مقالات

ولایت ، ولی ، مولا و أولوالامر یعنی چه؟!

ولایت ، ولی ، مولا و أولوالامر یعنی چه؟!

نویسنده: استاد محمد ربیعی

ولایت دارای معانی عدیده است که به تفصیل بیان می گردد.

ولی و مولا نیز از ولایت مشتقند و دارای معانی متعددی هستند

أولو الامر به معنی دارندگان امر و کارفرمایان هیأت محاکمه می باشد.

ولایت: سرنوشت ساری مطلق، شرپرستی مطلق، مددکاری مطلق،  سرپرستی خاص، خون رسی،‌تصدی امور، دوستی، طرفداری، یاری و همکاری،‌ رهبری.

ولی: سرنوشت ساز مطلق، سرپرست مطلق و بلامنازع، مددکار مطلق، دوست صمیمی، اقا و سرور، بنده و غلام و میراث  بر وارث.

ولایت مطلقه از آن باری تعالی است چه او است ولی و مولی و سرپرست و مددکار و سرنوشت ساز مطلق و بلامنازع تدبیر همه امور به دست اوست و تصرف مطلق در عالم هستی از آن او می باشد  و بس : « قُلْ أَغَیْرَ اللَّهِ أَتَّخِذُ وَلِیًّا فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ یُطْعِمُ وَلَا یُطْعَمُ….» انعام/۱۴

«  بگو : آیا غیر خدا را معبود و یاور خود بگیرم‌ ؟ ! در صورتی که او آفریننده‌ی آسمانها و زمین است و او روزی می‌دهد ( و رازق همگان او است و همه بدو نیازمندند ) و به او روزی داده نمی‌شود ( و نیازمند کسی نیست) بگو : به من دستور داده شده است که نخستین کسی باشم که ( از این امّت ، خویشتن را خالصانه تسلیم فرمان خدا کند و ) مسلمان باشد ( و نیز خداوند به من دستور داده است که ) از زمره‌ی مشرکان مباش . »

پس جز خدای متعال کسی را سرنوشت ساز و سرپرست مطلق و مددکار بلامنازع دانستن شرک است.

« وَمَا لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَلَا نَصِیرٍ » بقره/۱۰۷

« و جز خدا سرپرست و یاوری برای شما نیست .»

« ‏ثُمَّ رُدُّوا إِلَى اللَّهِ مَوْلَاهُمُ الْحَقِّ أَلَا لَهُ الْحُکْمُ وَهُوَ أَسْرَعُ الْحَاسِبِینَ‏» انعام/۶۲

« ‏ سپس ( همه‌ی مردگان در روز قیامت زنده می‌گردند و ) به سوی خدا ، یعنی سَرور حقیقی ایشان برگردانده می‌شوند . هان !  ( بدانید که در چنین روزی ) فرمان و داوری از آن خدا است و بس ، و او سریعترینِ حسابگران است ( و در کوتاه‌ترین مدّت به حساب یکایک خلائق می‌رسد و پاداش و پادافره آنان را می‌دهد ) .  ‏»

در معنی دوستی:« ‏إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاهَ وَهُمْ رَاکِعُونَ‏ » مائده/۵۵

« ‏ تنها خدا و پیغمبر او و مؤمنانی یاور و دوست شمایند که خاشعانه و خاضعانه نماز را به جای می‌آورند و زکات مال به در می‌کنند. »

« لَا تَتَوَلَّوْا قَوْمًا غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ » ممتحنه/۶۰

«  گروهی را به دوستی نگیرید که خدا بر آنان خشمگین است .  ( چرا که با حق و حقیقت دشمنی می‌ورزند ، و با اسلام سر جنگ دارند ، و به فساد و گناه افتخار می‌کنند ) .»

در معنی سرپرست مشروط:« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ … » نساء /۵۹

«  ای کسانی که ایمان آورده‌اید ! از خدا ( با پیروی از قرآن ) و از پیغمبر ( خدا محمّد مصطفی با تمسّک به سنّت او ) اطاعت کنید ، و از کارداران و فرماندهان مسلمان خود فرمانبرداری نمائید ( مادام که دادگر و حقّگرا بوده و مجری احکام شریعت اسلام باشند ) و اگر در چیزی اختلاف داشتید ( و در امری از امور کشمکش پیدا کردید ) آن را به خدا ( با عرضه‌ی به قرآن ) و پیغمبر او ( با رجوع به سنّت نبوی ) برگردانید ( تا در پرتو قرآن و سنّت ، حکم آن را بدانید . چرا که خدا قرآن را نازل ، و پیغمبر آن را بیان و روشن داشته است . باید چنین عمل کنید ) »

در اینجا سرپرست مشروط أولوا لامر است که به شرط مسلمان بودن و عمل نمودن به کتاب و سنت و انتخاب از جانب مسلمین اطاعتشان واجب است.

د رمورد سرپرست خاص:« … فَلْیُمْلِلْ وَلِیُّهُ بِالْعَدْلِ…» بقره/۲۸۲

« اگر شخص بدهکار سفیه یا ضعیف یا ناتوان بود و نمی توانست که سند را امضا کند پس ولی او سند را عادلانه امضا نمایید.»

« فَانْکِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ… » نساء/۲۵

« نکاح کنید زنان و دختران را به اذن اهل ایشان: ولی نکاح که عبارت از پدر و جّد و عصبه است.»

« لا نکاح الاّ بولی مرشد و شاهدی عدل»‌« هیچ نکاح یدرست نیست مگر با اجازه ولیّ آگاه و خبیر و حضور دو مرد عادل، گواهان عقد.» حدیث شریف

در مورد خون رس یا ولی دم:«  وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِیِّهِ سُلْطَانًا » اسرا/۳۳

« هر کس که مظلومانه کشته شود ، به صاحب خون او ( که نزدیکترین خویشاوند بدو است ، این ) قدرت را داده‌ایم ( که با مراجعه‌ی به قاضی ، قصاص خود را درخواست و قاتل را به مجازات برساند ).»

در مورد کار پردازی و تفویض امور: « ولّی عمر سلمان علی البصره»‌« عمر سلمان را بر شهر بصره گماشت و امور آنجا را به او تفویض و تولیت نمود»‌

در مورد طرفداری:«  وَالَّذِینَ آمَنُوا وَلَمْ یُهَاجِرُوا مَا لَکُمْ مِنْ وَلَایَتِهِمْ مِنْ شَیْءٍ حَتَّى یُهَاجِرُوا »‌انفال/۷۲

«  و امّا کسانی که ایمان آورده‌اند ولیکن مهاجرت ننموده‌اند ( و با وجود توانائی به جامعه‌ی نوین شما در مدینه نپیوسته‌اند ، هیچ گونه تعهّد و مسؤولیّت و ) ولایتی در برابر آنان ندارید تا آن گاه که مهاجرت می‌کنند.»

در مورد همکاری و همیاری:« ‏وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَیُقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاهَ وَیُطِیعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِکَ سَیَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ‏» توبه/۷۱

« ‏ مردان و زنان مؤمن ، برخی دوستان و یاوران برخی دیگرند . همدیگر را به کار نیک می‌خوانند و از کار بد باز می‌دارند ، و نماز را چنان که باید می‌گزارند ، و زکات را می‌پردازند ، و از خدا و پیغمبرش فرمانبرداری می‌کنند . ایشان کسانیند که خداوند به زودی ایشان را مشمول رحمت خود می‌گرداند .  ( این وعده‌ی خدا است و خداوند به گزاف وعده نمی‌دهد و از وفای بدان هم ناتوان نیست . چرا که ) خداوند توانا و حکیم است .  ‏ ‏»

در مورد دوست صمیمی:« فَإِخْوَانُکُمْ فِی الدِّینِ وَمَوَالِیکُمْ » احزاب/۵

« آنان برادران دینی و یاران شما هستند.»

در مورد ارث:« وَلِکُلٍّ جَعَلْنَا مَوَالِیَ مِمَّا تَرَکَ الْوَالِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ »‌نساء/۳۳

« برای هر یک ( از مردان و زنان ) وارثانی تعیین کردیم تا از میراث پدر و مادر و نزدیکان برخوردار شوند ( و بر ترکه‌ی ایشان استیلاء یابند )»

در مورد آقا و سرور:«  وَهُوَ کَلٌّ عَلَى مَوْلَاهُ أَیْنَمَا یُوَجِّهْهُ لَا یَأْتِ بِخَیْرٍ »‌ نحل/۷۶

« یکی از آنان گنگ مادرزاد است و بر انجام چیزی توانائی ندارد و سربار صاحب خود بوده و به هرجا او را بفرستد نفعی نخواهد داشت.» در این آیه مولی به معنی مالک و آقای عبد است.

در مورد غلام و بنده:« قنبر مولی علی» « قنبر غلام علی است.»

در مورد رهبری: « ‏إِنَّ وَلِیِّیَ اللَّهُ الَّذِی نَزَّلَ الْکِتَابَ وَهُوَ یَتَوَلَّى الصَّالِحِینَ‏ » اعراف/۱۹۶

« ‏ بیگمان سرپرست من خدائی است که این کتاب ( قرآن را بر من ) نازل کرده است ، و او است که بندگان شایسته را یاری و سرپرستی می‌کند . ‏»

اولوالامر: مسؤلان طراز اول جامعه در برابر خدا و بندگان او.

اولوالامر در اسلام عبارت است از شورای متشکل از خبرگان منتخب از مسلمین که در صدر آنها امام عادل واجد الشرایط قرار دارد و بر طبق موازین عالیه ی اسلامی بر مصالح و امور مسلمین نظارت دارند و به باز و بسته کردن امور جاریه می پردازند.

اولوالامر: شورای خبرگان منتخب مسلمین، أمنای خدای تعالی دربین مسلمین می باشد و حکم  خدای تعالی را قسط و عدل باشد اجرا می کنند و خود حاکم بر مقدّرات مردم نیستند زیرا خود ایشان هم ملزم به احکام الله هستند و باید از دیگران مطیع تر و فرمانبردارتر باشند.

هرگاه گفتار و رفتاری بر خلاف موازین عالیهی اسلامی از اولوالامر ظاهر گشت باید به آن ها هشدار داده شود که خود را اصلاح نمایند در صورت ادامه خلاف شرع واجب است که امت اسلام نسبت به ایشان تصمیم مقتضی بگیرند: « ‏وَلَا تَرْکَنُوا إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ وَمَا لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِیَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ‏» هود/۱۱۳

« ‏ و به کافران و مشرکان تکیه مکنید ( که اگر چنین کنید ) آتش دوزخ شما را فرو می‌گیرد ، و ( بدانید که ) جز خدا دوستان و سرپرستانی ندارید ( تا بتوانند شما را در پناه خود دارند و شرّ و بلا و زیان و ضرر را از شما به دور نمایند ) و پس از ( تکیه به کافران و مشرکان ، دیگر از سوی خدا ) یاری نمی‌گردید و ( بر دشمنان ) پیروز گردانده نمی‌شوید. »

________________________

منبع: آیینه ی اسلام/ مؤلف و ناشر: محمد ربیعی /تابستان ۱۳۶۵ تهران

‫۲ دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا