فرق حقیقی میان کافر و مسلمان چیست؟
فرق حقیقی میان کافر و مسلمان چیست؟
نویسند ه: امام ابوالاعلی مودودی / ترجمه: دکتر آفتاب اصغر
فرق میان کافر و مسلمان_ آخر چرا؟
برادران اسلامی! هر مسلمان با خودش این طور فکر می کند و شما هم حتما” این طور فکر می کنید که مقام یک نفر مسلمان بالاتر از مقام کافر است. خدا فقط مسلمان را دوست دارد در صورتی که کافر را دوست ندارد. مسلمان آمرزیده می شوددر حالی که کافر مستحق آمرزش نمی باشد. مسلمان به بهشت می رود و کافر به دوزخ فرستاده می شود. امروز می خواهم که شما به این نکته توجه کنید که آخر فرق به این بزرگی بین یک نفر مسلمان و یک نفر کافر برای چیست؟ همان گونه که شما یکی از فرزندان آدم هستید کافر هم فرزند آدم است. همان طور که شما یک انسان هستید کافر هم فرزند آدم است. او هم مثل شما دارای دست و پا و چشم و گوش است. او هم در همین محیط نفس می کشد، همین آب را می خورد، روی همین زمین راه می رود، از همین محصول کشاورزی تغذیه می کند؟ همین طور متولد می شود و همین طور می میرد. همان خدایی که شما را خلق کرده او را نیز به وجود آورده است. در این صورت چرا مقامش پست تر و مقام شما بلند تر است؟ شما چرا به جنت فرستاده می شوید و او به جهنم انداخته می شود؟
آیا فقط مسئله اختلاف نام مطرح است؟
این نکته احتیاج به فکر دارد. میان آدم تا آدم نمی تواند فقط به دلیلی به این کوچکی باشد که شماها را با نام هایی مانند عبدالله، عبدالرحمن و امثال این ها صدا می کنند، او را با نام هایی مثل دین دیال[۱] کرتارسینگ[۲] و رابرتسن[۳] خطاب می کنند یا شما مختون می شوید و او نمی شود یا شما گوشت می خورید و او نمی خورد.[۴] خداوند متعال که همه انسان ها را آفریده است خدایی که پروردگار سایرین است، هیچ وقت نمی تواند مرتکب چنین ظلمی بشودکه به این علت ها ی نا چیز فرق میان مخلوقات مختلف خود قائل باشد و یکی از بندگان خود را به بهشت بفرستد و یکی دیگر را به دوزخ گسیل دارد.
فرق میان اسلام و کفر
وقتی این طور نیست باید فکر کنید که فرق میان این دو چیست؟ جوابش فقط یکی است و آن این است که فرق حقیقی میان این دو فقط به علت معنای اسلام و کفر آن ها می باشد. معنای اسلام اطاعت خداوندی است و معنای کفر عدم اطاعت از دستور خدا است. مسلمان و کافر هر دو انسان اند. هردو بندگان خدا هستند ولی یکی از آن ها به این دلیل بر دیگری برتر می گردد که او مالک خود را می شناسد و دستورش را اجرا می کند و از سرانجام نافرمانی اش می ترسد و دیگری به این خاطر از مقام بالا به پایین سقوط می کند که مالکش را نمی شناسد و فرمانش را به جای نمی آورد. به همین علت است که خدا از مسلمان راضی می شود و از کافر ناراضی. به مسلمان وعده جنت می دهد و به کافر می گوید که شما را به جهنم می اندازم.
علت تفریق در علم و عمل
بنابراین روشن شد فقط دو چیز است که مسلمان را از کافر جدا می سازد یکی علم و دیگری عمل. یعنی اول باید بداند که مالک او کیست؟ احکامش چیست؟ کدام طرز رفتار مطابق با رضای اوست با چه اعمالی او راضی می شود و با چه اعمالی ناراضی؟ وقتی این چیزها معلوم بشود انسان باید خودش را مطیع و منقاد اربابش سازد و هر طور میل او باشد همان طور رفتار کند و هرچه میل خودش باشد از آن چشم بپوشد. اگر دلش خواست کاری را انجام دهد ولی اربابش رضایت ندهد به صدای دلش گوش نکند و بی چون و چرا در مقابل دستور اربابش گردن بنهد. اگر از کاری دیگر بدش آیدولی اربابش بگوید که این کار بد است، آن را بد پتدارد و اگر از کاری ضرری ببیندولی دستور اربابش این باشد که آن کار باید حتما” انجام گیرد، ولو این که خطر جانی و مالی داشته باشد تا وقتی که آن را به پایان نرساند از پا ننشیند. اگر در کاری دیگر منفعتی به نظرش آمد و در مورد آن دستور اربابش این باشد که دست به آن کار نزند، ولو این که ثروت روی زمین در این کار عاید بشود، هیچ وقت آن کار را نکند.
این علم و عمل یک مسلمان است که به وسیله آن بنده محبوب خدا می شود و رحمت خداوندی بر او نازل می گردد. و خداوند تعالی به او عزت و احترام ارزانی می بخشد. کافر این علم را ندارد و به علت نداشتن علم عملش نیز مانند یک نفر مسلمان نیست. بنابراین او بنده نادان و نافرمان خدا می باشد و خدا او را از رحمت خود محروم می سازد.
حالا خودتان انصاف دهید و فکر کنید کسی که خودش را مسلمان معرفی می کند ولی عینا” مثل یک کافر نادان باشد و خدا را نافرمانی کند، فقط به علت اختلاف لباس و خوردن و نوشیدن چطور ممکن است نسبت به کافر برتر باشد و چطور امکان دارد در دنیا و آخرت مستحق رحمت خداوندی باشد؟ اسلام نام نژادی یا قبیله ای یا خانواده ای نیست که از پدر به پسر و از پسر به نوه خود به خود به ارث برسد. در اسلام این طور نیست که پسر برهمن ولو این که ببی نهایتجاهل و بدکار باشد، در اجتماع مقام ارجمندی بیاورد، به دلیل این که در منزل برهمن متولد شده و متعلق به طبقه بس ارجمند است. و پسر یک چمار[۵]، ولو این که نه فقط از لحاظ علم و عمل بلکه از هر حیث بدتر از او باشد ولی او باز هم در مقام پستی جای گیرد، برای این که او در منزل چماری چشم به جهان گشوده و کمین [۶] است.
(إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ) )( حجرات/۱۳)
” بی شک محترم ترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شما است “
یعنی کسی که خدا را بیشتر می شناسد و نسبت به دیگران بیشتر خداوند را اطاعت می کند نزد خدا احترام بیشتری دارد. حضرت ابراهیم( ع) در خانه بت پرستی متولد شدند، ولی ایشان خدا را شناختند و از او فرمان بردند، بنابراین خدا ایشان را هادی و امام جهانیان ساخت. پسر حضرت نوح (ع) در خانه پیغمبری به دنیا آمد ولی او خدا را نشناخت و از فرمانش سرپیجی کرد، بنابراین خدا هیچ اعتنایی به خانواده اش نکرد و به گونه ای عذابش داد که دنیا تا کنون از آن عبرت می گیرد. پس به خوبی روشن شد که نزد خدا فرق میان انسان ها فقط از لحاظ علم و عمل است. چه در دنیا و چه در آخرت، رحمت او فقط مخصوص به کسانی است که او را می شناسند و راه راستی که او نشان داده است آن را می دانند و از فرمانش اطاعت می نمایند. کسانی که دارای ویژگی های علم و عمل نیستند، ولو این که اسم شان عبدالله و عبدالرحمن باشد یا دین دیال و کرتارسینگ، نزد خدا میان این ها هیچ فرقی نیست و هیچ گونه از رحمتش به آن ها نمی رسد.
آخر چرا مسلمان امروزی خوار و رسوا هستند؟
برادران اسلامی! شما خودتان را مسلمان می نامید و به این هم ایمان دارید که رحمت خداوندی شامل حال مسلمانان است ولی یک کمی چشم هایتان را باز کنید و بنگرید. آیا واقعا” رحمت خداوندی شامل حال شماست؟ هر چه در آخرت پیش می آید آن را که بعدا” می بینیدولی وضعی که در این دنیا دارید اول به آن بنگرید. در این هندوستان شماها نود میلیون هستید. جمعیت شما به قدری زیاد است که هر یکی از شما ها سنگ ریزه ای پرتاب بکند به صورت کوهی درآید، ولی متأسفانه در جایی که مسلمانان به این تعداد فراوان وجود دارند کافران فرمانروایی می کنند! گردن های شما طوری در پنجه استبدادآن ها قرار دارند که به هر طرف بخواهند می توانند شما را بچرخانند! سر شما که به جز پیش خدا پیش هیچ کس خم نمی شد حالا پیش انسان ها خم می شود! ناموس شما که هیچ کس جرأت نداشت به آن نزدیک شود امروز به خاک مالیده می شود. دست شما که همیشه غالب بود حالا مغلوب است و در برابر کافران پهن می شود. جهل و افلاس و قرض ها شما را در همه جا ذلیل و خوار و زبون ساخته است. آیا می توان این را رحمت خداوندی نامید؟ نخیر، این رحمت خداوندی نیسشت بلکه عذاب خداوندی است. چقدر عجیب است که کسی مسلمان باشد و باز هم ذلیل و خوار باشد مسلمان باشد و باز هم برده و غلام باشد! و این امر غیر ممکن است. همان طور که چیزی در یک زمان هم سفید باشد و هم سیاه. وقتی مسلمان بنده محبوب خدا باشد چطور ممکن است در دنیا ذلیل و خوار باشد؟ آیا ( نعوذ بالله) خدای شما ظالم است که شما حقش را بشناسید و فرمانبردار او هم باشید و باز هم او نافرمایان را فرمانروای شما سازد و شما را در پاداش فرمانبرداری مجازات کند؟ اگر شما ایمان دارید که خدا ظالم نیست و مطمئن هستید که پاداش فرمانبرداری خدا نمی تواند ذلت و خواری باشد، دناچارید قبول کنید. ادعای مسلمانی که دارید حتما” نادرست و خطاست. نام شما در میان اسناد دولتی حتما” جزء نام های مسلمان ثبت می گردد ولی فراموش نکنید که در پیشگاه خداوندی درباره مسلمان یا کافر بودن شما بر مبنای دفاتر دولت انگلیسی قضاوت نمی شود. خدا دفتر جداگانه ای دارد. فقط در آن جا باید بگردید که نام شما در زمره فرمانبرداران نوشته شده است یا در ذیل نافرمانان؟
خدا در کتابی برای شما فرستاده استکه با خواندن آن آقا و مالک خود را خوب بشناسیدو راه و روش فرمانبرداری اش را بدانید، آیا هیچ گاه سعی نمده اید که بدانید در این کتاب چه نوشته شده است؟ خدا پیامبرش را پیش شما فرستاده تا شما را راه و روش درست مسلمانی یاد بدهد، آیا هیچ گاه کوشش کرده اید که بدانید پیامبر چه چیزی به شما یاد داده است؟ خدا راه کسب احترام در دنیا و آخرت را به شما داده است، آیا شما گامی در این راه برداشته اید؟ خدا صراحتا” فرموده است چه کارهایی است که انسان از ارتکاب آن ها چه در دنیا و چه در آخرت رسوا می شود؛ آیا شما از این کارها اجتناب نموده اید؟ خودتان بفرمایید که شما در جواب این سؤال چه می گویید؟ اگر شما قبول دارید که نه از کتاب خدا دانشی اندوختید و نه از زندگانی پیامبرش (ص) درسی آموختید و نه از روشی که او به شما نشان داده است پیروی نمودید، چه طور می توانید خودتان را مسلمان بگویید و چه طور می توانید منتظر اجر و پاداش او باشید؟ به همان اندازه که مسلمان هستید به همان اندازه در دنیا عزیز می شوید و به همان اندازه هم در آخرت پاداش داده می شوید.
چنان که قبلا” عرض کرده ایم میان کافران و مسلمانان به جز علم و عمل آن ها فرقبی نیست. اگر علم و عمل کسی همانند علم و عمل یک نفر کافر باشد و او خودش را مسلمان بنامد، کاملا” دروغ می گوید. کافر به قرآن و آن چه که در آن نوشته شده است ایمان ندارد. اگر یک نفر مسلمان هم همان حال را داشته باشدچه طور می تواند خودش را مسلمان بداند؟ یک نفر کافر نمی داند که تعلیمات رسول خدا (ص) چیست؟ راه راستی که ایشان (ص) برای رسیدن به خدا نشان داده اند کدام است. اگر یک نفر مسلمان هم همان طور از آن بی اطلاع باشد، چگونه می تواند مسلمان باشد؟ کافر به جای این که مطابق رضای خدا رفتار کند مطابق میل خودش رفتار می کند اگر مسلمان هم همین طور خود سر و آزاد باشد و مطابق با افکار و میل ذاتی خود رفتار کند و همین طور از خدا بی پروا و بنده نفس خود باشد چه حق دارد خودش را مسلمان یعنی فرمانبردار خدا بداند؟ کافر میان حلال و حرام فرق نمی گذارد و هرکاری را که در آن منفعت یا لذت شخصی ببیند اختیار می کند، ولو این که نزد خدا آن کار حلال باشد یا حرام. همین روش را اگر یک نفر مسلمان هم در پیش بگیرد، میان او و یک نفر کافر چه فرقی وجود خواهد داشت؟ خلاصه وقتی مسلمان هم از اسلام همانند یک نفر بی اطلاع است و همچنین کارهایی را انجام بدهد که یک نفر کافر انجام می دهد، چرا باید بر کافر رجحان و برتری باشد و چرا او به سرنوشتی دچار نشود که کافری به آن دچار می شود؟ این است نکته ای که همه ما باید درباره اش خوب دقت کنیم.
محل تأمل
برادارن عزیزم! مبادا فکر کنید که قصد دارم مسلمان را تکفیر کنم. خیر، ابدا” این منظور را ندارم. من خود فکر می کنم و می خواهم که همه فکر کنیم که چرا از رحمت خداوندی محروم شده ایم؟ چرا از هر طرف مصیبت های گوناگون بر ما نازل می شوند. چرا کسانی که آن ها را کافران یعنی بندگان نافرمان خدا می گوییم در همه جا بر ما غالب می شوند؟ چرا ما که ادعای فرمانبرداری خدا را داریم در همه جا مغلوب می شویم؟ هر اندازه که به علتش فکر کرده ام همان اندازه باورم بیشتر شده است که تنها فرق میان مسلمان و کافران فقط فرق میان نام های ماست، چون که ما نیز در غفلت ورزیدن و نترسیدن از خدا و نافرمانی او به هیچ وچه کمتر از آن ها نیستیم ولی باز هم فرق جزئی دیگری در میان ما و آن ها حتما” وجود دارد که به علت آن نه تنها شاسته هیچ گونه اجر و پداشی نیستیم بلکه سزاوار مجازات هم می باشیم.
چون با وجود آن که می دانیم که قرآن کتاب خداست باز هم با آن تقریبا” همان گونه رفتار می کنیم که یک نفر کافر می کند. می دانیم که محمد (ص) پیغمبر هدا هستند باز هم از اتباع ایشان به گونه ای بیزاریم که یک نفر کافر بیزار است. می دانیم که خدا بر دروغ گو لعنت فرستاده است. برای راشی و مرتشی جهنم را مقدر گردانده است، کسی را که سود می خورد یا سود می دهد بدترین جنایتکار قرار داده است، غیبت گویی و سخن چینی را با خوردن گوشت برادر خود برابر ساخته است است و در پاداش فحش گویی، پررویی و بدکاری به دادن عذاب دردناکی تهدید نموده است ولی متأسفانه با وجودی که همه این چیزها را می دانیم باز هم مانند کفار همه این کارها را آزادانه و بی باکانه و بی حجابانه انجام می دهیم. گویا هیچ گونه ترس و وحشتی از خداوند نداریم. به همین علت است ما که در مقابل کافران خودمان را تا اندازه ای مسلمان قلمداد می کنیم، در پاداش آن شایسته هیچ گونه اجری نیستیم، بلکه تا اندازه ای هم سزاوار مجازات هستیم. تسلط کفار بر ما و دچار شکست و هزیمت شدن ما در همه جا، یک نوع کیفر گناهی است که نعمت بزرگ اسلام را که به ما ارزانی شده بود قدرش را نشناختیم.
عزیزانم! هر چه در خطبه امروزی گفته ام برای آن نیست که شما را سرزنش و ملامت کنم. من به خاطر ملامت کردن شما ایرادد سخن نکردم بلکه منظورم فقط این است که هر چه از دست رفته است چاره ای برای به دست آوردن آن اندیشده شود.
چنان که می دانید، آدم وقتی به فکر به دست آوردن چیزی می افتذ که اطلاع داشته باشد چه چیزی را از دست داده است و آن چیز برایش چه قدر ارزش دارد، به همین علت است سعی می کنم به شما هشدار دهم که به هوش بیایید و متوجه بشوید که در حقیقت چه چیز گران بهایی را از دست داده اید تا دوباره به فکر به دست آوردن آن بیافتید.
————————————–
نام کتاب: خطبه های نماز جمعه / تألیف: امام ابوالاعلی مودودی / ترجمه: دکتر آفتاب اصغر / نشر احسان
[۱] نام معروف هندوها
[۲] نام معروف سیک ها
[۳] نام مسیحی
[۴] در مذهب هندو گوشت خوردن حرام است
[۵]کسی که پیشه اش پینه کردن کفش های پاره و کهنه است. فردی از پست ترین طبقات اجتماعی هندوان.
[۶] آدمی پست و فرومایه و کمینه ای از پست ترین طبقات اجتماعی هندوان.
سلام عرضی درباره این متن دارم که البته نظر خودم است به نظر من کافر کسی نیست که خدا رو نمیشناسه یا از دستوراتش پیروی نمیکنه به نظر من فرا تر از این حرفاس وگرنه شیطان پرستی هم وجود داشته که بعدش به خدا ایمان اورده و توبه کرده پس کافر خیلی فرق میکنه حتی خدا گفته که با کافران دوستی نکنید به نظر شما خدای ما کسی هست که اگه کسی اونو نشناسه به مسلمونا تو قرآن بگه دوستی نکنید پس بحث این نیست شیطان هم خدا رو قبول داشت هم قیامت هم نماز میخوند ولی تو قرآن گفته از کافران بود پس این نیست که ما اگر دستورات خدا رو انجام بدیم هم بپرستیم یعنی مومنیم متاسفانه خیلی از کسانی که خودشون رو عالم میدونن تو کشور نادان ترین و جاهل ترینان صد سالم نماز بخونن فایده نداره
بسیار بسیار عالی
با تشکر از درج مطلب بسیار غنی و ثابل ستایش از عالم گرانقدر جناب ابوالاعلی مودودی و ترجمه شیوای مرحوم دکتر آفتاب اصغر.
یکی از برادران مسلمان از مذهب تشیع.