تربیت، اخلاق و تزکیهمطالب جدیدمقالات

تربیت بر اساس تسامح

تربیت بر اساس تسامح

نویسنده: علی اسعد وطفه/ ترجمه: وفا حسن‌پور

امروزه تربیت به ابزار کار آمدی برای رویارویی با مظاهر گوناگون غلبه و سرکوب و خودکامگی در جامعه تبدیل شده است و می‌کوشد ارزش‌های دموکراتیک را در ژرف‌ترین بخش زندگی انسان ریشه‌دار کند. تربیت امروزه در راستای ایجاد فرهنگ آشتی و مدارا و دوری از خشونت عمل می‌کند تا پایه‌های حرکت فرهنگی و انسانی را در جامعه ممکن سازد. جونز کوزکزاک یکی از منادیان احترام به دنیای کودک است؛ او می‌گوید: «ما بزرگ‌ترها همه چیز را می‌دانیم و می‌توانیم هر کاری در زمان خود انجام دهیم اما کودکان در این باره چیز اندکی می‌دانند. این امر ما را وادار می‌کند تا کردار و افکار حتی احساسات آنان را کنترل و اوامر خود را بر آنان دیکته کنیم و آنان را همانند خود درآوریم. به قصد تربیت و خوب‌تر کردن‌شان از نصیحت و درس فراوان استفاده می‌کنیم. همه‌ی اینها به هوشیاری و درک ما از کاری که می‌کنیم نیازمند است به فهم و اراده نیاز دارد، آنان در نهایت فرزندان ما و تمام هستی ما هستند.»

کورکزاک می‌افزاید: «ما امروزه می‌دانیم که این شیوه‌ی تربیتی شیوه‌ی خوبی نبوده است و می‌دانیم که چیره شدن بر خرد کودکان بهترین روش برای تربیت بر اساس آزادی نیست. کودک به این اعتبار که یک انسان است حق احترام دارد باید به دنیای کودک و افکار او احترام بگذاریم». افکاری که تربیت باید به کودک منتقل کند همان افکاری هستند که در اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر که مصوب دهم دسامبر ۱۹۴۸ در سازمان ملل آمده است. در این اعلامیه‌ آمده است که شناخت هر کس نسبت به حق خود یک امر اساسی و لازم برای همه‌ی افراد بشر است و این شرط اساسی برای حاکمیت صلح و آزادی و عدالت در جهان است. در این اعلامیه هم‌چنین آمده است تربیت باید در توسعه‌ی شخصیت انسان و تشویق به احترام به حقوق بشر و آزادی‌ها به صورت کلی نقش‌آفرین باشد. فرانسوا فایلانت می‌گوید: صلح و حقوق بشر دو روی یک سکه هستند و افکار هر دو از احترام به کرامت انسانی سرچشمه می‌گیرد. کوتاه سخن اینکه دفاع از حقوق بشر در نهایت احترام به حقوق بشر است.

در بند ۲۹ اعلامیه‌ی جهانی حقوق کودک مصوب ۲۰/۱۱/۱۹۸۹ سازمان ملل آمده است: تربیت کودک باید بیش از همه بر مسیر زیر متمرکز باشد:

ـ نهادینه کردن احترام به آزادی‌ها و احترام به حقوق بشر در ذهن کودک.

ـ آماده کردن کودک برای به دوش کشیدن مسئولیت‌های زندگی در جامعه‌ی آزاد و در فضایی آکنده از فهم، آرامش، مدارا، برابری، دوستی و برادری با ملت‌ها و گروه‌های نژادی و دینی و قومی.

امروزه آنچه مسلم است دموکراسی همواره می‌کوشد جامعه را توسعه دهد و بهبود بخشد و آن را سرشار از ارزش‌هایی چون آزادی و مدارا و عدالت و صلح کند؛ به همین خاطر تربیت باید از کودکان شهروندانی بسازد که در جامعه مسئولیت دارند و در راستای نهادینه کردن ارزش‌ها و اصول دموکراتیک می‌کوشند. بهترین روش برای تحقق این هدف ساماندهی مدارس و تهیه‌ی برنامه‌های آن بر اساس ارزش‌های دموکراتیک است: همانند آموزش احترام به حقوق بشر در دبیرستان‌ها؛ یعنی استفاده‌ی دموکراتیک از نهادهای تحصیلی. این شرط اساسی کارآیی تربیت در زمینه‌ی حقوق بشر است در این صورت می‌توان گفت که هدف اساسی از دموکراسی ساخت جامعه‌ای است که از اشکال گوناگون خشونت عاری است.

گاندی تأکید کرده است که دموکراسی یعنی صلح و آشتی؛ او می‌گوید: دموکراسی حقیقی تنها در سایه‌ی صلح و دوری از خشونت تحقق می‌یابد و تأکید می‌کند که کودکان نمی‌توانند اداره‌ی مدارس‌شان را بر عهده گیرند تا زمانی که بزرگ‌ترها اداره‌ی حکومت را در دست نگرفته‌اند. منظور گاندی آن نیست که اداره‌ی مدرسه به کودکان سپرده شود بلکه مقصد آن است که آرای دانش‌آموزان و گرایش‌های آنان در معلمان‌شان تأثیری ندارد تا زمانی که آرای شهروندان در حکام اثر نداشته باشد؛ پس وظیفه‌ی مدرسه، آموزش ارزش‌های دموکراتیک و تربیت بر اساس صلح و احترام متقابل است.

تربیت در رویارویی افراط و تبعیض

افکار و ایدئولوژی‌هایی که بر طرد و تبعیض استوار است (همانند نژادپرستی، قوم‌گرایی، نفرت از بیگانگان، لیبرالیسم اقتصادی بر پایه‌ی سود و منفعت) نظام دموکراتیک را از ریشه تهدید می‌کند. برای دفاع از دموکراسی و سیستم آن تربیت باید با این ایدئولوژی‌ها که با شتاب زیاد در داخل و خارج جامعه در حال گسترش است مبارزه کند. این ایدئولوژی‌های تعصب‌آمیز هیچ حد و مرزی ندارد و درباره‌ی ضرورت و مشروعیت خشونت در جوامع انسانی تردید ندارد. خشونتی که توسط ایدئولوژی‌های متعصب ترویج می‌شود به فروپاشی زندگی اجتماعی و شکاف در میان نظام‌های دموکراتیک می‌انجامد. از این رو می‌توان گفت که دفاع از دموکراسی در مبارزه با خشونت و اشکال گوناگون سرکوب و تعصب و افراط امکان‌پذیر است.

بر این اساس مدرسه باید خود را از افکار مخالف با تسامح و از خشونت و چیرگی و نفرت و تعصب و افراط پاک کند. این زمانی است که مدرسه بخواهد نقش دموکراتیک خود را بازی کند. در آن واحد مدرسه باید نقش تربیتی خود را در گسترش ارزش‌هایی چون صلح و برادری و محبت و دوری از خشونت و افراط و رویارویی با اشکال گوناگون تعصب بنا نهد. مدرسه باید کودکان را بر اساس احترام به فرهنگ‌های گوناگون و ارزش دادن به تنوع فرهنگی و دگرپذیری بر مبنای اختلاف تربیت کند. مدرسه بهترین مکان برای زدودن افکار تبعیض‌آمیز بر ضد دیگران است (بر ضد کسانی که به جوامع دیگر تعلق دارند یا از ملت‌ها و نژادهای دیگر هستند). مدرسه در مقابل، مکان بسیار خطرناکی برای آموزش‌ مدل‌های دشمنی به کودکان است  (یعنی تحریک هوش و احساسات آنان و آموزش جنگ به آنان).

برای پرهیز از دشمنی با دیگران، مدرسه باید کودکان را از نگاه تحقیرآمیز به دیگری باز دارد؛ به کودکان یاد دهد که دیگران را با هر میزان اختلافی که با آنان دارند بپذیرند. خواست اصلی تربیت آزاد در تربیت کودکان بر اساس رهایی از انواع دشمنی نسبت به دیگرانی که با آنان مخالف هستند نهفته است.

برای تشریح معنای خشونت ضرورت دارد تلاش‌هایی که در راستای دور کردن جوانان از به کارگیری انواع خشونت انجام شده است یادآوری شود؛ این تلاش‌ها را می‌توانیم در جمله‌ی زیر خلاصه کنیم: به کار بردن خشونت ممنوع است. از سوی دیگر بسیاری از نویسندگان خواستار اعتماد به داده‌های روان‌شناسی برای توضیح این مطلب هستند که جلوگیری از خشونت چیز بسیار نکوهیده‌ای است. به باور آنها خشونت معانی گوناگونی دارد؛ خشونت خوب و خشونت. بسیاری از نویسندگان جملاتی را در خصوص مسأله‌ی خشونت در مدرسه نوشته‌اند و در این جملات از جوانان خواسته‌اند تا از خشونت دوری کنند: مثلاً به خشونت پایان دهید؛ خشونت ضعف است؛ خشونت‌پرهیزی؛ زندگی خشونت‌آمیز آن زندگی‌ای نیست که به دنبالش باشیم؛ خشونت هیچ مشکلی را حل نمی‌کند؛ خشونت را با خشونت پاسخ ندهید؛ احترام بهتر از خشونت است؛ خشونت توان ما نیست؛ خشونت ظلم به همه‌ی جهان است؛ خشونت سرنگون است؛ خشونت سرانجام بدی دارد؛ به کارگیری خشونت زندگی را پیچیده می‌کند؛ استفاده از خشونت بسیار بد و زیانبار است؛ خشونت نه قانونی و نه عادلانه است.

اما بسیاری از نویسندگانی که مسأله‌ی خشونت را بررسی کرده‌اند می‌گویند خشونت اندک هیچ وقت زیان ندارد بلکه امری ضروری و مهم در زندگی ماست و لغو کامل خشونت در زندگی ناممکن است. بسیاری از ما مقالاتی را می‌خوانیم با این عناوین: زندگی خشن است؛ خشونت امری اساسی در زندگی است؛ خشونت عنصری اساسی برای نوع بشر است؛ خشونت گاهی مفید است؛ خشونت منبع زندگی است؛ خشونت مراتبی دارد و برای داوری باید میان خشونت طبیعی و خشونت پسندیده تفاوت قائل شد؛ خشونت گرایشی در وجود است؛ خشونت پیک زندگی و مرگ است؛ انسان برای ادامه‌ی زندگی به خشونت نیاز دارد در غیر این صورت توان زندگی ندارد.

این مقالات در میان خود تناقضات زیادی دارند؛ برخی به استفاده از خشونت دعوت می‌کند و برخی به طور اساسی با خشونت مخالف است و این تناقض، مربی را سرگردان می‌کند.

در این صورت مفهوم خشونتی که به کار گرفته می‌شود مبهم، پیچیده، پایان‌ناپذیر، غیردقیق و ناشناخته است. این صفات بر مفهوم خشونت‌پرهیزی نیز صدق می‌کند؛ بنابراین خشونت شامل خلط میان دشمنانگی به عنوان قدرت زندگی و خشونتی که تعبیری از قدرت مرگ است می‌شود. بر اساس فرض‌هایی که در این بحث بنا نهاده‌ایم بر ما لازم است در تمام مثال‌های بالا واژه‌ی دشمنی را به جای خشونت قرار دهیم تا همه چیز به اصل خود بازگردد و امری طبیعی باشد و با استناد به این واقعیت ما خواهیم توانست واژه‌ها، مفاهیم و افکاری را انتخاب کنیم که باعث می‌شود جوانان از خشونت سلب اعتماد کنند.

وقتی فلیپ میریو از هدف از مدرسه پرسید به نتیجه‌ی زیر دست یافت: «هدف مدرسه ساخت انسانیت انسان است». اما این عبارت به توضیح دقیق نیاز دارد یعنی مقصود از انسانیت چیست؟ فلیپ می‌گوید: «من از عمق گوهر انسانیت سخن نمی‌گویم این که چقدر در زندگی ما ضرورت دارد؛ اما مقصود من آن بخشی است که با مردم و چیزها دشمنی نبرد دارد و در نهایت پیروز می‌شود». مدرسه می‌تواند انسانیت را در انسان زنده کند و این یعنی تحمل مسئولیت ایجاد ارتباط میان مردم در ضمن دایره‌ی مخالفت با خشونت. هیچ چیز بهتر از مخالفت با خشونت وجود ندارد و هیچ چیز آن انسانیت مذکور را نمی‌سازد مگر خشونت‌پرهیزی؛ اما مفهوم خشونت برای انسانیت قدری پیچیده است به همین خاطر در حین اجرای این تحقیق بر شیوه‌ها و اصول خشونت‌پرهیزی که انسانیت انسان را تشکیل می‌دهد و ضامن تکامل و توافق است تمرکز کردیم. مخالفت با خشونت ما را بر آن می‌دارد تا بیاموزیم چگونه به این صورت منحرف و غیر شفاف از یدئولوژی خشونت، فکر کنیم بیاموزیم چگونه تربیت را در آینه‌ی فلسفه‌ی خشونت فهم کنیم. از سوی دیگر معنای کودک این است بچه‌ای که سخن نمی‌گوید و تربیت او یعنی آموزش سخن گفتن به او نه آموزش صرف زبان مادری؛ بلکه آموزش طرز سخن گفتن با دیگران یعنی سخنی که افکارش را بر آن بنیان می‌نهد. منظور آن دسته از افکار است که با خشونت مخالفت دارد.

این بدان معناست که برنامه‌های مدرسه را طوری طراحی کنیم که نبرد میان خشونت و پرهیز از خشونت را تضمین کند و این همانند تنظیم برنامه‌های دروسی چون ریاضی یا زبان انگلیسی یا جغرافیا آسان نیست. آموزش خشونت پرهیزی همانند آموزش رخدادها نیست؛ آموزش رفتار و طریقه‌ی وجود است اما بسیاری از معلمان تأکید می‌کنند که آموزش خشونت پرهیزی از عهده‌ی توان و صلاحیت آنان خارج است و در این زمینه تخصصی ندارند. در حقیقت خشونت در مدرسه وجود دارد و معلمان باید در زندگی روزمره به طور مستمر با آن روبرو شوند. این خشونت معلمان را به آموزش و دانش‌آموزان را به فراگیری مجبور می‌کند.

نقش نهاد مدرسه در تربیت بر اساس تسامح

مدرسه به عنوان نهادی تربیتی باید در راستای نهادینه کردن فرهنگ تسامح حقوق بشر تلاش کند و با تمام ارزش‌های نژادی و تعصب‌آمیزی که در ذهنیت عرب‌ها وجود دارد مبارزه کند. برای این کار مدرسه می‌تواند در برنامه‌های خود مقرراتی را در خصوص مدارا، صلح و حقوق بشر و اهمیت آن در زندگی معاصر عرب و آینده‌ی انسان معاصر بگنجاند. هر تلاشی که برای آموزش دموکراسی و حقوق بشر انجام می‌شود باید تصویر روشن و کاملی از آنچه لازم است آموزش داده شود داشته باشد؛ هم‌چنین کسانی که مسئولیت برنامه‌ریزی درسی و تدریس را بر عهده دارند باید ارزش‌هایی چون مدارا و حقوق بشر و مفاهیم دموکراتیک را به درستی درک کنند.

نخستین گام برای تربیت مدارامحوری که حقوق بشر و کرامت انسانی را پاس بدارد، آزادسازی تربیت از برنامه‌ها و الگوهای متعصب و خشک‌مزاج است. گام دوم تدوین برنامه‌های تربیتی نوینی است که قادر است مدارا و محبت و حقوق بشر میان نسل‌ها و افراد جامعه را به صورت کلی نهادینه کند. در رویارویی با تبعیض نژادی و خودکامگی و آزار و اذیت و نابودی اقلیت‌های نژادی، تربیت باید نقش خود را به درستی و عینی ایفا کند. نقش تربیت در اینجا در تقویت حقوق بشر، حقوق کودکان، حقوق اقلیت‌ها و باور به عدالت اجتماعی نهفته است. این یعنی تربیت اخلاقی مدارامحور در مقدمه‌ی اولویات تربیت مدرسه قرار دارد. سخن از تربیت بر اساس مدارا و حقوق بشر تنها در چارچوب سیستم تربیتی کامل امکان‌پذیر است تا بتواند به مثابه مرجعی کلی باشد و بینش و همنوایی هدف با ابزار را تضمین کند. تربیت حقیقی مدرسه در زمینه‌ی حقوق بشر باید بتواند اهداف زیر را محقق کند:

ـ پایان دادن به اشکال گوناگون تفرقه و تبعیض مبتنی بر نژاد یا طبقه‌ی اجتماعی یا رنگ یا دین.

ـ نهادینه کردن مدارا و آرامش درونی برای انسان‌ها.

ـ ایجاد هوشیاری در فرد نسبت به حقوق بشر و وظایف او در جامعه‌ی مدنی سازمانی و هماهنگی میان آزادی و مسئولیت.

تربیت بر اساس حقوق بشر می‌تواند شامل حوزه‌های شناخت و رفتار باشد. در سطح شناخت تربیت به معنای کمک به دانش‌آموز برای درک مفاهیم اساسی حقوق بشر، اصول مدارا، شناخت حق و زیبایی زندگی اجتماعی و مدنی و آشنایی با قواعد تنظیم اداری و سیاسی (قانون عمومی) با کمک نهادهای جهانی و کنوانسیون‌های بین‌المللی (قانون بین‌الملل) است.

در سطح موضع‌گیری، هدف از تربیت بر اساس مدارا و حقوق بشر، تنها تلقین کردن یک سری دانش‌ها و داده‌های متصل به رخدادها نیست که دانش‌آموز آن را حفظ کند و به خاطر بسپارد. یا فراگیری برخی از مهارت‌های روش‌شناختی نیست؛ بلکه گوهر هر کار تربیتی ایجاد تحول در مواضع اولیه و رفتارهای خودانگیخته و توسعه‌ی آن در کنار رفتارهایی که پاسخگو باشند و نیز مجموعه‌ای از ارزش‌ها و انتخاب‌هایی است که عقل آنها را به دور از تقلید، رهبری می‌کند.

در این زمینه باید رویکردهای اساسی وضع شود و به مثابه اصولی برای حقوق بشر و آزادی‌های اساسی قرار گیرد و در ضمن مجموعه‌ای از برنامه‌های درسی جای گیرد. از جمله‌ی این رویکردها:

ـ آزادی اعلام نظر و احترام به نظر دیگری.

ـ دعوت به صلح جهانی و دوری از جنگ.

ـ شناسایی فرهنگ ملت‌ها و دعوت در راستای نزدیکی و همکاری با آنها.

ـ نهادینه کردن اصول تفکر آزاد و غیرتقلیدی از طریق نقد موضوعی.

اگر بخواهیم با حقیقت حقوق بشر هم‌نوایی داشته باشیم باید روش تدریس مسایل متعلق به این حقوق را بپذیریم. شاید نخستین ویژگی این روش رواج آن دسته از الگوهای آموزشی است که با روح تربیت بر اساس حقوق بشر تضاد دارد به ویژه الگویی که مبتنی بر نقل داده‌ها و تلقین خشک است. در این روش که معلم محور فرایند تربیت است چگونه ممکن است گفتگو و مدارا را در درون دانش‌آموز نهادینه کند و در بیرون از محیط مدرسه آن را اجرا کند در حالی که در داخل از تمرین آن منع شده است؟ چگونه می‌تواند برای خود فکر کند در حالی که دیگری به جای او فکر می‌کند؟

در نهایت می‌توان گفت که ساخت انسان آزاد و مداراگر و مخالف تعصب هدف کلان تربیتی را تشکیل می‌دهد و این حقیقتی است که اغلب اندیشمندان بر آن تأکید می‌کنند. تربیت باید برای ساختن انسان آزاده، مداراگر و مؤمن به حقوق بشر، اهداف چندی را محقق کند؛ اهدافی که از اصل وحدت شخصیت انسان به عنوان اساس ساخت انسان آزاد و آزادسازی او سرچشمه می‌گیرد.

در این زمینه جا دارد به اهمیت برنامه‌ها و روش‌های تدریس در تقویت حقوق بشر و مدارا اشاره کنیم؛ روش‌های آموزشی حاکم غالباً از راه تحریف آگاهی فرهنگی و به طور ویژه آگاهی سیاسی سرکوب و تعصب را نهادینه می‌کند. این کار از طریق تدوین برنامه‌های تربیتی و آموزشی برای دانش‌آموزان انجام می‌شود. اگر از مفهوم سنتی این برنامه‌ها بگذریم و بپذیریم که اینها مجموعه‌ای از تجارب هستند که مدرسه می‌تواند آن را تهیه و سازماندهی کند و بر اجرای آن نظارت داشته باشد، آنگاه بر شخصیت شهروندان تأثیر بگذارد به طوری که به موازات جامعه‌ی معاصر رشد و نمو داشته باشد. خواه این تجارب در داخل مدرسه باشد یا خارج از آن؛ مدرسه را یا به ابزاری برای ساخت انسان آزاده تبدیل می‌کند یا ابزاری برای تحقق ایدئولوژی رژیم‌های خودکامه، پژوهش‌های فراوان صورت گرفته است  نقشی را که ممکن است این برنامه‌ها در تحریف آگاهی اجتماعی و سیاسی داشته باشند به خوبی نشان داده است.

اگر ضرورت داشته باشد که برنامه‌ی آموزشی دانش‌آموزان با اختلاف سطوح و مراحل آموزشی، قاعده‌ی شناختی گسترده‌ای را در خود داشته باشد و به دانش‌آموزان این امکان را بدهد که با ماهیت سرکوب و مظاهر خودکامگی سیاسی و آثار منفی و ویرانگر آن بر فرد و جامعه آشنا شوند، همه‌ی اینها در سایه برنامه‌ی درسی ویژه‌ای به دست می‌آید که تمام فرایند آموزشی حتی زندگی روزمره‌ی دانش‌آموزان در مدرسه و زمینه‌های مشارکت آنان را هم دربرگیرد. در این فرایند دانش‌آموزان باید صفاتی چون اخذ و عطا در بخشش، گفتگو در ادب، رهبری بدون سرکشی، فرمان‌بری بدون غفلت، احترام به نظر اکثریت بدون اهمال در اصلاح و تصحیح، آزادی فکر بدون تلاش برای کسب رأی ولو با نیرنگ و دروغ ،خودانتقادی و نقد دیگران بدون غلو، فروتنی و تمسک به حقوق بدون طمع و انجام مسئولیت‌ها به صورت جدی را آموزش ببینند.

منبع: دگرپذیری چرایی و چیستی/ نویسندگان: طارق رمضان…[و دیگران]/ گردآورنده: صدیق قطبی/ تهران چراغ اندیشه، ۱۳۹۵

نمایش بیشتر

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا