تربیت، اخلاق و تزکیهسياسي اجتماعيمطالب جدیدمقالات

فساد فراگیر، اخلاقی و اجتماعی و راه علاج آن

فساد فراگیر، اخلاقی و اجتماعی و راه علاج آن

نویسنده : سید ابوالحسن ندوی  /   مترجم:رضا قادری

حضار محترم! موضوع و مسئله ای که می خواهم پیرامون آن برای شما سخن بگویم، مسئلۀ مشترک ما و شماست. مسائل بسیارند. اگر بخواهیم در مورد هر مسئله جداگانه یبندیشیم و دربارۀ آن صحبت نماییم، سخن به درازا می کشد. این، رخداد بسیار دردناکی در زندگی است که اینجا همه دچار فساد شده اند.

شما از سیستم دستگاه آبرسانیِ(water works) شهرداری واقفید. اگر این سیستم دچار خرابیی باشد و از لوله های آن، آب آلوده خارج شود که باعث بیماری معده و دیگر بیماریها گردد،یک راه این است که هر کس آب خانۀ خود را تصفیه نموده یا بجوشاند و مورد استفاده قرار دهد. اما عاقلانه آن است که به جای این کار، از مدیرِ(administrator) شهر بخواهیم که آن را تعمیر نماید.

اگر ما بخواهیم راه نخست را انتخاب و آب خانۀ خودمان را تصفیه و مصرف نماییم، این احتمال هست که کسی از آلوده بودن آب با خبر نباشد و از آن بنوشد و بیمار گردد. حال شما خود قضاوت کنید که کدام راه حل درست است.

امروز دستگاه آبرسان انسانیت خراب گشته، کارخانۀ برق (power house) زندگی خراب شده است. جایی که از آنجا برق در تمام شهر تقسیم می شود. انسانیت دارد ذوب می گردد. دزدی، رشوه ستانی و مکر و فریب رواج بسیار یافته است. امروز انسان به تمام این پلیدیها مبتلاست. امروز اندیشمندان و متفکران نسبت به این نتایج خشمگینند؛ اما بر که باید خشم گرفت و چه کسی را باید مسئول آنها دانست؟

مجرم واقعی کیست؟

انسان که به جای خود، حیوانت نیز می دانند که دشمن واقعی آنها کیست. سگ به کسی که او را با سنگ زده حمله می کند نه به سنگ. الاغ نیز که در حماقت ضرب المثل است نسبت به ضارب عکس العمل نشان می دهد. او می داند که ریشۀ خرابی و سرچشمۀ مصیبت کجاست. ما انسان ها از حیوانات هم فراتر رفته ایم. در خانۀ شیشه ای زندگی می کنیم، از چهار طرف ما را سنگباران می کنند، یک دست است که ما را هدف قرار داده، ما آن دست را که مسبب اصلی است نمی بینیم و در عوض نسبت به سنگ ها خشمگین و عصبانی می شویم! بسیاری از روشنفکران با سنگ ها درافتاده اند. حال و وضع عموم اندیشمندان (thinkers) در باب فکر و اندیشه برای اصلاح انسانیت همینگونه است. هر یک به نحوی می اندیشند.

روش تفکر پیامبران

روش تفکر ما همان شیوۀ تفکر پیامبران است. ما پس از تأمل و تفکر بسیار و تجربۀ کافی، کاملاٌ متقاعد شده ایم که روش درست و طریقۀ صحیح برای حل مسائل انسانیت در آستانۀ مرگ، همانا روش پیامبران است. هر زمان که مطابق این شیوه و بر این اساس اصلاح صورت گرفت، خارهای دل انسانیت بیرون گردید و سوزنهای چشمان خود به خود به درآمد. و چنان فضایی از محبت ایجاد گردید که همه جا را آرامش و اطمینان فرا گرفت.

در قرآن می آید که: برای هر قوم وکشوری هدایتگری فرستاده شده که او مردم را به سوی خدا دعوت نموده است. آموزه های پیامبران، در زیر غبار و پس پردۀ زمانه قرار گرفته اند.غرور علمی هم در ما پیدا شده، از این رو ما شیوۀ کار هزار- دو هزار سال پیش را کهنه و منسوخ (out if date)قلمداد می نماییم. ما این طرز تفکر را برای خود عار می دانیم؛ لیکن این یک حقیقت است که با آنکه خورشید بسیار قدیمی است، کسانی که روشنایی های جدیدی پدیدآورده اند، نمی توانند خود را بی نیاز از آن بدانند. ما از روش پیامبران پیروی می کنیم و مسئله اصلاح انسانیت را از آنان آموخته ایم.

باران های بداخلاقی و خودخواهی

پیامبران می گویند که هر چیز دارای اصل و ریشه ای است . اگر می خواهید جلوی چیزی را بگیرید و از پیامدهای آن در امان بمانید، باید با اصل و ریشۀ آن مبارزه کنید و اجازه ندهید که وجود یابدمثالی خدمت شما عرض می نمایم: در فصل تابستان، آب دریا بخار می شود. بخارها(vapours) به هوا بلند می شوند، در اثر گرما تحلیل می روند، به کوهها برخورد می کنند و به صورت باران شدید فرو می ریزند. ما نمی توانیم با چادر و خیمه جلوی باران های موسمی(monsoon) را بگیریم.

امروز باران های بداخلاقی، خودخواهی، نفس پرستی و عیش پرستی در حال باریدن اند. بخارهای خودخواهی و نفس پرستی برخاسته از دریای دل وقتی از حد می گذرند، حرارت عیش پرستی آنها را ذوب نموده و باران های خودخواهی شروع به باریدن می کنند، که با خیمه و چادر نمی توان جلوی آنها را گرفت.

راه علاج

برای این که بتوانیم جلوی این باران های دل را بگیریم، یقین به الله، یقین به پاسخگوی اعمال خود بودن در آخرت و سزا و جزای در آن، ضروری است. کسی که به این بنیادها ایمان ندارد، خالق و رازق خویش را نمی شناسد، چنین کسی وقتی در دنیا به اقتدار برسد چرا از آن استفاده نکند؟ او چنین می اندیشد که با کوشش های خود فرصتی را فراهم نموده، خوب حالا چرا از آن بهره نگیرد؟ چرا زندگی سرشار از لذتی نداشته باشد؟

کسانی که با زیرکی و زرنگی خود را بالا کشیده اند و جایگاهی برای خود دست و پا نموده اند، چرا برتری کسی را بپذیرند و چرا به قانونی احترام بنهند و چرا عیش و عشرت امروز را به فردا بگذارند؟ اگر من هم بدانم که پس از مرگ، زندگی دیگری وجود ندارد و تنها همین زندگی دنیاست. چرا به خوشگذرانی نپردازم و عشرت امروز را برای چه روزی بگذارم؟ شاعر نوجوان رک گوی عرب می گوید:«کپۀ دو قبر یکسانند، کامروان کسی است که زندگی را در لذت و خوشگذرانی سپری نمود، و ناکام کسی است که در رنج و مشکلات زیست. چون پس از مرگ سرنوشت هر دوی اینها خاک شدن است، پس چرا آرزوهایم را بکشم و چرا ایثار نمایم؟ هر قدر که بتوانم در زندگی لذتجویی می کنم. این حق من است.»

دوستان! این فلسفۀ زندگی یک شاعر قدیمی است که به خدا و آخرت باور ندارد. امروز و در این عصر مترقی، فلسفۀ زندگی ما نیز همین شده است. امروز فلسفۀ زندگی ما این است: «بخور، بنوش و کامجویی کن.» وقتی چنین دیدگاهی نسبت به زندگی داشته باشیم، چنان اخلاق و سیرتی پدید می آید که شاهد آن هستیم.

اوضاع موجود. طبیعی و نتیجۀ طرز فکر و تربیت ما است

انبیا می گویند که هر کس یقین به خدا نداشته باشد، ابرهای خواسته های نفسانی که از دل او بر می خیزند، حتماٌ خواهند بارید. امروز برفراز تمام دنیا ابرهای خواسته های نفسانی در پروازند. کار انسان ها واقعاٌ شگفت آور و عجیب است. بخارها از دریا بلند شدند، چیزی نگفتند. ابرها به سوی هندوستان حرکت کردند، چیزی نگفتند و ساکت ماندند. به هیمالیا برخوردند، باز چیزی نگفتند. وقتی ابرها شروع به باریدن کردند، سر وصدا راه اانداختند و اظهار ناراحتی نمودند که لباسهایشان خیس شده است. امروز تمام روشنفکران آمریکا، اروپا و روس همینگونه عمل می کنند. بخارهای دل را می پرورانند، اما وقتی ابرهای خواسته های نفسانی می بارند، نسبت به آن خشمگین می شوند! تمام عمر امیال و هوس های نفسانی را تربیت نمودید، آنها را آموزش دادید و اکنون از پیامدها و تبعات آن گله و شکایت و ابراز ناراحتی می نمایید!

نزد شما فقط کسی قابل احترام است که از شما ثروتمندتر باشد. ایده آل(ideal) شما این است که هر کس هر قدر که ثروت دارد به همان میزان خوشبخت و قابل تعظیم و احترام است. معیار شرافت و بزرگی نزد شما ثروتمند بودن است. شیخ سعدی داستان خود را بیان می کند که: با لباس معمولی به مهمانیی رفت. به او اعتنایی ننمودند و از او پذیرایی نکردند. رفت و با لباسهای بهتری بازگشت. این بار او را با احترام و ادب استقبال نمودند و برایش غذا آوردند. او شروع کرد به ریختن غذا داخل آستین لباسش! وقتی از او پرسیدند که چرا چنین می کند، پاسخ داد: شما این لباسها را دعوت کرده اید نه مرا، به طفیل آنهاست که برای من غذا آوردید. اگر به خاطر من بود، من که پیش از این با لباسهای کهنه آمدم.

امروز در دنیا همین وضع حکمفرما است. شما کی به فرزند خود گفتید که شرافت واقعی، اخلاق و رفتار درست است؟ از زمان که او به عقل آمده این طرز عمل شما را دیده که افراد ثروتمند را احترام گذارده و از آنان استقبال نموده اید و با تهیدستان و فقرا با بی توجهی و بی اعتنایی رفتار نموده اید. اگر او معیار شرافت را به جای اخلاق و انسانیت، ثروتمند بودن قرار داده، چه گناهی کرده است؟

پیغمبر خدا تقوی و اخلاق را معیار شرافت و بزرگی می داند. سردار نامی عرب برای ملاقات حضرت عمر(رض)، آمد. به او گفته شد منتظر بماند. در همین زمان مؤذن حبشیِ فقیر، حضرت بلال(رض) آمد و فوراٌ به او اجازۀ ورود داده شد. فقیر دیگری از اهل مدینه آمد، به او نیز اذن حضور داده شد. و اینان کار خود را انجام داده و رفتندو این امر بر سردار عرب گران آمد و گفت: عجب رفتاری! پیش چشمان ما این افراد فقیر و حقیر فراخوانده شدند و ما هنوز نشسته ایم! شخص فهمیده ای در آن میان گفت: عمر افراد را در ترازو می نهد و توزین می کند و بر اساس آن، با آنها رفتار می نماید. در این باره نه این افراد مقصرند و نه عمر. همه به سوی الله دعوت گردیدند، اینان پیش قدم شدند و شما نشستید و عقب ماندید. شما نام الله را ارج و ارزش ننهادید. به همین خاطر آنها امروز نزد عمر از شما باارزش ترند. فردای قیامت نیز خداوند زودتر از شما به حساب آنها رسیدگی خواهد نمود.

——————————–

منبع : بازسازی شخصیت انسان   /   مؤلف: سید ابوالحسن ندوی  /   مترجم:رضا قادری

 

‫۲ دیدگاه ها

  1. سلام علیکم
    دوست ارجمند ما کخ با رهبران اهل سنت ارتباطی نداریم
    ما فقط یک سایت هستیم نه حزب و گروهی خاص که همچنین انتظاری از ما دارید

    ضمنا نماز تهجد سنت هست فتوا نمی خواد

    علما می توانند مسلمانان را به این مهم تشویق و توجیه بکنند

    ما هم به سهم خو قبلا در سایت در این زمینه مقاله و نوشه قرار داده ایم
    و بیشتر از این کاری از ما برنمیاد
    موفق باشید

  2. سلام دوستان عزیز ، امیدوارم حالتون خوب باشه ، میخوام بپرسم که آیا در رابطه با خواندن نماز تهجد در روزهای غیر رمضان حداقل در دو روز هفته مثلاً پنج شنبه ، جمعه در تمامی مناطق های اهل سنت با رهبران اهل سنت مشورت کردید یا هنوز مشورت نکرده اید ؟ ، آیا اگر رهبران اهل سنت برای این کار فتوا بدهند من فکر میکنم که این کار بدعت نیست و در سخنرانی علمای هم مذهبی مان اهل سنت ازشون شنیدم که خیلی تأکید بر نماز تهجد میکنند ، دوستان عزیز دوباره میخوام بگم که این کار اگر ان شاء الله انجام گیرد من فکر میکنم که بدعت نیست ، دوستان عزیز همان طور که میدانید این کار نیاز به پول ندارد و فقط وقت خودمان را باید برای این کار بدهیم ، امیدوارم دوستان عزیز پیگیر این کار باشید . جزاکم الله خیراً

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا