الله - خداوند

الله کیست؟ چگونه خدا را بشناسیم؟

الله کیست؟ چگونه خداوند را بشناسیم؟
نویسنده :مجدی الهلالی/مترجم:مجتبی دوروزی

 وظیفه ی مادر برابر تو ( وظیفه ی بندگی)

شناخت آفریننده از زمره ی مهم ترین  جنبه های هدایت است، بلکه می توان گفت:کلیدی است که در را به روی دیگر جنبه های شناخت می گشاید. حتیاگر ما مسلمان باشیم و بدانیم که فرمانروا و فریادرسی حقیقی که پروردگار جهانیان است، کیست باز هم این شناخت عمومی نیازمند بسیاری  تفاصیل دیگر است تا مدلول این سخن دردل ما جای گرفته وتثبیت شود سپس انعکاس این فهم به شکل رابطه ای عمیق میام ما و پروردگارمان ظهور می کند.

به عنوان مثال هر گاه یکی از ما نسبت به شخصی شناختی کلی و عمومی داشته باشد به چشم یک فرد عادی به او می نگرد هم چون دیگر مردم و چیزی او را جلب توجه نمی کنذ، اما هنگامی که به آن شخص نزدیک تر شده و آگاهیش نسبت به او، توانایی هایش و یا پستی را که دارا می باشد ، افزایش یابد. این شناخت سبب افزایش  احترام و هیبت وارزش شخص شده و همین، نحوه ی رفتار با او را دگرگون می کند و بی شک شیوه ی برخورد حالا با گذشته بسیار متفاوت می شود.

شناخت ، راه (افزایش) ترس همراه با تعظیم

به هر میزان که شناخت نسبت به خداوند عزوجل حاصل شود به همان میزان ترس همره با تعظیماز ا حاصل می گردد. و به همان نسبت نیز مراقبت آدمی از رفتار و کردارش، و شتاب برای انجام کارهای نیک، و دوری از کارهای زشت و پلید حاصل می شود. آن چنان که در  دعا آمده: پروردگارا به قدری از ترس از خود را به ما اعطا کن که ما را از ارتکاب گناهان باز دارد.

«إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلاَفِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ لآیَاتٍ لِّأُوْلِی الألْبَابِ**الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللّهَ قِیَاماً وَقُعُوداً وَعَلَىَ جُنُوبِهِمْ وَیَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذا بَاطِلاً سُبْحَانَکَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ» (آل عمران/۱۹۰-۱۹۱)

ترجمه :مسلّماً در آفرینش ( عجیب و غریب و منظّم و مرتّب ) آسمانها و زمین ، و آمد و رفت ( پیاپی ، و تاریکی و روشنی ، و کوتاهی و درازی ) شب و روز ، نشانه ها و دلائلی ( آشکار برای شناخت آفریدگار و کمال و دانش و قدرت او ) برای خردمندان است .* کسانی که خدا را ایستاده و نشسته و بر پهلوهایشان افتاده ( و در همه اوضاع و احوال خود ) یاد می کنند و درباره آفرینش ( شگفت انگیز و دلهره انگیز و اسرارآمیز ) آسمانها و زمین می اندیشند ( و نقشه دلربا و ساختار حیرتزای آن ، شور و غوغائی در آنان برمی انگیزد ، و به زبان حال و قال می گویند : ) پروردگارا ! این ( دستگاه شگفت کائنات ) را بیهوده و عبث نیافریده ای ؛ تو منزّه و پاکی ( از دست یازیدن به کار باطل ! ) ، پس ما را ( با توفیق بر انجام کارهای شایسته و بایسته ) از عذاب آتش ( دوزخ ) محفوظ دار .

 آیات فوق این مطلب را توضیح میدهند که تفکر در آفرینش آسمانها و زمین این نیکوکاران را به این شناخت هدایت نموده که « رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذا بَاطِلاً» و این شناخت آنان را به سوی این ترس سوق داده که :« فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ».

 هنگامی که  در قرآن سخن موسی ( علیه السلام) هنگام خطاب به فرعون را می شنویم ، این معنی را کتوجه می شویم؛ آن جه که می فرماید :« وَأَهْدِیَکَ إِلَى رَبِّکَ فَتَخْشَى» نارعات/۱۹

ترجمه :و تو را به سوی پروردگارت رهبری کنم ( و او را به تو بشناسانم ) تا تو ( از او ) اندیشناک و بیمناک گردی ( و خلاف نکنی ؟ )

و  فرعون خدوند را نمی شناسد لذا از او نمی ترسد و حسابی برایش باز نمی کند ، موسی ( علیه السلام) می خواهد که خدا را به فرعون بشناساند تا فرعون از او ترسیده و دست ازاعمالش بردارد. نوح( علیه السلام)  نیز با قومش چنین کرد:

«مَّا لَکُمْ لَا تَرْجُونَ لِلَّهِ وَقَاراً**وَقَدْ خَلَقَکُمْ أَطْوَاراً**أَلَمْ تَرَوْا کَیْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقاً**وَجَعَلَ الْقَمَرَ فِیهِنَّ نُوراً وَجَعَلَ الشَّمْسَ سِرَاجاً» ( نوح:۱۳-۱۶)

ترجمه :شما را چه می شود که برای خدا عظمت و شکوهی قائل نیستید؟**در حالی که خدا شما را در مراحل مختلف خلقت به گونه های گوناگونی آفریده است ( و در هر گام شما را رهبری و هدایت کرده ، و به شما لطف و عنایت نموده است )** مگر نمی بینید که خداوند چگونه هفت آسمان را یکی بالای دیگر آفریده است ؟**و ماه را در میان آنها تابان ، و خورشید را چراغ ( درخشان ) کرده است ؟

هنگامی که موسی ( علیه السلام)از پروردگارش پرسید: پروردگارا کدام یک از بندگانت نسبت به تو خشیت بیش تری دارند؟ پروردگارا فرمود: آن که نسبت به من آگاهی و شناخت بیش تری دارد.( أخرجه ابن المبارک فی الزهد؛ص۷۵)

 چگونه خدا را بشناسیم؟

خداوند به ما خبر داده که : « لاَّ تُدْرِکُهُ الأَبْصَارُ»(انعام/۱۰۳)

چشمها ( کُنْهِ ذات ) او را درنمی یابند.

و این که :« لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ»( شوری/۱۱)

هیچ چیزی همانند خدا نیست.

و این که : « وَلَا یُحِیطُونَ بِهِ عِلْماً» ( طه /۱۱۰)

ولی آنان از ( کار و بار و حکمت ) آفریدگار آگاهی ندارند .

…آری جز خدا،کسی خدا را نمی شناسد، هم چنان که رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید: « نمی توانم تو را آن گونه که شایسته ی توست ، تعریف و تمجید نمایم، تو همان گونه ای که خود را تعریف و تمجید نموده ای.»

با این وصف خداوند سبحان بخشی از معلوماتی را که عقل ماتحمل دریافت آن را دارد به ما عرضه داشته ، به دو شیوه : ۱٫ مطالبی را که در رابطه با اسما و صفاتش برایمان بیان داشته . ۲٫ از خلال آثار و نشانه هایی که در آفریده ایش به وجود آورده است و به هر میزان که در در این آثار و نشانه تحقیق صورت گرفته و به اسما و صفات پیوند داده شود، آگاهی و شناخت حاصل می گردد . قاعده ای است که می گوید:« از روی نشانه هایشان شناخته می شوند» هنگامی که مردم، از شخصی به « نیکوکار» نام می برند، این  توصیف زمانی در دل تو تأثیر گذارست که نشانه های نیکوکاری آن فرد را می بینی … و هنگامی که آثار و نشانه های نیکوکاریش را با چشمان خود مشاهده کردی در حقیقت نسبت به صفتی که به ان شخص داده اند افزایش می یابد …« وَلِلّهِ الْمَثَلُ الأَعْلَىَ»(نحل/۶۰)

و خدا دارای صفات عالیّه است.

ما نمی توانیم خداوند را دراین دنیا ببینیم، اما خداوند همه ی هستی این هستی را آ،ریده و ان را گوتهی بر خود قرار داه ، هم چنان که می فرماید:

« أَوَلَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ»( فصلت/۵۳)

آیا ( برای برگشت کافران از کفر و مشرکان از شرک ) تنها این بسنده نیست که پروردگارت بر هر چیزی حاضر و گواه است ؟ ( چه حضور و شهادتی از این برتر و بالاتر که با خطّ تکوین ، دلائل قدرت و حکمت خود را بر روی همه ذرّات کائنات و وجود موجودات نگاشته است ؟ ) .

خداوند  به ما خبر داده که دارای نام ها و صفاتی نیکوست که آثار آن ها را در هستی و آ،ریده هایش به ودیعه نهاده است، بنابراین راه سهل و آسان جهت شناخت  خداوند عزوجل عبارت است از این که : نشانه های اسما و صفاتش را بشناسیم:

« وَفِی الْأَرْضِ آیَاتٌ لِّلْمُوقِنِینَ** وَفِی أَنفُسِکُمْ أَفَلَا تُبْصِرُونَ» ( ذاریات/۲۰-۲۱)

ترجمه :

در زمین دلائل و نشانه های فراوانی است برای کسانی که می خواهند به یقین برسند ( و از روی دلیل خدای را بشناسند و آثار قدرت او را ببینند ) .* و در خودِ وجود شما ( انسانها ، نشانه های روشن و دلائل متقن برای شناخت خدا و پی بردن به قدرت او ) است . مگر نمی بینید ؟

به هراندازه تحقیق و جستجو در خصوص این صفات صورت گیرد میزان آگاهی نسبت به خداوند افزایش می یابد و همین آگاهی بر قلب تأثیر نهاده و عبودیت و بندگی رو به فزونی می نهد.

نقش قرآن در شناخت خداوند

از مهم ترین ویژگی های قرآن آن است که خداوند را می شناساند و بیش ترین دایره ی کلام آن، معرفی خد و بیان اسماء و صفات و افعال اوست.

روشی را که قرآن در پیش گرفته تا بدین وسیله خداوند را از راه اسماء و صفاتش به مردم بشناساند در این موارد خلاصه می شود: ۱ . آشنا شدن با آن صفت.

۲٫ توصیف آن صفت.

۳٫ ارائه ی آثار آن صفت.

۴٫ نوع بندگی  ای که شایسته ی آن صفت است و چگ.نگی انجام آن بندگی، به همراه بیان صورت های انحراف از آن.

نمونه های اجرایی:

۱٫       قرآن   برای ما بیان داشته است که خداوند یگانه و یکتاست ( صفت یگانگی خدا.)

قرآن این صفت را به چند شیوه توصیف نموده است از جمله: خداوند سبحان شریکی ندارد ، هیچ فرمانروا و فریادرسی جز او نیست ، نزاده است و زاده نشده   است وکسی همتا و همگون او نمی باشد …

از جمله آثار این صفت:

این سخن خداوند :« لَوْ کَانَ فِیهِمَا آلِهَهٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا» ( انبیاء/۲۲)

ترجمه :اگر در آسمانها و زمین ، غیر از یزدان ، معبودها و خدایانی می بودند و ( امور جهان را می چرخاندند ) قطعاً آسمانها و زمین تباه می گردید.

« مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِن وَلَدٍ وَمَا کَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَهٍ إِذاً لَّذَهَبَ کُلُّ إِلَهٍ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلَا بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ»( مومنون/۹۱)

ترجمه :

خداوند نه فرزندی برای خود برگرفته است و نه خدائی با او ( انباز ) بوده است ، چرا که اگر خدائی با او می بود ، هر خدائی به آفریدگان خود می پرداخت ( و در نتیجه هر بخشی از جهان با نظام خاصّی اداره می گردید ، و این با وحدت نظامی که بر سراسر هستی حاکم است ، سازگار نمی بود ) و هر یک از خدایان ( برای توسعه قلمرو حکومت خود ) بر دیگری برتری و چیرگی می جست ( و نظام عالم از هم گسیخته می شد و جهان هستی به تباهی می کشید ) .

« هَذَا خَلْقُ اللَّهِ فَأَرُونِی مَاذَا خَلَقَ الَّذِینَ مِن دُونِهِ»( لقمان/۱۱)

ترجمه :اینها ( که می نگرید و می بینید ) آفریده های خدایند ، شما به من نشان دهید آنانی که جز خدایند چه چیز را آفریده اند ؟ ( تا شایسته پرستش و شراکت در الوهیّت را داشته باشند )

قرآن ما را  به بندگی در خور و مناسب این صفت  راهنمایی فرموده که عبارتست از: یکتا و یگانه دانستن خداوند و عبادت خالصانه برای او.

خداوند می فرماید:« وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِیَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ حُنَفَاء»( بینه/۵)

ترجمه :در حالی که جز این بدیشان دستور داده نشده است که مخلصانه و حقگرایانه خدای را بپرستند و تنها شریعت او را آئین ( خود ) بدانند.

و ما را از شریک قرار دادن برای خدا برحذر داشته است

:« إِنَّ اللّهَ لاَ یَغْفِرُ أَن یُشْرَکَ بِهِ» (نساء/۱۱۶)

بیگمان خداوند شرک ورزیدن به خود را ( از کسی ) نمی آمرزد.

مظاهر شریک قرار دادن برای خدا وعاقبت مشرکین در دنیا و آخرت را برایمان توضیح داده است و می فرماید:

« وَیَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللّهِ مَا لاَ یَضُرُّهُمْ وَلاَ یَنفَعُهُمْ وَیَقُولُونَ هَؤُلاء شُفَعَاؤُنَا عِندَ اللّهِ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللّهَ بِمَا لاَ یَعْلَمُ فِی السَّمَاوَاتِ وَلاَ فِی الأَرْضِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا یُشْرِکُونَ»( یونس/۱۸)

ترجمه :اینان غیر از خدا ، چیزهائی را می پرستند که نه بدیشان زیان می رسانند و نه سودی عائدشان می سازند ، و می گویند : اینها میانجیهای ما در نزد خدایند ( و در آخرت رستگارمان می نمایند ! ) بگو : آیا خدا را از وجود چیزهائی ( به نام بتان و انبازهای یزدان ) باخبر می سازید که خداوند در آسمانها و زمین سراغی از آنها ندارد ؟ ( مگر شما بتها را نماینده خدا نمی دانید ؟ آیا ممکن است خدا اگر نماینده ای می داشت از بودن آن بی خبر می گشت ، ولی شما باخبر از آن می شدید ؟ ! ) . خداوند منزّه ( از هرگونه انبازی ) و فراتر از آن چیزهائی است که مشرکان انبازشان می دانند .

۲٫       خداوند عزوجل بیان داشته که : با سخاوت و بخشنده  – روزی دهنده – احسان و نیکی کنند_ نیکوکار و عطا کننده نعمت هاست.

–          توصیف این صفت ها :« وَمَا بِکُم مِّن نِّعْمَهٍ فَمِنَ اللّهِ» ( نحل/۵۳)

آنچه از نعمتها دارید همه از سوی خدا است ( و باید تنها منعم را سپاس گفت و پرستید ).

نشانه های این صفت و آثار آن در هستی و وجود آدمی :

مثال هایی:

« قُلْ هُوَ الَّذِی أَنشَأَکُمْ وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَهَ قَلِیلاً مَّا تَشْکُرُونَ» (ملک/۲۳)

ترجمه :

خدا کسی است که شما را ( از عدم ) آفریده است ، و برای شما گوش و چشم و دل درست کرده است ( که وسیله کار و سعادت شما هستند . امّا شما این نعمتها را ) کمتر سپاسگزاری می کنید .

« وَسَخَّرَ لَکُم مَّا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً مِّنْهُ» ( جاثیه/۱۳)

و آنچه که در آسمانها و آنچه که در زمین است همه را از ناحیه خود ، مسخّر شما ساخته است .

« وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَکَا مِنکُم مِّنْ أَحَدٍ أَبَداً » (نور/۲۱)

اگر تفضّل و مرحمت الهی شامل شما نمی شد هرگز فردی از شما ( از کثافت گناه ، با آب توبه ) پاک نمی گردید.

 بندگی در خور و مناسب : شکرگزاری.

خداوند می فرماید:« وَاللّهُ أَخْرَجَکُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ لاَ تَعْلَمُونَ شَیْئاً وَجَعَلَ لَکُمُ الْسَّمْعَ وَالأَبْصَارَ وَالأَفْئِدَهَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ» ( نحل/۷۸)

ترجمه :

خداوند شما را از شکمهای مادرانتان بیرون آورد در حالی که چیزی ( از جهان دور و بر خود ) نمی دانستید ، و او به شما گوش و چشم و دل داد تا ( به وسیله آنها بشنوید و ببینید و بفهمید و نعمتهایش را ) سپاسگزاری کنید .

صورتهای انحراف از بتندگی: عدم شکرگزاری( کفران نعمت)

خداوند می فرماید:« وَضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً قَرْیَهً کَانَتْ آمِنَهً مُّطْمَئِنَّهً یَأْتِیهَا رِزْقُهَا رَغَداً مِّن کُلِّ مَکَانٍ فَکَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللّهِ فَأَذَاقَهَا اللّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا کَانُواْ یَصْنَعُونَ» (نحل/۱۱۲)

ترجمه :خداوند ( برای آنان که کفران نعمت می کنند ، داستان ) مردمان شهری را مثل می زند که در امن و امان بسر می بردند و از هر طرف روزیشان به گونه فراوان به سویشان سرازیر می شد ، امّا آنان کفران نعمت خدا کردند ، و خداوند به خاطر کاری که انجام دادند ، گرسنگی و هراس را بدیشان چشانید ( و نعمتها را از ایشان سلب گردانید و بلاها بدانان رسانید ) .

۳- خداوند بیان داشته که براستی او توانا، و چیره و مسلط است.

–          توصیف این صفات : «وَاللّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ»(یوسف/۲۱) خدا بر کار خود چیره و مسلّط است.

–          « وَلَکِنَّ اللّهَ یَفْعَلُ مَا یُرِیدُ»( بقره/۲۵۳)  ولی خداوند آنچه را می خواهد ( از روی حکمتی که خود می داند ) انجام می دهد .

–          «إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ» (طلاق/۳) خداوند فرمان خویش را به انجام می رساند و هر چه را بخواهد بدان دسترسی پیدا می کند .

–          آثار این صفات :

–          « هُوَ الَّذِی یُصَوِّرُکُمْ فِی الأَرْحَامِ کَیْفَ یَشَاءُ» ( آل عمران/۶) او است که شما را در رحمهای ( مادران ) هر آن گونه که بخواهد شکل می بخشد ( و به صورتهای مختلف می آفریند ) .

« لِلَّهِ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ یَخْلُقُ مَا یَشَاءُ یَهَبُ لِمَنْ یَشَاءُ إِنَاثاً وَیَهَبُ لِمَن یَشَاءُ الذُّکُورَ** أَوْ یُزَوِّجُهُمْ ذُکْرَاناً وَإِنَاثاً وَیَجْعَلُ مَن یَشَاءُ عَقِیماً» شوری/۵۰-۴۹)

مالکیّت و حاکمیّت آسمانها و زمین از آن خدا است . هرچه بخواهد می آفریند . به هر کس که بخواهد دخترانی می بخشد و به هر کس که بخواهد پسرانی عطاء می کند …** و یا این که هم پسران می دهد و هم دختران . و خدا هر که را بخواهد نازا می کند .

–          بندگی مورد نظر : تسلیم شدن و فرمان برداری از خداوند عز وجل.

« قُل لاَّ أَمْلِکُ لِنَفْسِی نَفْعاً وَلاَ ضَرّاً إِلاَّ مَا شَاء اللّهُ وَلَوْ کُنتُ أَعْلَمُ الْغَیْبَ لاَسْتَکْثَرْتُ مِنَ الْخَیْرِ وَمَا مَسَّنِیَ السُّوءُ» ( اعراف/۱۸۸)

بگو : من مالک سودی و زیانی برای خود نیستم ، مگر آن مقداری که خدا بخواهد و ( از راه لطف بر جلب نفع یا دفع شرّ ، مالک و مقتدرم گرداند . ) اگر غیب می دانستم ، قطعاً منافع فراوانی نصیب خود می کردم ( چرا که با اسباب آن آشنا بودم ) و اصلاً شرّ و بلا به من نمی رسد ( چرا که از موجبات آن آگاه بودم . حال که از اسباب خیرات و برکات و از موجبات آفات و مضرّات بی خبرم ، چگونه از وقوع قیامت آگاه خواهم بود ؟ ) .

از جمله صورتهای انحراف از این بندگی:

هم چون این سخن خداوند:« وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالأُنثَى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدّاً وَهُوَ کَظِیمٌ»( نحل/۵۸)

ترجمه 🙁 دختران را مایه ننگ و سرشکستگی و بدبختی می دانستند ) و هنگامی که به یکی از آنان مژده تولّد دختر داده می شد ( آن چنان از فرط ناراحتی چهره اش تغییر می کرد که ) صورتش سیاه می گردید و مملو از خشم و غضب و غم و اندوه می شد .

۴- خداوند خود را به سلطان و ملک توصیف میکند.

وصف این صفت: « لِّلَّهِ ما فِی السَّمَاواتِ وَمَا فِی الأَرْضِ» ( بقره/۲۸۴) 

آنچه در آسمانها است و آنچه در زمین است ، از آن خدا است.

« لَهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ»( حدید/۲)

مالکیت و حاکمیت آسمانها و زمین از آن خدا است.

« قُلِ اللَّهُمَّ مَالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَن تَشَاء وَتَنزِعُ الْمُلْکَ مِمَّن تَشَاء وَتُعِزُّ مَن تَشَاء وَتُذِلُّ مَن تَشَاء بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلَىَ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ»(آل عمران/۲۶)

ترجمه :بگو : پروردگارا ! ای همه چیز از آن تو ! تو هر که را بخواهی حکومت و دارائی می بخشی و از هر که بخواهی حکومت و دارائی را بازپس می گیری ، و هر کس را بخواهی عزّت و قدرت می دهی و هرکس را بخواهی خوار می داری ، خوبی در دست تو است و بیگمان تو بر هر چیزی توانائی .

بندگی مطلوب : اطاعت از دستورات خدا.

خداوند میفرماید:« وَمَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَهٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْراً أَن یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَهُ مِنْ أَمْرِهِمْ»( احزاب/۳۶)

هیچ مرد و زن مؤمنی ، در کاری که خدا و پیغمبرش داوری کرده باشند ( و آن را مقرّر نموده باشند ) اختیاری از خود در آن ندارند ( و اراده ایشان باید تابع اراده خدا و رسول باشد ) .

و یا می فرماید:

« إِنَّ اللّهَ یَأْمُرُکُمْ أَن تُؤدُّواْ الأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَکَمْتُم بَیْنَ النَّاسِ أَن تَحْکُمُواْ بِالْعَدْلِ» ( نساء/۵۸)

ترجمه :بیگمان خداوند به شما ( مؤمنان ) دستور می دهد که امانتها را ( اعم از آنچه خدا شما را در آن امین شمرده ، و چه چیزهائی که مردم آنها را به دست شما سپرده و شما را در آنها امین دانسته اند ) به صاحبان امانت برسانید ، و هنگامی که در میان مردم به داوری نشستید این که دادگرانه داوری کنید .

صورتهایی از انحراف از این بندگی عبارتست از : نافرمانی و طغیانگری.

« وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَهِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ کَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ »(کهف/۵۰)

ترجمه :

( ای پیغمبر ! آغاز آفرینش مردمان را برایشان بیان کن ) آن گاه را که ما به فرشتگان گفتیم : برای آدم سجده کنید . آنان جملگی سجده کردند مگر ابلیس که از جنّیان بود و از فرمان پروردگارش تمرّد کرد .

« وَمَن لَّمْ یَحْکُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ»( مائده/۴۷)

و کسی که بدانچه خداوند نازل کرده است حکم نکند ، او و امثال او متمرّد ( از شریعت خدا ) هستند .

————————————

منبع: بازگشت به قرآن چرا و چگونه؟ /  نویسنده: مجدی الهلالی / مترجم:مجتبی دوروزی / انتشارات:نشر احسان /نوبت چاپ:اول ۱۳۸۹

نمایش بیشتر

مطالب مرتبط

‫۵ دیدگاه ها

  1. سلام علیکم

    خیر این ترس مثل ترس از یک ظالم یا زورگو نیست

    خدا نه ظالم است نه زور گو

    این ترس ترس عظمت و مملو از شرم و حیا و محبت است و پرورش دهنده روح و قلب انسان

  2. سلا من ازتون کمک میخواستم شما درباره ی این موضوع میتونین به من کمک کنید؟
    موضوع هست : شما درباره ی خدا چرا و چگونه می اندیشید ؟ جواب باید دو بخش باشد . یک چرایی و دوم چگونگی

    ممنون میشم کمکم کنید.?

  3. به نظر من اونایی که هنوز به وجود خدا ایمان کافی ندارند چند روزی به دستورات خدا عمل کنند تا خدا وجودشان را فرا بگیرد .‌‌‌

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا