چرا استقبال از شبکه های ماهواره ای کلمه، نور و وصال زیاد است؟
چرا استقبال از شبکه های ماهواره ای کلمه، نور و وصال زیاد است؟
نویسنده: عبدالظاهر سلطانی
مدتی است که شبکه های ماهواره ای فارسی زبان و مذهبی اهل سنت، در بین هموطنان اهل تسنن، جایگاه پیدا کرده اند و از هر کوی و برزنی به درون خانواده ها راه یافته اند و حتی در بین شیعیان نیز جا باز کرده اند، به ویژه برای خانم ها و کسانی که در مساجد، مدارس و مراکز دینی کمتر حضور دارند و مباحث مذهبی این شبکه ها برای شان تازه و شنیدنی است؛ چرا؟
آیا اهل سنت داخل کشور به مذهب خویش علاقه مندتر شده اند؟ آیا این شبکه ها سخن تازه ای دارند؟ آیا کارشناسان و علمای این شبکه ها از کارشناسان و روحانیان اهل سنت داخل قوی تر و کارشناس ترند؟
آیا شبکه های سراسری و استانی جذابیت خود را از دست داده اند؟ آیا کانال های داخلی حرف دل اهل سنت را نمی زنند؟ و آیا…؟
نمی خواهم از فراق ها و فاصله ها بگویم، چون با وجود تلاش ها و شعارها و شعورهای وحدت خواهانه، متأسفانه عوامل بسیاری باعث شده مرزها و خطوط بین مسلمانان پررنگ تر شود و شکاف ها گسترده تر گردد!
همچنین در این گفتار به تحلیل یا قضاوت درباره ی خط و مشی این شبکه ها و عوامل قوت و ضعف شان نمی پردازم که خود مجالی دیگر می طلبد.
برای پاسخ به پرسش های طرح شده باید گفت: نفرت و عشق امری قلبی است که به توان جذب و دفع طرفین بستگی کامل دارد؛ اگر در جایی خلأ باشد، به یقین به گونه ای پر خواهد شد. به نظر می آید استقبال از این شبکه ها نتیجه ی گسستی است که بین صدا و سیما و اهل سنت کشور به وجود آمده است؛ هنگامی که یک سنی پس از سال ها از تلویزیون منزلش و به زبان رسمی کشور می شنود که از یاران و همسران پیامبر- صلی الله علیه و آله وسلم- به نیکی یاد می شود و به جای کنایه و اشاره و یا لعن و نفرین و بی حرمتی به آن بزرگواران، القاب و اوصافی همانند حضرت، سیدنا، ام المؤمنین، امیرالمؤمنین، خلیفه ی راشد، رضی الله عنه، و … در کنار نام اصحاب و خاندان رسول الله- صلی الله علیه وآله وسلم- ذکر می شود، دلش شاد می گردد. یا وقتی پس از سال ها نظرات و دفاعیات مذهب تسنن را از رسانه اش می شنود، از قضاوت های یک جانبه و تحلیل های حاکمانه ی کارشناسان مذهبی صدا و سیما رنجور و دلگیر می شود، یا هرگاه به تماشای مستند یا فیلم و سریالی از این شبکه ها می نشیند که با مبانی مذهبی و فکری اش سازگار است، طبیعی است که برخی از سریال ها و فیلم و مستندهای صدا و سیما را به باد انتقاد بگیرد.
به راستی اگر در رسانه ی ملی یا حداقل در شبکه های استان های سنی نشین ساعاتی برای کارشناسان اهل سنت اختصاص داده شود تا از باورهای مذهبی و فقهی و کلامی خویش بگویند، مردم به آن سوی مرزها چشم می دوزند؟! اگر فیلم سازان و برنامه نویسان سنی مذهب تشویق شوند در راستای دیدگاه های مذهبی خود تولید داشته باشند و محصولاتشان سراسری و رسانه ای شود، جایی برای نفوذ خارج نشینان می ماند؟! اگر علما و کارشناسان توانمند اهل سنت در صدا و سیما جایی برای اظهار نظر داشته باشند، با اعتدال و انصاف بیش تری سخن نخواهند گفت؟!
درست است که گاهی از رسانه ی ملی درباره ی اهل سنت، بویژه در هفته ی وحدت، برنامه ها و مستنداتی پخش می شود، اما متأسفانه به همین هفته یا مناسبت های خاص محدود است و محتوای برنامه ها نیز بیش تر بیانگر آداب و رسوم محلی و بومی است تا بیان نگرش های دینی و مذهبی.
به اعتراف برخی از مقامات رسمی و نیمه رسمی، جمعیت اهل سنت حدود ده میلیون است، هرچند اهل سنت خودشان را بیش تر از این می دانند. حال اگر کمترین آماری را بپذیریم که مجله اهل سنتِ وابسته به شورای برنامه ریزی مدارس دینی اهل سنت، در نخستین شماره اش در دو سال پیش منتشر کرده است، جمعیت اهل سنت هفت ونیم میلیون است، یعنی ده درصد کل کشور، آیا نباید سهم شان در برنامه های رسانه ی ملی، همین درصد باشد!؟
مسؤولین رسانه ی ملی اخیرا برای پیشگیری از نفوذ روز افزون شبکه های ماهواره ای بیگانه که به پخش فیلم، سریال، موسیقی، خبر، ورزش، مستند، و… مشغولند، چاره اندیشیده اند و انواع شبکه های داخلی و ماهواره ای را در برابر هر یک از آن ها مجهز و افتتاح کرده و می کنند، پس شایسته است نیم نگاهی به درخواست های اهل سنت هم داشته باشند تا فاصله ها کم تر وکم تر گردد و هفته های وحدت به سالیان وحدت و قرون یکدلی تبدیل شود.
نقل از تابش