تربیت، اخلاق و تزکیهمقالات ارسالی

آیا حلالیت طلبیدن از کسی که به او ستم کرده‌ایم، شرط توبه است؟

آیا حلالیت طلبیدن از کسی که به او ستم کرده‌ایم، شرط توبه است؟

اگر گناه در ارتباط با حق دیگران (حق الناس) باشد، شخص توبه کننده باید با ادای حق یا حلالیت طلبیدن از طرف مقابل، خود را برهاند، اگر چه یک حق مالی یا جرم و جنایتی بدنی در حق او یا بستگان درجه اول او باشد. همان طوری که از پیامبر خدا(ص) روایت شده است که فرمود: «من کان لِأخیهِ عِندَهُ مَظلِمهٌ مِن مالٍ او عرضٍ، فَلیَتَحَلَّلَهُ الیومَ، قَبلَ اأن لا یَکونَ دِینارٌ وَ لا دِرهَمٌ الّا الحسَناتِ وَ السَّیئاتِ» .«هر کس در زمینه‌ی مال و یا حیثیت و آبرو به برادرش ستم روا داشته است، امروز از او حلالیت بطلبد، قبل از آن که (روزی فرا برسد که) درهم و دیناری جز نیکی‌ها و بدی‌ها وجود نداشته باشد».

اگر آن ظلم و ستم، بدگویی از او (غیبت و یا تهمت زنا) باشد، آیا شرط درست بودن این است  که دقیقاً او را از موضوع آگاه کرد و از او حلالیت طلبید؟ یا به صورت عام بگوید که من از تو بدگویی کرده و آبرویت را لکه‌دار نموده‌ام و نیازی نیست که دقیقاً موضوع را بیان کند؟ یا این که هیچ کدام از این دو مورد لازم نیست و همین کافی است که در پیشگاه خدایش توبه کند، بدون این که شخص را آگاه کند و از او حلالیت بطلبد.
از امام احمد دو روایت درباره‌ی قذف (تهمت زنا) وجود دارد که آیا شرط پذیرفته شدن توبه این است که شخص را از تهمتی که به وی زده است، آگاه کند و از او حلالیت بطلبد یا خیر؟ غیبت و ناسزاگویی مشمول این دو روایت نیستند.
در مذهب امام شافعی، ابوحنیفه و مالک با توجه به آن چه که شاگردانشان بیان کرده‌اند، آگاه کردن شخص و حلالیت از او، شرط توبه می‌باشد. کسانی که این مورد را شرط توبه می‌دانند، می‌گویند این نوع گناهان، مربوط به حقوق انسان‌هاست و جز با پرداخت دَین و یا حلالیت طلبیدن از آنان، گناه ساقط نمی‌شود.

کسانی که تبرئه کردن خود از حقوق ناشناخته و پنهان مانده از شخص را جایز نمی‌دانند، اعلام دقیق آن به شخص را شرط توبه می‌دانند، به ویژه اگر شخصی که حق بر گردن اوست، از ارزش آن آگاه باشد، که در این صورت حتماً باید صاحب حق را از آن باخبر نماید، شاید با آگاه شدن از ارزش و اهمیت آن، او را تبرئه نکند. به حدیث زیر استناد می‌کنند: « مَن کانَ لأخیهِ عِندهُ مَظلِمهٌ مِن مالٍ او عرضٍ، فَلیَتَحَلَّلهُ الیومَ».
دلیل دیگر آنان این است که در این نوع جرم و معصیت، دو حق نهفته می‌باشد: حق خدا و حق بندگان خدا. حق بندگان با حلالیت طلبیدن از آنان و حق خدا با پشیمانی و بیزاری از آن معصیت، ادا می‌شود و توبه صورت می‌پذیرد. بنابراین توبه‌ قاتل کامل نمی‌شود مگر هنگامی که خود را در اختیار اولیای دم قرار دهد تا او را قصاص نمایند و یا از خونش درگذرند. توبه‌ راهزنان نیز به همین صورت است.

گروه دیگری معتقد هستند که آگاه کردن شخص از غیبت یا تهمتی که در حق او صورت گرفته است، شرط توبه نیست و همین کافی است که فرد گناهکار در پیشگاه پروردگار توبه کند و در جایی که از کسی غیبت کرده یا به او تهمت زده و آبرویش را لکه‌دار نموده است، او را به نیکی یاد کند، از او تعریف و تمجید نماید و پاکدامنی و عفتش را به مردم گوشزد کند و در پیشگاه خدا برای او طلب مغفرت نماید.
ابن تیمیه این نظریه را برمی‌گزیند. دلیل پیروان این نظریه این است که: اعلام کردن آن به شخص آشوب برانگیز است و هیچ فایده و مصلحتی دربرندارد و تنها بر دل‌آزردگی، خشم و اندوه او می‌افزاید و چه بسا قبل از شنیدن آن، آسوده خاطر بوده ولی با شنیدن آن، تاب نیاورد و آسیب و زیانی جسمی یا روحی بر او وارد شود.
شاعر می‌گوید: « آن چه که شنیدنش تو را آزرده خاطر می‌کند و آن چه که پشت سرت گفته‌اند بهتر است برای تو بازگو نشود».
خداوند اعلام کردن چنین مواردی را نه تنها واجب نمی‌داند و شخص را به آن دستو نمی‌دهد، بلکه آن را جایز و مباح نمی‌داند.

به دلیل این که ممکن است اعلام چنین مواردی سبب دشمنی و جنگ در بین دو طرف شود و برای همیشه ادامه یابد و کینه و دشمنی او را به انجام کاری خطرناک‌تر و شرانگیزتر از غیبت و تهمت وادار نماید و این با مقصود خداوند در نزدیک ساختن دلها به همدیگر و ایجاد مهر و محبت در میان آنان منافات دارد.
به نظر این گروه، بین این حقوق و حقوق مالی و جسمی دو فرق وجود دارد:
۱-    بازگرداندن حقوق مالی و جبران ضررهای جسمی، برای شخص سودمند است و مخفی نگه داشتن این حقوق از او جایز نیست و ادای آن بر شخص مجرم واجب است، برخلاف غیبت و تهمت که گفتنش سودی به حال طرف ندارد و تنها احساسات او را جریحه‌دار می‌سازد و نمی‌توان این دو مورد را با هم مقایسه کرد.
۲-    اگر شخصی را از حقوق مالیش باخبر کند، او را آزرده خاطر نمی‌سازد و خشم و کینه‌اش را برنمی‌انگیزد، چه بسا او را خوشحال سازد، برخلاف آگاه کردن او از مواردی که عرض و آبرویش را لکه‌دار نموده است؛ مواردی از قبیل: غیبت، تهمت، هجو و … مساوی دانستن این دو مورد کار اشتباهی است و همان طوری که می‌دانیم، نظر دوم صحیح‌تر است. والله أعلم

**************************************
نام کتاب: مدارج السالکین/مؤلف: امام ابن القیم الجوزیه/ مترجم: محمد حسین احمدی‌تبار/ جلد اول

‫۱۵ دیدگاه ها

  1. سلام ببخشید سوال من این است ،آیا کسی را که با خانومی رابطه نامشروع داشته البته با رضایت دو طرف بوده و بعدها از هم جدا شدن و آن زن دیگر هرگز اورا نبخشد ،حکمش چیست ، آیا اون مرد حق الماس به گردنش هست و هرگز بخشیده نمیشود تا آن خانوم نبخشد؟؟

  2. سلام من کودک که بودم هم کلاسی خود مسخره کردم و اسم بدی روش گذاشتم چندین سالی گذشت و فهمیدم بعضی ها هنوز همون جور صدا می زنند و من بزرگ شده بودم و وقعا خجالت می کشیدم از این کارم من باید چی کار کنم؟ باید پیداش کنم و حضوری عذرخواهی کنم؟ اگه اینکارو کنم خاطراته بدش تازه میشه شاید نبخشه

  3. سلام اگر کسی در تاکسی کنار نامحرم بنشیند و او را به قصد لذت بدون رضایتش لمس کند چگونه میتواند توبه کند

  4. سلام
    بنده به خاطر موقیعت شغلی که دارم بعضا با سارقان و عاملان مواد مخدری مواجه می شوم که علیرغم اطلاعات تکمیلی بنده به دروغ قسم می خورند که در این زمینه کاره ای نیستند و یا شورشی رخ می دهد و برای از بین بردن آن مجبور به ضرب و شتم می شده ام آیا این کار من حق الناس بر گردنم می آورد؟لطفا راهنمایی بفرمائید.

  5. سلام
    دوست عزیز قران کتاب زندگی و هدایت و تربیت انسان نه کتاب فال گرفتن و استخاره

    اگر دلیل را بگویی و باعث شر و فتنه شود بهتر است نگویید
    ولی اگر مالی یا چیزی از ایشان ضایع کردید باید جبران کنید

    صادقانه توبه کنید و از خداوند طلب بخشش

  6. سلام یکی از دوستان من میخواستند از خونه فرار کند من سعی کردم از اینکار منصرفشون کنم. گفتن برایم استخاره بگیر و هرچه قران گفت عمل میکنم. من گرفتم با این نیت که بمونه و فرار نکنه دقیق یادم نمیاد اما یک بار بد امد چندین بار خوب و یک بار هم اختیار را با خود قرار داده بود
    من به ایشون گفتم خوب امده..
    ( ناگفته نماند الان تازه فهمیدم که چند بار نباید استخاره گرفت)

    من الان اساس گناه میکنم و حس میکنم حق بزرگی گردنمه.. از ایشون حلالیت گرفتم ولی دلیل حلالیتم را نگفتم.. اشکالی داره؟؟

  7. اگر بخاطر کتک زدن کودک ۲ ساله باعث لکنت زبان او شده باشیم بطوریکه هر کار برای خوب شدنش انجام بدیم ولی بهبود نیابد و تا سن بزرگسالی ادامه یابد و باعث اذیت و از دست دادن موقعیتهای زندگیش شود این نقص ، و علت واقعی این لکنت را از او پنهان کنیم بدلیل مسائل روحی که پیش خواهد آمد برای آن بچه ،چگونه باید توبه کرد ؟ آیا توبه قبول است یا نه ؟ واقعن نمیتوانم به خودش بگوئیم، چطور حلالیت بطلبم و توبه کنم؟ ،ممنون

  8. سلام
    توبه نصوح کنید
    برای همیشه پشیمان شوید
    دست از آن گناه بردارید
    و از خدا طلب بخشش و عفو کنید
    امید است خداوند شما را ببخشد
    والله اعلم

  9. سلام اگه آزاری را به کسی برسانیم که هنوز به سن درک آن نرسیده یا اصلا شاید نفهمیده باشد بعد از آن کار توبه کنیم آیا کافی است
    گفتن واقعا دشوار است و حتی امکان رفتن آبرو نیز است
    ترس از این که فرد تحت تاثیر آن کار قرار گرفته باشد ولی ما نمی دانیم شاید اصلا احساس نکرده باشد چه کنیم
    آیا می توان به خدا گفت از صواب های ما کم کرده و به او بیافزاید تا تمام شده و عذاب روحی ما کاهش یابد

  10. سلام من چند سال پیش تو شرکت گوشیم گم شد و اشتباها شک کردم به کارگر رستوران البته به صاحب رستوران گفته شد که قطعی نیست فقط بصورت غیر مستقیم هواسش باشه ببینه گوشی دستش هست یا نه اما اون کارگر را اخراج کرد
    الان من اون اقا رو پیدا نمیکنم حلالیت بطلبم و همیشه تو ذهنم هست

  11. سلام. من حدود یکسال و نیم با یکی از دختران فامیلمون نامزد بودیم و صیغه محرمیت خونده بودیم ولی من بخاطر یک سری عیوب و ایرادات ایشون که قابل اصلاح هم نبود در رنج و عذاب بودم و چندین بار هم این موضوع رو بهشون گفتم که ما به درد همدیگه نمیخوریم و از همان اول نامزدی این موضوع رو بیان کردم البته خانوادش در جریان نبودن. بعد از یک سال و نیم به یکباره تصمیم قطعی گرفتم که تمومش کنم و بخاطر این ماجرا ضربه ی روحی شدیدی به خودش و خانواده ش وارد شد آخه من هم چاره ای نداشتم چون دیگه نمیتونستم ادامه بدم. الان بعد از چند سال هنوز عذاب وجدان دارم و احساس میکنم همیشه آه و ناله ی خودش و خانوادش دنبالمه. خیلی دوست دارم یه جور ی ازشون حلالیت بطلبم ولی میترسم اوضاع بدتر بشه و دوبار همه ی اون خاطرات تلخ یادآوری بشه براشون. واقعاً نمیدونم چیکار کنم. هم از عواقب دنیوی و هم اخروی میترسم. خواهش می کنم راهنمایی بفرمایید

  12. سلام علیکم
    چون بقول خودتون اصل رابطه نامشروع و نادرست بوده
    اگر قرار باشد باز رابطه برقرار کنید و معذرت خواهی و…
    ممکن است مواردی دیگر پیش بیاید
    از خداوند طلب بخشش و عفو کنید
    ان شاالله خداوند شما را خواهد بخشید
    او بسیار بخشنده و توبه پذیر است

  13. باسلام
    بنده متاسفانه با پسرخالم که خواستگارم بود ولی جواب منفی از طرف خانوادم شنید به اصرار پسرخالم به مدت چهار ماه دوست بودم رابطه در حد پیامک و لفظی و گاها دیدار که از عملم توبه کردم که بانامحرم دوست بودم ولی مشکل اینجاست که در طی این رابطه من با ایشان خیلی هر روز دعوا می‌کردم و طی اسمسایی ایشان را از خودم ناراحت میکردم حرفایی میزدم ناراحت کننده عصبانی میشدم و فحش هم متاسفانه به ایشان دادم خیلی اذیتش میکردم ایشان هم کاملا بی تقصیر نبود ولی الان حس عذاب وجدان بدی دارم و میترسم ایشان منو نفرین کند یا آهش بخاطره اذیتایی که بهش کردم منو بگیره و خیلی ناراحتم و پشیمونم که ایشان را خیلی اذیت کردم و مورد ظلمم قرار دادم و ناراحتم که بااایشان دوست بودم آیا باید به خاطره بدیایی که به ایشان کردم ازش حلالیت بگیرم و طلب بخشش کنم و به طریقی از دلش درارم؟؟
    متشکر از پاسخگوییتون

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا