سکوت در برابر امر منکر نشانه ی ضعف ایمان
سکوت در برابر امر منکر نشانه ی ضعف ایمان
دکتر عبدالحمید بلالی
شیطان سکوت مسلمانان را در برابر امر منکر به عنوان یک راه نفوذ شگفت انگیز دیگر برای فریب انسان به کار می گیرد راه فریبی که کمتر کسی از افراد دعوتگر متوجه آن می شود و آن به این صورت است که شیطان با دلایلی که ظاهرا” درست به نظر می رسند نزد افراد دعوتگر می آید و به وسیله ی این دلایل می خواهد آنان را مرتکب امر باطل نماید و از راهی که خود را ملزم و متعهد به پیمودن آن میداند دور و منحرف سازد و یا اینکه ایشان را ضعیف و از حرکت اسلامی بازدارد.
لذا شیطان پیوسته افراد دعوتگر را به این گونه سکوت های خطرناک وادار می سازد تا اینکه آنان را در جامعه ی مسلمانان به صورتی درآورد که فقط اسما” مبلغ و دعوتگر باشند و یکی از خطرناک ترین این فریب ها برانگیختن دعوتگران است بر سکوت نمودن در برابر امر منکر.
طبیعی است شیطان به طور صراحت به آنان نمی گوید:« در برابر امر منکر سکوت کنید» بلکه مطابق همان نقشه گام به گام و به تدریج وارد عمل می شود که در اولین ملاقاتش با حضرت آدم آن را کشید و آدم و حوا را به تدریج فریب داد و گمراه ساخت.
بنابراین وقتی که دعوتگر امر منکری را ببیند حدیث گام به گام زیر را ذکر می کند:« من رأی منکم منکرا” فلیغیره بیده فإن لم یستطع فبلسانه فإن لم یستطع فبقلبه و ذلک أضعف الایمان»:هر کس از شما امر منکری را دید باید آن را با دست خود(عملا”) تغییر دهد و اگر عملا” نتوانست با زبان (به وسیله ی گفتار) آن را تغییر دهد و اگر با زبان نیز نتوانست پس با قلب آن را نپسندد و این مرحله ی آخر نشانه ی ضعف ایمان است.
چه بسا شخص مبلغ می تواند آن امر منکر را عملا” تغییر دهد اما شیطان حاضر می شود و او را وسوسه می کند و به او می گوید آن را با زبان تغییر بده چرا که زبان نتایج بهتری را به بار می آورد. و اگر شخص مبلغ از جمله کسانی باشد که نمی تواند آن را عملا” تغییر دهد اما می تواند آن را با زبان تغییر دهد فوری شیطان حاضر می شود و به او می گوید: «چرا خویشتن را دچار گرفتاری می کنی و به زحمت می اندازی در حالی که قرآن می فرماید) لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلا وُسْعَهَا ) بقره/۲۸۶ : خداوند به هیچ کس جز به اندازه ی تواناییش تکلیف نمی کند و هیچ بعید نیست به دنبال آن عواقب زشت و ناپسندی برایت پیش آید.»
بدین وسیله شیطان پیوسته او را از تغییر دادن آن امر منکر به وسیله ی دست(عملا”) و یا زبان برحذر می دارد ولی او را تشویق و قانع می نماید به اینکه کافی است آن را با قلب نپسندد و اگر این امر منکر از یک برادر دینی او صادر شود به او می گوید:«هرگاه این کار منکر را بر او انکار نمائی و او را از آن بازداری مسلما” دوستی و آشنایی او را از دست خواهی داد و یا اینکه ممکن است در اثر آن متأثر شود و از تو برنجد. پس در نتیجه شخص مبلغ تسلیم این گونه وسوسه ها و فریبها می شود، لذا برای تغییر آن امر منکر با انکار قلبی اکتفا می کند و پشت سر هم با امور منکر با اشکال و صورتهای متعددی روبرو می شود و هر بار نیز شیطان او را وادار می کند به این که آن ها را تنها با قلب زشت بدارد تا اینکه شخص دعوتگر با امور منکر انس گیرد و به آنها عادت کند و به گونه ای که حتی آنها را با قلب هم انکار نکند و از آن به بعد با افراد بی مبالات و در خواب غفلت فرو رفته می نشیند و در برابر منکرات با آنان می خندد و بی تفاوت می ماند و اگر چنین فردی در برابر این ذلت و خواری در آستانه ی حق تعالی توبه ی خالص ننماید بیگمان ایمان در قلب او به تدریج ناپدید می گردد تا آنجا که حتی به اندازه ی یک ذره از ایمان در قلب او باقی منی ماند، چنانکه رسول خدا در این مورد می فرماید: خداوند هر پیامبری را که پیش از من بر هر ملتی مبعوث می کرد، در میان امتش مبلغان و یارانی بودند که سنت و راه و روش او را دست آویز خود قرار می دادند و از دستورات تخلف می ورزیدند و چیزهائی را می گفتند خود به آن عمل نمی کردند و کارهایی را که به آنان دستور داده نمی شد انجام می دادند، بنابراین هر کدام از آنان که در برابر منکرات عملا” جهاد و مبارزه می کرد او مؤمن بود و هر کس با زبان جهاد می کرد او نیز مؤمن بود و هر کس با قلب مبارزه جهاد می کرد او هم مؤمن بود و (اما) دورتر از آن به اندازه ی پوسته ی خرمایی ایمان در قلب او وجود ندارد. لازم به توضیح است: برای اینکه سوء تفاهمی پیش نیاید باید گفت: منظور من از بیان مطالب فوق این نیست :آن عده از مبلغانی که قادر نیستند با دست و یا زبان پاره ای از منکرات را تغییر دهند فوری به انکار قلبی پناه ببرند و هر نوع منکری را دیدند به انکار قلبی متوسل شوند و به آن اکتفا کنند، بلکه خطاب ما به آن عده از مبلغانی است که اتخاذ انکار قلبی را تنها راه حل جلوگیری از هر منکری می دانند، و بدیهی است دوام بر انکار قلبی در برابر امر منکر این خطر را برای شخص تداعی پیش می آورد که دچار ضعف ایمانی شود که رسول خدا(ص) در حدیث فوق بیان فرمود و اینجاست اگر چنین دعوتگری – همانطوریکه توضیح دادیم- از عمل خود پشیمان نشود و در آستانه ی خداوند توبه ی خالص ننماید، احتمال دارد یک ذره ایمان در قلب او باقی نماند.
————————————
منبع :راههای نفوذ شیطان برای فریب انسان
مؤلف:دکتر عبدالحمید بلالی
مترجم:محمد صالح سعیدی
انتشارات : نشر احسان ۱۳۷۸