شیخ عمر التلمسانی ، سومین رهبر اخوان المسلمین مصر
شیخ عمر التلمسانی ، سومین رهبر اخوان المسلمین مصر
تلمسانی در نوامبر ۱۹۰۴ م در یک خانواده ثروتمند و اشرافی الجزائری – مقیم قاهره – به دنیا آمد. دروس مقدماتی را در همین شهر فراگرفت و سپس وارد دانشکده حقوق گردید و پس از فارغالتحصیلی به امر وکالت پرداخت.
وی در ۱۹۳۳م با شیخ حسنالبنا آشنا شد و به سازمان اخوان پیوست و به طور خستگیناپذیری در راه پیشبرد اهداف سازمان، کوشید. در سالهای بحران – ۱۹۵۴ و ۱۹۸۱ و ۱۹۸۴ م- به زندان افتاد و سالیان متمادی در زندان به سر برد.
پس از آزادی، در دوران سادات، به بازسازی تشکیلات پرداخت و پس از درگذشت شیخ هضیبی، به عنوان مسنترین عضو مکتب ارشاد، به رهبری انتخاب شد و سومین مرشد اخوان گردید.
در دوران رهبری وی، نشریات حزبی منتشر گردید و خود او، در مجلۀ «الدعوه» ارگان رسمی اخوان مقالاتی منتشر میساخت. از وی آثاری در زمینههای مختلف به جای مانده است که کتاب: «ایام مع السادات» – خاطرات زندان و شکنجه و اعدامها – یکی از آنها است.. کتاب دیگری هم که در واقع مختصری از تاریخ زندگی و مبارزات وی محسوب میشود، تحت عنوان «ذکریات لا مذکرات» منتشر ساخته که در آن حقایق زندگی خود را بیپرده بیان داشته است.
کتابی هم تحت عنوان «آراء فی الدین و السیاسه» شامل دیدگاههای وی در مسائل سیاسی جهان اسلام، مسأله شیعه و سنی و انقلاب اسلامی ایران، نامبرده در اروپا منتشر شد که تهیه و تنظیم آن به عهده اینجانب بود و پس از ملاقات با شیخ در «لوگانو» – منطقهای بین سوئیس و ایتالیا – در دوران بیماری وی، منتشر شده است.
شیخ عمرالتلمسانی شخصیت فرهنگی – اسلامی بارزی بود و در اندیشههای خود، در همه زمینهها، جانب اعتدال را داشت.
خاطره ای جالب از دیدار شیخ عمر با انور سادات :
شیخ میگفت: سادات طی پیامی از من خواسته بود که به دیدارش بروم … من هم رفتم، در محل دیدار عده زیادی نشسته بودند، او با بیاحترامی خاصی رو به من کرد و گفت: «یا عمر! زی احوالک؟» – عمر حالت چطوره؟ – این نوع خطاب که دلیل به تعمد او بر اهانت بود، مرا سخت آزرده خاطر ساخت … در پاسخ گفتم: یا انور! با میهمان این طوری برخورد نمیکنند! … من در طول سالیان دراز در قلبم از تو شکایت داشتم ولی به پیشگاه خداوند آن را عرضه نکردم و در دلم نگه داشتم، اما همین الان از تو به درگاه الهی شکایت میبرم، تا انتقام ما را از تو بگیرد!…
شیخ میگفت: لحن خطاب تند من، که مانند خود او با اسم «انور» او را مورد خطاب قرار دادم، مورد ترس و تعجب حضار گردید… اما خود انورالسادات عکسالعملی نشان نداد، ولی سخت تکان خورد و واقعاً دیدم که بر خود لرزید و شروع به عذرخواهی کرد و گفت: من خواهش میکنم که شکایت خود را پس بگیر!
ولی من گفتم: «قد رفعت الی السماء!» یعنی شکایت به آسمان بالا رفت!. و جلسه را ترک کردم… مدتی نگذشت که سادات به قتل رسید. و این در واقع انتقام الهی از ستمها و ظلمهای سادات بر اخوان بود.
شیخ عمرالتلمسانی، مرشد سوم اخوان در ۲۲ ماه مه ۱۹۸۶م در قاهره درگذشت.
➖➖➖➖➖➖
? برای عضویت روی لینک @ikhwani کلیک کنید، بعد کلمه JOIN را بزنید.