اخی انت حر وراء السدود ، ای برادرم ،شعری زیبا از سید قطب با ترجمه
اخی انت حر وراء السدود ، ای برادرم ،شعری زیبا از سید قطب با ترجمه
نویسنده: : عبدالله رسول نژاد
ای برادرم
اخی انت حر وراء السدود اخی انت حر بتلک القیود
اذا کنت بلله مستعصما
فما ذا یضیرک کید العبید
اخی ستبید جیوش الظلام ویشرق فی الکون فجر جدید
فاطلق لروحک اشراقها
تری الفجر یرمقنا من بعید
اخی قد اصابک سهم ذلیل وغدرا” رماک ذراع کلیل
ستبتر یوما” فصبر جمیل
ولم یدم بعد عرین الاسود
اخی قدسرت من یدیک الدماء ابت ان تشل بقید الماء
سترفع قربانها…. للسماء
مخضبه بوسام الخلود
مفردات:
ستبید :هلاک می شود،از بین می رود.
یرمق: نگاه می کند.
کلیل:ضعیف.
یدم:دمی:از زخم خون چکید.
معنی شعر :
-ای برادرم! تو در پشت این دیوارها آزادی و با وجود این بندها و محدودیتها،آزادی!
– چون به خدا تمسک بجویی، نیرنگ بندگان،ترا چه ضرر رساند؟
– ای برادرم! سپاه تاریکی هلاک می گردد و سپیده نو در هستی خواهد درخشید.
-پس بگذار که روحت آزادانه بدرخشد،تا ببینی که سپیده از دور ما را نظاره می کند.
– برادرم! تیری زبون به تو اصابت نموده است و بازویی ضعیف ترا ظالمانه هدف قرار داده است.
– روزی از پای درمی آید و قطع می شود،پس صبری نیکو پیشه کن،که هنوز خون از لانه شیر جاری نگشته است.
– برادرم! خون از دستهایت جاری گشت،اما هرگز اجازه ندادند که در بند بندگی و اسارت سست شوند.
-آری قربانی خویش را در حالی که آغشته به خون است و دارای نشان جاودانگی است به سوی آسمان بالا می برند.
**********
اخی هل تراک سئمت الکفاح والقیت عن کاهلیک السلاح
فمن للضحا یا یواسی…الجراح
ویرفع رایتها من جدید
اخی هل سمعت انین التراب تدک حصاه جیوش الخراب
تمزق احشاءه بالحراب
وتصفعه و هو صلب عنید
اخی اننی الیوم صلب المراس ادک صخور الجبال الرواس
غدا” ساشیح بفاس الخلاص
رءوس الافاعی الی ان تبید
اخی ان ذرفت علی الدموع و بللت قبری بها فی خشوع
فاوقد لهم من رفاتی الشموع
وسیروا بها نحو مجد تلید
مفردات:
پواسی وآسا:او را کمک نمود،او را تسلی و دلداری داد.
تصفعه:او را سیلی می زند.
صلب المراس:نیرومند و توانا در برخورد با امور.
معنی شعر :
-برادرم! آیا بنظر می آیی که از مبارزه خسته شده ای و سلاح را از دوش انداخته ای؟
-پس کیست که قربانیان را تسلی دهد و زخمشان را مرهم نهد و دوباره پرچم آنان را به اهتزاز در آورد؟
-برادرم آیا ناله خاک را شنیده ای،که سنگریزه های آن زیر پای سپاهیان ویرانی،خرد می شود.
-و اعضای بدنش با دشنه و خنجر تکه تکه می شود و بر او که سفت و سخت است سیلی زده می شود؟
-برادرم همانا من امروز نیرومند و توانا،صخره کوههای محکم و استوار را خرد می کنم و می کوبم.
-و فردا با تبر نجات،سر افعیها را قطع می کنم تا از بین بروند.
-برادرم! اگر بر قبر من اشک ریختی و با آن خاشعانه،گورم را خیس نمودی.
-از ریزه ریزه های استخوانم،شمع های بساز و مشعل هایی بر افروز و با آنها به سوی عظمتی جاودانه،پیش بتازید.
**********
اخی ان نمت نلق احبابنا فروضات ربی اعدت لنا
و اطیارها رفرفت حولنا
فطوبی لنا فی دیار الخلود
اخی اننی ما سئمت الکفاح و لا انا القیت عنی السلاح
و ان طوقتنی جیوش الظلام
فانی علی ثقه…. بالصباح
و انی علی ثقه من طریقی الی الله رب السنا و الشروق
فان عافنی السوق او عقنی
فانی امین لعهدی الوثیق
اخی اخذوک علی اثرنا و فوج علی اثر فوج جدید
فان انا مت فانی شهید
و انت ستمضی بنصر جدید
مفردات:
عاف:لزمه:ملازم او شد،پرنده بر چیزی دور زد.
السوق:جان کندن به پیش راندن
عق:آن چیز را شکافت،آب را تلخ نمود.
معنی شعر :
-برادرم! اگر بمیرم دوستانمان را ملاقات خواهیم نمود و باغهای پروردگار برایمان مهیا،
-و پرندگانش در پیرامونمان بال می گشایند،پس خوشا به حال ما در سرزمین جاودانگی.
-برادرم! همانا من از مبارزه خسته نشده و سلاح از دوش نینداخته ام.
-و هر چند سپاهیان تاریکی مرا محاصره کنند،من به آمدن صبح اطمینان و اعتماد کامل دارم.
-به راستی من به راهی که به سوی الله،پروردگار درخشش و روشنایی در پیش گرفته ام، اطمینان دارم.
-و اگر مرگ، بالای سرم دور بزند و بر من وارد شود و یا مرا بشکافد باز من پیمان محکم خویش را نگه می دارم و بر آن امین هستم.
-برادرم به دنبال ما، ترا نیز دستگیر کرده و گروهی از پی گروهی تازه می آیند.
-اگر من مردم براستی که شهیدم و تو نیز به سوی پیروزی تازه ای پیش خواهی رفت.
**********
قداختارنا الله فی دعوته و انا سنمضی علی سنته
فمنا الذین قضوا نحبهم
ومنا الحفیظ علی ذمته
اخی فامض لاتلتفت الی الوراء طریقک قد خضبته الدماء
ولاتلتفت ههنا اوهناک
ولا تتطلع لغیر السماء
فلسنا بطیر مهیض الجناح ولن نستذل و لن نستباح
وانی لاسمع صوت الدماء
قویا” ینادی الکفاح الکفاح
ساثار لکن لرب و دین و امضی علی سنتی فی یقین
فاما الی النصر فوق الانام
واما الی الله فی الخالدین
مفردات:
مهیض:استخوانی که پس از جوش خوردن دوباره بشکند.
استباح القوم: آن قوم را از بیخ برکند.
معنی شعر :
-همانا خداوند ما را برای دعوت به دینش انتخاب نموده و ما نیز بر سنت و را او پیش خواهیم رفت.
-برخی از ما، اجل و نذرش را ادا نموده و برخی نیز پیمان را نگه داشته و در انتظار ادای آن است.
-برادرم به پیش بشتاب و پشت سرت را نگاه مکن، همانا راهت به خون آغشته است.
-به اینجا و آنجا توجه مکن، جز به سوی آسمان به جای دیگری نظر مینداز.
-ما پرنده بال شکسته نیستیم، و هرگز به ذلت کشانده نخواهیم شد و از بین نخواهیم رفت.
-و همانا من صدای خونها (ی شهدا) را می شنوم که محکم فریاد بر می آورند: مبارزه، مبارزه!
-بزودی انتقام خواهم گرفت و خونخواهی می نمایم، اما بخاطر پروردگار و دینم (نه خودم) و بر راه خود با اطمینان و یقین پیش خواهم رفت.
-یا به سوی پیروزی بر همه جهانیان، و یا به سوی خداوند در بهشت و همراه با ماندگاران در آنجا.
————————–
منبع: سید قطب و اشعار او / مولف: عبدالله رسول نژاد / ناشر: نشر احسان ۱۳۷۹ / تنظیم برای نوگرا: باران
أللهم انصر المجاهدین فی کل مکان و زمان
أللهم انصرهم و ثبت أقدامهم
أللهم من أراد بنا أو بإسلام و المسلمین سواء فأشغله بنفسه
أللهم أشغل الظالمین بالظالمین و جعلنا من بین أیدیهم سالمین
آمین. … آمین …. آمین
خدایا به همه زندانیان مسلمان عزت استقامت سرافرازی و کرامت عطا بفرما
خدایا خودت به فریاد مسلمانان و اسلام برس
آمین