تربیت سیاسی
تربیت سیاسی
استاد مصطفی محمد طحان
از تعریفاتی که بر اساس مفاهیم بر گرفته شده از اندیشه سکولار و الحادی ،ارائه شده ، می گذریم تا بتوانیم مفهومی را به وجود آوریم که با اصالت ما تناسب داشته باشد . بنابر این می گوییم : ((تربیت سیاسی )) ، یعنی ایجاد ، تاسیس و رشد شخصیت سیاسی انسانی که تحت پرورش است تا جایی که با فرهنگ حقیقی سیاست تناسب داشته باشد . همچنین تربیت سیاسی به معنای تقویت بینش انسان است به صورتی که اهل نظر بوده ، توانایی تحصیل . کسب بینش سیاسی ( مستقل) را برای خود به ارمغان آورده و نیز به معنای تقویت بنیه مشارکت سیاسی انسان به نحوی که قدرت و توانایی فعالیت و مشارکت سیاسی را در جامعه با تمام اشکال و عناوین موجود که به ایجاد تغییر و تحول بهتر بیانجامد ، داشته باشد و ما ابعاد این موضوع را در بحث (( طبیعت تربیت سیاسی )) بررسی خواهیم کرد .
طبیعت تربیت سیاسی :
۱-(( تربیت سیاسی )) ، فعالیتی است که تنها به تقویت جنبه نظریه ها و آگاهیهای مشخص سیاسی نمی پردازد ، بلکه هدف از آن ، پرداختن به رشد و گسترش روز افزون بینش و دیدگاه هایی است که در بر گیرنده ارزشها ، اعتقادات و جهت گیریها و عواطف سیاسی می باشد ؛ بصورتی که شخص نسبت به موضگیریها ی سیاسی ، قضایای محلی ، منطقه ای و جهانی آگاه و مطلع باشد و همچنین بر مشارکت و فعالیت دقیق در صحنه سیاسی به ویژه و در جامعه به طور کلی توانا باشد .
۲-(( تربیت سیاسی )) بدین معنا نیست که فرد نسبت به نظام حاکم ارادت داشته باشد و تمام عملکرد ها و رویکردهای آن را توجیه کند ؛ بلکه روسه ای است که به ایجاد شخصیتی عقلانی ، منتقد ، توانا در گفتگو های سازنده و توانمد در عملکردهایی که به بهبود هر چه بیشتر وضعیت ، می انجامد . بنابراین (( تربیت سیاسی )) در فضایی که در آن آزادی نظر و انتقاد و گفتگو و جود نداشته باشد و حکومتها هموراه بر افکار و اندیشه ها مسلط باشند ، امکان پذیر نخواهد شد .
۳- مادامی که انسان موجودی سیاسی است و در جامعه ای که با سیاست آمیخته است زندگی می کند ، تربیت سیاسی نیز در طول زندگی انسان مطرح و عملی مستمر و انقطاع نا پذیر است ؛ که در یک مرحله سنی و یا در یک مقطع تحصیلاتی خلاصه نمی گردد . همانگونه که خود سیاست هم ، به گروهی مشخص از شهروندان تعلق ندارد ، بلکه مساله ای است مربوط به نوع انسان و هر شهروندی در جامعه .
۴-شرایط ، ابزار و امکانات تربیت سیاسی تنها در مدرسه و در خانواده خلاصه نمی شود بلکه شامل دستگاه ها و نهادهای دولتی و غیر دولتی ، رسمی و غیر رسمی نظیر احزاب و روزنامه ها و مجله ها و …، هم می شود . همچنین روشها و راهکارهای آن منحصر به آموزش های مستقیم نیست ، بلکه روشهای غیر مستقیم را هم در بر می گید ، روشهایی مانند شاگردی ، تقلید ، تعلبیم مستقیم سیاسی و مهیا کردن موضع گیریهای عملی و تمرین فعالیتهای سیاسی که از طریق آن انسان تجارب و اندوخته های سیاسی را کسب کرده و توانائیهایش را افزایش می دهد .
۵- تربیت سیاسی ، آموزش اصول و بنیادهای عقیدتی ، جامعه شناختی و سیاسی است که در مجموع ، فرهنگ سیاست را تشکیل می دهند . فرهنگ سیاسی یعنی تشکیل ارزش ها و باورهای اساسی که در خلال آن عواطف و رویکردهای فرد قالب ریزی و در لابلای آن نوع و میزان مشارکت سیاسی انسان پایه ریزی می شود .
از تعاریف مزبور این نتیجه گرفته می شود که (( تریبت سیاسی )) دارای سه بعد اساسی است :
– قواعد و پایه های تشکیل دهنده فرهنگ سیاست مستقیم و غیر مستقیم .
-اهداف و ارزشهایی که به (( تربیت سیاسی )) منجر می گردد و نیز اهداف تربیت سیاسی که عبارتند از : محتوا و مفاهیم سیاست ، ایجاد بینش سیاسی و مشارکت سیاسی .
– ارئه راهبردها و ایجاد شرایط مناسب برای تحقیق بخشیدن به دو بعد مذکور .
اهداف تربیت سیاسی :
۱- سازماندهی و تقویت بنیان سیاست .
۲- ایجاد بینش سیاسی
۳- ایجاد توانایی ها و سامان دهی استعدادها در جهت مشارکت سیاسی .
محتوای سیاست :
محتوای سیاست یعنی :
– عو اطف و احساسات سیاسی که در مجموعه ای از گرایشها و سلیقه های سیاسی اشخاص تجسم می یابد .
– ارزشه ها و باورهای سیاسی که دارای محتوای سیاسی مستقیم و غیر مستقیم اند .
– آگاهیها ، واقعیتها و سنجش و ارزیابی عواملی که در امور سیاسی موءثر هستند .
بینش سیاسی یعنی :
۱- نگاهی فراگیر به رویدادها و حوادث .
۲- دیدگاه های انتقادی
۳- احساس مسئولیت
۴- داشتن شوق و علاقه برای ایجاد تغیر و تحول به منظور ایجاد آزادی عمل و ابزار نظر در رویارویی و برخورد با مسائل و رویدادهای جامعه
مشارکت سیاسی :
مشارکت سیاسی یعنی جریانی که شخص در خلال آن نقشی را در حیات سیاسی جامعه اش ، ایفاء کند و این فرصت را دارد که در وضع تبیین اهداف و ارزشهای عمومی برای جامعه ، سهیم و شریک باشد که این هم از طریق فعالیتهای سیاسی در جامعه امکان پذیر است فی المثل شخص خودش را نامزد یا داوطلب انتخابات نماید و برای بحث و بررسیب قضایای عمومی اعلام آمادگی کند و یا از طریق مشارکت در مجادلات سیاسی و یا از طریق فعالیتهای غیر مستقیمی از طریق خواندن و مطالعه روزنامه های سیاسی و کسب اطلاع از اوضاع عمومی جامعه اظهار علاقمندی کند .
رشد اندیشه دمکراسی عمدتاً به میزان مشارکت افراد جامعه در فعالیت و تعیین و ایجاد ارزشهای سیاسی بستگی دارد .بدین معنا که فرصتهای مشارکت برای مردم فراهم شود و مشارکت در فعالیتهای سیاسی برای هر شهروندی بدون هیچ گونه اختلاف و تبعیضی امکان پذیر باشد .
نهادهای عهده دار تربیت سیاسی :
۱- خانواده : خانواده در دوران طفولیت انسان اولین و مهمترین سازنده ساختار رشد سیاسی محسوب می شود .
۲- مدرسه : مدرسه در تربیت سیاسی نوجوانان تاثیر قابل ملاحظه ای دارد .
۳- گروه ها و احزاب سیاسی .
۴- رسانه های گروهی و وسایل ارتباط جمعی .
—————————————————
منبع: تحدیات سیاسیه تواجه الحرکه الاسلامیه .
مولف :استاد مصطفی محمد طحان
ترجمه : خالد عزیزی
عنوان ترجمه فارسی کتاب : چالشهای سیاسی جنبش اسلامی معاصر
انتشارات : نشر احسان