تمدن زمینی بشری و مبلغان اسلام
تمدن زمینی بشری و مبلغان
اسلام
استاد محمد غزالی /
ترجمه : دکتر محمود ابراهیمی
بی گمان تمدن نوین یک
تمدن زمینی بشری است که گمان میکند، چیزی است از آسمان فرود نیامده است و این
تنها انسان است که صاحب و سید عالم هستی است و تنها دنیا است که باید مورد توجه و
عنایت بشر قرار گیرد و دنیای دیگری نیست اگر چه مرگ چیزی است تأسف بار، لیکن چه می
توانیم بکنیم؟ آنچه که مهم است پیش از مرگ است و بعد از مرگ چیزی نیست که برای ما
مهم باشد!!
شاید سایه کم رنگی از
ادیان ضعیف باقیمانده باشد که بعضی آن را به ارث برده اند ولی این سایه کمرنگ چه
فایده ای می تواند داشته باشد؟! درست مانند دود غلیظ بعضی از کارخانجاتی است که جو
فضا را تغییر می دهد سپس باد شدیدی می ورزد و آن را متلاشی می کند.
من شخصا” با
جوانان و پیران و استادان و دانشجویان و حاکمان و محکومان و کشوری و لشکری، فراوان
ملاقات و تماس داشته ام، کمتر دیده ام که خود را برای ملاقات فردای آخرت با خداوند
و اهتمام به سرای آخرت، مهیا و آماده سازند، مردمان تنها در بند آرزوهای دنیا و
نزدیک به خود محبوسند و دوست دارند که پنجره ای رو به دنیای آخرت باز شود و از آن
بدان سرای بنگرند و در فکر کاستن رنج های آنجا نیستند و به ندرت بدان می اندیشند.
کارمندان و مسئولان امور از گرفتن رشوه برای ارضای شهوتی و فراهم کردن لذتی، ابایی
ندارند و پرهیز از آن را به خاطر رضای خدا و انجام وظیفه شرافتمندانه را نوعی
کودنی و کند فهمی می دانند..!!
و نسبت به اموال و
ناموس و خون مردم نیز چنین هستند و کسی که بر چیزی از این اشیاء قدرت داشته باشد،
ذکر بهشت و دوزخ او را باز نمی دارد و گمان می کنند که بهشت و دوزخ کلمات مرتجعانه
ای است که مردمان عقب مانده بدانها شیفته اند!! و بدینگونه عالم شهادت بر عالم غیب
و عالم محسوس بر عالم روح و نامحسوس و پیدا بر ناپیدا، چیره شده است.
البته من بر این باور نیستم
که الحاد و بی دینی چیزی است که در دنیای نوین پدید آمده و بدعت و نوظهور است،
زیرا کفر و بی دینی یک نوع کج رفتاری و کژ راهی است که ریشه در تاریخ بشریت دارد و
لیکن امروز بلندتر و ریشه دارتر شده و از پیشرفت علم و دانش سوء استفاده نموده است
برای اینکه ایمان مردم را متلاشی کند و ایمان را از اماکن تربیت و آموزش و پرورش و
جایگاه تأثیر در اعمال و اخلاق دور سازد. دوست دارم که درباره طبیعت و سرشت نزاع
بین خیر و شر، حقیقتی را تذکر دهم و آن این است که هرگاه خیر به صورت خاطره ای بر
دل گذرد و شر به صورت موج بنیان کن و لجوجانه باشد قطعا” خیر شکست می خورد. و
روزی که خیر به صورت صدای آهسته و در گلو خفه شده ای باشد و در عوض باطل به صورت
فریاد بلند و گوش خراش یا نغمه دل نواز باشد، طبیعی است که خیر شکست می خورد. لذا
می بینیم که شعائر اسلامی قوی و همگانی و دسته جمعی است، مردمان زیادی پیرامون آن
جمع می شوند و قوت ها و قدرت های فراوان در آن همکاری می کنند. بازار نماز در شام
و بام برپا است و ترک نمی شود، فریاد توحید در اذان بلند است و شیطان را بر روی
پهنه زمین فراری می دهد و این فریاد در جایی قطع نمی گردد مگر این که در جای دیگری
از سر گرفته می شود و از نو برمیخیزد و میکربهای فساد هوی و هوس در این فضای
سالم نابود میشوند. و اما آنجا که نمازها ترک شود و روح آن بخشکد، شهوتها چیره
میشوند، خداوند در توصیف نسلهای رفته و شکست خورده میفرماید:
( فَخَلَفَ مِن
بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلَاهَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ فَسَوْفَ
یَلْقَوْنَ غَیّاً. إِلَّا مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحاً فَأُوْلَئِکَ
یَدْخُلُونَ الْجَنَّهَ وَلَا یُظْلَمُونَ شَیْئاً ) مریم:۵۹ – ۶۰
« بعد از آنان ،
فرزندان ناخلَفی ( روی کار آمدند و در زمین ) جایگزین شدند که نماز را ( ترک کردند
و بهرهمندی از آن را ) هدر دادند و به دنبال ( لذائذ و ) شهوات راه افتادند ، و (
مجازات ) گمراهی ( خود را در دنیا و آخرت ) خواهند دید. مگر آن کسانی که توبه کنند
و ( چنان که باید ) ایمان بیاورند و کارهای شایسته کنند . این چنین کسانی وارد
بهشت میشوند و کمترین ستمی بدانان نخواهد شد .»
و دیده ایم که استعمار
کینه توز نسبت به اسلام هر تجمعی ایمانی را مورد هجوم قرار می دهد و هر کسی را که
توقع میرود که قدرتهای پدید آوردن جمعیتهای اسلامی و ایمانی دارد و آنها را
تقویت میکند، محاصره مینماید. او از تجمع میترسد چون می داند که مؤمنان اگر به
صورت فردی باشند، حکم آجرهای بنای فرو ریخته دارند و به زودی متلاشی میشوند، آنان
میمیرند اگر امروز نباشد فردا… و این چیزی است که برای مسلمانان آسیا و آفریقا
پیش آمده است. ومن برای مسلمانانی که به اروپا و آمریکا مهاجرت می کنند نیز نگرانم
و همچنین برای کسانی که در آنجا به اسلام روی میآورند، چون محیط فاسد غالب خیلی
ها را می بلعد و فطرتهای سالم را فاسد میکند و گیاهانی را که ممکن است بشکفند و
به ثمر برسند، پایمال میکند. دنیای امروز به فضانوردان و فاتحان کره ماه و سایر
کرات گوش میدهد، هرگاه نادانی از این ها بگوید: من در آسمان ها پژوهش کردم و
بسیار گشتم، آنجا خدایی را نیافتم، فورا” دسته هایی که نه فکر دارند و نه
همت، آنان را تصدیق مینمایند و از این طریق الحاد و کفر در آنجا و اینجا پراکنده
میشود و رواج می یابد. در این قضیه بسیار تأمل کردم و از خود پرسیدم: چرا بر ای
مسافتهای گسترده جهان تاریکی بی دینی مسلط شده و توده فراوانی از مردم گمراه شده
اند و به دور از پروردگار خود یا به صورت منکر او زندگانی می کنند؟!
دریافتم که دو چیز سبب
کفر میشود که هر دو به هم شبیهند و از نظر خطر و تأثیر مساویند، اول نافرمانی و
کفر بعضی از اشخاص نسبت به ولی نعمت خود و روی گرداندن از رهنمودهای او و خود را
بزرگ تر از آن می دانند که به هدایت های او گوش فرا دهند.
دوم عرضه دین به گونه
ای که موجب اشمئزاز و نفرت و خشم مردم میشود. در قرون وسطی در اروپا دین را به
صورت چیزی که با علم و دانش و مساوات در زندگی ضدیت دارد و مخالف است و همچنین به
صورت آمیخته ای از پندارهای پست زمینی در پوشش پندارهای آسمانی عرضه می کردند. لذا
دانش و تمدن نوین کافر شدند و بدبختانه کسی نبود که بازوی جهان را بگیرد و آن را
در راه راست و هدایت راهنمایی کند و تمدن هوشیار و آگاه، هوش و ذکاوت خود را در
راه هلاکت خود به کار گرفت.
حاملان پرچم رسالت
آسمانی؟!
این دو سبب که بر
شمردم با هم در راه الحاد و فروپاشی دین از هم سبقت می گرفتند. من خود که یکی از
مدعیان و مبلغان اسلام بودم، اعتراف می کنم به اینکه اسلام کسی را نداشت که حقایق
آن را حمل کند و به مردم برساند و بسیاری از داعیان و مبلغان اسلامی چیزهایی می
گفتند که پسند خرد و دانش نبود، تا جایی که شایع کرده بودند که اسلام دین مشتی از
حاکمانی خوشگذران و مرفهی است که در میان توده های مردم گرسنه ای زندگی می کنند که
بویی از آزادی و کرامت و عقل و ابداع نبرده اند.
دین ما را مکلف می
ساخت که مالک دنیا شویم و آن را در خدمت اهداف و ایده آل های دین به کار گیریم و
ما گفتیم که به دنیا علاقه ای نداریم!! دین به ما امر میکند که اندام های خویش را
بپروریم و اصلاح کنیم تا در راه خدمت به اندیشه و افکار و آمال خویش از آن بهره
مند شویم و ما گفتیم: دین ضعف و لاغری و سکوت و گرسنگی و بی خوابی را دوست دارد!!
دین به ما امر می کند
که دقت و حدّت نظر و تعمیق فکری داشته باشیم ولی ما فکر را پژمرده میسازیم و به
تلاوت و اذکاری که در آن فهم و تأمل و تدبری نیست، اکتفا میکنیم. اعمال اسلامی
هرگاه با عقل بیمار و فطرت کج، همراه باشد فایده اندکی دارد و چندان مفید نیست.
جای بسی شگفتی است کسانی که از واقعیت دردناک امروز بیمناکند و توبه میکنند و
برمیگردند، همان راهی را پیش می گیرند که به شکست پیشینیان ما انجامید، راه ویران
کردن دنیا و جهل بدان و دوری از آن!!
سلف صالح و پیشینیان
بزرگوار ما چنین نبودند، آنان دین را دنیای بین دو قوس ایمان و التزام به هدایت آن
می دانستند به اضافه عباداتی که روح و بدن را تزکیه میکند و دنیا و آخرت را هر دو
اصلاح مینماید.
بی گمان دین به ما
گفته است: زمین را رها کنید و به دیگران واگذارید و خود در کره دیگری زندگی کنید
بلکه خداوند به ما گفته است:
( هُوَ الَّذِی
خَلَقَ لَکُم مَّا فِی الأَرْضِ جَمِیعاً )
بقره: ۲۹
«خدا آن کسی است که
همه موجودات و پدیدههای روی زمین را برای شما آفرید..»
دین به ما نگفته است:
خیرات و بهره های زمین را ترک کنید و از منابع آن روی گردانید تا به فرشتگان نزدیک
شوید! بلکه خداوند می فرماید:
( یَا أَیُّهَا
الَّذِینَ آمَنُواْ کُلُواْ مِن طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ وَاشْکُرُواْ لِلّهِ
إِن کُنتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ ) بقره: ۱۷۲
« ای کسانی که ایمان
آوردهاید ! از چیزهای پاکیزهای بخورید که روزی شما ساختهایم ، و سپاس خدای را
بجا آورید ، اگر او را پرستش میکنید . »
خداوند میداند که
بعضی از مردم مبالغه میکنند و چیزی را بر خود تکلیف میکنند که نمیتوانند به
نیکویی آن را انجام دهند و میخواهند چیزی را به عنوان دین به مردم بگویند که آن
را شایسته آنان میدانند خداوند بدین اشخاص می فرماید:
( قُلْ أَرَأَیْتُم
مَّا أَنزَلَ اللّهُ لَکُم مِّن رِّزْقٍ فَجَعَلْتُم مِّنْهُ حَرَاماً وَحَلاَلاً
قُلْ آللّهُ أَذِنَ لَکُمْ أَمْ عَلَى اللّهِ تَفْتَرُونَ ) یونس: ۵۹
« بگو : به من بگوئید
: آیا چیزهائی را که خدا برای شما آفریده و روزی شما کرده است و ( خودسرانه ) بخشی
از آنها را حرام و بخشی از آنها را حلال نمودهاید ، بگو : آیا خدا به شما اجازه
داده است ( که از پیش خود چنین کنید ) یا این که بر خدا دروغ میبندید ( و از زبان
خدا چیزهائی میگوئید و میکنید که خدا بدانها دستور نداده است ؟ ) . »
خداوند میداند که در
روی کره زمین تعداد مؤمنان در برابر تعداد کافران اندک است و استفاده از خیرات
زمین چه آنچه که ظاهر است و چه آنچه که ناپیدا است در گرو قوت و قدرت و تلاش
صاحبان آن است و پشتیبان مبادی و تعلیمات آ« است، پس زمانی که کافران قدرت به دست
آوردند و مؤمنان عاجز و ناتوان شوند، حال چگونه خواهد شد؟
چگونه خداوند در باره خیرات
زمین به عاجزان کمک میکند؟! چگونه کفه ترازوی آنان را در مبارزه رجحان میبخشد و
خداوند درباره معدن آهن گفته است:
( .. وَأَنزَلْنَا
الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِیَعْلَمَ اللَّهُ مَن
یَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَیْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ ) حدید: ۲۵
«و آهن را پدیدار کردهایم
که دارای نیروی زیاد و سودهای فراوانی برای مردمان است . هدف ( از ارسال انبیاء و
نزول کتب آسمانی و همچنین آفرینش وسائلی چون آهن ) این است که خداوند بداند چه
کسانی او را و فرستادگانش را بگونه نهان و پنهان ( از دیدگان مردمان ) یاری میکنند
. خداوند نیرومند و چیره است .»
هرگاه فریاد و صدای
کسی برخیزد که مردم را به کمک طلبد و گوید: چه کسانی مرا در راه خدا و به سوی خدا
یاری میکنند؟ باید که مردان خدا دوست، بر پای خیزند و با سلاح خویش که ساخته اند
از حق دفاع کنند و دشمنان را شکست دهند و قدرت و سطوت طغیان نافرمانی و طغیانگران
را در هم کوبند، اما در حالی که میبیند که مؤمنان عاجز و ناتوان و بی سلاحند و
احمق و بی کاره اند و کافران صاحبان تانک و توپ و بمب افکنهای غول پیکرند و همه
سلاحهای قوی روز را دارند، گمان میکنید در این پیکار سخت و سرنوشت ساز چه کسانی
پیروز میشوند؟ بی گمان کافران پیروز میشوند و شکست و مصیبت و نکبت از آن اهل
ایمان و ایمان است.
لذا میگوییم: دین همان دنیایی است که عوامل و انگیزه های ایمان و اهداف آن بر آن حکومت
کنند و لیکن در میان مسلمانان یک نوع روحانیت کاذب و دروغین شایع است هر کس در
قرآن تدبر و تأمل کند و اخلاق قرآنی داشته باشد، این روحانیت درغین را نمیپذیرد.
توده سرگردان مؤمنان بر روی ذخایر و منابع نفت و گاز و آهن و طلا و دیگر معادن گام
برمیداشتند و چیزی از آنها نمیدانستند، تا اینکه «خواجه ها» آمدند و این منابع
و معادن را منفجر و استخراج کردند و ثروت ها و نعمت ها و ذخایر را از نهانگاه
بیرون آوردند و آنها و همه چیز را در راه تقویت ملتها و ادیان و مکتبهای خود و
برای رفاه و آسایش فرزندان و وابستگان خود به کار گرفتند و بر جهان و ذخایر و نعمتها
و ثروتهای آن چیره شدند و در برابر آنان، مسلمانان همدیگر را دلداری میدادند که
ما در دنیا غریبانیم و در دین اصل و ریشه داریم – که مار از جهان مغز برداشتیم و
پوستش را پیش سگ انداختیم- دروغ گفتند؛ زیرا اعمال و احوال و رفتار و کردارشان
شاهد است که نسبت به حقیقت کتاب خدا و سنت رسول خدا و سیره سلف صالح غریب هستند نه
نسبت به دنیا!!
از دین و دنیا هر دو
بیگانه اند. آن کس که طلا را از معدن استخراج میکند تا بدین وسیله سیاه پوستان را
ذلیل و خوار و استثمار نماید – همان گونه که در آفریقا روی میدهد- ظالم و ستمکار
است، آن کس که طلا را بدان منظور استخراج میکند که النگوی بازوان و گردنبند گردنش
باشد فاجر و گنهکار است، آن کس که طلا را به منظور تقویت بنیه مالی و پشتوانه
اوراق بهادار مالی خویش استخراج میکند، عاقل و دانا است و آن کس که نمیتواند به
خوبی آن را استخراج کند، جاهل و نادان است و آن کس که به بازار میرود تا آن را
برای زینت و زیور آلات زنان و لذت خویش خریداری کند احمق و سبک مغز است!!
متأسفانه مسلمانان از
این دو دسته اخیرند. در این اواخر کسانی آمده اند درباره حلال بودن زینت و زیور
آلات طلایی برای زنان گفته اند. در حالی که دیدگاه کلّی اسلام را در این باره به
کلّی فراموش کرده اند و اسلام نسبت بدین مسئله و اغلب معادن زمینی که مسلمانان نمیتوانند
به خوبی آنها را استخراج کنند و نمیتوانند به خوبی بسازند، در حالی که سخت بدانها
نیازمندند، نگاه تلخ و خنده تمسخر آمیزی دارد.
بی گمان همین عقب
ماندگی اهانت آمیز عالم اسلامی، سبب شده است که برخی از جوانان مسلمان را به سوی
کمونیستی و جامعه ی بی دینی علم گرا گرایش پیدا کنند و شهوت پرستان جرأت یافته اند
که آشکار پیروی از فطرت را رها و زندگی دنیا را پرستش نمایند. وقتی که میبینید که
دعیان اسلام در گرداب فرهنگهای مغشوش و آشفته و روحانیت دروغین دست و پا میزنند
و شیفته تقلید از دوران انحطاط فرهنگی و سیاسی تاریخ گشته اند و به قضایای جزئی
سرگرمند و دنبال صور و اشکال مرده و احکام بی محتوی هستند، به راه خویش ادامه میدهند
و گمراه میشوند.
————————————————–
منبع : محورهای پنج
گانه قرآن کریم
مؤلف: محمد غزالی
مترجم: دکتر محمود
ابراهیمی
انتشارات کردستان ۱۳۸۰