سياسي اجتماعي

چگونگی اوضاع کسانی که به عالم روحانی اعتقاد

چگونگی
اوضاع کسانی که به عالم روحانی اعتقاد ندارند!

استاد
فرید وجدی

مردم
از نظر اعتقاد به عالم روحانی و غیر مادی سه دسته اند : دسته اوّل کسانی که علاوه
بر اینکه از طریق دلیل و برهان به آن ایمان دارند ، با ذوق عرفانی نیز آن را درک و
تصدیق می کنند به این معنی که  تنها  به اثبات این عالم از طریق دلیل و برهان اکتفا
نمی کنند ، بلکه وقتی از طریق استدلال به آن ایمان پیدا کردند ، به مقتضای
ایمانشان عمل می کنند ، در نتیجه لذت آن را می چشند و نتایج پر خیر و برکت و آرام
بخش ان را احساس می کنند . دسته دوّم کسانی هستند که به این عالم اعتقاد ندارند و
دلیل و برهانی برای اثبات آن ندیده اند ، لذا آن را از فکر و خیال خود دور نموده ،
هیچ کاری برای ایمان به آن و بر اساس اصول و مقررات آن انجام نمی دهند .  دسته سوم افرادی هستند که کورکورانه و با تقلید
از پدرانشان به آن معتقدند.

مسلما
هر یک از این سه دسته دارای قانون و شیوه ی خاصی است که هماهنگ و متناسب با عقیده
آنان است . که در اینجا به بررسی اوضاع و احوال کسانی که به روح و عالم روحانی
اعتقاد ندارند می پردازیم .

اشخاصی
که به عالم معنوی اعتقاد ندارند به خلاف دسته ای که به روح معتقدند در دایره ی تنگ
و محدودی که حواسشان ترسیم گردیده است محصور مانده اند و جهان را تنها عبارت از
محسوساتی می دانند که به وسیله ی یکی از حواس پنجگانه درک می گردد لذا اگر بخواهند
در باره ی روح و عالم غیب به تحقیق و بررسی بپردازند به دلیل این که حواس قادر به
درک معنویات نیست ناچار آن را انکار می کنند و اگر با دید غیر دینی پیدایش وجود
خود و عالم هستی را توجیه کنند از احوال و اوضاع موجودات و ارتباط آنها با هم ، الفاظ
و اصطلاحاتی اختراع می کنند و آنها را قوانین طبیعی می نامند و می پندارند این
قوانین قدیم و ازلی هستند همان گونه که ماده قدیم و ازلی است گمان می کنند مخلو
قات و موجودات عجیب و بدیع که میلیونها سال پیش به وجود آمده و یا در آینده به
وجوجود خواهند آمد کلاًساخته ی این قوانین هستند و جهان جز جزیره ای بی ابتدا و بی
انتها چیزی نیست و ماده ای از ماده ی دیگری بر اثر ثأثیر قانون طبیعت به وجود می
آید و به مقتضای این قانون به صورت حیوانات یا جمادات و نباتات در جهان ظاهر می
گردد و مدتی باقی می ماند و سپس متلاشی می شود و این دو رو تسلسل برای همیشه جریان
دارد …

اما
اشخاص مادی و بی اعتقاد که در مسیر زندگی با امواج مشکلات و بلاها و گرفتاریها
روبرو می شوند چه واکنش و عکس العملی از خود نشان می دهند ؟

همانطور
که قبلاًگفتیم زندگی انسان از ابتدا تا انتها از ناراحتی و تلاش و مبارزه با
مشکلات آکنده شده و چنان چه امید معنوی در بین نباشد زندگی انسان به مراتب بی ارزش
تر از زندگی حیوانات و حتی مباتات و جمادات است .

مسلماًانسان
مادی که از امید معنوی و استمداد از آن برای نجات از این مشکلات به کلی محروم است
به هنگام مشکلات و ناراحتی خود را در تنگنا می بیند زندگی برای او به صورت جهنمی
در خواهد آمد می بیند در محاصره ی بلا و ناراحتی قرار گرفته و دوستان و نزدیکانش
نیز مانند او در دام مشکلات گرفتار شده اند و راه چاره را نمی شناسد خود را در بن
بست می بیند به فکرش نمی رسد که در پشت این مشکلات و تشنجات حالت آرامش و اطمینان
بخش وجود داشته باشد تا به انتظار آن امید وار و دلگرم باشد می بیند که لشکر مرگ
سرها را از بدن ها جدا می کند و قصر ها و امارت های سر به فلک کشیده را ویران می
سازد پایه های تخت پادشاهان و حکم رانان به لرزه در می آیند و از اوج قدذرت بر خاک
ذلت سقوط می کنند ؛

در
این حال نگاهی به اطراف می اندازد و متوجه می شود کسانی که شیفته و دلبسته ی این
جهان ناپایدار هستند و تمام هدف شان کسب مادیات و تأمین خواسته های جسمی است در
اضطراب و خوف و عدم آرامش به سر می برند سپس نگاهی را به سوی خود بر می گرداند می
بیند علاوه بر اوضاع سردرگمی که دارد چنان نشانه ی تیر بلا قرار گرفته که قادر به
نفس کشیدن نیست و همین او را به سوی مرگی می کشاند که دیگر نمی تواند بعد از آن سر
بلند کند بلکه رفیق موریانه و حشراتی خواهد شد که خونش را می مکند و استخوانش را
خرد می کنند نه راه گریزی را دارد و نه فریاد رسی به فریادش می رسد کسی که چنین
تصوری از زندگی داشته باشد باید در چه تاریکی درونی و در چه بلا و مصیبت جانگدازی
گرفتار شده باشد ؟

کسی
که به عالم روحانی اعتقاد نداشتنه باشد وقتی با چنین مشکلاتی روبه رو گردد خواه
ناخواه از طریق مادی به فکر چاره جوی می افتد و تمام نیروی مادی خود را برای رفع
آنها و بهبود حال خود به کار می گیرد و در این راه پیروزی های هم به دست خواهد
آورد .

زیرا
خداوند تلاش را بی نتیجه نخواهد گذاشته همان گونه  که می فرماید :هود ۱۵

«کسانی
که خواستار دنیا و زینت آن باشند به اندازه یث تلاش و کوششان در دنیا از نعمت دنیا
به ایشان می دهیم و در دنیا خسارتمند نمی شوند »

خداوند
انسان را طوری آفریده و استعداد های به او بخشیده است که بتواند بر طبیعت و مشکلات
آن فایق آید همان گونه که می تواند نیروهای معنوی را نیز تسخیر کند و از آنها بهره
برداری کند .

پس
اگر او تنها به فکر دین و یا دین و دنیا هردو باشد فطرت و استعدادش در رسیدن به
هدف به او کمک می کنند و تنها دنیا را بخواهد به اندازه ی تلاش و حرکتش در مسیر
مناسب به آن دست خواهد یافت ؛چون بخشش خداوندی در دنیا شامل هر گروه و دسته ای اعم
از مطیع و عاصی می باشد همان طور که می فرماید : اسراء۲۰ «هر یک از این دو گروه را
از اعطای پروردگارت بهره و کمک می دهیم و عطای پروردگارت هرگز از کسی منع نشده است
»

اثر عدم اعتقاد به عالم روحانی در زندگی

ساعتی
خود را به جای کسی که معتقد به دنیای دیگر و زندگی آخرت نیست قرار دهید !

چنین
فرض کنید که جز به محسوسات به چیز دیگری معتقد نیستید !مشکلات و مصیبت های زندگی
را در نظر بگیرید آن روز را مجسم کنید که در بستر مرگ قرار دارید و نفس های آخر
عمر را با صدها درد و مشقت از درون پر از غم و حسرت بیرون می دهید و کم کمک شمع
وجودتان برای ابد رو به خاموشی می گراید روزی که بعد از انس و عادت و استراحت در
ساختمان های مزین نا چار باید در گوری تنگ و تاریک بدون یار و فریاد رس زیر
خرواترها سنگ و گل و خاک قرار گیرید اولاد و خانواده و دوستان و ثروتی را که به
آنها افتخار می کردید به خاطر آنها جان می دادید همه از شما دور شده اند و دیگر به
آنها دسترسی نخواهید داشت .

وقتی
خود را یک ساعت در چنین حالتی قراردادید حتماًمی بینید که دنیای از غم و تشویش و
سر گشتگی سرا پای وجودتان را پو شانیده برای رهای از این حالت به جستجوی راه حلی
می پردازید و هیجانات و انگیزه ها و عواطف فطری را به خوبی برسی می کنید ملاحظه
خواهید کرد که این یأس و نا امیدی که بر شما مسالط شده به صورت آتش فروزانی در
آمده است می خواهید جایگزینی برای دنیای آخرت پیدا کنید این حالت نا امیدی شما را
وادار می سازد که چیزی را دنبال کنید که نبودن ابدیت و جاودانی را جبران کند ناگاه
متوجه می شوید که نا خود آگاه در دام کسب مادیات و لذایذ جسما نی و پی روی بی چون
و چرا از هوای نفسانی گرفتار شده اید و در این راه از هیچ تلاش و کوششی کوتاهی نمی
کنید تحمل هر مشکلی را بر خود آسان می کنید و برای دست یابی به اهداف مادی ترس و
خطری نمی شناسید و به زبان حال به خود می گویید :

وقتی
چاره ای از مرگ نیست                   ترس
نشانه ی عجز و ناتوانی است

می
بینید که یأس از عالم آخرت نیز مانند اعتقاد به آن نفس را فعال و متحرک و کوشا می
سازد و آن را به بهره برداری از طبیعت و تسخیر آن وا دار می کند اما با تفاوتی
بسیار .

انگیزه
ی تلاش انسان معتقد انجام وظیفه و ایفای نقش نمایندگی پروردگار خود در زمین و
تکمیل نظام هستی و نشان دادن آن به بهترین وجه و آراسته کردن آن به زیبا ترین شیوه
ی ممکن بر اساس سلوک و حرکت برای کمال یابی روحی و معنوی و به کار گیری تمام
نیروها و استعداد های خدا دادی در راه صحیح خود می باشد انسان معتقد به عالم معنی
با چنین ایمانی در نهایت آرامش روحی و اطمینان خاطر بدون اینکه بازیچه ی حرص و جوش
مادیات قرار گیرد یا در برابر نیازهای زندگی ضعیف و ناتوان و سراسیمه شود خود را
از قید و بند رذایل اخلاقی و غرق شدن در منجلاب هوای نفس آزاد می بیند ولی کسی که
به عالم آخرت معتقد نیست و فاقد انگیزه های معنوی است ناچار است در جهت دست یابی
به اهداف پست مادی تلاش کند تمایلات جسمانی و خواسته های حیوانی محرک و مشوق او
هستند تنها هدفش تأمین خواسته های مادی و دسترسی به لذایذ جسمانی است و با حرص و
ولع زیاد در تمام حالات ایت هدف را دنبال می کند ؛طمع عجیبی بر او چیره می گردد
هیچ چیز او را سیر نمی کند و به هیچ و جه آرام نمی گردد به همه ی موجودات علاقه و
وابستگی دارد یک لحظه برای رسیدن به امیال و آرزوی خود از پای نمی نشیند می خواهد
به آرزوی خود برسد اما آرزو هایش پایان پذیر نیست با بر آورده شدن هر یک از آنها
صدها خواسته و آرزوی جدید در قلبش جای می گیرد لذا بر نارحتی او افزوده می شود .

پس
اگر انسان غیر معتقد بتواند تمدن شکوفا و پیشرفته و چشمگیری بسازد جای تعجب نیست
ولی نباید فراموش شود که این تمدن بر اساس مادیات بنا شده و خالی از روح معنویت و
فضایل اخلاقی و عواطف می باشد .

به
همین علت است که در همین تمدن حق با قدرت است و توپ و تفنگ حاکم می باشد فقرا اسیر
ثروتمندان و ضعفا آلت دست زورمندانند و هرچه هم فریاد کنند کسی به دادشان نخواهد
رسید و اعتراض و اعتصابشان با زور و حیله خنثی و بی اثر می شود ؛از جان سیر می
شوند و راهی جز ایجاد شورش و هرج و مرج و توسل به کشتن زورمندان و حکمرانان نمی
بینند از دین بیزار می گردند و مساجد و معابد را به استهزاء می گیرند و همیشه در
انتظارند که مردم دچار فتنه و آشوب و گرفتاری شوند .

دانشمندان
در این جامعه های متمدن مادی از وخامت او ضاع و تسلط درنده خوی به اعتراض در می
آیند و مردم را به اعتدال و پرهیز از افراط و تفریط و کسب فضایل اخلاقی دعوت می
کنند و آنا را از عاقبت این تمدن خشک و خالی از عواطف بر حذر می دارند اما چه کسی
حاضر است حرف آنان را گوش دهد و به آنها جواب مثبت دهد ؟مردم دیوانه ی حرص و طمع
گشته و کابوس فتنه و فساد و شهرت آنان را از خود بی خود نموده است .آنها به هوش
نمی آیند تا نصایح و هشدار دانشمندان را بشنوند و یا حوادث پی در پی بتواند آنها
را آگاه نماید خداوند مفرماید :روم ۴۱

«آنها
را در دنیا به سزای بعضی از اعمالشان می رسانیم 
تا شاید عبرت بگیرند و از کارهای بد روی گردان شوند »

و
چنانچه به گفته ی خیر اندیشان توجه ننمایند و یا از حوادث روزگار عبرت نگیرند باید
خود را برای بلاهای بزرگ آماده سازند که منکرین و کافران پیشین به آنها مبتلا شده
اند :یونس ۱۰۲

«آیا
آنها منتظر روزهای هستند که بر پیشینیان آنها گذشته است و می خواهند بلا های که بر
گذ شتگان آمده بر سر ایشان هم بیاید .

—————————————

منبع : نقش قرآن در هدایت انسان

مؤلف : استاد فرید وجدی

مترجم : ابوبکر حسن زاده

انتشارات : احسان

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا