اسماء الله، درس بیست و یکم، رحمان / رحیم
اسماء الله، درس بیست و یکم، رحمان / رحیم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ. با اسم اعظم الله شروع میکنیم، رحمانِ رحیم. اسم اعظم، اسمیه که عظیم و گسترده باشه. در همه جزئیات عالم، نقش داشته باشه. هیچ اسمی مثل رحمان، حیاتی و گسترده در عالم نیست.
مَّا تَرَىٰ فِی خَلْقِ الرَّحْمَٰنِ مِن تَفَاوُتٍ. خُلق و خو، خَلق و خِلقت خدا، جوریه که رَحم و رحمتش، شامل همه میشه. تفاوتی نداره خودی باشه یا نه، با خدا باشه یا نه (۶۷:۳). این میشه رحمان بودن.
مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ، محمد رسول خدا، وَالَّذِینَ مَعَهُ، و اونایی که باهاشن. کیا باهاشن؟ اول خود خدا، که محمد رسولشه، بعد مومنین، که پیرو رسالتشن. اینا: رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ، بین خودشون، رَحم و رحمت خاصی دارن، که متفاوته از عالم بیرون (۴۸:۲۹). اینم میشه رحیم بودن.
پس تفاوت رحمت، در میزان فاصلۀ ماست تا منبع. وگرنه رحمانیت رحمان، مثل خورشید، پیوسته در تابشه، لَّا شَرْقِیَّهٍ وَلَا غَرْبِیَّهٍ، نه شرقیه نه غربی، خارج از ظرف مکانه (۲۴:۳۵). الرَّحْمَٰنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَىٰ، چون رحمان، سواره بر عرش مدیریت جهانه (۲۰:۵).
قُلْ هُوَ الرَّحْمَٰنُ آمَنَّا بِهِ، بگو اون رحمانه، که بهش ایمان آوردیم. امنیتمون، به امید رحمتشه. وَعَلَیْهِ تَوَکَّلْنَا، واسه همینه بهش توکل کردیم، پشتمون به اون گرمه (۶۷:۲۹).
ارحام هم از همین ریشست. همه ما، حداقل تا وقتی بدنیا بیایم، در رَحِم مادرمون بودیم، تحت حمایت و رحمت خانواده بزرگ شدیم. بعد ما خودمون تشکیل خانواده میدیم، خانوادمون پشتش به ما گرم میشه. نهایتا هم: لَن تَنفَعَکُمْ أَرْحَامُکُمْ، نه نفعی بهمون میرسونه ارحاممون، وَلَا أَوْلَادُکُمْ، و نه اولادمون. یَوْمَ الْقِیَامَهِ یَفْصِلُ بَیْنَکُمْ، در قیامت فاصله میافته بینمون، فیصله پیدا میکنه روابطمون (۶۰:۳).
هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ، چون اول و آخر حیات ما، دست خودشه (۵۷:۳). اولش، درِ رحمتش، از رَحِم مادرمون، به این عالم باز میشه، که به دنیا میایم. آخرش، درِ رحمتش، از رَحِم عالم بعدی باز میشه، که به رحمت خدا میریم. فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ، پس اما اونایی که اهل ایمان و عمل صالح باشن، فَیُدْخِلُهُمْ رَبُّهُمْ فِی رَحْمَتِهِ، پس ربّشون داخلشون میکنه به رحمتش (۴۵:۳۰).
پس چی شد؟ اولش دست خودمون نبود، دست خالی اومدیم: اللَّهُ أَخْرَجَکُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ، خدا خارجتون کرد از شکم مادرتون، لَا تَعْلَمُونَ شَیْئًا، هیچی نمی دونستین (۱۶:۷۸). آخرشم اگه تا پیری برسیم، لَا یَعْلَمَ بَعْدَ عِلْمٍ شَیْئًا، بعد این همه علم و تجربه، باز هیچی نمیدونیم (۱۶:۷۰).
خب حالا که اولش دست خالی اومدیم و آخرش هم دست خالی میریم، این وسط چی داریم جمع میکنیم؟ وَرَحْمَتُ رَبِّکَ خَیْرٌ مِّمَّا یَجْمَعُونَ، رحمت ربّت، بهتر از چیزاییه که داری جمع میکنی (۴۳:۳۲). دست رحمت خدا، یه اسباب بازیایی به من داده که شما ندارین، یه اسباب بازیایی به شما داده که من ندارم. مهم داشته هامون نیست، که اولش مال ما نبوده، آخرشم نخواهد بود. مهم کاشته هامونه، که بذرش مال ما نبوده، ولی حاصلش مال ما میشه.
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا، پس ای مومنین! أَنفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاکُم، از هر رزقی که ما خودمون بهتون دادیم انفاق کنین. من چی دارم که میتونم تجلی رحمان بشم واسه اطرافیام؟ چه بهم داده رحمان؟ پوله، علمه، زمانه، توانه؟ مِّن قَبْلِ أَن یَأْتِیَ یَوْمٌ لَّا بَیْعٌ فِیهِ، تا قبل از اینکه یه روزی برسه، که دیگه دیره. آدم یا مُرده، یا خیلی پیره.
ای دوست شِکَر بهتر، یا آنکه شِکَر سازد؟
خوبی قمر بهتر، یا آنکه قمر سازد؟
(مولانا – غزل ۶۲۸)
مطالب مرتبط: اسماء الحسنی