وسطیت ، معنا و مفهوم وسطیت چیست؟
وسطیت ، معنا و مفهوم وسطیت چیست؟
محمود محمودی- مریوان
«وسطیت» مبحثی است که اخیراٌ از سوی اسلامگرایان بسیار مطرح میشود. ممکن است گفته شود اسلامگرایان تحت فشار شرایط جدید و از سرِ ناچاری سراغ وسطیت آمدهاند و عدهای بگویند یک راه حل اسلامی است و هنگام بروز انحراف در صف اسلامگرایان – به شکل افراط یا تفریط – به کار گرفته میشود. اما من میگویم وسطیت یک خصوصیت ذاتی امت اسلامی است و همیشه باید مد نظر قرار گیرد و اگر امروزه بیشتر مطرح میشود، یا به خاطر مغفول ماندن آن است و یا به نظر میرسد مانند گذشته به درستی فهم نمیشود و مجدداً باید تبیین و تقریر گردد.
***
وسطیت را گاهی ترجیح دادن و اختیار کردن حد وسط قضایا و امور دانستهاند و این نگرش عمری طولانی دارد و تمام مکاتب بشری و الهی به آن پرداختهاند. «ارسطو» انسان را دارای نیروهایی میدانست که هریک «حداکثر»، «حداقل» و «حد وسط» دارند و اخلاق اقتضا مینماید حد وسطها رعایت شوند. مثلاً او حداکثر «نیروی خشم» را «تهور» و حداقل آن را «ترس» مینامید و معتقد بود رفتار درست اخلاقی، حد وسط آن دو یعنی «شجاعت» است. اصولاً عامهی مردم نیز حد وسط «شوری- بینمکی»، «چاقی- لاغری» و امثال اینها ترجیح میدهند. یکی از تابعان بزرگوار فرمودهاند: «خیر الأمور أوساطها: بهترین حالت هر کار، حد وسط آن است». قرآن کریم در چند مورد به حد وسطها توصیه میکند:
«وَلَا تَجۡهَرۡ بِصَلَاتِکَ وَلَا تُخَافِتۡ بِهَا وَٱبۡتَغِ بَیۡنَ ذَٰلِکَ سَبِیلٗا[۱]»
« وَٱلَّذِینَ إِذَآ أَنفَقُواْ لَمۡ یُسۡرِفُواْ وَلَمۡ یَقۡتُرُواْ وَکَانَ بَیۡنَ ذَٰلِکَ قَوَامٗا [۲]»
گاهی وسطیت را ترجیح دادن و اختیار کردن حکم شرعی واقع در میان دو حکم سخت و آسان تلقی کردهاند و البته این رویهای است که در صلاحیت اهل اجتهاد میباشد. چنان که «قاضی عیاض» دو حکم «حرام بودن» و «مباح بودن» تراشیدن ریش را کنار میگذارد و حکم «مکروه بودن» آن را ترجیح میدهد[۳].
گاه نیز وسطیت را «حفظ توازن» میدانند و ایجاد توازن در میان «دنیا- آخرت»، «فرد- جمع»، «شهاده- غیب»، «عزیمت- رخصت»، «جسم- روح»، «یُسر- عُسر»، «خوف- رجاء» و … را عین وسطیت تلقی کردهاند.
***
هم چنان که گفته شد وسطیت یک خصوصیت ذاتی امت اسلامی است و بعداً توضیح میدهیم که امت اسلامی از وسطیت به عنوان معیار نظارتی استفاده میکند. پس باید مفهوم وسطیت دارای چنان ثبات و وضوحی باشد که به سادگی مورد جرح و تعدیل قرار نگیرد.
بر تعریف وسطیت به معنای اختیار کردن حد وسطها، اِشکالاتی وارد است. اولاً تعیین حد وسط برای تمام امور، ناشدنی است چنان که ما نمیتوانید برای «صدق- کذب» حد وسط تعیین کنید. ثانیاً حدهایی که تعریف شدهاند، بعضاً اعتباری هستند و در شرایط مختلف و برای اشخاص معین، استثنا میپذیرند. «ابوبکر» کل داراییاش را هنگام هجرت به مدینه، انفاق میکند اما دین به دیگران چنین اجازهای نمیدهد.
به تعریف وسطیت به معنای اختیار کردن حکم شرعی وسط نیز اِشکالاتی وارد است. اولاً وسطیت در دایرهی احکام اجتهادپذیر محدود نمیشود و ثانیاً «قطعیت» و «دلالت» نصوص هستند که به حکم شرعی جهت میدهند و اختیار کردن وسط احکام صادره، یک گزینهی تبعی است و ثالثاً – چنان که بعداً خواهیم گفت – وسطیت هم رویهی پیامبر (ص) و هم رویهی کل مسلمانان است و لذا مربوط به یک قشر خاص (فقهاء) نیست.
وسطیت دقیقاً «توازن» هم نیست. چون وقتی توازن به هم بخورد، با میانهروی اصلاح نمیشود و اتفاقاً باید یک جانب قضیه را بر جانب دیگر آن – ولو موقت – ترجیح داد.
اصولاً تربیت صحیح نیز همین را اقتضا میکند مثلاً در مورد کسی که بسیار ترسیده است، باید ترساندن را متوقف کرد و آن قدر او را امیدوار ساخت که دوباره در وجود او تعادل و توازن برقرار گردد. با تأمل در روش تربیتی قرآن، نتیجه میگیریم هر از گاهی آیات ترهیب یا ترغیب – به اقتضای وضعیت روانی و نیاز مخاطبان – طولانی یا کوتاه میشوند. تذکرهایی نیز برای اصلاح این توازن ارائه میفرماید: «وَٱبۡتَغِ فِیمَآ ءَاتَىٰکَ ٱللَّهُ ٱلدَّارَ ٱلۡأٓخِرَهَۖ وَلَا تَنسَ نَصِیبَکَ مِنَ ٱلدُّنۡیَاۖ[۴]».
مادهی «وسط» در قرآن کریم پنج بار به شکلهای: «الوسطی»، «وسطاً»، «أوسط»، «أوسطهم» و «وسطن» آمده است. اما استعمال این ماده آنجا که مفهوم وسطیت را برای ما برجسته میسازد، در آیهی ۱۴۳ سورهی بقره است.
در قضیهی تغییر قبله از بیتالمقدس به مکه، نابخردان یهود شروع به اعتراض و غوغاسازی کردند و میخواستند این حکم جدید را دلیلی بر گمراهی مسلمانان و انحراف آنان از مسیر توحید جلوه دهند: «سَیَقُولُ ٱلسُّفَهَآءُ مِنَ ٱلنَّاسِ مَا وَلَّىٰهُمۡ عَن قِبۡلَتِهِمُ ٱلَّتِی کَانُواْ عَلَیۡهَاۚ[۵]: نابخردان این قوم (یهود) خواهند گفت چه باعث شده است از قبلهای که داشتند، رو بگردانند؟!». بلافاصله خدای متعال سطحینگری و ظاهربینی آنها را تقبیح میکند و یادآور میشود که در شعائر تعبدی «حق محوری» ملاک درستی و اصالت است و حرکت در صراط مستقیم، پایبندی به حق و اصالت ندادن به اَشکال و ظواهر است. مهم این است که جهت و قبلهی عبادت را خداوند تعیین کند و عبادات رو به سوی او انجام شوند. شرقی یا غربی بودن قبله یک قضیهی تبعی و جانبی است: «قُل لِّلَّهِ ٱلۡمَشۡرِقُ وَٱلۡمَغۡرِبُۚ یَهۡدِی مَن یَشَآءُ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ[۶]: بگو مشرق و مغرب از آنِ خدا است و هر کس را که بخواهد، به راه راست هدایت میکند» و سرانجام به بیان یک قاعدهی اساسی که باید در میان مسلمانان و نزد پیامبرش نهادینه شود، میپردازد: «وَکَذَٰلِکَ جَعَلۡنَٰکُمۡ أُمَّهٗ وَسَطٗا لِّتَکُونُواْ شُهَدَآءَ عَلَى ٱلنَّاسِ وَیَکُونَ ٱلرَّسُولُ عَلَیۡکُمۡ شَهِیدٗاۗ[۷]: و به این ترتیب شما را یک امت وسط قرار دادیم تا گواه بر مردم باشید و پیامبر نیز بر شما گواه باشد».
این امت باید «امت وسط» باشد یعنی باید امتی باشد که همیشه متکی بر گرانیگاه و محور حق باشد. پیامبر باید شاهد و ناظر بر پایبندی و اتکاء امت اسلام بر محور حق باشد و مسلمانان نیز شاهد و ناظر بر پایبندی و اتکاء سایر انسانها بر این محور مبارک و اصیل باشند[۸].
در ادامهی آیه چند نکته را خاطرنشان میسازد که به تبیین بیشتر موضوع کمک میکند:
۱- «وَمَا جَعَلۡنَا ٱلۡقِبۡلَهَ ٱلَّتِی کُنتَ عَلَیۡهَآ إِلَّا لِنَعۡلَمَ مَن یَتَّبِعُ ٱلرَّسُولَ مِمَّن یَنقَلِبُ عَلَىٰ عَقِبَیۡهِۚ» تعیین بیتالمقدس هم به عنوان قبله از سوی خدا بوده است و مقصود از آن، امتحان مسلمانان در تبعیت از پیامبرشان بوده است.
۲-«وَإِن کَانَتۡ لَکَبِیرَهً إِلَّا عَلَى ٱلَّذِینَ هَدَى ٱللَّهُۗ » اولویت دادن به مقاصد و اهداف و تبعی دانستن اَشکال و ظواهر، برای پیروان یک مکتب، سخت است و نیازمند هدایت الهی و تربیت است.
۳-«وَمَا کَانَ ٱللَّهُ لِیُضِیعَ إِیمَٰنَکُمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ بِٱلنَّاسِ لَرَءُوفٞ رَّحِیمٞ» قیاسها و پیمایشهای ظاهری نیز یک مشکل بزرگ است و میبینیم که مسلمانان در خصوص تکلیف عبادات دورهای که قبلهشان بیتالمقدس بوده است، دچار ابهام شدهاند و خداوند نگرانیشان را از این بابت هم رفع میکند.
اکنون به بخش کلیدی آیه بازمیگردیم آن جا که میفرماید: «وَکَذَٰلِکَ جَعَلۡنَٰکُمۡ أُمَّهٗ وَسَطٗا لِّتَکُونُواْ شُهَدَآءَ عَلَى ٱلنَّاسِ وَیَکُونَ ٱلرَّسُولُ عَلَیۡکُمۡ شَهِیدٗاۗ». این جا «وسط بودن» امت اسلامی برای ناظر بودن پیامبر (ص) بر مسلمانان و ناظر بودن مسلمانان بر سایر متها و انسانها است و به عبارت دیگر، وسطیت برای نظارت است. از شأن نزول آیه و نکات تبعی آن دریافتیم که نظارت هم به «مقاصد و اهداف» برمیگردد و «اَشکال و ظواهر و فرعیات» را در بر نمیگیرد. پس وسط و گرانیگاه دین، «مقاصد و اهداف» است و پیامبر (ص) تا وقتی در قید حیات بود، وظیفه داشت ناظر بر پایبندی امت خود بر «مقاصد و اهداف دین» باشد و مسلمانان نیز برای همیشه مؤظفند ناظر بر پایبندی سایر امتها بر «مقاصد و اهداف دین» باشند. چنانچه مقاصد و اهداف دین لحاظ نشوند و تحقق پیدا نکنند، تمام تلاشها در عرصهی عمل و فرعیات به هدر میروند. بنا بر این امت اسلامی باید ابتدا مقاصد و اهداف را به درستی تبیین کند تا در تطبیق دین دچار انحراف نگردد. مثلاً «جهاد» اگر به اقتضای مقاصد و اهداف دین نباشد و تنها بر اساس احکام فقهی صورت بگیرد، به بیراهه میرود. در قرآن و احادیث، نصوص فراوانی داریم که اعمال به ظاهر صحیح را پوچ و بیارزش معرفی کردهاند. پیامبر خدا (ص) فرمودهاند در روز قیامت اولین کسانی که تکلیفشان را روشن میکنند و به دوزخ میفرستند، «شهداء»، «قاریان قرآن»، و «انفاقگران» ریاکار هستند[۹]. و اصولاً اعمالی که بر پایهی مقاصد و اهداف و به درستی انجام نشده باشند، در روز قیامت بر باد داده خواهند شد: «وَقَدِمۡنَآ إِلَىٰ مَا عَمِلُواْ مِنۡ عَمَلٖ فَجَعَلۡنَٰهُ هَبَآءٗ مَّنثُورًا[۱۰]».
[۱] . اسراء- ۱۱۰
[۲] . فرقان- ۶۷
[۳] . حلال و حرام در اسلام. دکتر یوسف قرضاوی. ترجمهی ابوبکر حسنزاده. ص ۱۴۵ چاپ دوم ۱۳۷۴
[۴] . قصص- ۷۷
[۵] . بقره- ۱۴۲
[۶] . بقره- ۱۴۲
[۷] . بقره- ۱۴۳
[۸] . تأملی در مفاهیم اسلامی. محمود محمودی. ص ۹۹ چاپ اول ۱۳۹۴ نشر احسان.
[۹] . مسلم- ۴۹۰۰ و نسائی- ۳۱۳۷ و …
[۱۰] . فرقان- ۲۳