چشم ، دل ، گوش
))وَلاَ تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُولـئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً ((
{ از چیزی دنباله روی مکن که از آن ناآگاهی . بیگمان (انسان در برابر کارهایی که ) چشم و گوش و دل همه (و سائر اعضاء دیگر انجام می دهند ) مورد پرس و جوی از آن قرار می گیرد . }
این واژه های اندک برنامه ی کاملی را برای دل و خرد بنیانگذاری می کند و مقرر می دارد ، برنامه ی کاملی را در بر گیرنده ی برنامه ی علمی ای است که انسانها به تازگی با آن آشنا شده اند ، وبر آن برنامه ی علمی سلامت دل و مراقبت خدا را می افزاید . این هم امتیاز اسلام بر همهی برنامه های عقلانی خشک است .
آشنائی کامل از هر خبری و از هر پدیده ای و از هر جنبشی ، پیش از صدور حکم درباره ی آن ، دعوت قرآن مجید ، و برنامه ی دقیق اسلام است هر وقت دل و خرد بر این برنامه استوار شوند ، فرصتی برای گمان و خرافه در جهان عقیده بر جای نمی ماند . و مجالی برای شک و شبهه در جهان حکم کردن و داوری نمودن و معامله کردن ، باقی نمی گردد . همچنین مجالی برای صدور احکام سطحی و طرح فرضیه های و همی در جهان پژوهش ها و بررسی ها و تجربه ها و آزمون ها و فنون باقی نخواهد ماند .
امانت علمی در عصر حاضر مردمان آن را ورد زبان کرده اند ؛ جز گوشع ای از امانت عقلی قلبی ای نیست که قرآن مسؤولیت بزرگ و پیامد سترگ آن را اعلان می دارد ، و انسان را مسؤول گوش و چشم و دل خودش در پیشگاه بخشنده ی گوش و چشم و دل می شمارد.
این امانت ،امانت اندامها و حواس و خرد و دل است .امانتی است که از امانتدار درباره ی آن پرسش می شود . از جملگی اندامها و حواس و خرد و دل نیز پرسش می شود . امانتی است که وجدان از دقت و ظرافت ، از بزرگی و سترگی آن ، برخود می لرزد ، هر زمان که زبان و واژه ای را بگوید ، و هر وقت که انسان داستانی را روایت کند ، و هر گاه که انسان حکمی را درباره ی کسی یا کاری ، و رخدادی صادر کند .
{وَ لا تقف ما لَیسَ لَکَ به علم }
{از چیزی دنباله روی مکن که از آن نا آگاهی }.
پیروی مکن از چیزی که کا ملاًاز آن آگاه نیستی ، ودرستی آن را به تمام و کما ل نمی دانی . چه این چیز سخنی باشد که گفته میشود ،وچه روایتی باشد که نقل می گر دد.یا این چیز پدیده ای باشد که تفسیر می شود،و چه رخدادی باشد که علت یابی می گردد . و چه یک حکم شرعی و یا یک مسأله ی اعتقادی باشد .
{ایاکم و الظن فان الظن أکذب الحدیث }
{بر شما که از گمان بردن دوری کنید . چه گمان بردن دروغ آمیزترین سخن است }.
در سنن ابوداود آمده است :
{بئس مطیه الرجل : زعموا }.
{بدترین وسیله ی سواری شخص عبارت است از : گمان برده اند }.
در حدیث دیگری آمده است:
{ان أفری الفری ان یری الرجل عینیه ما لم تر یا }.
{دروغ آمییز ترین دروغها این است که شخص بگو یددر خواب چنین و چنان دیده ام ، ولی همچون خوابی ند یده با شد}.
بدین منوال آیات و احادیث فراوانی پیاپی می گردد و هم دیگر را تقویت می کند درباره ی بیان آن برنامه ی کاملی که تنها از خرد نمی خواهد که در احکام خود پاک و پرهیزگار باشد ، و در پیجویی ها و آراسی های خویش به یقین و اطمینان برسد . بلکه از دل نیز می خواهد در چیز هایی که بر دل می گذرد و در اندیشه هایی که خواهد داشت ؛و در احساسات و در احکام خود پاکی و پرهیزگاری داشته باشد ، و زبان کلمه ای نگوید ، و روایتی را نقل نکند ، و عقل حکمی را صادر نکند ، و انسان تصمیم بر انجام کاری نگیرد ، مگر اینکه از جزئیات مسأله و از شرائط و ظروف و از نتیجه و فرجام آن اطمینان یقین داشته باشد ، و هیچ شکّ وگمانی و هیچ شبهه و تردیدی در صحت آن باقی نماند .
{ان هذا القرآن یهدی للتی هی أقوم }.
این قرآن (مردمان را ) به راهی رهنمود می کند که مستقیم ترین راه ها (برای رسیدن به سعادت دنیا و آخرت ) است . (اسراء / ۹)
****************************************************