آتش چنگ در غزه
آتش چنگ در غزه
عبدالعزیز مولودی
بار دیگر آتش جنگ در فلسطین شعلهورشد و عدهای
دیگر از مردم فلسطین را به کام مرگ فرستاد. سبک و سیاق جنگ نابرابر کنونی در غزه و
تخریب و کشتاری که تاکنون از میان نظامیان و مخصوصا غیرنظامیان صورت گرفته است، به
یقین هر انسان منصفی را تحت تأثیر قرار میدهد. من نیز به سهم خود ضمن تأثُر زیاد
از این فاجعه انسانی، نوع رفتار دولت اسرائیل را با مردم غزه، غیر انسانی و
نامنصفانه میدانم و معتقدم که دولت این کشور همچنانکه رفتارهای تخریبآمیز دیگری
را در گذشته نیز داشته است، اکنون نیز با استدلالهای غیرقابل قبول و غیر منطقی؛
به اعمال خشونت علیه مردم فلسطین میپردازد. این به معنای تطهیر سیاستهای حماس نیست.
در تحلیل جنگ ۳۰ روزه سال گذشته حزب الله
لبنان و اسرائیل، خاطرنشان کردم که آغاز این نوع جنگها معمولاً با بهانههایی است
که به صورت نامحدود هریک از طرفین درگیر میتوانند دلیلتراشی نمایند که اول طرف
مقابل شلیک کرد، و…. این سلسله بهانهجوییها در جنگ فعلی نیز وجود داشته، با این
توجیه که حماس با موشک به اسرائیل حمله کرده در نتیجه با پاسخ قاطع اسرائیل روبهرو
شده است. اسرائیل معتقد است که فقط مناطق نظامی حماس را زده است و کشته شدگان نظامی
هستند، در حالیکه در ساعات اولیه حمله یکی از مسئولان اسرائیلی از تلویزیون الجزیره
اعلام کرد که در غزه چون مردم با حماس همکاری میکنند، نظامی و غیرنظامی همه جزو
حماس محسوب میشوند؛ بنابراین از این دیدگاه هرکس کشته شود نظامی محسوب میگردد. حماس
ضمن محکوم نمودن حملات، همچون گذشته بر طبل ادامهی مقاومت و جنگ میکوبد و با اینکه
توان زدن چنین ضربههایی را به اسرائیل ندارد، تهدیدات خود را کماکان ادامه میدهد.
در این بین و با تأخیر دو روزهی حزب الله لبنان به رهبری سیدحسین نصرالله نیز به
جمع جنگسالاران پیوسته با حمایت از مقاومت مردم غزه به تعبیرخود، بهجای اینکه به
تلافی هزینههای حماس در جنگ ۳۰ روزه هواداران خود را به یاری آنان بفرستد، از
مردم کوچه و خیابان کشورهای عربی دعوت کرد تا به خیابانها بیایند و این وظیفه را
به انجام رسانند. با این وصف میتوان پرسید که آیا جنگ در خاورمیانه و مخصوصاً در
فلسطین سرانجامی دارد؟
شک نیست که اگر یک جنگ تمام عیار در منطقه
شکل گیرد و همه کشورهای عربی و غیرعربی منطقه، با استفاده از منابع نظامی موجود
خود یکجا به اسرائیل حمله نمایند، این کشور حتی با حمایت کامل آمریکا نیز به محض
دریافت یک ضربهی سنگین نظامی؛ مشروعیت ادامه جنگ را – حتی به فرض توان مقابله
نظامی– در میان مردم خود از دست میدهد. قدر مسلم و علیرغم اظهارات رسمی دولت و
مقامات نظامی اسرائیل مبنی بر حملهی قاطعانه علیه حماس تا نابودی آن، دولت اسرائیل
نیز نه اراده جنگ تمام عیار را دارد و نه میتواند. از این روست که همانند جنگ ۳۰
روزه با حزب الله، بعد از چند روز و با اعلام پیروزی مبادرت به آتش بس میکند.
ضمن اینکه کم کم فشار کشورهای عربی و غیرعربی
(مخصوصاً اروپا و احتمالاً شورای امنیت)، دولت اسرائیل را تحت فشار قرار خواهد داد.
به نظر میرسد که هیچیک از طرفین واقعاً
بدنبال پایان جنگ نیستند. زیرا:
اسرائیل فعلی یک دولت ایدئولوژیک مذهبی است
که جدا از ساختار ظاهری آن مطابق بنیادگرایی مذهبی خشن موجود در منطقه عمل کرده و
میکند. وجود این دولت به وجود گروههای جنگطلب وابسته است. از طرف دیگر واقعیت
آن است که همانند دولتهای بنیادگرای مذهبی دیگر، دولت حاکم فعلی، فلسطینیان و
مسلمانان را درمقام شهروند و برابر با یهودیان نمیبیند و از منظر مطلقنگرانهی
خود به آنها چون دشمن مینگرد. این خصلت بنیادگرایی به طور عام است و نوع یهودی آن
تفاوت ماهوی با بنیادگرایی اسلامی و غیر آن ندارد. اگر به هر دلیل این ویژگی را دولت
اسرائیل آشکار نمیگوید، اما آنگونه عمل میکند. دولت فعلی اسرائیل از سوی
شهروندان یهودی هوادار حقوق بشر و هوادار اصلاحات سیاسی خود چه در جنگ ۳۰ روزهی
گذشته، چه هنگام محاصرهی غزه و چه در جنگ فعلی تحت فشار و مورد انتقاد است. اصلاحطلبان
غیر حاکم اسرائیلی با جنگسالاری دولت مذهبی مخالف هستند، اما دولت این کشور نیز
از حملات و جنگ محدود علیه فلسطینیان برای ساکت و سرکوب کردن آنها و تداوم سلطه بر
ارکان قدرت سیاسی استفاده میکند. از این روست که منافع مشترک جنگسالاران در
منطقه اسرائیلی و غیر آن، تداوم متناوب جنگهای محدود و کنترل شده است. علاوه بر اینها،
هربار که اسرائیل در آستانهی انتخاباتی دیگر قرار میگیرد، بنیادگرایان حاکم از
افروختن جنگی محدود با کارکرد انتخاباتی به مردم فلسطین رویگردان نبودهاند.
در میان فلسطینیان نیز به دلیل اینکه دولت
خودمختار و نیم بند موجود مورد توافق گروههای فلسطینی نیست، هریک به تناسب توان سیاسی
و نظامی خود و بدون در نظرداشتن حق دیگر احزاب برای مشارکت مسالمتآمیز در قدرت،
بهدنبال قدرت انحصاری یا انحصار قدرت بودهاند. این امر موجب پراکندگی فلسطینیان
شده و به جنگ داخلی تبدیل شد. تشکیل دو دولت ضعیف و ناتوان در غزه و رام الله، نتیجهی
این اختلافات بوده است. اختلافاتی که به نظر میرسد بهجای اینکه واقعی باشند، ریشه
در مطلقنگریهای حزبی، وابستگیهای ضمنی و آشکار به نیروهای مؤثر خارج از فلسطین
و نداشتن استراتژی برای آینده این کشور دارد؛ به همین دلیل است که در شرایط کنونی
که حماس و مردم غزه نیاز به کمک جدی فلسطینیان دارند، سازمان فتح فرصت را غنیمت
شمرده با ادعای اینکه نیروهای فتح موجود در زندان حماس در بمباران اخیر کشته شدهند،
از حماس شاکی شده است و حماس نیز متقابلاً فتح را به جاسوسی برای اسرائیل متهم میکند.
محمود عباس رئیس دولت فلسطین نیز قدمی فراتر از سفر به مصر برای برقرای ارتباط با
کشورهای منطقه جهت دستیابی به آتشبس مجدد، برنداشت. به نظر میرسد جنگ فعلی و
احساس خشمی که مردم در کوچه و خیابان علیه آن نشان دادهاند میتواند زمینهساز یک
نوع همگرایی جدید در میان مردم فلسطین باشد. خواست آن در لابلای اظهارنظرهای
گوناگون مقامات و حتی گروههای فلسطینی نیز به چشم میخورد، از طرف دیگر بهدنبال
درخواست محمود عباس برای برگزاری جلسهی مشترک همهی نیروهای فلسطینی، حماس و جهاد
اسلامی به درخواست محمودعباس، پاسخ رد دادهاند.
آیا اسرائیل در این جنگ بهدنبال نابودی
حماس است؟
قدر مسلم خیر. حماس از جمله نیروهایی است که
بهراحتی از ادامهی مقاومت و نابودی اسرائیل – با الگو برداری نیم بند از آنچه
اقتدارگرایان در ایران بهدنبال آنند یا آنچه حزب الله لبنان در این چهارچوب، به
مثابهی استراتژی اصلی خود در منطقه از آن پیروی میکند- صحبت میکند. اسرائیل نیک
میداند که در صورت انجام حملههای این چنینی، حماس بهجای ایجاد فرصت به نفع قضیه
فلسطین و جلب همدردی جامعهی جهانی، بهدنبال حملهی متقابل و گرفتن انتقام میرود.
فرصتسوزی حماس برای بنیادگرایان حاکم اسرائیلی فرصت مغنمی ایجاد میکند تا با
ضربه زدن به تلاشهای واقعی برای صلح و ثبات در منطقه، به اهداف کوتاه مدت(سرکوب
مخالفان در داخل) و درازمدت(جلب حمایت بیشتر آمریکا و تداوم قدرت بنیادگرایان در
کشور برای اتمام پروژه دولت بلامنازع اسرائیلی در سرزمین فلسطین) خود بپردازد.از این
روست که در جنگ اخیر تنها کشور آمریکا اعلام میکند که حملهی اسرائیل به غزه را
درک میکند؟! حتی مجری صدای آمریکا در برابر توضیحات غیرمنطقی موناشه امیر کارشناس
وزارت خارجهی اسرائیل نه تنها مقاومت نمیکند بلکه حق به جانب وی نیز میدهد. درحالیکه
موناشه امیر در پاسخ به سؤال دکتر خوانساری از کارشناسان مسائل خاورمیانه مبنی بر
اینکه واقعاً اسرائیل از حمله قاطعانه علیه حماس چه منظوری دارد، طفره میرود. موناشه
امیر برای توجیه اقدامات نظامی اسرائیل در غزه اشاره میکند که طی چند سال گذشته
حماس و گروههای دیگر فلسطینی هشت هزار موشک خمپاره به اسرائیل شلیک کردهاند. بر
آگاهان نظامی پوشیده نیست که میزان تخریب در جنگ را با تعداد گلوله شلیک شده نمیسنجند،
بلکه تخریب و تلفات انسانی و محیطی است نشان میدهد جنگ با چه شدتی صورت گرفته است.
آیا در طول شلیک هشت هزار خمپارهی مورد اشارهی موناشه امیر؛ اسرائیل تلفات جانی
و محیطی به اندازهی تنها همین مورد اخیر در غزه را تحمل کرده است؟ این استدلالهای
کودکانه را تا حال کسی از این کشور نپذیرفته است.
حماس نیز نه به لحاظ سلاحهایی که در اختیاردارد
و نه به لحاظ داشتن سیاستی عربی – اسلامی مشخص که به حمایت دول عربی از حماس منجر
شود، عملاً در برابر اسرائیل نمیتواند وزنهی سنگینی باشد. بنابراین اگر کشورهای
عربی درصدد برآیند به نحوی به جنگ پایان دهند یا کمکی به مردم غزه نمایند، مسلماً
بهخاطر حمایت از حماس نیست. روش کنترل از راه دور رهبران حماس(از طریق سوریه) هماهنگی
آنها با کشورهایی چون سوریه که در حال حاضر با اسرائیل گفتگوهای یکجانبهی صلح
برقرار کرده یا هماهنگی ضمنی با دیدگاه اقتدارگرایان ایرانی در مورد شعار نابودی
اسرائیل بدون اینکه در عالم واقع تضاد منافعی با اسرائیل داشته باشند، همه بیانگر
آن است که حماس نه میخواهد و نه میتواند درصدد نابودی اسرائیل باشد. این امر بیشتر
موجب تردید و گمان بیشتر کشورهای عربی پیرامون اهداف و برنامههای حماس شده است و
آنها را به احتیاط بیشتری در برخورد با وضعیت موجود وادار میکند.
سخن پایانی
فلسطین زخم کهنه و برجا مانده از فروپاشی
نظم جهانی بعد از جنگ اول جهانی و فروپاشی امپراطوری عثمانی و ناشی از ارادهی دول
قدرتمند پیروز در جنگ است. به نظر میرسد که درمان این زخم یا با جنگی جهانی دیگر
التیام مییابد، یا با تلاش جدی برای استقرار صلحی که به تأمین نیازهای طرفین
مخاصمه و تأمین زندگی توأم با آرامش مردم منطقه بیانجامد. راه دوم دست یافتنیتر
است با این شرط که اولاً دولت بنیادگرای مذهبی اسرائیل بنا به خواست مردم اسرائیل
به ماهیتی دمکراتیک تغییر یابد و فلسطینیان نیز به دولت ملی مستقل، مدنی و دمکراتیک
خود که مورد حمایت جهانی باشد دست یابند.
منبع : اصلاح وب