داستان در آغوش

  • شعر و داستان

    جای پا

    خواب دیدم در ساحل با خدا قدم می زنم .بر پهنه ی آسمان صفحه هایی از زندگی ام    برق زد.  درهرصحنه ، دوجفت جای پا روی شن دیدم .یکی متعلق به من ودیگری متعلق به خدا. وقتی آخرین صحنه در مقابلم برق زد. به پشت سر و به جای پاهای روی شن نگا ه کردم. متوجه شدم که چندین بار…

    ادامه »»»
دکمه بازگشت به بالا