دعوت و داعی

تاثیر منفی خدمت رسانی به مردم و کار برای اسل

تاثیر منفی خدمت رسانی
به مردم و کار برای اسلام بر نفس

کسانی چنین می پندارند
، هرگاه آدمی در ارتباط و اتصال نزدیک با مردم و در برابر دیدگان آنان باشد همین
نقش بزرگی در خود بزرگ پنداری و احساس برتری طلبی در آدمی به وجود می آورد پس بهتر
است کار کردن برای اسلام را رها کرده و از مردم دوری گرفت.

در اینجا سؤالی پیش می
آید که: هرگاه که چنین کردی آیا گوشه گیری تو میتواند تضمینی بر عدم ورود عجب و
غرور به درون تو باشد؟!

به راستی عجب و خود
بینی بیماری خطرناکی است که راههای نفوذ فراوانی دارد_ همچنان که گفته شد_ گام عجب
از میان اندیشه هایی که بر عقل آدمی میگذرد یا کارهایی که اعضا و جوارح انجام
میدهند بر آدمی تسلط می یابد، پس آیا کسی که در منزلش بوده و مدام در جایش نشسته و
در هیچ موردی فکر نمیکند و هیچ کاری انجام نمیدهد؟!

راه حل، گوشه گیری و
عزلت نیست، زیرا اگر یکی از ما به درون غار تایکی که هیچ فرد دیگری در آن نیست،
رفته و کسی با در رفت و آمد نباشد، باز هم هرگز نمیتواند از دچار شدن به خود
شیفتگی نجات یابد.

در نتیجه راه حل،
مقاومت در برابر این بیماری، و خشکاندن سرچشمه های آن یکی پس از دیگری است، به این
معنی که هرگز نمیتوانیم درها را به روی عجب و خود بینی ببندیم مگر از داخل خودمان،
نه از خارج. این یک مطلب، دیگر اینکه با مردم بودن سبب میشود تا آدمی به بسیاری از
عیوب خود پی ببرد و نسبت به چیزهایی آگاهی یابد که هرگز به ذهنش خطور نمیکرد.

اما_ همچنان که گفتیم_
شایسته است که این عجین شدن با مردم در جهت خیر باشد نه شر.

 

وا اسلاما:

نکته سوم اینکه ما
آزاد نیستیم که مردم را رها کنیم، زیرا حال و روز امت اسلامی در این زمانه، و آنچه
از تکه تکه شدن و دسته دسته شدن برای آن روی داده، و تسلط و چیرگی دشمنانش بر آن،
و زور گویی که مینمایند… همه اینها کار برای اسلام، و ارتباط با مردم و دعوتشان
به سوی خداوند و یاری دادنشان جهت تغییر وضعیتی که در آن به سر میبرند را واجب و
ضروری میگرداند و همین سبب میشود تا خداوند نیز حال و روز ما مسلمانان را تغییر
داده و عذابش را که دامن گیرمان شده از ما دور گرداند… فکر کن که همه ما مردم را
رها کرده ایم، و هرکدام به کار خو مشغول شده ایم.

آیا کسی را میبینی که
در برابر نقشه های کنترل شده و طرح ریزی شده صهونیستها برای محو شخصیت مسلمانان و
هویت آنان و ریشه کن کردنشان بایستد؟!

چه کسی در برابر
سکولارهایی که خواهان جدایی دین از زندگی هستند می ایستد؟!

چه کسی در برابر حملات
مبشران صلیبی که پی در پی مسلمانان را در آفریقا و آسیا به مسیحیت فراخوانده و
موفق به مسیحی کردن عده ای از آنان نیز شده اند مقاومت مینماید؟

 

ضرورت توازن:

از این روی برای ما
آشکار میگردد که شایسته نیست که تلاشمان در راه اسلام را به حساب تلاشمان در راه
مبارزه با نفس بگذاریم، همچنان که شایسته نیست تلاشمان در راه مبارزه با نفس را به
حساب تلاشمان در راه اسلام بگذاریم.

حافظ ابن کثیر در
تفسیر سخن خداوند بر این نکته تاکید کرده، آنجا که میفرماید:

” أَتَأَمُرُونَ
النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أنْفُسَکُمْ وَ أَنْتُمْ تَتْلُونَ الْکِتَابَ
أفَلاَ تَعْقِلُونَ” (بقره/۴۴)

“آیا مردم را به
نیکو کاری فرمان میدهید و خود را فراموش میکنید در حالی که شما کتاب میخوانید، آیا
نمیفهمید( و عقل ندارید تا شما را از این کردار زشت باز دارد؟)…”

ابن کثیر میگوید:
مقصود این است که خداوند آنان را به خاطر کارشان مورد نکوهش قرار میدهد و آنان را
نسبت به این خطایشان آگاه میگرداند که دیگران را به خیر فرا میخوانند ولی خود آنرا
انجام نمیدهند، آنان را به این خاطر نکوهش نمیکند که چرا دیگران را به نیکی ای فرا
میخوانند که خود آنرا انجام نمیدهند، بلکه به این خاطر که خود آنرا ترک کرده اند
نکوهش میکند…

هم امر به نیکی کردن و
هم انجام دادنش هر دو واجب است، یکی به خاطر دیگری، رها نمیشود این سخن صحیح ترین
سخن از میان دو سخنی است که علمای گذشته و حال بیان داشته اند.

 

باید که دو چشم داشته
باشی:

بنا بر این باید
هرکدام از ما دو چشم داشته و با آن در این زندگی به حرکت بپردازد، چشمی که با آن
به حرکت در میان مردم پرداخته و آنان را به انجام نیکی ها فرا خواند و چشمی که با
آن به مراقبت از خود پرداخته و متعهد آن چیزی گردد که به مصلحتش است.

—————————————————

منبع : بتت را بشکن

مؤلف : دکتر مجدی
هلالی

مترجم : مجتبی دروزی

انتشارات : نشر احسان

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا