نقدی کلی بر مجله زریبار ۸ و ۹
نقدی کلی بر مجله زریبار ۸ و ۹
اصرار نفرمایید ما آنی نیستیم که ….
حامد بهرامی /hamedbahramy@yahoo.com
مدتهاست که روزنامه ها ، مجلات و… داخل و خارج کشور ( کردی
، فارسی و… ) و کانالهای ماهواره ایی هجمه ای آغازیده اند تا بلکه اسلام ( دین
صلح و سلام ) را در دو بعد ۱- خشونت طلبی و۲- ناکار آمدی آن برای این عصر به چالش
بکشند . بدون این که سعی در بازخوانی جریانات متفاوت و متنوع درون دینی و کشف دستهای پلید پشت پرده ( به عنوان حقیقتی تاریخی نه توهم
توطئه ) در جریان سازی گروه هایی بی مایه و ریشه و بدون تفکر و اندیشه نمایند که خود را زیر پوششهای سیاه و نقابی (
به قرض گرفته از دزدان دریایی ) بر رو کشیده و فقط با یک پلاکارد الله اکبر بر دست
( نه در قلب – ظاهر گرایان ظاهر پرست که حتی در قضاوت خود در مورد مردم بر ظاهرشان
حکم می نمایند ) مخفی نموده و خود را کاسه
ی داغتر از آش و مومن تراز اصحاب حضرت رسول معرفی می نمایند و به خون مردم بی گناه در اقصی نقاط جهان و حتی در میان خود مسلمانان دست آلوده اند ( که مخالف
سیره ی نبی رحمت ( ص ) و اصحاب آن
بزرگوارمی باشد ) و به جنگ مظاهری ( چون
تخریب مجسمه های بودا و … ) شتافتند که در زمان اصحاب و تابعین فتح شدند اما تخریب
نگشتند ( بر پا ماندن کلیساها، دیر ها ، صومعه ها، آتش گاهها ، تخت جمشید ، ایوان
مدائن ، مجسمه ی ابوالهول ، اهرامهای متعدد فرعونیان مصر و… در بیشتر کشورهای
خاورمیانه ، افریقا ، اروپا برهانی بدون توضیح است ….که خود مقاله ای می طلبد و
هر صاحب انصافی را راضی می سازد ) .
آیا نباید بدون اغراض سیاسی و با همان روش نقد موشکافانه و
تحلیل پژوهشی خود در برابر ظهور و رشد سریع آنها ، سوالی به بزرگی جان یک انسان (
که قران بدان اشاره مینماید ) بگذاریم .؟؟؟
و چرا روشنفکران قلم به دست ما که با دقت و ریزبینی هرچه
تمامتر پا به عرصه ی تحقیق می نهند واسلوب درست را در آن به کار می گیرند اما چون
به حیطه ی دین وارد می شوند منبع اصلی که قران و سیره ی نبوی است ( و نه همیشه
احادیث ، که جولانگاه دوستان نابخرد و دشمنان کینه توز گشته و خود تخصصی لازم دارد
) رجوع نمی فرمایند و کلیت قران را ( آن هم نه تک گزینه ای و با برشهای خاص و بدون
توجه به بافت آیه و سوره ) نمی نگرند و به حدس و گمان و می گویند و فکر می کنم روی
می آورند و ( شه لم کویَرم ناپاریَزم ) هرچه را که دوست دارند از آیه منتج می نمایند
؟ آیا آزاد اندیشی به این معنا ست .؟؟؟؟
و چرا در برخورد با دینی که خود را رحمت، فرستنده اش را
الرحم الرحمین و پیام آورش را رحمت للعالمین معرفی می نماید این گونه سوگیری می
نمایند ؟( با توجه به عشقشان به تحقیق ، سفارش می نمایم که همین سه اصطلاح را در
قرآن بکاوند که معجم المفهرس و کشف الایات نیز چندان نایاب و دور از دسترس نیستند
) .
و چرا اصرار می نمایند تمامی احزاب سلامی را که نام،
اساسنامه، مرامنامه، اسلوب، مسیر و ابزار متفاوتی دارند یکی گرفته و همه را به یک
نام ، آن هم تندرو و تروریست بخوانند ؟؟
حال کاری به گروه های تازه به دوران رسیده ی خشونت طلب
ندارم که مشکوک روییده اند و باید از چنگ و دندان تیزشان پرسید که پبش کدامین دکتر
انسان دوست مدافع بشر فراهم نموده اند ؟؟ آیا خود این اسلحه ها را ساختند؟ ( به
نازم به علمشان ؟؟!!) و یا همان بزرگواران ( ئاوری ژێر کا ) برایشان فراهم می
آورند ؟؟ و چرا این لایه های پنهان به باد انتقاد گرفته نمی شوند و دستهایشان را
رو نمی کنند؟؟؟
اما جریاناتی دیگر که عمری طولانی وپرونده ای روشن دارند و
در این مدت خود بارها قربانی شدند و زیر ستم حاکمان ترقی خواه ؟؟!! ( گاه لیبرال
گاه لائیک گاه چپ و حتی گاه ( اسماً ) دینی) خرد شدند ، زندانی گشتند و منحل اعلام
شدند ، سرهایشان بالای دار رفت و رهبران و تئورسینهایشان ترور و یا در گورهای دور
از دید و ناشناس ، خون آلود دفن شدند . اموالشان مصادره ، بناهای عام المنفعه اشان
تخریب ، کتابها و نوشته هایشان سوزانده شدند اما هرگز دست خود را به خون حتی
جلادان خود ( که تحت الحمایه ی همان بزرگواران بودند ) نیالودند و با اولین فرصت
دوباره روییدند و راه خود را ادامه دادند و باز هم این داستان تاریخی بارها و
بارها برایشان تکرار شده است .( روحیه ی پاک تحقیقی خود را برای بازخوانی تاریخشان
به کار بگیرید ). آیا تندرو دانستن و تروریست خواندشان جفا به تاریخ حقیقت نیست ؟؟
چه روزگاری است نازنین که خشونت طلبان این گروههای میانه رو
را ترسو می شمارند که برای دفاع از خود برنمی خیزند و سر بر نمی تابند و آتش بازی
به راه نمی اندازند و روشنفکران تروریستشان خطاب میکنند . ( کشته شدن اعضای یکگرتوو
در کردستان عراق و تخریب و آتش زدن دفتر آنها توسط احزاب مدافع آزادی ؟؟!! و متنفر
ازخشونت !!؟؟ را به یاد بیاورید اگر با توجه به نیاز فراموش نفرموده اید و به یاد می آورید که آنها دستی نیازیدند و
انتقامی نگرفتند واین چنین آتش فتنه را
خفه ساختند ).
چهار گروهِ الف : ابرقدرت های خارج از گود ، ب : حاکمان ظلم
پیشه، ج : روشنفکران ( البته نه منصف هایشان) و د : خود خشونت طلبان، دیکتاتورانه
سعی دارند این احزاب را وارد بازی خشونت نمایند که در این صورت جریان یک طرفه و به
نفع همه ی انها تمام خواهد شد چرا دو گروه الف و ب : بهانه ی بهتری برای سرکوب آنها و روشنفکران؟؟!!
زحمت کمتری کشیده و همه را با هم زیر تیغ نقد خود خواهند برد و تروریست ها نیز
همسنگران جدیدی خواهند یافت و از همه مهمتر اسلام بهتر و آسانتر شکار خواهد شد و
متروک خواهد گشت که آرزوی دینی بسیاری است .
اما مهم این جاست این احزاب میانه رو ( با توجه به اساسنامه
و مرامنامه ی خود ) برخلاف مسیر جریان آب
تا به حال به مسیر خود ادامه داده و نه فریفته شدند و نه عصبانی و نه تصمیمی
عجولانه گرفتند تا آبی به آسیاب دشمنان بریزند ( برای شناخت بهتر به اساسنامه ی این
احزاب مراجعه فرمایید ).
در حالی که خود بارها قولاً و عملاً بر عدم خشونت خود محکوم
نمودن هرگونه خشونتی تصریح و تاکید نموده اند آیا وارد کردن انها با اصرار در حوزه
ی خشونت طلبان کاری منافی اخلاق پژوهشگری صورت نمی گیرد ؟؟
گویند یکی از صوفیان در” دورود” و پس از حلقه ی
ذکر شبانه مدعی شد که امشب شیخ را در حالی که دو بال بزرگ و نورانی داشته دیده که
بر فراز ذاکران ودر مجلس آنان پرواز نموده است . سخن به شیخ می برند و او می فرماید
که به گزاف گفته اند و او در اتاق خود بوده و چنین کاری نیز از او ساخته نیست و به
اصطلاح روحش نیر از آن بی خبر بوده است .جواب را به صوفی می رسانند . او که عصبانی
است می گوید : آخه خدا بیامرز!! شیخ چه می داند من خود با همین دو چشمان خود دیدم ….
و حال قضیه ی این احزاب اسلامی میانه رو و آن روشنفکران و
روزنامه نگاران به شیخ و آن صوفی می ماند که هرچند شیخ خود را از آن عمل مبرا می
نماید و در این راستا هیچ تاریخی از خود بر جای نگذاشته است اما صوفی سعی دارد
کرامتی این چنین را!!؟؟ به شیخ منتسب کند و چه کسی می تواند آن را انکار نماید که
خود اوبا همان دو چشمانش ؟؟!! دیده است .
حال دوستان هی اصرار بفرمایید که آنها تندروند اما بدانید
که دست شما را خوانده اند و وارد آتش بازی
خطرناک شما نیز نمی شوند. سعی کنید تنها بازی کنید ….
برای آشنایی بیشتر با خشونت گرایی و ترور و تروریزم و افراط
گرایی به مطالب پایین تر رجوع فرمایید . هرچند که آن مطالب بیانگر دیدگاه کلی نویسنده
نمی باشد و حتی گاه دقیقا متضاد با بینش این جانب است آنها را اوردم چرا که قرآن می
فرماید بهترین انسانها کسانی هستند تمام حرفها را می شنوند و بهترین هایشان را
انتخاب می کنند.
فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه. اولئک الذین
هدئهم الله و اولئک هم اولوالاباب ( ۱۷ و ۱۸ سوره الزمر )
پس بشارت ده به آن بندگان من که : به سخن گوش فرا می دارند
و بهترین آن را پیروی می کنند ؛ اینانند که خدایشان راه نموده و اینانند همان
خردمندان
دوستان گرامی:
برای استفاده از این مطلب و دیگر مطالب وبلاگ خواهشمندیم
نام و آدرس وبلاگ را در آغاز متنتان قرار دهید. و در پایان نیز همین مطلب را بیاورید
و آن را حذف نفرمایید که ممکن است دیگران
نیز از وبلاگ یا سایت شما عزیزان مطلب اخذ نمایند
با تشکر : وبلاگ طلوع دوباره
http://hamedbahramy.blogfa.com