معنی “اشهد ان محمد رسول الله ” چیست؟
معنی "اشهد ان محمد رسول الله " چیست؟
نویسنده: دکتر یوسف قرضاوی / مترجم: بهنام سلیمی
جمله ی دوم شهادتین (محمد رسول الله) است با اعتقاد به این دو جمله انسان بر دروازه ی اسلام پا مینهد. یقیناً اقرار به وحدانیت خداوند تعالی و یگانگی او در الوهیت و ربوبیت همراه با اعتقاد به محمد رسول الله است که انسان را بی نیاز می سازد. بر اقتضای حکمت الهی، خداوند انسان ها را رها نکرده و آنان را بیهوده به حال خود وانمیگذارد و در دوران مختلف مبلغینی را به سوی انسان ها فرستاده تا مردم را به سوی او هدایت نموده و راهنمایی کنند و آنان را به سوی رضایت و خشنودی خداوند ارشاد نموده و از غضب و ناخشنودی او برحذرشان دارند: « ما پیغمبران را فرستادیم تا ( مؤمنان را به ثواب ) مژدهرسان ، و ( کافران را به عقاب ) بیمدهنده باشند ، و بعد از آمدن پیغمبران حجّت و دلیلی بر خدا برای مردمان باقی نماند ( و نگویند که اگر پیغمبری به سوی ما میفرستادی ، ایمان میآوردیم و راه طاعت و عبادت در پیش میگرفتیم ) . و خدا چیره حکیم است ( و کارهایش از روی قدرت و حکمت انجام میپذیرد ) . »[۱]
از وظایف مهم پیامبران قرار دادن اصول قانون گذاری، ارزش ها و میزانهایی است که زندگی فرد و جامعه را منظم کرده و آدمی را به سوی مستقیم ترین راه های (خوشبختی) هدایت می کند و به مردم در رفع اختلاف ها و دشمنی ها کمک کنند. آنچه پیامبران آوردند قواعد و میزان های حقی است که باطل در آن راه ندارد عدالتی است که در آن ستم نیست و خیری است که شر را برطرف می کند و فضایلی است که در برابر رذیلت ها، فساد و انحراف می ایستد… خداوند تعالی فرمود: « ما پیغمبران خود را همراه با دلائل متقن و معجزات روشن ( به میان مردم ) روانه کردهایم ، و با آنان کتابهای ( آسمانی و قوانین ) و موازین ( شناسائی حق و عدالت ) نازل نمودهایم تا مردمان ( برابر آن در میان خود ) دادگرانه رفتار کنند.»[۲]
و این همان (کتاب) همان است که خدا بر رسولش نازل کرد و وحی الهی دست نخورده است و (میزان) آن معیارهای ارزشی ربانی است که پیامبران آن ها را از عالم بالا آورده اند و همان فضایل انسانی است که در روشنایی کتاب سیر می کند و اگر آن رسولان نبودند مردم راه را در تصور حقیقت الوهیت و رفتن به سوی خشنودی خدا و انجام واجبات او گم می کردند… و مسلک های گوناگون را بنیان نهاده و راه های پراکنده ای را (میپیمودند) که خداوند دلیل و حجتی (بر صحت آن ها) نازل نکرده است راه هایی که نه تنها اتحاد نمی آورد بلکه متفرق هم میکند و نه تنها بنیان نمی نهد و هدایت نمی کند بلکه منهدم و گمراه می کند.
خاتم این سفیران الهی محمد (ص) است. او مبلّغ اوامر و فرمان ها و شریعت خداوند است و واسطه ی شناخت ما از آنچه خداوند میطلبد و برایمان میپسندد، فرمانمان می دهد و به ما می فهماند تا به واسطه او پروردگارمان را بشناسیم و از مبدأ و معاد مطلع گردیم و راهمان را بیابیم و آنچه را خداوند حلال و حرام، فرض و واجب کرده است بشناسیم و اگر نبود محمد (ص) در تاریکی ها و نادانی ها می ماندیم و هدف ها و نهایت امور را نمی شناختیم و راه هدایت را نمی یافتیم. « از سوی خدا نوری ( که پیغمبر است و بینشها را روشنی میبخشد ) و کتاب روشنگری ( که قرآن است و هدایتبخش مردمان است ) به پیش شما آمده است . خداوند با آن ( کتاب ) کسانی را به راههای امن و امان ( از ترس و هراس دنیا و آخرت ) هدایت میکند که جویای خوشنودی او باشند ، و با مشیّت و فرمان خود ، آنان را از تاریکیهای ( کفر و جهل ) بیرون میآورد و به سوی نور ( ایمان و علم ) میبرد ، و ایشان را به راه راست رهنمود میشود . »[۳]
به واسطه پیامبر عظیم الشأن دانستیم که آن سوی این دنیا، دنیایی دیگر است که آنجا هر نفسی تمام و کمال پاداش می گیرد و با توجه به آنچه عمل کرده به او عوض داده می شود، آنانکه بدی نموده اند در برابر عملکردشان کیفر می بینند و نیکوکاران پاداش می گیرند.
به واسطه او (پیامبر) دانستیم که آن سوی عملکردهایشان حساب، میزان، پاداش، کیفر، بهشت و دوزخی هست. « پس هرکس به اندازه ذرّه غباری کار نیکو کرده باشد ، آن را خواهد دید ( و پاداشش را خواهد گرفت ) . و هرکس به اندازه ذرّه غباری کار بد کرده باشد ، آن را خواهد دید ( و سزایش را خواهد چشید ) . »[۴]
به واسطه او (پیامبر) اصول حقیقت و قواعد عدالت و معانی خوبی ها را در آیینه ی شریعتی یافتیم که نه گمراه می کند و نه فراموش می شود. قانونگذار این قوانین کسی است که آشکار و پنهان را می داند کسی که کارهای نهانی بر او مخفی و پوشیده نیست، کسی که بر تشخیص بدکار از نیکوکار آگاه است.
« مگر کسی که ( مردمان را ) میآفریند ( حال و وضع ایشان را ) نمیداند ، و حال این که او دقیق و باریک بین بس آگاهی است ؟ ! »[۵]
از اینجاست که جمله «محمد رسول الله» کامل کننده ی جمله ی «لا اله الا الله» است. «لا اله الا الله» یعنی تنها الله را بندگی می کنیم و جمله ی «محمد رسول الله» یعنی خداوند تنها بدان گونه که گفته و بر زبان پیامبرش وحی نموده بندگی شود.
پیروی از رسول خدا (ص) برگرفته از پیروی خداوند است
طبیعی است که پیروی از رسول خدا (ص) بخشی از پیروی از خداوند بوده و تبعیت از رسول خدا (ص) از نشانه های دوستی انسان با خداوند است همچنان که در قرآن آمده: « هر که از پیغمبر اطاعت کند ، در حقیقت از خدا اطاعت کرده است.»[۶] و « بگو : اگر خدا را دوست میدارید ، از من پیروی کنید تا خدا شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشاید ، و خداوند آمرزنده مهربان است . »[۷]
خشنودی از قضاوت و قوانین رسول خدا نیز بخشی جدا نشدنی از ایمان به خداوند تعالی است و کسی که فرمان و حکم رسول خدا (ص) را نپذیرد از جمله مؤمنان نیست؛ زیرا فرمان و حکم رسول خدا (ص) یا برگرفته از قرآن است یا الهام الهی برای تبیین قرآن. همانا خداوند رسول (ص) را برای تبیین قرآن فرستاده و در قرآن کریم به این دیدگاه روشن اشاره شده است و کسی که حکمیت را نزد غیر رسول خدا (ص) ببرد یا حکمیت ایشان را نپذیرد و حتی در آن تردید نماید هرگز از زمره ی مؤمنان نخواهد بود. در کلام ارزشمند الهی آمده است: « هیچ مرد و زن مؤمنی ، در کاری که خدا و پیغمبرش داوری کرده باشند ( و آن را مقرّر نموده باشند ) اختیاری از خود در آن ندارند ( و اراده ایشان باید تابع اراده خدا و رسول باشد ) . هر کس هم از دستور خدا و پیغمبرش سرپیچی کند ، گرفتار گمراهی کاملاً آشکاری میگردد . »[۸]
تردید منافقان در پذیرش حکم خدا و رسول او
خداوند به عیب گروهی از منافقین که قلبشان مریض است چنین تصریح می نماید: « و (منافقین) میگویند : به خدا و پیغمبر ایمان داریم و ( از اوامرشان ) اطاعت میکنیم ، امّا پس از این ادّعاء ، گروهی از ایشان ( از شرکت در اعمال خیر همچون جهاد ، و از حکم قضاوت شرعی ) رویگردان میشوند ، و آنان در حقیقت مؤمن نیستند . هنگامی که ایشان به سوی خدا و پیغمبرش فرا خوانده میشوند تا ( پیغمبر ، برابر چیزی که خدا نازل فرموده است ) در میانشان داوری کند ، بعضی از آنان ( نفاقشان ظاهر میشود و از قضاوت او ) رویگردان میگردند . ( زیرا که میدانند حق به جانب ایشان نیست و پیغمبر هم دادگرانه عمل میفرماید ، و حق را به صاحب حق میدهد ) . ولی اگر حق داشته باشند ( چون میدانند داوری به نفعآنان خواهد بود ) با نهایت تسلیم به سوی او میآیند . آیا در دلهایشان بیماری ( کفر ) است ؟ یا ( در حقّانیّت قرآن ) شکّ و تردید دارند ؟ یا میترسند خدا و پیغمبرش بر آنان ستم کنند ؟ ( بلی ! ایشان دچار بیماری کفر و گرفتار شکّ بوده و از داوری پیغمبر که برابر احکام الهی است هراسناک میباشند . خوب میدانند که خدا و رسول ستمگر نبوده و حق کسی را حیف و میل نمیکنند ) بلکه خودشان ستمگرند . مؤمنان هنگامی که به سوی خدا و پیغمبرش فرا خوانده شوند تا میان آنان داوری کند ، سخنشان تنها این است که میگویند : شنیدیم و اطاعت کردیم ! و رستگاران واقعی ایشانند . »[۹]
همچنین خداوند در شأن کسانی که در پذیرش حکم او تردید می کنند و به حکمیت غیر خدا رضایت می دهند (که گفته می شود عده ای یهودند) می فرماید: « ( ای پیغمبر ! ) آیا تعجّب نمیکنی از کسانی که میگویند که آنان بدانچه بر تو نازل شده و بدانچه پیش از تو نازل شده ایمان دارند ( ولی با وجود تصدیق کتابهای آسمانی ، به هنگام اختلاف ) میخواهند داوری را به پیش طاغوت ببرند ( و حکم او را به جای حکم خدا بپذیرند ؟ ! ) . و حال آن که بدیشان فرمان داده شده است که ( به خدا ایمان داشته و ) به طاغوت ایمان نداشته باشند . و اهریمن میخواهد که ایشان را بسی گمراه ( و از راه حق و حقیقت بدر ) کند . و زمانی که بدیشان گفته شود : به سوی چیزی بیائید که خداوند آن را ( بر محمّد ) نازل کرده است ، و به سوی پیغمبر روی آورید ( تا قرآن را برای شما بخواند و رهنمودتان دارد ) ، منافقان را خواهی دید که سخت به تو پشت میکنند. »[۱۰]
به دنبال ذکر این فضایل، قرآن در آیه ۶۵ سوره نساء با تأکید، سوگند یاد کرده: « امّا ، نه ! به پروردگارت سوگند که آنان مؤمن بشمار نمیآیند تا تو را در اختلافات و درگیریهای خود به داوری نطلبند و سپس ملالی در دل خود از داوری تو نداشته و کاملاً تسلیم ( قضاوت تو ) باشند . »[۱۱]
این عملکرد و موضع مؤمنان نسبت به رسول خدا (ص) حکم و شرع او می باشد. آنان در اطاعت و یا عدم اطاعت (از رسول خدا (ص) ) لحظه ای تردید به خود راه نمی دهند و بی اختیار مطیع اوامر رسول خدا (ص) هستند و به ایشان پشت نمی کنند، آن چنان که منافقان روی برگرداندند بلکه شعار مؤمنان دائماً این است «سمعنا و اطعنا» (شنیدیم و پیروی کردیم ) و این برخلاف عملکرد منافقان است که به حکمیت غیر خدا و رسولش (ص) رضایت داده اند – هر چه غیر خدا و رسول او باشد همانا طاغوت نامیده می شود – به همین دلیل خداوند می فرماید:
﴿یُرِیدُونَ أَن یَتَحَاکَمُواْ إِلَى الطَّاغُوتِ ﴾[۱۲]
«یخواهند داوری را به پیش طاغوت ببرند.»
پس حکم یا حکم خداست یا حکم طاغوت و شق سومی وجود ندارد.
آیات قرآن چهره ی منافقان و موضعشان را در برابر شریعت الهی و حکم رسول او چنین ترسیم می کند: « و زمانی که بدیشان گفته شود : به سوی چیزی بیائید که خداوند آن را ( بر محمّد ) نازل کرده است ، و به سوی پیغمبر روی آورید ( تا قرآن را برای شما بخواند و رهنمودتان دارد ) ، منافقان را خواهی دید که سخت به تو پشت میکنند ( و از تو میگریزند و دیگران را نیز از تو باز میدارند ) . »[۱۳]
قرآن به شدت ایمان کسانی را که حکمیت رسول خدا را در زمان حیاتش نپذیرفته و بعد از وفاتش سنت او را در زندگی خود حاکم قرار نداده اند زیر سؤال می برد. علاوه بر این رضایت و تسلیم در برابر این حکم نیز شرط ایمان می باشد. و این طبیعت ایمان و ثمره ی آن است:
﴿ ثُمَّ لاَ یَجِدُواْ فِی أَنفُسِهِمْ حَرَجاً مِّمَّا قَضَیْتَ وَیُسَلِّمُواْ تَسْلِیماً ﴾[۱۴]
«سپس ملالی در دل خود از داوری تو نداشته و کاملاً تسلیم ( قضاوت تو ) باشند .»
———————————————————————————-
منبع: ارتداد، مرتد و مجازات آن در شریعت / مؤلف: دکتر یوسف قرضاوی / مترجم: بهنام سلیمی / انتشارات: نشر احسان ۱۳۸۶
[۱]– نساء / ۱۶۵.
[۲]– حدید / ۲۵.
[۳]– مائده / ۱۵ و ۱۶.
[۴]– زلزله / ۷ و ۸.
[۵]– ملک / ۱۴.
[۶]– نساء / ۸۰.
[۷]– آل عمران / ۳۱.
[۸]– احزاب / ۳۶.
[۹]– نور / ۵۱ – 47.
[۱۰]– نساء / ۶۱ – 60.
[۱۱]– نساء / ۶۵.
[۱۲]– نساء / ۶۰.
[۱۳]– نساء / ۶۱.
[۱۴]– نساء / ۶۵.
تو زمینه ای که فعالیت میکنید جزو بهترین سایت ها هستید.