حقوق جامعه اسلامی
حقوق جامعه اسلامی
زنان و مردان مسلمان پرچمدار خیرخواهی و
اصلاحطلبیاند و با همه مظاهر شرارت و مفاسد مقابله مینمایند و ناصحانی امانتدار
و راهنمایانی به سوی سربلندی دنیا و سعادتمندی آخرت میباشند و پیشگامان و
خیرخواهان هیچگاه با خانواده و مردم خود دروغ نمیگویند. ستم و ناروا را بر آنان
روا نمیشمارند و به مظاهر انحراف و ناهنجاریهای گوناگون در میان مردم روی خوش
نشان نمیدهند. و آنها را به یکتاپرستی و پرهیز از عبودیت و استعانت غیرخداوند فرا
میخوانند و آنان را به عمل به قرآن و ایمان به پیامبران کتابهای آسمانی و دنیای
پس از مرگ به ویژه به ایمان به حضرت محمدص ترغیب میکنند.
پس از آنکه به درستی و آگاهانه بودن ایمانشان
آگاهی یافتند: آنها را به عبادت و اطاعت خداوند تنهای بیهمتا و اعتدال در دینداری
و فضایل اخلاقی دعوت میکنند و همچنین آنان را از اخلاق و رذایل برحذر میدارند.
همچنین انسان مسلمان مسئول است همه تلاش
خود را برای ایجاد وحدت و برخورداری از قوت ایمانی، عملی، علمی، دانش، تمدن، صنعت،
فنآوری و رقابت با تمدنهای پیشرفته در همه عرصهها و حتی پیشی گرفتن از آنها، به
کار گیرد؛ زیرا خداوند متعال فرمودهاند: (الانبیاء / ۹۲)
«امت یکپارچه شما این است (و وحدت و
یکپارچگی اساس عزت شماست) و من پروردگار شما هستم و تنها از من اطاعت کنید».
همچنین میفرماید (المنافقون/ ۸)
«عزت و سربلندی از آن خداوند، پیامبر او و
مؤمنین است، اما این چند چهرهها و منافقین هستند که نمیدانند».
و فرموده است: (آل عمران / ۱۰۳)
«همگی به ریسمان (ناگسستنی دین) خداوند
متوسل شوید و دستهدسته نگردید».
و فرموده است: (المائده / ۲)
«براساس نیکی و پرهیزکاری با یکدیگر همکاری
کنید و از همکاری در جهت گناه و دشمنی با یکدیگر پرهیز نمایید».
میبینیم که از نظر اسلام تعاون و همکاری
میان افراد و خانواده و میان خانواده و همسایگان و تمامی افراد جامعه لازم و ضروری
است.
همچنین رسول خداص بر روی اصل تعاون و
همکاری در چهارچوب مصالح عمومی امت اسلامی تأکید نموده و میفرماید:«مؤمنین در
ارتباط با محبت، دوستی و احساس مسئولیت متقابل همانند جسم واحدی هستند که هرگاه
عضوی از اعضای آن دچار دردی بشود، سایر اعضا به خاطر آن دچار تب و بیخوابی میشوند».
همچنین فرمودهاند:«مؤمن برای مؤمن دیگر همچون
ساختمانی است که هر قسمتی از آن قسمت دیگر را محکم نگاه میدارد».
مسئولیت انسان مسلمان در مقابل جامعه اسلامی
مسئولیتهای فراوانی است که برخی از آنها عبارتند از:
۱- اهتمام به مصالح و مسائل درجه اول :از آنجا
که فرد مسلمان جزئی جدائیناپذیر از ساختار امت و جامعه اسلامی است، از شادی و غم
آن شادمان و اندوهگین میشود، و در امیدها و اهداف و تلاشهایش خود را با آنان
هماهنگ مینماید و همه تلاش خود را برای پاسداری جامعه و امت اسلامی از مخاطر و
مشکلات و فرو افتادن در باطلاق ناهنجاریها و نابسامانی ها به کار میگیرد و از
طرف دیگر همه توان و استعداد ذهنی و عملی خود را در راستای پیشرفت صنعتی، تجاری،
کشاورزی، فنی، علمی، ایمانی، اخلاقی، پرورشی و برخورداری از وسایل پیشرفته تبلیغی
و دستیابی به تمدن برتر مورد استفاده قرار میدهد.
از این احساس مسئولیت مشترک در مقابل جامعه
و سرنوشت آن، قرآن با تعبیر «ولایت» و «مناصره» یاد نموده و میفرماید:(التوبه /
71)
«مردان و زنان مؤمن دوست و یاور یکدیگرند.
همدیگر را به کار نیک فرا میخوانند و از کار بد باز میدارند و نماز را آنگونه
باید برگزار میکنند و زکات اموال خود را میپردازند و از خداوند و پیامبرش
فرمانبرداری مینمایند. اینان کسانیاند که خداوند آنها را مشمول رحمت خود قرار میدهد
(زیرا که) خداوند به راستی تواناست و کارهایش به جا و به موقع است».
پاسداری از مصالح و منافع امت اسلامی و
پیشگیری از اخطار و هوشیاری در مقابل توطئههای دشمنان خارجی و جاسوسان داخلی آنان
فریضه و واجبی دینی است که ثمرات آن نصیب فرد و جامعه خواهد گردید. کسی که ارتباطش
را با امت و ملت خویش قطع میکند و به اموری که منافع آنها را تأمین مینماید یا
مسائلی که موجب ضرر و زیان خواهد گردید توجهی نشان دهد انسانی بیاحساس و غیرمسئول
است و نمیتوان او را بخشی از امت خویش به حساب آورد. رسول خداص در مورد مسئولیت
انسان در مقابل دیگران میفرماید: «هرکس که به امور مسلمانان توجه و اهتمامی
نداشته باشد از آنان به شمار نمیآید و هرکس که در راستای رضایت خداوند و براساس
سنت رسول خداص و به وسیله کتاب خداوند به اندرز و نصیحت حکام و مردم مسلمان قیام ننماید،
جزو آنها به حساب نمیآید یعنی اگر انسانی با چشم دلسوزی و احساس مسئولیت به امور
مسلمانان نگاه نکند و در جهت رفع نیازها و حل مشکلات مردم و کاستن از بار رنجهایشان
تلاشی ننماید انسانی است که ایمان و اسلام او دارای ضعف و کمبود است و نمیتوان او
را وابسته و دلبسته مسلمانان به شمار آورد. و در نتیجه به خاطر سنگدلی و بیبهره
بودن از شفقت و مهربانی از رحمت و نعمت خداوند خود را محروم میگرداند. برای انسان
مسلمان همین کافی نیست که نسبت به مصالح و منافع امت اسلامی بیتفاوت باشد و ضرر و
زیانی را به دیگران وارد ننماید، و علیه منافع و وسایل آنها توطئهچینی نکند، بلکه
باید دارای نقشی مثبت و سازنده بوده و در حد توان در جهت اصلاح امور دیگران تلاش و
جدیت بنماید؛ زیرا رسول خداص فرموده است: «دین (همهاش) نصیحت و خیرخواهی است.
گفته شد: چگونه؟ فرمود: نصیحت به خاطر خداوند و براساس سنت رسول او و نصیحت
پیشوایان مسلمان و عامه مردم».
یعنی ستون و ساختار دین نصیحت و خیرخواهی
است. و نصیحت برای خدا به معنی دارا بودن ایمان و دوری از شرک، ترک کفر، الحاد و
توصیف خداوند براساس صفات کمال، عظمت و نفی همه کمبودها و نقصانیها از او و عبادت
صادقانه و مخلصانه و پرهیز از گناه و نافرمانی اوست.
نصیحت به وسیله کتاب خداوند بدین معناست که
به همه کتابهای آسمانی نازل شده بر همه پیامبران که آخرین آنها قرآن است ایمان
داشته باشیم. قرآنی که بری از شک و تردید و تحریف است و به رهنمودها و احکام و
تلاوت و تدبّر در آیات و معانی آنها عمل بشود.
نصیحت براساس سنت رسول خداص بدین معناست که:
رسالت او را تصدیق نماییم و به همه آیاتی که بر او نازل شد ایمان بیاوریم و آنها
را در زندگی خویش به کار بگیریم و رسول خداص را از اعماق قلب دوست بداریم و محبتش
را وسیلهای برای پیروی و اطاعت قرار بدهیم؛ زیرا خداوند متعال میفرمایند: (آل
عمران / ۳۱)
«(ای پیامبر به آنها) بگو : اگر (درست میگویید)
خداوند را دوست دارید، بیایید از من پیروی کنید تا خداوند نیز شما را دوست بدارد».
و نصیحت پیشوایان مسلمان بدین معناست که:
آنها را در جهت پیروی از حقیقت، اقامه عدالت و پیروی از آنها در امور مشروع و
نصیحت آرام و حکیمانه برای به واقعیت درآوردن احکام دین خداوند و احیای روح تعالیم
و رهنمودهای قرآن و سنت در جامعه، آنها را یاری نمائیم.
نصیحت عامه مسلمانان هم بدین معناست که:
آنها را برای آگاهی و عمل مسئولیتهای دینی، اجتماعی و تلاش برای تحقق مصالح و
منافع دنیوی و اخروی اندرز و نصیحت بنماییم.
۲- دعوت به توحید و تطبیق شریعت :در
اسلام پدیدهای به نام روحانیون که آنان تنها کار تبلیغ دین را برعهده داشته
باشند، وجود ندارد بلکه یکیک مسلمانان اعم از مرد و زن در خانواده، مدرسه و در
همه عرصههای جامعه موظف هستند که با کردار و گفتار خویش دیگران را به توحید،
یکتاپرستی و معرفت نامهای خداوند و دوری از شرک، کفر و عمل به دین و شریعت
خداوند دعوت بنمایند؛ زیرا خداوند متعال میفرمایند (النحل / ۱۲۵)
«با بهرهگیری از حکمت (و کردار و گفتار
سنجیده و بهجا و به موقع) و سخنان خوب و پسندیده دیگران را به (رهروی در) راه
پروردگارت فرا بخوان و با روشی هرچه بهتر با آنان گفتگو کن».
همچنین رسول خداص همه اهل ایمان را به
ضرورت التزام و پیروی مداوم از کتاب و سنت یادآوری نموده و فرمودهاند:«من پس از
خود دو چیز گرانقدر را در میان شما ترک میکنم که اگر به آنان متوسل شوید گمراه
نخواهید شد، کتاب خداوند و سنت پیامبر او، این دو تا رسیدن به سر حوض در بهشت از
هم جدا نخواهند شد».
۳- دعوت به دادگری و آزادی و شوری :رسالت و
دعوت اسلام رسالتی استوار و ریشهدار است که انسانها را به اقامه حق و حقیقت و
مقاومت در مقابل باطل در همه عرصهها به ویژه عرصه اعمال، عقاید و قضاوت فرا میخواند
و آنان را به برافراشتن کاخ عدالت و رویارویی با همه مظاهر ستم، نابرابری و تلاش
برای گسترش آزادی مشروع، معقول و سازنده در عرصههای اندیشه، اظهارنظر و انتقاد
فرا میخواند. و آنها را از اسارت و بردگی اشخاص و اشیاء نجات داده و زیر چتر
فرمانبرداری از خداوند گرد میآورد و همه تلاش خود را برای گسترش مساوات در مورد
حقوق و مسئولیتها به کار میگیرد و هیچ نژاد و ملت و قبیلهای را اعم از عرب،
عجم، کُرد، ترک، فارس و … بر گروهی دیگر ـ جز براساس پرهیزکاری و نیکوکاری ـ
برتری نمیبخشد.
همچنین اسلام انسانها را به امر مهم و
حیاتی «شورا» و مشورت در همه امور فردی واجتماعی دعوت مینماید و آنها را به
رویارویی با مظاهر استبداد و خودکامگی و حکومت فردی فرا میخواند؛ زیرا خداوند
متعال پیامبرش را به شور و مشورت دستور فرموده و به امت او آموزش داده است که:
(آل عمران / ۱۵۹)«با آنها (در مورد همه امور) مشورت کن».
و خداوند متعال یکی از اوصاف اهل ایمان را
مشاورت در همه امور بیان فرموده است: (الشوری / ۳۸)
«امور آنها از طریق مشورت صورت میگیرد».
۴- دعوت به خیر و فضیلت :انسان
مسلمان فراخوان به خیر و فضیلت است و امر به معروف و نهی از منکر مینماید و از شر
و فساد و ناهنجاری روی گردان است و برای گسترش ارزشهای اخلاقی، پرهیزکاری، زیبا و
سالمسازی فضای زندگی مادی و اجتماعی از هیچ تلاشی کوتاهی نمینماید و در این مورد
تردیدی وجود ندارد که هم فرد، هم خانواده و هم جامعه هر کدام در محدوده توانایی
خود بار این مسئولیت را بر دوش میگیرند. خداوند متعال میفرماید: (آل عمران /
104)«باید از میان شما گروهی باشند که (تربیت و آموزش لازم را ببینید و مردم را)
به نیکی دعوت کنند و امر به معروف و نهی از منکر نمایند و آنان میباشند که خود
رستگارند».
آنان به خاطر اینکه دیگران را به خیر و
نیکی در راستای رضایت خداوند دعوت مینمایند در زندگی دنیا و در حیات آخرت
رستگارند؛ زیرا اجر و ثواب زیادی را فراهم نموده و از بدی و ناروایی پرهیز کردهاند.
خداوند متعال میفرماید: (فصلت / ۳۳)«گفتار چه کسی بهتر از گفتار آنی است (که مردم
را به سوی خدا) فرا میخواند و کاری شایسته انجام می دهد و اعلام میدارد که از
زمره مسلمانان هستم».
خداوند متعال به خاطر این ویژگی امر به نیکی
و خیرخواهی، نهی از بدی و نارواست که امت اسلامی را بهترین امتها نامیده است؛
زیرا برای اصلاح و پیشرفت امور زندگی تلاش مینمایند و شایستگی برخورداری از آن
ویژگی را پیدا کردهاند. در واقع انسان مسلمان مدام در اندیشه عمل به معروف و تشویق
دیگران برای عمل به خیر و معروف است و معروف، کردار و گفتاری است که مورد پسند
شریعت اسلام و عقل سالم و علوم قطعی و مفید باشد و از منکر پرهیز مینماید و
دیگران را به پرهیز از آن فرا میخواند و منکر آن است که شریعت اسلام، عقل سالم و
دانش یقینی، آن را بد و ناروا بشمارند. خداوند متعال فرمودهاند: (آل عمران /
110)«شما (ای پیروان اسلام) بهترین امتی هستید که به سود انسانها ظهور کردهاید.
(مادامی که) امر به معروف و نهی از منکر مینمایید و به خداوند ایمان دارید».
همه اهل ایمان در جهت گسترش رسالت سعادتبخش
و دعوت به خیر و نیکی و دوری از شقاوت، بدی و منکر در هر زمان و مکانی خود را
مسئول میدانند و در حد توان از قیام به این مسئولیت دریغ نمیورزند؛ زیرا همه
مسلمانان در هر کجای کره زمین که هستند خود را خانواده واحدی به شمار میآورند و
هر یک به خوبی میدانند که اگر آنان اصلاح شوند، خانوادهها و جامعه اصلاح میشود
و اگر راه فساد و تباهی را در پیش گیرند به زیان خانوادهها و جامعهها نیز تمام
خواهد شد و در نتیجه باید با همه مظاهر تباهی و منکر فردی، خانوادگی و اجتماعی در
اسرع وقت ممکن مقابله بشود؛ تا ضرر و زیان و ناهنجاری دامنگیر هم نشود و به این
رهنمود خداوند در مورد ضرورت مصونیت جامعه عمل شده باشد که: (الأنفال / ۲۵)«از
فتنه و (فسادی) که تنها دامنگیر ستمکاران نمیشود، (بلکه آنها و سکوتکنندگان را
هم فرا میگیرد) پرهیز کنید، به راستی خداوند سخت مجازات می نماید».
آنهایی که در مقابل گسترش فساد و تباهی بیتفاوت
و یا به آن راضی میباشند، در معرض مشکلات و گرفتاری دنیوی ناشی از فساد و عذاب
اخروی ناشی از بیتفاوتی یا رضایت خود قرار میگیرند؛ زیرا خداوند مردم بنیاسرائیل
را به خاطر عصیان و نافرمانی و راضی بودن به فساد و تباهی و بیتفاوتی برای تغییر
خلافکاری و منکرات مورد لعن و نفرین قرار داده و در مورد عواقب رفتار و سلوک آنها
میفرماید: (المائده / ۷۸-۷۹)«کافران بنیاسرائیل بر زبان داود و عیسی پسر مریم
مورد لعن و نفرین قرار گرفتهاند. این بدان سبب بود که آنان پیوسته (از فرمان خدا)
سرکشی میکردند و (در ظلم و فساد) از حد و مرز میگذشتند * آنها از اعمال زشتی که
انجام میدادند دستبردار نبودند و همدیگر را از زشتکاریها نهی نمیکردند و
نصیحت نمینمودند، چه کار بدی را انجام میدادند».
و سنت رسول خداص این هشدار به اهمیت امر به
معروف و نهی از منکر مورد تأکید قرار داده و رسول خداص میفرماید:«سوگند به کسی که
جان من در دست اوست، اگر امر به معروف و نهی از منکر ننمایید، خداوند دیر یا زود
عذابی را از نزد خود بر شما نازل مینماید و پس از آن هرچه دعا کنید، مورد قبول
قرار نمیگیرد».
تعاون وهمکاری میان افراد، گروهها و حکومتها
برای رویارویی با خلافکاریها و منکرات یکی از اصول اساسی اسلام است و در قالب
مثالی این همکاری و مسئولیت مشترک را تصویر نموده و میفرماید: «کسانی که در زمینه
اجرا و اقامه حدود خداوند عمل میکنند و آنها که میخواهند آن حدود را زیرپا
بگذارند، مانند مردمی هستند که برای سوار شدن به یک کشتی هجوم بیاورند و برخی از
طبقه بالا و برخی در قسمت پایین قرار بگیرند. آنهایی که در پایین قرار دارند اگر
بدون توجه به آنهایی که در قسمت فوقانی هستند، بخواهند برای گرفتن آب از دریا
سوراخی را در کشتی ایجاد کنند و آنهایی که در طبقه بالا قرار دارند مانع از این
کار آنها نشوند کشتی غرق شده و همه نابود میشوند. اما اگر جلو آنها را بگیرند و
مانع از این کارشان بشوند، هم خود و هم آنها نجات خواهند یافت».
خوشا به سعادت دعوتگر و مبلغی که با سخنان
زیبا و سنجیده خود دیگران را به خیر و نیکی فرا میخواند، کلماتی و سخنانی که قرآن
راجع به آن میفرماید: (النساء / ۱۱۴)
«در بسیاری از نجواها و حرفهای در گوشی
آنها خیر و فایدهای وجود ندارد. مگر آنکه در آن سخنان خود به صدقه، احسان،
نیکوکاری و یا اصلاح میان مردم سفارش کنند و دستور بدهند. هرکسی چنین کاری را به
خاطر خداوند انجام بدهد، خداوند پاداش بزرگی را نصیب او مینماید».
روش و اسلوب مخالفت با گناه و منکر دارای سه
مرتبه و مرحله است که رسول خداص آنها را اینگونه بیان میفرماید:«هرکدام از شما
که خلافی را دید عملاً از آن جلوگیری کند، اگر نتوانست با زبان با آن مخالفت نماید
و اگر این را هم نتوانست قلباً از آن ناخشنود باشد و این پایینترین درجه ایمان
است».
دیدگاه و موضعگیری دعوتگران و مبلغان معتدل
و میانهرو همراه با جماعتها و حکومتها در این مورد بسیار روشن است. از عباده بن
صامت روایت شده است که: «با رسول خداص بر مبنای
التزام و فرمانبرداری در شرایط سخت و عادی از آن خشنود باشیم یا ناخشنود، بیعت
نمودیم که سنت او را بر هر خواسته و روشی ترجیح بدهیم و با اولیای امور به جنگ و
نزاع نپردازیم. مگر آنکه آشکارا کفر و انحرافی را که در پیشگاه خداوند بتوانیم به
آن استدلال نماییم در پیش گیرند و در هر شرایطی طرفدار حق و حقیقت باشیم، و از
سرزنش سرزنشگران هراسی را به دل راه ندهیم».
۵- دعوت به همکاری ملتها و گفتگوی تمدنها
:اسلام همه تلاش خود را برای ایجاد جامعهای سالم و آرمانی
براساس وحدت و همبستگی میان همه انسانها و احترام به نهاد خانواده و تعاون میان
ملتها در جهت خیر، مصلحت و پیشرفت جهانی، ایجاد روابط سالم، احترام متقابل، صلح،
تبادل منافع و تحقیق مصالح مشترک براساس حق، عدالت، آزادی و مساوات به کار میگیرد.
نهاد و نظام خانواده سنگبنای همه جامعههاست
و از ترکیب خانوادههاست که ملتها و جامعهها تشکیل میشوند و در واقع خانوادهها
سرچشمه خیر، برکتف الهام و عامل اساسی سازندگی و پرتوافشانی و توجیه جامعه در
راستای خیر و منافع آن است.
در مورد وحدت انسانی میان همه بشریت و به
مثابه یک خانواده بودن، آن قرآن میفرماید: (النساء / ۱)
«ای مردم! از خشم پروردگار خویش پرهیز کنید!
پروردگاری که شما را از یک انسان آفرید و سپس همسرش را از نوع او به وجود آورد و
از آن دو مردان و زنان فراوانی را بر روی زمین منتشر ساخت و از خشم خداوند پرهیز
نمایید. خداوندی که به نام او از همدیگر درخواست میکنید و بپرهیزید از اینکه پیوند خویشاوندی را قطع نمایید؛ زیرا
خداوند بیگمان مراقبت شماست».
پیوند خویشاوندی است که سبب استواری خانوادهها
گردیده و سنگبنای خانواده بزرگتر یعنی جامعه را بر زمین مینهد و زمینه را برای
تفاهم، ارتباط و تعاون میان ملتها و تمدنها فراهم مینماید. همچنان که قرآن میفرماید:
(الحجرات / ۱۳)
«ای مردم ما شما را از مرد و زنی آفریدهایم
و شما را به صورت ملتها و عشیرهها درآوردهایم، تا یکدیگر را بشناسید (و با هم
همکاری کنید)».
اسباب و عوامل تعاون و همبستگی به اصطلاح
امروزی از طریق گفتگوی تمدنها برای ایجاد اطمینان و آرامش خاطر متقابل انجامپذیر
است. تا تمدنها و فرهنگها همدیگر را از نظر مادی، معنوی، اخلاقی و دینی درک
نمایند. ممکن است برخی از تمدنها که براساس «مادیت» صرف استوار است و توجهی به
بخش معنوی و اخلاق ندارند به خود بیایند و از سقوط و فروپاشی خود پیشگیری نمایند.
زیرا تمدن غرب که وارث تمدنهای روم و یونان است، از چنان ویژگی برخوردار است؛
زیرا حضرت عیسی فرموده است: «انسان تنها به وسیله نان زندگی نمیکند». یعنی اضافه
بر زندگی مادی انسانها به ایمان، اخلاق، معنویت و باور به دنیای پس از مرگ نیاز
دارند.
۶- دعوت به صلح و جهاد :لازم
است خانوادههای مسلمان بر این اساس تربیت و توجیه شوند که در ارتباط با
غیرمسلمانانی که اهل صلح و دوستیاند، مسلمانان نیز با آغوش باز از در صلح و دسوتی
با آنان درخواهند آمد. و با آنهایی که با مسلمانان سر جنگ و دعوا دارند، مسلمانان
نیز به جنگ و مقابله با آنها خواهند پرداخت و اساس روابط ملتهای دیگر اساساً
برمبنای دوستی، محبت، روابط مسالمتآمیز، اطمینان متقابل و حُسن نیت دوطرفه استوار
خواهد بود؛ زیرا خداوند متعال فرمودهاند: (الانفال / ۶۱)
«اگر آنها به صلح و آشتی تمایل داشتند، تو
نیز راه آشتی و صلح را در پیش گیر و بر خداوند توکل کن».
اما اگر دشمنان ـ همچنان که امروزه در
فلسطین و کشمیر شاهد آن هستیم ـ به سرزمین، حرمت و کرامت مسلمانان تجاوز نمودند،
جهاد به معنای آن ـ یعنی جهاد با کلام و کتاب و مال و جان ـ بر همه مسلمانان به
اندازه کافی و در حد نیاز واجب است و لازم است مسلمانان به ویژه نسل جوان در
خانوادهها و مدارس به گونهای تربیت شوند که توانایی جسمی، مادی و نظامی کافی را
برای مقابله با دشمنان و خنثی نمودن توطئههای آنان و پایان دادن به همه انواع
تجاوزات برای پاسداری از هویت امت اسلامی، عزت، سربلندی مسلمانان و آزادی سرزمینهای
غصب شده، آمادگی لازم و کافی را داشته باشند.
دشمنان درست از زمانی بیش از پیش به طمع
تسلط بر سرزمینهای مسلمانان و تسلط سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی افتادند که ما
اصل جهاد را کنار نهادیم. حضرت علی میفرماید: «سوگند به خداوند هر ملتی
که در سرزمین خود مورد تهاجم قرار گیرد، خوار و ذلیل خواهند گردید». و این هشدار
به صورتی شدیدتر مورد تأکید قرآن قرار گرفته و میگوید: (التوبه / ۲۴)
«(ای پیامبر! به آنان) بگو : اگر پدران،
فرزندان و برادران (و همسران و قوم و قبیله شما و اموالی را که به دست آوردهاید و
بازرگانی و تجارتی را که از کسادی آن هراسی در دل دارید و خانههایی که مورد علاقه
شماست اینها در نظرتان از خداوند، پیامبر و جهاد در راه او محبوبتر باشد، در
انتظار باشید که خداوند کار خود را انجام بدهد و (عذاب خویش را فرو فرستد) و به
راستی خداوند افراد نافرمانبردار را (به راه سعادت) هداین نمینماید».
اسلام اصل مهم و حیاتی جهاد را تنها در جهت
رویارویی با حملات و تهاجم دشمنان مقرر فرموده است؛ زیرا خداوند متعال فرموده است:
(الحج / ۳۹-۴۰)
«اجازه (دفاع از خود) به کسانی داده میشود
که به آنها جنگ (تحمیل) شده و به آنها ستم شده است و خداوند تواناست که آنان را
پیروز گردانید * همان کسانی که به ناحق از خانه و کاشانه خویش رانده شدهاند و
تنها گناهشان این بوده که میگفتهاند: خداوند پروردگار ماست».
تمامی بیست و هفت جنگی که در عصر رسول خداص
مسلمانان علیه دشمنان خود به آنان دست زدند، در واقع به خاطر دفاع و رویارویی با
آنها صورت گرفته و هیچیک از آنها جنگ تهاجمی نبوده و مسلمانان آغازگر آن نبودهاند.
اصل جهاد اصلی مهم و ماندگار است ـ و هرچند برخی از فقها آنرا جنگ تهاجمی میدانند
ـ اما در واقع جنگ دفاعی است؛ همچنان که خداوند متعال میفرمایند: (البقره / ۱۹۰)
«در راه خدا با کسانی که با شما وارد جنگ
شدهاند، بجنگید و شما (هیچگاه به دیگران) تعدی و تجاوز ننمایید؛ زیرا خداوند به
راستی تجاوزگران را دوست نمیدارد».
از نظر علمای محقق مسلمانان در ارتباط با
روابط با دیگران اصل بر صلح است نه جنگ و لازم به یادآوری است که اعتداء و
تجاوزگری دارای صورتهای مختلفی است گاهی ممکن است در شرایطی مسلمانان در بخشی و
جبههای که دشمنان جنگ را قبلاً آغاز کردهاند، آغازگر حمله و تهاجمی تاکتیکی
باشند و مصلحت جنگ چنان چیزی را اقتضاء نماید، در واقع خود آن هم نوعی دفاع در
قالب هجوم و برای رویارویی با حملات سنگینتر دشمن به شمار میآید. اما باید در
علل و اسباب بروز جنگها تحقیق بشود که زمینهساز و آغازگر آنها چه طرفی بوده است.
خلاصه سخن ما در این رابطه این است که باید
روح جهاد، آمادگی، تمرین جنگی و آمادگی دفاعی از طرف افراد، خانوادهها، حکومتها
و گروهها مورد توجه جدی قرار داشته باشد؛ زیرا بسیاری از دشمنان قسم خورده
مسلمانان در هر شرایطی آمادگی نظامی و جنگی خود را برای جنگ با ما حفظ میکنند.
هرچند با ما دارای معاهدات و پیماننامههای صلح باشند و نباید فراموش نماییم که
جهاد اوج گرویدن به اسلام است و رسول خداص فرموده است:
«هرکس را مرگ فرا برسد و به جهاد نرود و یا
در اندیشه جهاد نباشد، همراه با گوشهای از نفاق مرده است».
انسان مسلمان لازم است عظمت و افتخار شهادت
در راه خداوند و سعادت ابدی را به خوبی درک نماید و آن را دستکم نگیرد و شهدا
بنیانگذاران سربلندی و افتخار در این دنیا و دستیابی به سعادت و رضایت خداوندی در
دنیای پس از مرگ هستند؛ زیرا خداوند متعال میفرماید: (التوبه / ۱۱۱)
«به راستی خداوند جانها و اموال اهل ایمان
را در مقابل بهشت از آنها خریداری مینماید».
——————————————-
منبع : فقه خانواده در جهان معاصر
مولف : دکتر وهبه زحیلی
مترجم : عبدالعزیز سلیمی
انتشرارات : نشر احسان