پهنهی فضا پراکنده نمیگردند و هدر نمیروند)، بیگمان نشانههائی (برای پیبردن به ذات پاک پروردگار و یگانگی خداوندگار ) است برای مردمی که تعقّل ورزند.»
یا الهی! یا ربی!
من از دریچه ایمان و با تعلیم و نوری که از قرآن و درسی که از رسول اکرم (ص) گرفتهام و با راهنمایی اسم حکیم، میبینم هیچ حرکت و چرخشی در آسمانها نیست که با نظم خود بر موجودیت او اشاره و دلالت نداشته باشد.
هیچ یک از اجرام سماوی نیست که با انجام وظیفه بیسر و صدایش و در عین سکوت و ایستادنش بدون هیچ ستونی، بر ربوبیت و وحدت تو اشارت و شهادت نداشته باشد.
هیچ ستارهیی نیست که با خلقت موزون، وضع منظم، تبسم نورانی و با مهر شباهتش به ستارگان دیگر بر شکوه الوهیت تو اشاره نداشته باشد و گواهی ندهد.
هیچ سیارهیی از دوازده سیاره نیست که با حرکت حکیمانه و تسلیم فرمانبرانه و مسئولیت منظم و اقمار مهمش بر وجوب وجود تو گواهی ندهد و بر سلطنت الوهیتت اشاره نداشته باشد.
آری، آسمانها با ساکنینشان چنانکه جداگانه گواهی میدهند با هیأت مجموعه خود نیز به طور بدیهی میگویند ای آفریدگاری که زمین و آسمانها را خلق کردی گواهیهای آشکاری بر وجوب وجود تو هست، ای که ذرات را با ترکیبات منظمش تدبیر و اداره میکنی و سیارات را با اقمار منظمشان به حرکت درمیآوری و مطیع امر خود قرار میدهی، اینان چنان محکم بر وحدت و یگانگیات شهادت میدهند که براهینی نورانی و دلایلی درخشان به عدد ستارگان آسمان شهادت آنها را تأیید میکنند.
آسمانهای صاف و پاکیزه و زیبا با اجرام فوقالعاده عظیم و شتابان همچون ارتش یا نیروی دریایی باشکوه یک سلطنت که با چراغهایی زیور یافتهاند، بر شکوهمندی ربوبیتت و عظمت قدرتت که ایجاد کننده هر چیز است دلالت دارند، و بر حاکمیتت که آسمان لایتناهی را در احاطه خود دارد و بر رحمت بیمنتهایت که هر ذی حیاتی را شامل میگردد با قوت تمام اشاره میکنند، و بر احاطه همه جانبه علمت و شمول حکمتت که متعلق به همه امور و کیفیات مخلوقات آسمانیست و همه آنها را در اختیار خود دارد و امورشان را تنظیم میکند، بیهیچ تردیدی شهادت میدهند. این شهادت و دلالت مانند ستارگان که کلمه شهادت آسمانها و دلایل نورانی مجسماند، کاملاً ظاهر و آشکار میباشد.
ستارگان عرصه و دریا و فضای آسمانها همچون سربازان گوش به فرمان، کشتیهای باعظمت، هواپیماهای غولپیکر و چراغهایی شگفتانگیز، شکوه و جلال سلطنت الوهیت تو را نمایان میسازند. وظایف خورشید ـ به عنوان یکی از نفرات آن لشکر الهی ـ در زمین و سایر سیارات منظومهی شمسی دلالت میکند، که قسمتی از ستارگان همچون خورشید نظر به عالم آخرت دارند، و نه تنها بدون وظیفه نیستند، بلکه خورشیدهای عوالم باقیاند.
ای واجب الوجود! ای واحد احد!
این ستارگان شگفتانگیز، این خورشیدهای عجیب، و این ماهها در مُلک تو در سماوات تو تحت فرمانت و با قوت و قدرتت و با تدبیر و اداره تو به تسخیر درآمده، امورشان تنظیم شده و وظیفهیی بر عهده گرفتهاند. همه آن اجرام عُلوی، خالقی را تسبیح میگویند که آنها را آفریده، به چرخش درآورده و اداره میکند، او را تکبیر میگویند و با لسان حال «سبحان الله» و «الله اکبر» سر میدهند. من نیز با تمام تسبیحات آنان تو را تقدیس میکنم.
ای که به دلیل شدت ظهورش پنهان است و ای کسی که به دلیل عظمت کبریایش در خفا قرار دارد؛ ای قدیر ذوالجلال، ای قادر مطلق!
با درسی که از قرآن حکیم گرفتم و تحت تعلیم رسول اکرم (ص) دریافتهام هم چنان که آسمانها و ستارگان بر موجودیت و وحدت تو گواهی میدهند، فضای لایتناهی نیز با ابرها و رعدها و برقها و وزشها و بارشهایش بر وحدت و وجوب وجودت شهادت میدهند.
آری ابر بیجان و بیادراک، باران را که آب حیات است به سوی ذی حیاتان نیازمند گسیل میدارد و این با رحمت و حکمت تو انجام میگیرد، تصادف آشفته نمیتواند دخالتی داشته باشد.
صاعقه که کاملترین نوع برق است به فواید روشنایی اشاره دارد و ما را به استفاده از آن تشویق میکند؛ و قدرت تو را در فضا به خوبی نشان میدهد.
رعد که آمدن باران را بشارت میدهد و آسمان پهناور را به سخن وامیدارد و با سر و صدای تسبیحات خود آن را به لرزه درمیآورد، با لسان قال سخن میگوید و تو را تقدیس میکند و بر ربوبیتت گواهی میدهد.
بادها هم، وظایف بسیاری چون رسانیدن لازمترین نیاز ذی حیاتان ـ که از نظر استفاده بسیار آسان بوده ـ (یعنی) نفس دادن و راحتی رساندن به نفوس را بر عهده دارند. آنها پهنه آسمان را گویی بر اساس حکمتی تبدیل به لوحهی محو و اثبات میکنند و آن را به صورت تختهیی درمیآورند که کسی چیزی روی آن مینویسد و بعد پاک میکند. بادها به این ترتیب بر فعالیت قدرتت اشاره دارند و بر وجودت گواهی میدهند. نیز رحمتی که به موجب مرحمت تو از ابرهای فشرده به سوی ذی حیاتان منتقل میگردد با قطراتی موزون و منظم، کلمهوار بر وسعت رحمت و شفقت فراگیرت گواهی میدهد.
ای متصرف فعال و ای فیاض متعال!
ابر و برق و رعد و باد و باران که بر وجوب وجود تو شهادت میدهند با این که از نظر کیفیت از هم دور و از نظر ماهیت مخالف یکدیگرند، در هیأت مجموعهشان به سبب یگانگی و همبستگی و همیاری در وظایف هم، با قوت تمام بر وحدت و یگانگیات اشاره دارند، و بر شکوهمندی ربوبیتت که پهنه آسمان را محشر شگفتانگیزی قرار داده و در روزهایی آن را چندین بار پر و خالی میکند، و بر عظمت قدرتت که آسمان گسترده را چون لوحی وسیع برای نوشتن و اسفنجی پرآب نمود تا زمین را با آن آبیاری کند، اشاره دارند و به همین صورت بر وسعت بینهایت حاکمیت و رحمتت که به تمام مخلوقات روی زمین و آن سوی پرده آسمان نظر دارد و آن را اداره و به تمام امورشان رسیدگی میکند، دلالت میکنند.
هوایی که در فضاست در چنان وظایف حکیمانه و ابر و باران با چنان فواید عالمانهیی به کار گرفته شدهاند که اگر علمی محیط و حکمتی شامل بر هر چیز نبود، چنان چیزی امکان نداشت.
ای فعال لما یرید!
قدرت تویی که همواره در جو آسمان نمونهیی از حشر و قیامت را نشان میدهی، تابستان را به زمستان و زمستان را به تابستان تبدیل میکنی، عالمی را میآوری و عالم دیگری را روانه غیب میکنی، اشاره بر این حقیقت دارد که دنیا را مبدل به آخرت خواهی کرد و شئونات سرمدی را در آخرت نشانمان خواهی داد.
ای قدیر ذوالجلال!
هوایی که در جو آسمان است، ابر و باران، رعد و برق همه در تملک تواند، مسخر امر و قوت و قدرت تواند و تو هر کدامشان را موظف به کاری کردهیی. این مخلوقات آسمانی که به لحاظ ماهیت از هم دورند، امر کننده و حکم کننده خود را که فرامین سریع و آنی و پرشتاب او، آنها را به اطاعت میخواند تقدیس میکنند و رحمتش را حمد و ثنا میگویند.
ای خالق ذوالجلال ارض و سماوات!
با تعلیم قرآن حکیمات و درسی که از رسول اکرم (ص) گرفتهام ایمان آورده، دانستم که: چگونه آسمان با ستارگانش و هر آن چه در فضا هست بر وجوب وجود و یگانگی و وحدت تو گواهی میدهند، به همین ترتیب زمین با تمام مخلوقات و احوالش بر موجودیت تو و وحدتت به تعداد موجودات گواهی میدهد و اشاره میکند.
آری، هیچ تحولی در زمین و هیچ تغییر و تحولی در پوشش درختان و حیوانات که سالانه اتفاق میافتد (جزیی یا کلی) نیست که با نظم خود بر وجود و یگانگی تو اشاره نکند.
هیچ حیوانی نیست که با رزق رحیمانهیی که به نسبت ضعف و نیازش میدهی و جهازاتی که با توجه به نیازهای زیستیاش، حکیمانه در اختیارش میگذاری، بر هستی و وحدت تو گواهی ندهد.
هیچ یک از نباتات و حیواناتی که در بهار و در مقابل دیدگانمان خلق میشوند نیست که با صنع عجیب و زیورهای لطیف و تشخص کامل و نظم و ترتیب خود معرف تو نباشد.
نباتات و حیواناتی که روی زمین را پر کردهاند و از عجایب و معجزات قدرت تو هستند از تخمها و تخمکها، قطرهها و حبهها و دانههای کوچک و هستههایی محدود که ماده اصلی آنها واحد و مشابه هم است، به صورت کامل، زیبا، دارای صفت مشخصه، و بدون هیچ خطایی آفریده میشوند؛ این امر چنان شهادتیست بر وحدت و حکمت وجود صانع حکیم و قدرت لایزال او که از دلالت نور بر وجود خورشید محکمتر و روشنتر است.
هیچ عنصری اعم از هوا، آب، نور، آتش و خاک نیست که به رغم عدم ادراک، وظایف خود را در نهایت ادراک به انجام نرساند و با وجود بساطت و خصلت استیلاجویانه و بینظم بودن به نحوی که در هر جا پراکنده میشوند، میوهها و محصولاتی کاملاً منظم و متنوع از خزانه غیب نیاورد؛ اینان همه بر یگانگی و وجود تو گواهی میدهند.
ای فاطر قدیر! ای فتاح علام! ای فعال خلق!
همان طور که زمین با تمام سکنهاش بر واجب الوجود بودن خالقش گواهی میدهد، با مهری که بر چهره خود و سکنهاش دارد بر وحدت و احدیت تو ای واحد احد، ای حنان منان، ای وهاب رزاق گواهی میدهد و با هماهنگی و برابری و تعاون و هم یاریشان نیز از لحاظ یگانگی اسماء و افعال ربوبی ناظر بر آنها به درجه بداهت بر وحدت و احدیت تو به تعداد موجودات گواهی میدهند. زمین چون اردوگاه و نمایشگاه و آموزشگاهیست که در آن تمام امکانات مورد نیاز چهارصد هزار گونه حیوانات جدا جدا عطا میشود، این امر بر شکوه ربوبیت و احاطه قدرت تو دلالت دارد، به همین ترتیب رزق همه ذی حیاتان به تفکیک و در زمان معین از خاکی خشک و بسیط رحیمانه و کریمانه عطا میشود، نیز همه افراد بیشمار مذکو در تسخیر کامل اوامر ربانیهاند و از او اطاعت میکنند، اینها نشانگر شمول رحمت و احاطه حاکمیتت بر همه چیزهاست.
ادارهی قافله مخلوقاتی که در زمین تحول مییابند، مرگ و حیات مداوم آنها و تدبیر کلیه امور حیوانات و نباتات بر علمی دلالت دارد که به همه چیز تعلق مییابد و نشان از حکمتی بیپایان دارد که بر همه چیز حکم میراند و این گواهیست بر محیط بودن علم و حکمت تو.
انسان نیز که قادر به تصرف در موجودات میباشد، و در مدتی کوتاه بر روی زمین وظایف بیشماری را انجام میدهد با استعداد و وسایل معنویای تجهیز شده است که گویی قرار است برای زمانی بسیار طولانی زندگی کند؛ البته و بیتردید عمر کوتاه و غم انگیز و زندگی آمیخته با دلتنگیهای او در این دنیای پربلا و فانی، آموزشگاه، اردوگاه و نمایشگاه موقت زمین، گنجایش این مقدار از اهمیت، هزینههای فراوان، تجلیات بیپایان ربوبی، خطابهای سبحانی بی حد و حصر و احسانهای الهی فراوان را ندارد. انسان برای عمری دیگر که ابدیست و دار سعادتی که باقیست آفریده شده است و این مطلب بر احسانهای اخروی عالم بقا اشارت دارد و بر آن گواهی میدهد.
ای خالق کل شئ!
تمام مخلوقات روی زمین در مُلک تو، در زمین تو، با حول و قوت تو و با قدرت و اراده و علم و حکمت تو اداره میشوند و مسخر تو هستند. ربوبیتی که فعالیتش بر روی زمین مشاهده میگردد چنان احاطه و شمولی دارد و نحوه اداره و تدبیر و تربیت او چنان کامل و حساس است و افعالش در هر سو چنان واحد و توام و مشابه است که نشان میدهد ربوبیت و تصرفی در حکم کلییی که انقسامش غیرممکن بوده و کلی که قبول جزء نمیکند وجود دارد. زمین با تمام سکنهاش با زبانهای بیشمار ظاهرتر از لسان قال، خالق خود را تقدیس میکند و تسبیح میگوید و با لسان حال نعمتهای بینهایتش، رزاق ذوالجلال را حمد و ثنا و مدح میگوید.
ای ذات اقدسی که به دلیل شدت ظهور و عظمت کبریا پنهان هستی!
با تمام تقدیسها و تسبیحهای زمین، تو را از نقصان و عجز و شریک تقدیس میکنم و با تمام تحمیدات و ثناهایش تو را حمد و ثنا میگویم.
ای رب البر و البحر!
با درسی که از قرآن و تعلیمی که از رسول اکرم گرفتهام دانستم:
همان طور که آسمانها و فضا و زمین بر وحدت و وجود تو شهادت میدهند، دریاها و نهرها و چشمهها و رودها بر وجوب وجود و یگانگی تو به طور بدیهی گواهی میدهند.
آری، هیچ موجودی و حتی هیچ قطرهای در دریاها که مانند دیگ بخار منبع عجایب دنیای ما هستند، یافت نمیشود که با وجود و نظم و منافع و وضع خود خالقش را نشناسد.
همه مخلوقات عجیبی که روزیشان در میان دانههای ساده شن یا در آبی معمولی بدانها داده میشود، یا حیوانات دریایی که خلقتشان آکنده از نظم است، به ویژه نوعی از آنها که با میلیونها تخمی که میگذارد دریاها را به وجد میآورد، با نوع آفرینش و وظیفهیی که بر عهده دارند و با نشو و نما و تدبیر و تربیتشان به آفریدگار اشاره میکنند و بر رزاق گواهی میدهند.
هم چنین در دریا هیچ گوهر زیبا، باشکوه و گرانبهایی نیست که با خلقت جمیل و فطرت جذاب و خاصیت نافع خود؛ تو را نشناسد و نشناساند.
آری، آنها یک به یک گواهی میدهند و در هیأت مجموعه نیز همگی با هم، آمیخته در هم، با مهر خلقت و وحدتی که دارند و سهولتی که در آفرینش آنها هست و تعداد واقعاً کثیرشان، بر یگانگی تو شهادت میدهند. کرهی زمین را به همراه خشکیهایش و دریاهایش که این خشکیها را احاطه کرده، معلق نگاه داشته و بدون آن که بریزند و متلاشی شوند به دور خورشید گردانده، و خاک را استیلا نداده؛ و از شنی ساده و آب، حیوانات و جواهر متنوع و منتظم را خلق کرده، و تدبیرشان را دیده و دیده نشدن جنازههای فراوان در حالی که ایجاب میکند؛ که هر طرف زمین را احاطه کرده باشند؛ همه به تعداد موجودات روی زمین بر هستی تو و واجب الوجود بودنت اشاره دارند و گواهی میدهند.
هم چنان که دلالت اینان بر شکوه سلطنت ربوبی و عظمت قدرتت که بر همه چیز احاطه دارد بسیار آشکار است، ستارگان عظیم در آسمان تا ماهیهای بسیار ریزی که در اعماق دریاها با نظمی خاص روزی داده میشوند نیز بر رحمت بیمنتها و حاکمیت بینهایت گستردهات گواهی میدهند و با نظم و فایده و حکمتهایی که دارند و با میزان و موازنه خود بر علم تو که بر هر چیز محیط است و بر حکمتت که شامل همه چیزهاست اشاره میکنند.
وجود دریای رحمت تو برای مسافران مهمان سرای دنیا و مسخر بودنش برای انسانی که در سیر و سیاحت است و با کشتی از آن بهره میبرد، اشاره است بر مسافرانی که شبی را در توقف گاهی میمانند و ذاتی که در همان یک شب هدایای فراوان دریایی به آنها اکرام میکند؛ و این که او در مقر سلطنت ابدیاش چنان دریاهای رحمت ابدی دارد که اینها نمونههای کوچک و فانی آن میباشند. وجود کاملاً شگفتانگیز دریاها در اطراف زمین، و رسیدگی دقیق به امور مخلوقات موجود در آنها، بالبداهه نشان میدهد، که فقط با قوه و قدرت تو و فقط با اداره و تدبیر توست که در ملک تو مسخر تواند و با لسان حال خویش خالقشان را تقدیس کرده «الله اکبر» میگویند.
ای قدیر ذوالجلالی که کوهها را برای سفینه زمین ستونهایی با خزاین قرار دادی!
با تعلیمی که از رسول اکرم (ص) و درسی که از قرآن حکیم گرفتم دانستم: دریاها همانطور که با تمام شگفتیهایشان تو را میشناسند و میشناسانند؛ کوهها نیز با حکمتها و خدماتی چون کاستن از تاثیرات زلزله که موجب سکونت زمین شده و با بیرون راندن تلاطم داخلی، سکوت و آرامشش را تأمین میکنند، و با رهایی زمین از استیلای دریاها، و تصفیه هوا از گازهای مضر و تأمین ذخیره آب، و با نگهداری و محافظت از معادن مورد نیاز ذی حیاتان، تو را میشناسند و میشناسانند.
آری، انواع سنگهای موجود در کوهها و اقسام مختلف موادی که علاج بیماریهای گوناگون میباشند و مواد متعدد معدنی که مورد نیاز ذی حیاتان مخصوصاً انسان است و گروه نباتات که کوهها و صحراها را با گلهایشان تزیین میکنند و با میوههایشان به وجد میآورند، همه و همه با حکمتهایی که تصادف بودنشان غیرممکن است با نظم خود و با حسن خلقت و فوایدشان و به ویژه با تشابه ظاهری که برخی مواد معدنی مانند نمک، جوهر نمک، اسید سولفوریک و ترکیبی که از سولفات آلومینیوم و پتاسیم حاصل میشود دارند، اما طعمشان بسیار متفاوت است. مخصوصا انواع مختلف گیاهان که از خاکی ساده و معمولی حاصل میشوند و گلها و میوههای گوناگونی میدهند؛ اینها همه بالبداهه بر وجوب وجود قدیری لایزال، حکیمی که حکمتش بینهایت است، رحیم و کریم و صانعی که رحمت و کرم و صنعش لایتناهیست شهادت میدهند و در عین حال با هیأت مجموعه خود نیز با نقاطی هم چون وحدت سرپرستی، وحدت تدبیر و وحدت منشأ و مسکن و آفرینش و صنع، و با هماهنگی و یکسانی و وفور و سهولت و کثرت و سرعت در سازندگی بر یگانگی و احدیت صانع اشاره میکنند.
انواع مصنوعات موجود در سطح کوهها و درونشان، در هر نقطهیی از زمین در لحظهیی ایجاد میشوند، به گونهیی واحد، دور از خطا، در غایت کمال و سرعت، بدون آن که کار یکی مانع دیگری شود، کوهها در عین آمیختگی با سایر انواع بدون این که به هم بیامیزند، ایجاد میشوند و این دلالت دارد بر شکوه ربوبیت تو و عظمت قدرتی که انجام هیچ کاری برایش گران نیست؛ به همین ترتیب پوشاندن سطح و درون کوهها با درختان و گیاهان و مواد معدنی موزون طوری که جوابگوی نیازهای بیشمار همه آفریدگان ذی حیات روی زمین، حتی امراض متنوع آنها یا ذوقها و تمایلات گسترده و بیمنتهای تو و وسعت بینهایت حاکمیتت دلالت دارد و وجود موادی که در طبقات زیرین خاک در تاریکی و به صورت مختلط پنهان است و یا دانایی و بینایی و بدون خطا و به شکل منظم نسبت به نیازها ظاهر میگردند، بر احاطه علمی تو که بر هر چیز تعلق مییابد و شمول حکمتت که تنظیم کننده همه امور است و همه چیز را در بر میگیرد دلالت دارد، و ایجاد داروهای کوهستانی و ذخیره سازی مواد معدنی اشاره و دلالت آشکاریست بر محاسن تدابیر کریمانه و رحیمانه ربوبیت و لطایف محتاطانه عنایتت.
کوههای بزرگ برای مهمانانی که در سرای این جهان مسافرند انبارهای عظیم ذخایری جهت تأمین نیازها و احتیاجاتشان در آینده هستند، مخازن کامل بسیاری از گنجینههای مورد نیاز که ممکن است به کارشان آید؛ لذا اشارتی و بلکه دلالتی یا شهادتی هستند بر این که صانعی چنین کریم و مهماننواز، حکیم و مهربان، قدیر و ربوبیت پرور، قطعاً برای مهمانان عزیزش در عالم ابدی، دارای احسانهای ابدی و خزاین جاودان است. در برابر کوههای این جهان، در آن جا ستارگان چنین وظیفهیی را برعهده دارند.
ای قادر کل شئ!
با تعلیم رسول اکرم(ص) و درسی که از قرآن حکیم فرا گرفتم دانستم: همان طور که فضا و زمین و آسمان و کوه و دریا با مخلوقاتشان تو را میشناسند و میشناسانند، تمام درختان و گیاهان روی زمین نیز با برگها و گلها و میوههایشان بالبداهه تو را معرفی میکنند و خود میشناسند.
برگ درختان و گیاهان که در حرکت ذکریه جذبه دارانهی خویشاند، و گلهایشان که با زیبایی خود اسماء صانع را توصیف و تعریف میکنند، و میوههایشان که بر اثر لطافت و تجلی مرحمت خنداناند غیرممکن است ناشی از تصادف باشند؛ نظمی در صنعتی متعالی، میزانی در نظم، زینتی در میزان، نقشهایی در زینت، رایحههایی دلنشین و جداگانه در نقشها، و طعمهای مختلف میوهها در رایحهها بالبداهه بر وجوب وجود صانعی بینهایت کریم و رحیم شهادت میدهند؛ به همین ترتیب موارد مذکور در هیأت مجموعه خود و با نقاطی همچون وحدت و همبستگی در کل زمین، تشابه و مشابهت در سکه خلقت، تناسب در تدبیر و اداره امور، موافقت در افعال ایجادیِ متعلق به مخلوقات و اسماء ربانی، اداره افراد بیشمار صد هزار نوع مذکور به یکباره و بدون آن که خطایی صورت گیرد، همه بالبداهه بر وحدت و احدیت صانع واجب الوجود شهادت میدهند.
چنان که آنها بر وجوب وجود و یگانگیات شهادت میدهند، اعاشه و ادارهی افراد بیشمار لشکر ذی حیاتان ـ که متشکل از چهارصد هزار ملت مختلف بر روی زمین بوده ـ و ایجاد بینقصشان بدون خطا و هرج و مرج، بر شکوه وحدانیت ربوبیتت و عظمت قدرتت که موجب آفرینش بهار به آسانی خلق یک گل میگردد و به همه چیز تعلق مییابد دلالت دارد، به همین ترتیب به وسعت بینهایت رحمتت که انواع و اقسام خوراکیها را در هر سوی زمین پهناور برای بیشمار حیوان و انسان تأمین میکند، اشاره کرده و جریان امور بیحد و حصر انعامها و ادارهها و اعاشهها و افعالی که در نهایت نظم و ترتیب به انجام میرسند و این که همه چیز حتی ذرات کوچک، مطیع و مسخر اوامر و اجرات مذکور هستند، به یقین بر وسعت بیانتهای حاکمیتت دلالت دارند. این که همهی امور مربوط به شاخ و برگ و ریشه و میوه و گل درختان و گیاهان با بینایی و دانایی، و ناظر بر فواید و مصالح و حکمتها به انجام میرسد مطلبیست که بر علم محیط تو وشمول حکمتت بر هر چیز کاملاً آشکارا دلالت دارد و با انگشتان بیشمار اشاره میکند؛ و بر زیبایی صنع تو که در غایت کمال است و کمال نعمتت که در نهایت جمال قرار دارد با زبانهای بیشمار ثنا و مدح میگویند.
در این سرسرای گذرا و مهمانکده فانی در مدتی کوتاه و عمری اندک، احسانها و نعمتهای با ارزش و اکرامها و پذیراییهایی که با دستان درختان و گیاهان صورت میگیرد همه اشارهاند و گواهی میدهند، که ذات رحیم و کریم قدرتمندی که در این جا چنین با محبت به مهمانانش رسیدگی میکند تمام احسانها و ضیافتها را برای شناساندن خود و برای این که بندگان، او را دوست بدارند معمول میدارد؛ برای جلوگیری از عکس مطلب و برای این که آفریدگانش نگویند «شیرینیاش را به ما چشاند اما قبل از این که تناول کنیم از بینمان برد» و باعث نشوند دیگران نیز چنین بیاندیشند و برای این که سلطنت الوهیتش هم چنان با عظمت بماند و منکر رحمت بیمنتهایش نشوند و اجازه انکارش را به دیگران نیز ندهند و برای این که دوستانش را به سبب محرومیت، تبدیل به دشمن نکند قطعاً در جهانی ماندگار و دیاری باقی برای بندگان جاودانش از خزاین و جنات ابدی متناسب با بهشت جاودان، درختان پرثمر و نباتات پر گل فراهم کرده است. آن چه در این جهان دیده میشود نمونههایی برای نشان دادن به مشتریان ابدیست.
درختان و گیاهان همگی با کلمات برگ و گل و میوههایشان تو را تقدیس میکنند و تسبیح و تحمید میگویند؛ هر یک از آن کلمات نیز جداگانه تو را تقدیس میکنند؛ به ویژه میوهها به صورتی بدیع در حالی که مواد اصلی آنها بسیار متفاوت، خلقتشان شگفت انگیز و دانههایشان فوق العاده است، چون طبقهای خوراکی به دست درختان داده شده و بر سر گیاهان گذاشته میشوند و به منظور ارسال برای ذی حیاتان مهمان، تسبیحاتشان که به لسان حال بود در حالت ظهور به مرتبه لسان قال در میآید. همه آنها در ملک تو و با قوه و قدرت تو، با اراده و احسان تو و با حکمت و رحمت تو مسخر شدهاند و مطیع همه اوامرت هستند.
ای صانع حکیم و ای خالق رحیم! ای که بر اثر شدت ظهور پنهان هستی و به دلیل عظمت کبریایت دیده نمیشوی! به زبان همه برگها و گلها و میوههای درختان و گیاهان و به تعداد تمام آنها تو را از ناتوانی و عجز و داشتن شریک تقدیس میکنم و حمد و ثنایت میگویم.
ای فاطر قدیر! ای مدبر حکیم! ای مربی رحیم! با تعلیم رسول اکرم (ص) و درسی که از قرآن حکیمات گرفتم دانستم و ایمان آوردم که درختان و گیاهان تو را میشناسند و به همین ترتیب صفات قدسی و اسماء حسنای تو را به دیگران میشناسانند. نیز هر یک از انسانها و حیوانها به عنوان گروهی از ذی حیاتان که دارای روح میباشند با اعضای داخلی و خارجی موجود در بدن خود که مانند ساعتهای کاملاً دقیق و منظم کار میکنند و به کار گرفته میشوند، و با جوارح و حواسی که با نظمی بسیار پیچیده و ظریف، میزانی کاملاً حساس و با فایدههایی بسیار مهم در وجودشان قرار داده شده و با اعضایی که با آفرینشی کاملاً ماهرانه در پیکرشان نهاده شده و با تفریشی در غایت حکمت و موازنهیی بسیار دقیق خلق شدهاند، بر وجوب وجود تو و تحقق صفاتت گواهی میدهند، زیرا قدرت کور و بیادراک طبیعت یا تصادف و اتفاق، نمیتواند در صنعی تا این حد ظریف و آگاهانه و عالمانه و حکمتی چنین مدبرانه و در اوج توازن دخالتی کند؛ نه، آفرینش نمیتواند کار آنها باشد، این امکان ندارد. این که مخلوقات به خودی خود آفریده شده باشند نیز صدبار محال در محال است. زیرا در آن صورت هر ذره از وجود انسان باید هر چیز دخیل در شکلگیری وجودش را بداند و حتی میبایست از همه چیزهای مرتبط با او در جهان خبر داشته باشد، آن را ببیند و دارای دانشی و قدرتی فراگیر (هم چون علم و قدرت خداوند) باشد. در آن صورت ایجاد بدن انسان به او سپرده میشود و میتوان گفت به خودی خود موجود میشود.
وحدت تدبیر و اداره، و وحدت نوعیه و جنسیهی هیأت مجموعهی (انسان و حیوان)، و یگانگی خاتم فطرتی که در مشابهت نقاطی چون گوش و چشم و دهان مشاهده میگردد، و اتحاد در سکهی حکمتی که در سیمای افراد هر نوع دیده میشود و همبستگییی که در اعاشه و ایجاد وجود دارد. هیچ یک از چنین کیفیاتی نیست؛ مگر اینکه بر وحدت تو شهادت قطعی میدهد. در هر یک از موارد ذکر شده تجلی اسماء ناظر بر کائناتت را میتوان مشاهده کرد که بر احدیت موجود در واحدیتات اشاره دارد.
صدها هزار نوع از حیوانات و انسانهایی که بر روی زمین پراکندهاند چون لشکری منظم و مطیع و مجهز و تحت فرمان که کوچکترین تا بزرگترینشان را شامل میشود، از فرامین دقیق ربوبی تبعیت میکنند و بدین ترتیب بر شکوه ربوبیت دلالت دارند؛ نیز با این که کثیرند و بسیار باارزش و در غایت کمال، وجود یافتنشان سریع است و در عین حال که از بینهایت صنعت برخوردار میباشند، آفریدنشان بسیار سهل است؛ آنها با چنین حقایقی بر عظمت قدرت تو دلالت دارند و بر رحمت گستردهات اشاره دارند که رزق میکروب تا کرگدن، کوچکترین حشره تا بزرگترین پرنده را از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب تأمین میکنی، و هر کدامشان همچون سربازی مطیع به وظیفه فطری خود عمل میکنند و روی زمین در هر بهار به جای همه آنهایی که در فصل پاییز مرخص شده بودند اردوگاهی برای آن لشکر میشود و همه از نو زیر پرچم قرار میگیرند، که همگی بر وسعت بینهایت حاکمیتات دلالت دارند. هر یک از حیوانات به عنوان نسخهیی کوچک و نمونهیی مختصر از عالم هستی با علمی به غایت عمیق و حکمتی به غایت دقیق خلق شدهاند به نحوی که اجزای ترکیبی آنها در هم نمیآمیزد و شکل و ظاهر هر کدامشان جدا جدا عاری از خطا و دور از هر گونه سهوی و بدون نقصان ایجاد میگردد. این امر به تعداد موجودات مزبور دلالت میکند بر این که علم تو بر هر چیز احاطه دارد و حکمتات همه چیزها را شامل میشود. هر یک از آنها با خلقت زیبا و هنرمندانه خود معجزه صنع و نمونه خارقالعادهیی از حکمت تو میباشند و بر کمال حسن صنع ربانی ـ که علاقه وافری بدان داری و خواهان دیده شدنش هستی ـ و بر زیبایی کامل آن اشاره دارد؛ و هر یک از آنها تأمین مخصوصاً نوزادان به غایت دوست داشتنی، با تغذیه دلنشینشان از لحاظ تأمین خواستهها و نیازهایشان اشارات بیشماری بر جمال به غایت زیبای عنایت تو محسوب میشوند.
ای رحمان رحین! ای صادق الوعد الامین! ای مالک یوم الدین!
با تعلیم رسول اکرمات (ص) و ارشاد قرآن حکیمات دانستم که برگزیدهترین نتیجه عالم هستی، حیات است و برگزیدهترین خلاصه حیات، روح است و برگزیدهترین قسم ذی حیاتان، ذی شعوران است و جامع ذی شعوران، انسان است و سراسر کائنات نیز مسخر حیات است و برای آن در حرکت است. ذی حیاتان مسخر ذی روحاناند و برای آنان به دنیا آورده میشوند؛ و ذی روحان مسخر انسانها هستند و آنها را یاری میکنند. انسانها فطرتاً آفریدگار خویش را بسیار دوست دارند؛ آفریدگارشان نیز آنها را دوست دارد و هم علاقمند است به هر وسیله کاری کند که او را دوست داشته باشند. استعداد انسان و عوامل معنوی او ناظر بر جهانی ابدی و حیاتی جاودان است. قلب و ادراک انسان با تمام توان خواهان بقاست و زبانش با دعاهای بیشمار برای جاودانگی نزد خالق خود التماس میکند، البته و در هر حال او انسانهایی را که دوست دارند و دوست داشته میشوند، محبوب و محباند نمیمیراند، بدون این که حیاتی دوباره به آنها بدهد؛ در حالی که آنها را برای محبتی ابدی آفریده است در واقع نمیبایست آنها را با عداوتی ابدی برنجاند.
حکمت و ادامه حیات سعادتمندانه آنها را در عالم ابدی دیگری اقتضا میکند و برای همین انسان را به این دنیا فرستادهاند تا تلاش کند و شایستگی عالم ابدی را به دست آورد. انسان با تجلی اسماء جلوهگر بر او در این دنیای فانی و کوتاه مدت، آیینه اسماء مذکور در عالم بقا میشود و این اشاره است بر این نکته که انسان مظهر تجلیات ابدی اسماء خواهد شد.
آری، دوست صادقِ آن چه جاودانه است، جاودان خواهد شد؛ و آیینه ذی شعور (خدایِ) باقی، لازم است باقی شود.
از روایات صحیحه دانسته میشود که روح حیوانات باقی میماند، و در برخی موارد خاص حیواناتی مانند هدهد و مور سلیمان(ع)، ناقه صالح(ع)، و سگ اصحاب کهف به لحاظ روحی و جسمی توأمان به عالم باقی میروند و هر نوع، جسدی خواهد داشت تا گاه گاهی از آن استفاده کند؛ علاوه بر روایات، اقتضای حکمت و حقیقت و رحمت و ربوبیت نیز همین است.
ای قدیر قیوم!
تمام ذی حیاتان و ذی روحان و ذی شعوران در ملک تواند و فقط با قوت و قدرت تو و اراده و تدبیر تو و رحمت و حکمت توست که تسخیر فرامین ربوبیتت هستند و با وظایف فطری مسئول قرار داده شدهاند. قسمی از آنها نیز نه به دلیل قدرت و توانایی انسان که به سبب ضعف و عجز فطری او و به موجب رحمتات مسخر انسان قرار داده شدهاند. آنها با لسان حال و فال صانع و معبود خود را از قصور و داشتن هرگونه شریک تقدیس میکنند و با حمد و سپاس برای نعمتهایش، هر یک عبادت خاص خود را به جا میآورند.
ای ذات اقدسی که به سبب شدت ظهور، پنهان هستی و به سبب عظمت کبریایت در حجاب قرار داری! نیت میکنم با تسبیح همه ذی روحان تو را تقدیس کنم و بگویم:
«سبحانک یا من جعل من الماء کل شئٍ حیّ»
یا رب العالمین! یا إله الاولین و الاخرین! یا رب السماوات و الارضین!
با تعلیم رسول اکرم (ص) و درسی که از قرآن حکیمات فرا گرفتم دانستم و ایمان آوردم چنان که آسمان، فضا، زمین، برّ و بحر، درخت، گیاه، و حیوان با تمام افراد و اجزا و ذراتشان تو را میشناسند و بر هستی و یگانگیات گواهی میدهند و بر آن دلالت و اشارت دارند، ذی حیات نیز که عصاره کائنات است، انسان که خلاصه ذی حیات است، انبیا و اولیا که خلاصه انساناند، و عقول و قلوب که خلاصه اصفیا میباشند، به واسطه الهام و کشف و مشاهده با قطعیتی به قوت صدها اجماع و تواتر بر وجوب وجود و وحدانیت و احدیت تو گواهی داده و از آن خبر میدهند، و آنها همه با معجزات و کرامات و براهین یقینی خبر خود را اثبات میکنند.
آری، هیچ خاطره غیبهیی که در قلبها ناظر بر ذات هشدار دهنده از ورای پرده نهان باشد، و هیچ الهام صادقانه ناظر بر ذات الهام کننده، و هیچ اعتقاد یقینی که به صورت حقالیقین و کاشف اسماء حسنی و صفات قدسیهات باشد، و هیچ قلب نورانی که به واسطه عین الیقین، انوار واجب الوجود را در انبیا و اولیا مشاهده کند، و هیچ خرد منوری، نیست که آیات وجوبی آفریننده همه موجودات، و براهین وحدت او را در اصفیا و صدیقین با علم الیقین تصدیق نکند و بر وجوب وجود تو و صفات قدسیهات و وحدت و احدیت و اسماء حسنی تو شهادت ندهد، دلالت نکند و اشارتی نداشته باشد. به ویژه معجزات روشنی که خبرهای رسول اکرم (ص) را به عنوان زبده و رییس و امام همه انبیا و اولیا و اصفیا و صدیقین تصدیق میکنند، و هیچ یک از حقایق عالیه که بیانگر حقانیت او میباشند، و هیچ یک از آیات توحیدی و قاطع قرآن معجز بیان که خلاصه خلاصه همه کتابهای حقیقی و مقدس میباشند، و هیچ یک از مسایل قدسی مرتبط با مسایل ایمانی در قرآن، نیست که بر وجوب وجود تو و صفات قدسیات و وحدت و احدیت و اسماء و صفاتت گواهی ندهد و دلالت و اشاره نکند!
صدها هزار مخبر صادق با استناد به معجزات و کرامات و حجتهایشان بر وجود و یگانگی تو گواهی میدهند و در عین حال با اجماع و اتفاق نظر از درجه حشمت ربوبیتت ـ که کلیات امور عرش اعظم محیط بر همه چیز، تا اطلاع از جزییترین و پنهانیترین خاطرهها و آرزوها و درخواستهای قلب را اداره میکند ـ خبر میدهند و از درجهی عظمت قدرتت که در همه چیز جریان دارد؛ خبر میدهند و آن را اثبات میکنند؛ قدرتی که در برابر دیدگان ما اشیای مختلف و بیشمار را به یکباره میآفریند، به نحوی که هیچ کاری مانع کار دیگری نمیگردد و بزرگترین چیز به سهولت خلق کوچکترین پشه، آفریده میشود.
آنها با معجزات و حجتهای خود از وسعت بینهایت حاکمیت او خبر داده، و اثبات میکنند که خداوند با رحمت بینهایت گستردهاش کائنات را برای ذی روح مخصوصاً انسان، سرایی کامل قرار داد و بهشت و سعادت ابدی را برای جن و انس حاضر نمود و رسیدگی به کوچکترین جاندار را فراموش ننمود و برای تلطیف و جلب اطمینان ناتوانترین قلبها کوشید؛ هم چنین انواع مخلوقات از ذرات تا سیارات را مطیع امر خود ساخت، آنها را مسخر نمود و به هر یک وظیفهیی داد. نیز کائنات را در حکم کتاب بزرگی قرار داد که به تعداد اجزایش دارای رساله است و در کتاب مبین و امام مبین که دفاتر لوح محفوظ به شمار میروند سرگذشت همه موجودات را قید نمود و برنامه و خلاصه همه درختها را در دانههایشان قرار داد و تاریخچه حیات ذی شعوران را با نظم و ترتیب و بیهیچ خطایی در حافظهها نهاد، اینها همگی بر محیط بودن علم او بر همه چیز اشاره دارند، لذا در هر موجود حکمتهای فراوان قرار داد، حتی از یک درخت به تعداد میوههایش نتیجه حاصل نمود، و در وجود هر جانداری به تعداد اعضا و بلکه به تعداد اجزا و سلولهایش، مصالحی قرار داد؛ زبان انسان را در وظایف گوناگونی به کار گرفت و علاوه بر آن به تعداد طعم غذاها میزانهایی در آن قرار داد؛ آنها با اجماع و به اتفاق شهادت میدهند و دلالت و اشارت دارند که حکمت قدسی او همه چیز را شامل میشود، تجلی اسماء جمالی و جلالیاش که نمونههای آن در این دنیا مشاهده میشود به درخشانترین وجه تا ابدالآباد ادامه خواهد یافت، و احسانهای او که نظایرش در این جهان فانی رؤیت میگردد به صورت درخشان در دار سعادت استمرار و بقا خواهد داشت و مشتاقانی که موفق به دیدار این امور در جهان مادی شوند، در جهان آخرت نیز همراه و رفیق آنها خواهند بود.
در رأس همه رسول اکرم (ص) با استناد به صدها معجزه روشن، و قرآن حکیم با آیات قاطع خود، نیز انبیا که اصحاب ارواح نیرهاند و اولیا که اقطاب قلوب نورانیاند و اصفیا که ارباب عقول منورهاند، با استناد به کتابهای مقدس و وعد و وعیدهایت که مکرر بیان شده و با اعتماد به صفات و شئونات قدسیات چون جمال و جلال و حکمت و عنایت و رحمت و قدرت و عزت جلال و سلطنت ربوبیتات و با اعتقاد علمالیقینی و کشفیات و مشاهداتشان سعادت ابدی را به جن و انس بشارت میدهند و اعلام میدارند، و با ایمان گواهی میدهند که جهنم برای اهل ضلالت مهیاست.
ای قدیر حکیم! ای رحمان رحیم! ای صادق الوعد الکریم! ای قهار ذوالجلال و ای صاحب عزت و عظمت و جلال!
تو صدهزار بار مقدستر و بینهایت منزه و متعالیتر از آن هستی که اهل ضلالت و کفر را، که دوستان صادقت، وعدهها و صفات و شئونات تو را تکذیب میکنند، و حشر را انکار میکنند، تأیید کنی! آنها مقتضیات قطعی سلطنت ربوبیات و دعاهای فراوان و درخواستهای بیشمار بندگان مقبولت را رد میکنند؛ بندگانی که تو آنها را دوست میداری و آنها نیز با تبعیت از تو موجب خرسندیات میشوند؛ گمراهان با کفر و عصیان و انکار وعدهات، تو را تکذیب میکنند و متعرض عظمت کبریای تو و عزت جلالت میشوند و به حیثیت الوهیت تو اهانت میکنند و شفقت ربوبیتت را متأثر میکنند. عدالت و جمال و رحمت لایتناهیات را از چنین ظلم و وقاحت بیپایانی تقدیس میکنم! میخواهم آیه «سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا یَقُولُونَ عُلُوًّا کَبِیرًا» را به تعداد ذرات وجودم بر زبان آورم! رسولان راستگو و واسطههای راست کردار سلطنتات به صورت حقالیقین، عین الیقین و علمالیقین بر خزائن رحمت و ذخایر احسانت در عالم بقا و تجلی خارق العاده جمیل اسماء زیبایت ـ که همگی در جهان آخرت ظهور میکنند ـ شهادت و بشارت میدهند و اشاره میکنند. آنها با ایمان به بزرگترین شعاع اسم «حق»، حقی که حامی و منبع و مرجع همه حقایق است، و همین حقیقت بزرگ حشریه میباشد، به بندگانت درس میدهند.
ای رب الانبیاء و الصدیقین! همه آنها در ملک تو و با فرمان و قدرت تو با اراده و تدبیر تو با علم و حکمت تو مسخر و موظفاند و با تقدیس و تکبیر و تحمید و تهلیل، کره زمین را به محل وسیعی برای ذکر و کائنات را به مسجد بزرگی تبدیل کردهاند.
پروردگارا! ای رب السموات و الارضین! ای آفریننده من و ای خالق کل شئ!
به حق رحمت و حاکمیت و حکمت و اراده و قدرتت که آسمانها را با ستارگان، زمین را با هر چه دارد و مخلوقات را با تمام کیفیاتشان مسخر خود کردهیی، نفسم را مسخر من گردان! مطلوبم را مسخرم کن! برای خدمت به قرآن و ایمان قلب انسانها را مسخر رساله نور گردان! ایمان کامل و حسن عاقبت نصیب من و برادرانم کن! هم چنان که دریا را مسخر حضرت موسی، آتش را مسخر حضرت ابراهیم، کوه و آهن را مسخر حصرت داوود، جن و انس را مسخر حضرت سلیمان و شمس و قمر را مسخر حضرت محمد(ص) نمودی، عقول و قلوب را مسخر رساله نور گردان! من و طلبههای رساله نور را از شر نفس و شیطان و عذاب قبر و آتش جهنم محافظت فرما و فردوس برین را نصیبمان کن! آمین، آمین، آمین!
سُبْحَانَکَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّکَ أَنْتَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ
وَآخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ
این درس را از قرآن، و جوشن کبیر که از مناجات نبویست، فرا گرفته بودم. اگر در ارائهی آن به عنوان عبادتی متفکرانه به درگاه پروردگار مهربانم قصوری مرتکب شده باشم، قرآن و جوشن کبیر را شفیع قرار میدهم و از رحمتش طلب عفو میکنم.
منبع: عصای موسی / مؤلف: بدیعالزمان سعید نورسی / مترجم: داود وفایی/ نشر احسان