توضیحاتی درباب ما ملکت ایمانکم و کنیز در پرتو قرآن
توضیحاتی درباب ما ملکت ایمانکم و کنیز در پرتو قرآن
نویسنده: مُعِد مردوخی
۱. ایمان جمع یمین وآن به معنی: سوی راست، دست راست، برکت و قوت، افزایش و توانایی، منزلت، سوگند.
دو معنی سوگند و دست راست، در معنی «مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُ…» دخیل اند. هرچه به شیوهی قراردادهای گذشته بر میگردیم، این دو معنی بیشتر خود نمایی میکند زیرا، در زمانهای گذشته معاملات و قراردادها به شیوهی دست دادن و تعهّد زبانی مثل سوگند یاد کردن، منعقد میشد و شاید در جوامع سنّتی امروز هم تا حدودی آثاری از آن باقی مانده باشد و البتّه کتابت قرارداد هم در کنار آن مرسوم شده است. در زمان حاضر هم بعضی قراردادها در کنار کتابت، با دست دادن منعقد میشود. مانند: مراسم عقد ازدواج و…
نتیجه، این که «ماملکت ایمان…» ربطی به اسرای جنگی ندارد.
در این مورد بخوانید ««« بازخوانی «مِلک یَمین» از منظر قرآن و فقه
۲. «مَلَکَتْ» فعل ماضی و این نشان از قراردادهایی است که در قبل از ظهور اسلام رایج بوده است و در واقع اسلام با چنین پدیدهای روبرو شده است و برای وضع موجود، راهکارهایی مطابق وسع و شرایط آن زمان در قرآن، ارائه شده است. اگر دوستان دلیلی قرآنی دال بر تداوم این پدیده به عنوان موضوعی رسمی و ادامه دار، سراغ دارند بیان کنند.
۳. «مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُ…» تنها دلالت بر جنس مؤنّث نمیکند. در قبل از اسلام قراردادهایی با خانوادههایی بسته میشده و کسانی فرزندان آنان را از پسر یا دختر طبق قراردادهایی مرسوم، نزدخود میآوردند و طبق آن رسوم، نوعی محرمیت به اصطلاح امروزی برقرار میشده است.
۴. به موجب آیاتی از قرآن، «مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُ…» کنیز به معنی برده نیست و اساساً، چنین باوری ناشی از اعتقاداتی افراطی نسبت به روایات است که حدود دویست و پنجاه سال یا بیشتر بعد از پیامبر (ص) در افواه گرداوری و نگاشته شدهاند.
۵. آنچه که گفتم در قبل از اسلام و مربوط به قراردادهایی فی مابین خانوادههایی است با کسانی که بالطبع باید متموّل هم بودهاند بر سر دختران یا پسرانی که بیشتر به هدف تأمین نیروی کار در خانههایشان، منعقد میشده است.
۶. اصرار من بر واقعهای در زمان گذشته بنا به فعل ماضی « مَلَکَتْ» و نیز، ایمان به معنی قرار داد و پیمان، به قوت خود باقی است تا این موضوع را از زاویهای دیگر نیز بررسی کنیم و آن منظور از «مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُ…» زنان مهاجری هستند که به علت اسلام آوردن، از همسر و قوم و قبیلهی خود جدا شدهاند و طبق آیهی قرآن، نه آنها برای کافران و نه کافران برای آنها حلالاند و چون مانند زنان مدینه و یا سایر زنان مهاجرین که در کنار خانوادههایشان هستند، کسی از خانواده و فامیل و قبیلهی خود را ندارند، برای تأمین معاش و امنیّت و حمایتشان، با خانوادههایی زندگی میکردند و از هر نظر تحت حمایت بودند. اینان همان «فَتَیَاتِکُمُ الْمُؤْمِنَاتِ» هستند که قرآن در آیهی ۲۵ سورهی نساء بدان اشاره دارد.
۷. بنا به صریح آیهی ۱۹۰ سورهی بقره: «وَقَاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَکُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ» یعنی، در راه خدا بجنگید با کسانی که با شما میجنگند و تجاوز نکنید که خداوند متجاوزان را دوست ندارد.
آیا میتوان تصور کرد که رحمت للعالمین و مؤمنان پرورشیافتهی او در حمله به کفار، زنان آنها را به اسارت بگیرند و به خانهی خود بیاورند و به بهانهی اسیر جنگی آنها را برای خود حلال بدانند و به آنها تجاوز کنند؟
۸. محصنات، به زنانی اطلاق میشود که در کنار خانواده و فامیل خود هستند و از حمایت آنان برخوردارند.
ما ملکت ایمان..، زنانی که ایمان آورده و به سبب آن از خانواد فرار کرده و یا طرد شدهاند و به مهاجرین پیوستهاند و چون کس و کاری ندارند که تحت حمایت آنان باشند، لذا تحت حمایت پیمان مؤمنان قرار میگیرند تا آنان را اسکان داده و چون عضوی از خانواده از امکانات و حمایتهای آن برخوردار شوند و مجبور به بازگشت به میان کفار نشوند. آنان با ایمانشان دیگر برای کفار حلال نیستند و کافران نیز حلال آنها نیستند. این زنان با اختیار خود و با ایمان وارد دین خداشدهاند و باید مورد حمایت قرار گیرند. و چنانچه بخواهند با آنان ازدواج کنند، تمام حقوقات زنان محصن را در حقشان باید رعایت کنند. آیهی ۱۰ سورهی ممتحنه بسیار گویاست.
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا جَاءَکُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِیمَانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْکُفَّارِ لَا هُنَّ حِلٌّ لَّهُمْ وَلَا هُمْ یَحِلُّونَ لَهُنَّ وَآتُوهُم مَّا أَنفَقُوا وَلَا جُنَاحَ عَلَیْکُمْ أَن تَنکِحُوهُنَّ إِذَا آتَیْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَلَا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوَافِرِ وَاسْأَلُوا مَا أَنفَقْتُمْ وَلْیَسْأَلُوا مَا أَنفَقُوا ذَلِکُمْ حُکْمُ اللَّهِ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ»
یعنی: ای کسانی که ایمان آورده اید ! هنگامی که زنان با ایمان به عنوان هجرت نزد شما آیند، آنها را آزمایش کنید خداوند به ایمانشان آگاه تر است هرگاه آنان را مومن یافتید، آنان را به سوی کفار بازنگردانید؛ نه آنها برای کفار حلال اند ونه کفار برای آنها حلال؛ وآنچه را همسران آنها (در ازدواج با این زنان) پرداختهاند به آنان بپردازید؛ وگناهی برشما نیست که با آنها ازدواج کنید هرگاه مهرشان را به آنان بدهید. وهرگز زنان کافر را در همسری خود نگه دارید (و چنانچه زنی از میان شما کافرشد و به نزد کافران فرار کرد،) حق شماست مهری را که پرداخته اید مطالبه نمایید همان گونه که آنان حق دارند مهر (زنانشان را که ازآنان گریختهاند و به شما پیوستهاند) از شما مطالبه کنند؛ این حکم خداوند است که در میان شما حکم میکند و خداوند دانا و حکیم است.
دقّت در این آیه بسیار راه گشاست.
۹. در آیهی ۱ سورهی تحریم پیامبر مورد عتاب قرار میگیرد که به خاطر خوشنودی همسرانت، چرا، چیزی را که خدا بر تو حلال کرده، بر خود حرام میکنی…
«یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَکَ تَبْتَغِی مَرْضَاتَ أَزْوَاجِکَ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ»
در آیهی دوم، آنچه را که خدا حلال کرده است، معلوم شده است و آن ماملکت ایمان… است. با تعریفی که به استناد آیاتی از قرآن، ارایه دادیم.
«قَدْ فَرَضَ اللَّـهُ لَکُمْ تَحِلَّهَ أَیْمَانِکُمْ وَاللَّـهُ مَوْلَاکُمْ وَهُوَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ»یعنی: خداوند حلال بودن پیمانهایتان را برایتان مقرر داشته است و خداوند مولای شماست و او دانا و حکیم است.
حلال بودن ازدواج با (ماملکت ایمان…)حکمتها و فوایدی داشته است که به بعضی از آن اشاره میشود.
- سامان گرفتن زندگی فردی عدهای زن بی کس و غریب و دور از فامیل که به علت اسلام آوردن برای مدتی آنان را دچار مشکلاتی اساسی نموده است. در آن زمان، خبری از مؤسّسات خیریه و یا دولتی برای ساماندهی چنی کسانی فراهم نبوده است و به ناچار عدهای توانایی و وسعی داشتهاند برای آنان هزینه کرده و چون عضوی از خانوادهی خود از ایشان مراقبت کردهاند و نباید تصور کرد که صرف این پیمان حلالیت ازدواج با آنان را فراهم نموده است بلکه طبق آیهی ۱۰ ممتحنه میبایست حقوق آنان پرداخت میشده است و دیگر این که الزاماً، کسانی که در پیمانشان بودند با آنان ازدواج نمیکردند بلکه ممکن بوده است کسانی به خواستگاریشان میرفتهاند و مانند زنان محصنه (خانواده دار) با آنان ازدواج میکردند و نکاح آنان میبایست به اذن اهلشان باشد.
آیهی ۲۴سورهی نساء
«وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ کِتَابَ اللَّـهِ عَلَیْکُمْ وَأُحِلَّ لَکُم مَّا وَرَاءَ ذَلِکُمْ أَن تَبْتَغُوا بِأَمْوَالِکُم مُّحْصِنِینَ غَیْرَ مُسَافِحِینَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَهً وَلَا جُنَاحَ عَلَیْکُمْ فِیمَا تَرَاضَیْتُم بِهِ مِن بَعْدِ الْفَرِیضَهِ إِنَّ اللَّـهَ کَانَ عَلِیمًا حَکِیمًا»
وزنان دارای همسر (برشما حرام است)مگر زنانی که در پیمان شما بودند (آنان که ایمان آورده و مهاجرت کرده و کسی و طایفهای ندارند) این احکامی است که خدا بر شما مقرر کرده است. اما زنان دیگر (بدون همسر)برای شما حلال است که با توان مالی خود بجویید در حالی که پاکدامن باشید و زنا نکنید و زنانی را که (پس از عقد) زفاف میکنید، مهرشان را پرداخت کنید و گناهی برشما نیست در آنچه بعد از تعیین مهر، با یکدیگر توافق کردهاید (کم و یا زیاد کردن آن) خداوند دانا و حکیم است.
۲. سامان گرفتن وجههی اجتماعی که در بستر آن جامعهی نوپا بتواند به شکلی قانونمند به حرکت و حیات خود ادامه دهد.
۱۰. آیهی ۲۵ سورهی نساء
«وَمَن لَّمْ یَسْتَطِعْ مِنکُمْ طَوْلًا أَن یَنکِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِن مَّا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُم مِّن فَتَیَاتِکُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّـهُ أَعْلَمُ بِإِیمَانِکُم بَعْضُکُم مِّن بَعْضٍ فَانکِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَیْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَیْنَ بِفَاحِشَهٍ فَعَلَیْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِکَ لِمَنْ خَشِیَ الْعَنَتَ مِنکُمْ وَأَن تَصْبِرُوا خَیْرٌ لَّکُمْ ۗ وَاللَّـهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ»
یعنی: و هر کس قادر نیست با زنان مؤمنهی دارای خانواده ازدواج کند، با زنان پیمان بسته مؤمنه ازدواج کند. خداوند به ایمان شما آگاه تر است. شما، همنوع یکدیگرید پس با اجازهی اهلشان با آنها ازدواج کنید و مهرشان را به نیکی به آنان پرداخت کنید در حالی که پاکدامن اند و بی عفّتی نمیکنند و رفیق و همدم نمیگیرند و چون شوهر گزیدند اگر مرتکب فحشا شوند مجازات آنها نصف مجازات زنان خانواده دار است. این برنامه، برای هریک از شماست که از فساد میترسد و چنانچه صبر کنید برایتان بهتر است و خداوند آمرزنده مهربان است.
نکات قابل توجّه:
۱. «مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُ…» متّصف به صفت ایمان هستند و اگر اینها اسرای جنگی از مشرکان بودند، این وصف شامل حالشان نبود.
۲. «فَانکِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ» نکاح آنان باید با اطلاع اهلشان باشد. اگر کنیز از اسیر جنگی بودند، نیازی به آن نبود.
۳. «وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ» طبق عرف باید مهرشان مانند دیگر زنان پرداخت میشده است. اگر کنیز از اسیر جنگی بودند و شخص مالکیت آنها را داشت، نیازی به پرداخت مهرشان نبود.
۴. از توصیهی قرآنی مبنی بر گزینش آن دسته از پاکدامنان، معلوم است عدهای از این زنان هم « مُسَافِحَاتٍ» بودهاند و هم «مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ» واین نشان میدهد در آن عصر زنان محصنات و خانواده دار و به اصطلاح امروزی اصیل، به مراقبت بیشتر اهمیت میدادهاند و یا در معرض خطر تعرض نبودهاند و ذوق جمعی و بافت فرهنگیشان بیشتر بدان سو متمایل بوده است. به هر حال «مَا مَلَکَتْ» هم بخشی از چالش اجتماعی آن عصر بودهاند و تا حد امکان و با حفظ کرامت فرد و سلامت جامعه آنان را سرو سامان دادهاند.
۱۱. آیهی ۳۲و۳۳ سورهی نور:
«وَأَنکِحُوا الْأَیَامَى مِنکُمْ وَالصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکُمْ وَإِمَائِکُمْ إِن یَکُونُوا فُقَرَاءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ»﴿۳۲﴾
یعنی: مردان و زنان مجرد از میان خود و خدمتکاران زن و مرد صالح خود را همسر دهید چنانچه فقیر باشند خداوند از فضل خویش آنان را بی نیاز کند و خداوند گشایش دهندهی علیم است.
«وَلْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لَا یَجِدُونَ نِکَاحًا حَتَّى یُغْنِیَهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَالَّذِینَ یَبْتَغُونَ الْکِتَابَ مِمَّا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ فَکَاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِیهِمْ خَیْرًا وَآتُوهُم مِّن مَّالِ اللَّهِ الَّذِی آتَاکُمْ وَلَا تُکْرِهُوا فَتَیَاتِکُمْ عَلَى الْبِغَاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّنًا لِّتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَمَن یُکْرِههُّنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِن بَعْدِ إِکْرَاهِهِنَّ غَفُورٌ رَّحِیمٌ»﴿۳۳﴾
یعنی: کسانی که امکان ازدواج برایشان فراهم نیست، باید پاکدامنی کنند تا خداوند آنان را از فضل خود بی نیاز گرداند وکسانی را که خواستگار زنان تحت پیمان شما هستند، چنانچه خیری در آنان دیدید با آنها (برای ازدواج)قرار ببندید وچیزی از مال خدا را (مثل زکات فی سبیل الله و یا از اموال خودتان) که در اختیار دارید به آنان بدهید و به هدف منافع زود گذر زندگی دنیوی دخترانی را که در پیمانتان هستند و خواهان شوهر هستند (با عدم موافقت به ازدواجشان) وادار به گناه نکنید و هر کس آنان را مجبور کرده است (و پشیمان شده است) خداوند آمرزندهی مهربان است (از گذشتهی آنان در میگذرد)
نکته:
۱. در کوردواری هم قبلاً، رایج بود زنان و مردانی را که توانایی و موقعیتی اجتماعی نداشتند، طبق قراردادی فیمابین برای خدمتکاری به خانههای خود میآوردند و در مقابل خدماتشان، از مسکن و پوشاک و خوراک و حمایت خانوادهها برخوردار میشدند. این شیوه کار خدماتی در خیلی جاهای دنیا مرسوم بوده و شاید اکنون هم تاحدی در بعضی از جوامع سنتی مرسوم باشد. قرآن در تعبیری دختران تحت پیمان را به فتیات (فتیاتکم) دختران جوانتان که نوعی تعلق عاطفی فرزندی هم از آن برمی آید، به کار میبرد. قرآن، سرپرست خانوادههارا تشویق به فراهم کردن زمینهی ازدواج این دختران و زنان میکند.
۲. این روزها از سوی برخی دوستان خیلی روی تاریخمندی آیات سخن به میان میآید. به نظر من، خود این ادّعا گرچه میتواند در بعضی موضوعات راهگشا باشد اما تعمیم بی قید آن مناسب نیست. به عنوان مثال تعبیر دوستان از ملک الیمین در قرآن به کنیز و بردهی جنگی از یکسو، و قبیح بودن آن رفتارهای تاریخی و نسبت دادن آن به قرآن و پیامبر رحمت از سویی دیگر و توجیه درست بودن آن در عصر پیامبر و خاتمه یافتگی آن برای این عصر از دیگر سو، و یا دربارهی «وَاضْرِبُوهُنَّ» و امثال آن با همین رویه برخورد کردن، هیچ همخوانی با قرآن و اخلاق نبوی ندارد. به نظر من، برده دانستن ملک الیمین، سالبه به انتفاء موضوع است، به شرطی که ما بخواهیم ذهن خود را از غبار آن پیش فرضها پاک کنیم، درک آیات قرآن سخت نیست.
۳. فرو کردن سوزن به پای پیشینیان همان دردی را سبب میشود که برای ما هم دردناک است. این که میگویند کنیز داشتن -با آن توصیفات نا مأنوس با قرآن – برای زمان پیامبر قابل قبول است، باید پرسید چرا؟ مگر این کار در هر دورهای دردناک و قبیح نیست؟ با مطالعهی قرآن، تصویری از اسلام و پیامبرش در ذهنم نقش بسته است که اگر خلافش برایم ثابت شده بود حتّی یک دقیقه آن را برنمیتابیدم و به جای توجیه و گول زدن خود صادقانه از آن برائت میجستم.
محصن به معنای تعهد و زنان مومن متعهد است نه شوهردار و ملکت ایمانکم به معنای مسلط بودن ایمان و ایمان داشتن است و متاسفانه شیعه و سنی با توجه به انحراف در صیغه و زنان متعدد که پروردگار منع نموده این خدعه کثیف را برای توجیح زشت کرداریشان بکار برده اند و با توجه به اینکه به هیچ عنوان ملک(تسلط)ایمان (ایمان) دست معنا نمی دهد این زشت کرداری را با توجیه اصطلاح قرآنی بکار می برند اگر در آیه ۲۴ سوره نسا بنگرید براحتی متوجه صحت گفته من و دروغ بستن مترجمان به پروردگار خواهید شد و شما وظیفه دارید اطلاع رسانی کنید ولو مخالفانتان بی شمار باشند.