عواملی که مجوز جنگ هستند!
عواملی که مجوز جنگ
هستند!
شهید شید قطب
این بود اجمالی از طرز
فکر اسلام، راجع به صلح. و از آنجه که تاکنون گفته شد، این معنی به خوبی روشن
گردید که اسلام، صلح را به عنوان یک قاعده و اصل همیشگی میداند، و جنگ را یک مسئله
استثنایی، که به منظور برقراری سعادت تمام افراد بشر، نه یک امت و یک نژاد و یک
فرد، تجویز مینماید.
موجبات کلی و عمومی که
باعث میشود اسلام به طور استثنا جنگ را تجویز کند عبارت است از:
۱-
تحقق بخشیدن به
رستگاری و خیر بشریت… نه خیر یک ملت، یک نژاد، یک فرد!
۲-
واقعیت بخشیدن
به نمونه های عالی اخلاقی انسانیت که منظور غایی از خلقت حیات و زندگی است.
۳-
امنیت برای
مردم و نجات بخشیدن آنها از: فشار، ترس، ستم و زیان.
۴-
برقرار ساختن
عدالت مطلقه در سراسر روی زمین.
و تنها در این وقت است
که نام خدا از همه چیز برتر و بالا تر میشود.
واقعیت تاریخ اسلام و
رویداد های تاریخی، این مبادی نظری را به خوبی روشن میکند.
محمد(ص) برگزیده خدا، مأمور
گردید که رسالت خود را به تمام مردم برساند:
سبا ۲۸ ما تو را جز به عنوان بشارت دهنده و ترساننده برای جمیع مردم، گسیل نداشته
ایم.
و دعوت مردم را به سوی
خدا علنی سازد، و در اینکار هیچگونه منتی روی کسی، نگذاشته و از کسی درخواست اجر و
مزد ننماید.
مدثر 1_7 ای جامه به خویش پیچیده، برخیز و، بترسان ، و پروردگارت را بزرگ شمر و لباس
خویش را پاکیزه دار و از گناهان دوری کن. و منت منه که فزونی یابی، بخاطر
پروردگارت صبور باش.
و به او امر کرده، که
هنگام دعوت و تبلیغ، راه مجادله به نحو نیکوتر، اقناع با حجت و برهان را پیش گیرد.
و بدون هیچگونه خشونت و سخت دلی، در امر به معروف و نهی از منکر کوشا باشد:
نحل ۱۲۵ با فرزانگی و پند دادن نیکو، به راه پروردگارت دعوت کن و با مخالفان به طریقی
که نیکو تر است مجادله نما.
ق ۴۵ و تو بر آنها مسلط نیستی، پس هر که را، از اعلام خطر ما میترسد، به این قرآن
پند ده.
و همواره دعوت اسلام
بر این اساس استوار بوده، و هیچگاه محمد(ص) نسبت به مردم، راه بغی و ظلم را نمی
پیمود، تنها خواسته اش از مردم این بود که گفتارش را بشنوند، که اگر دلهایش نرم و
متمایل به خدا گردید، ایمان بیاورند. و چنانچه دلهایشان را قساوت فرا گرفت و
گمراهی بر آن چیره گردید، کارشان موکول به خدا باشد.
اما مردم، آن طوری که
محمد(ص) با آنها سازش میکرد، با وی سازش نداشتند و راه دعوت صلحجویانه اش را باز و
آزاد نمیگذاشتند، و آزادی پیروانش را محترم نمیشمردند، به آنها اذیت ها میکردند و
آنها را از خانه و وطنشان بیرون مینمودند و هر جا که آنها را می یافتند، به قتل
میرسانیدند. بدون داشتن هیچگونه منطق قانع کننده ای مانع دعوت و تبلیغ آنها میشدند
و نمیگذاشتند منطق آنها به گوش همگان برسد. در این وقت بود که اسلام توسل به قوه
قهریه را برای دفاع از مبدا اساسی پیشرفتش، که عبارت از آزادی دعوت و عقیده است،
جایز شمرد:
حج ۴۰ کسانی که کارزار
میکنند چون که با اینها ستم شده، اجازه کارزار دارند، و خدا به نصرت دادنشان توانا
است، همان کسانی که از دیارشان بدون سبب جز اینکه میگفتند پروردگار ما خدای یکتا
است، بیرون شدند، اگر خدا بعضی مردم را به بعضی
دیگر دفع نمیکرد دیر ها و کلیسا ها و کنشتها و مسجد ها که نام خدا در آن بسیار یاد
میشود، ویران میشد، خدا کسانی را که یاری او کنند، یاری میکند که وی توانا و
نیرومند است.
——————————————-
منبع : اسلام و صلح
جهانی
مولف : شهید شید قطب
مترجم : هادی خسرو
شاهی /زین العابدین قربانی
انتشارات: دفتر نشر
1372