تغییر را از خودت آغاز کن!
تغییر را از خودت آغاز کن!
نوشته: د. عبدالله العمادى
ترجمه: عبدالخالق احسان
حکایت است که پادشاهی بود و کشور بزرگی داشت، روزی پیاده به سیر تفریحی طولانی در صحراها رفت؛ موقع برگشت متوجه شد که پاهایش بر اثر رفتن به راه های ناهموار، ورم کرده است؛ لذا خواست قانونی صادر نماید که تمام سرک ها و شاهراه های کشور را از پوست حیوانات فرش کنند، یکی از مشاورینش پیشنهاد نمود که یک قطعه پوستی را بسازند که موقع سفر، پادشاه به پایش بپیچد؛ این پیشنهاد فکره ساختن کفش را اساس گذاشت.
عبرتی که از این حکایت می توان گرفت، این است که هر گاه خواستی در این زندگی، سعادتمند باشی؛ تلاش نکن که تمام زندگی و جهان را دگرگون کنی؛ بلکه از تغییر خودت آغاز نما، و تمام تلاشت را در این زمینه مبذول بدار و سپس به قدر توانت برای تغییر زندگی و جهان کوشش کن! این یک حقیقت اساسی است که کمتر آن را درک می کنیم، بدین سبب به برنامه تغییری گوناگونی به اینجا و آنجا آغاز می کنیم و به نتیجه هم نمی رسیم.
اگر می خواهی که زیردستانت به دستورات و قوانین شما، ملتزم باشند؛ باید خود شما بیشتر از دیگران در محضر عام و در پنهانی به آن التزام داشته باشی … اگر می خواهی فرزندانت اصلاح شوند و آنان را به انجام خوبی ها و ترک بدی ها و دیگر اعمال نیکو و مفید در دنیا و آخرت، عادت دهی؛ باید خودت به این خوبی ها عادت کرده و در گفتار و کردارت تمرین نمایی؛ در تمام امور زندگی باید چنین باشی!
امکان ندارد که دیگران را دگرگون کنی تا وقتی که خودت را بالفعل تغییر نداده باشی، اگر به تغییری فرا بخوانی که خودت این تغییر را تجربه کرده و پیروز شده باشی؛ این مصداقیت دعوت شما را ثابت ساخته و اعتماد مردم را به شما زیاد می کند و نهایتاً رهنمایی ها و نظریات شما قابل قبول بوده و اجرا می گردد … عکس این قضیه نیز مسلم است.
یکبار امتحان کن! کسی را به تغییر عملی که به آن عادت کرده، دعوت کنی و خودت نیز به آن کار عادت داشته باشی؛ حال حریص باشی که عادت او را به سوی بهتری تغییر دهی. اگر از تو سوال کرد که چرا از خودت شروع نمی کنی؟ تو در جواب بگویی که مهم نیست؛ چون زندگی ام گذشته و پیر و فرتوت شدم؛ اما تو به نفست توجه کن و از گفته هایم بهره بگیر و این کار را دیگر انجام مده!!
آیا گمان می کنی که او به سخنانت قناعت می کند؟ آیا بر خلاف عمل تو، او به گفته هایت توجه نموده و خواسته ات را اجابت می کند؟ طبیعی است که جواب منفی است؛ علت آن واضح می باشد؛ چون تغییر از نفس انسان شروع شده و به آسانی و سهولت به دیگران انتقال میابد؛ تو با عمل خویش ثابت می کنی که عملیه تغییر چیست؟ و مصداقیت و ممکن بودن آن را نیز ثابت می سازی در نتیجه طرف مقابل، دعوت تو را لبیک گفته و به شما اعتماد می نماید و سخنان شما را قبول می کند؛ این موضوع را تجربه کن و بعد ببین چه دستاوردهای به دنبال دارد؟
منبع: تابش