نکاتی در باب کرونا و تعطیلی نماز جمعه و جماعات
نکاتی در باب کرونا و تعطیلی نماز جمعه و جماعات
نویسنده: محمد ابراهیم ساعدی رودی
دکترای تفسیر و علوم القرآن
? از علما و مفتیان عزیز تقاضا میشود که به نکات زیر توجه کنند:
۱⃣ حفظ جان نخستین و مهمترین ضرورت از ضرورتهای دین است و توقف موقتی جمعه و جماعات را میطلبد.
بینید: تمام احکام اسلام در راستای ضروریات پنجگانه قرار دارند که عبارتند از:
۱- حفظ جان. (مثلا حرام بودن قتل نفس و فرض بودن قصاص برای حفظ جان است.)
۲- حفظ دین. (مثلا دعوت و تبلیغ برای حفظ دین است.)
۳- حفظ النسل. (مثلا حرمت زنا برای حفظ نسل است.)
۴- حفظ العقل. (مثلا حرمت شراب برای حفظ عقل است.)
۵- حفظ المال. (مثلا حد سرقت برای حفظ مال است.)
اکثر علما حفظ نفس را بر حفظ دین مقدم میدانند و اصل هم همین است، چون جان محل دین است و اگر جان نباشد دین محلی از اعراب ندارد.
۲⃣ میگویند نماز جمعه فرض است که با نص «فاسعوا إلی ذکر الله» فرض شده و نصی برای توقف آن وجود ندارد.
اول این که توحید و شهادتین در فرض بودن بر نماز مقدم هستند، با این وجود به خاطر حفظ جان برداشته میشوند.
مثال: اگر کسی را مجبور به کفرگویی کردند میتواند این کار را بکند، چنان که عمار را مجبور به تعریف از خدایان و دشنام به پیامبر کردند و خداوند آیه نازل فرمود:
«إِلَّا مَنْ أُکْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِیمَانِ» [النحل : ۱۰۶].
«مگر کسانی که به زور وادار به اظهار کفر میگردند و در همان حال دلهایشان ثابت بر ایمان است.»
توجه: در بحث زور و اکراه بهتر است مسلمان به خاطر اعلای کلمه الله در مقابل دشمنان به عزیمت عمل کند و مرگ را ترجیح دهد ولی در بحث کرونا به دلایلی که ذکر میکنم – مثل بلای آسمانی بودن این این ویروس و سرعت انتشارش حتی با عطیه و سرفه و نفس و لمس – فتوا دادن به عزیمت جایز نیست.
دوم برای حفظ جان خوردن گوشت مردار و خوک و… که حرام هستند هم جایز است. خداوند متعال به صراحت میفرماید:
«فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَلَا إِثْمَ عَلَیْهِ» [البقره : ۱۷۳]
«ولی آن کس که مجبور شود (به خاطر حفظ جان از اشیاء حرام بخورد) در صورتی که متجاوز (از حدّ سدّجوع) نباشد و بیخودی تکرار نکند، گناهی بر او نیست.»
به این معنی که اگر در جایی جانش از گرسنگی در خطر افتاد به اندازهی سد جوع میتواند از مواردی که به نص قرآن حرام است مثل گوشت خوک و مردار و شراب و… هم بخورد.
۳⃣ فقیه و مفتی مورد اعتماد باید برای مشکلات مردم راه حل پیدا کند و چه مشکلی بالاتر از جان مردم که در هر تجمعی از جمله جمعه و جماعات توسط کرونا تهدید میشود که حل آن توقف اجتماعات بزرگ از جمله جمعه و جماعات را میطلبد.
خدا بیامرزد سفیان ثوری را که جملهای گفت که تا قیام قیامت فرا راه فقها و علما قرار دارد:
«إِنَّمَا العِلمُ عِندَنَا الرُّخصَهُ مِن ثِقهٍ، فَأَمَّا التَشدِیدُ فَیُحسِنُهُ کُلُّ أَحَدٍ» (جامع بیان العلم وفضله، ابن عبد البر، ۲ / ۴۸۵)
«علم واقعی نزد ما گرفتن رخصت از فرد مورد اعتماد است، سختگیری را که هر کسی خوب بلد است.»
یکی از بزرگترین وظیفهی فقهای حقیقی و مورد اعتماد ارایهی رخصت و راه حل برای مشکلات مردم است ورنه سختگیری را که هر کس بلد است. هر کس بلد است حکم صادر کند و بگوید: طلاق است… ربا است… حرام است… کفر است… شرک است… بدعت است… و در این قضیه بگوید با توکل به خدا جمعه و جماعات را میخوانیم و هر چه میشود از خدا میشود… فقیه واقعی باید راه حلی پیدا کند که طلاق واقع نشود، معامله ربوی نگردد، چیزی حرام نشود، حکم کفر واقع نشود، حکم شرک واقع نگردد، حکم بدعت جاری نشود و جان مردم به خطر نیفتد!
ببینید امام ابو حنیفه در مورد یکی از فرائض چگونه راه حل ارائه میدهد:
مردی قسم طلاق خورد که در روز رمضان با زنش نزدیکی کند. کسی نتوانست راه حلی برای این که طلاق واقع نشود پیدا کند. نزد امام ابوحنیفه رفتند و این سؤال را از ایشان پرسیدند. امام ابوحنیفه گفت: با زنش به مسافرت برود و در روز رمضان با او همبستر شود. (ر. ک: غرائب القرآن ورغائب الفرقان، نیشابوری، ۱/ ۲۳۱)
پر واضح است مسلمان عاقل چنین قسمی نمیخورد، ولی اگر یکی چنین قسمی خورد، چگونه مانع جدایی بین او و همسرش شویم؟
کاش میشد در موضوع کرونا میگفتیم به شهری دیگر بروند و آن جا نماز بخوانند ولی علما و مفتیان عزیز! این کرونا با همهی مریضیها فرق دارد. اول این که دیگه ما را به شهر و کشوری دیگر راه نمیدهند و اگر هم راه دهند شاید کسی ناقل باشد و آن بیچارهها را هم آلوده کند.
۴⃣ رویکرد فقهی و مقاصدی خواستار توقف جمعه و جماعات است.
از صدر اسلام دو رویکرد و مکتب در استنباط احکام وجود دارد. یکی رویکر فقهی و مقاصدی که توجه به مقصد و عاقبت دارد و دیگری رویکرد ظاهری و نصی که توجه ظاهر نص دارد.
وقتی سورهی «إذا جاء نصر الله» نازل شد اصحاب خوشحال شدند ولی ابوبکر رض گریه میکرد و میگفت این سوره خبر از فوت پیامبر میدهد، چون وقتی نصرت و فتح بیاید و مردم گروه گروه وارد دین شوند دیگر مأموریت پیامبر ص به اتمام رسیده است و… امام ابو حنیفه رح امام مدرسهی فقه و مقاصد است و همین نگاه مقاصدی او را بر آن داشت که بر خلاف بقیهی ائمه قیمت و ثمن را در فطریه روزه و کفارات معتبر بداند در حالی که در نصوص فقط پرداخت عین است و نه قیمت ولی به خاطر نگاه مقاصدی که پول نقد أنفع للفقراء است به این سو رفت. اینک فقه مقاصدی که برگرفته از روح قرآن و سنت متواتر و مشهور است حفظ جان را بر دیگر موارد مقدم میدارد و مقتضی توقف هر اجتماعی از جمله جمعه و جماعات است.
۵⃣ چون کرونا با طاعون (انتقال در ابتدا از حیوان به انسان) و وبا (انتقال از طریق آب آلوده) فرق دارد و هر اجتماعی باعث نقل و انتقال آن میشود توقف جمعه و جماعات را میطلبد.
میگویند در طاعون مثلا عمواس نمازها متوقف نشدند.
اول این که اطلاعات درباره ی بیماریهای واگیردار در قدیم خیلی اندک بوده ولی با این وجود طبق دستور از شهر طاعون زده خارج نمیشدند و وارد آن هم نمیشدند. وانگهی انتقال طاعون از کک آلوده به موش است، سپس ککهای دیگر با گاز گرفتن آن موش آلوده میشوند و با گاز گرفتن بقیهی موشها و انسان، آن را به انسان منتقل میکنند.
پس راه انتقال طاعون بیشتر از طریق خوراکیهای آلوده و وبا هم بیشتر از طریق آب شرب آلوده است که صِرف اجتماع برای نماز چندان خطری ندارد.
اما کرونا از طریق عطسه، سرفه، دست زدن به فرد آلوده یا دست زدن به جایی که فرد آلوده دست زده هم قابل انتقال است. تا آنجا که پزشکان و پرستاران چینی با آن همه تجهیزات پیشرفته و داشتن لباسهای مخصوص و رعایت احتیاط بالا باز هم مبتلا شدند.
یعنی اگر خدای نکرده طاعون یا وبا منتشر میشد با رعایت نکات بهداشتی و توصیههای متخصصان باید نماز جمعه و جماعات را برگزار میکردیم… ولی کرونا با طاعون و وبا فرق دارد.
یک مثال:
اگر دشمن تهدید کرد که مردم فلان شهر در هر جا نماز جمعه بخوانند آن جا را بمب باران میکند… بهتر است که علما به رخصت فتوا دهند که کسی به نماز جمعه نرود ولی با این وجود اگر کسی به نماز جمعه رفت به عزیمت عمل کرده و اگر کشته شود شهید است، چون این مسأله فقط به خودش مربوط میشود و عزیمت برای افراد و رخصت برای جماعات ترجیح دارند، ولی کرونا با این هم فرق میکند، چون در میان کسانی که به نماز جمعه میروند یک ناقل یا بیشتر هستند که دیگران را مبتلا میکنند یا سالمانی هستند که از دیگران مبتلا میشوند و کاش موضوع فقط به کسانی که به نماز جمعه میروند ختم میشد، بلکه اینان برمیگردند و محله و کوچه و خانه ی خود را هم آلوده میکنند. حالا فهمیدید چرا گفتم کرونا با بقیه فرق میکند و به تمام امت مربوط میشود و فتوای عزیمت در آن جایز نیست.
۶⃣ به خاطر اصل فقهی «ترجیح مصلحت جمع بر فرد» باید فتوا بر اساس رخصت و آسانگیری باشد باشد نه عزیمت و سختگیری.
تردیدی نیست که در امور فردی عمل به عزیمت ترجیح دارد. اکنون فقط به عنوان مثال این مورد را ذکر میکنم والا صدها مثال وجود دارد.
پادشاه روم برای مسیحی کردن صحابی بزرگوار عبدالله بن حذافه سهمی که اسیر کرده بود از هیچ کاری فروگذار نکرد. تهدید، شکنجهی سخت، تطمیع با شریک کردن او در پادشاهی و حتی کشتن سه تن از اسیران مسلمان در جلو چشمانش و… ولی جواب عبدالله این بود که اگر صد جان داشته باشم و تو یکی یکی آنها را بگیری باز هم از دینم دست بر نمیدارم… این یک موضوع فردی است که عزیمت بر رخصت ترجیح دارد، ولی همین عبدالله به خاطر آزاد کردن اسیران مسلمان حاضر میشود به رخصت عمل کند و پیشانی امپراطور روم را ببوسد و این کار بر مسلمانان گران آمد و مردان قبیلهاش به او طعنه میزدند که با ین کار آبروی قبیله را بردی و رسوایمان کردی، ولی سرومان عمر بن خطاب که از فقهی عمیق برخوردار بود برخواست و به خاطر این از خودگذشتگی و نجات جان اسیران مسلمان بر پیشانی اش بوسه زد و از مسلمانان خواست که آنها هم این کار را بکنند که برای بوسه زدن بر پیشانی عبد الله صف بستند و این گونه به آنان فهماند که نجات جان مسلمانان اولویت اول در دین اسلام است.
۷⃣ فتوا باید در راستای احیای جانها باشد که فتوا به توقف جمعه و جماعات در شرایط انتشار کرونا در این راستا هست.
روح قرآن بی نهایت به حفظ جان اهمیت میدهد و مرگ یک انسان به ناحق را مساوی با مرگ تمام مردم میداند و زنده کردن یک انسان را مساوی با زنده کردن تمام مردم میداند، لذا باید رویکرد فتواها در راستای زنده کردن باشد نه این که خدای نکرده باعث گسترش مرگ و میر شود. خداوند متعال میفرماید:
«مَن قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعاً وَمَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعاً»
«هر کس انسانی را بدون ارتکاب قتل، یا فساد در زمین بکشد، چنان است که گوئی همه انسانها را کشته است، و هر کس انسانی را زنده کند، چنان است که گوئی همه مردم را زنده کرده است.»
خوشا به حال پزشکان و پرستاران که مشعول نجات جان انسانها هستند و اگر یک نفر فقط یک نفر را از مرگ نجات دهند گویا تمام مردم را نجات داده اند…لذا علما و مفتیان هم باید به کمک آنان بشتابند و با فتواهای احیاگرانه در نجات جان انسانها شریک شوند.
توصیف خداوند از دعوت رسول الله ص نیز دعوت به سوی احیاگری و زندگانی است:
«إِذَا دَعَاکُم لِمَا یُحْیِیکُمْ»
«وقتی شما را به سوی آنچه شما را زنده میکند دعوت مینماید.»
۸⃣ علاوه بر آنچه گفته شد مفتی باید از برخی ویژگیها برخوردار باشد تا دچار افراط و تفریط در فتوا نشود که همه ی این ویژگیها در راستای حفظ جان و مصالح مردم است، لذا مفتی باید:
هم تقوا داشته باشد و هم علم.
هم آسانگیر باشد و هم میانه رو.
لزوم علم و تقوا:
اگر تقوا داشت و علم نداشت منجر به سختگیری میشود.
مردی که مبتلا به بیماری جدری بود جنب شد. به او دستور دادند که غسل کند. وقتی غسل کرد گوشت بدنش فرو ریخت و مرد. این مورد را برای رسول الله ص بازگو نمودند. فرمود:
«قَتَلُوهُ قَتَلَهُمُ الله أَلَم یَکُن شَفَاءُ العَیِّ السُّؤَال؟ لَو تَیَمَّمَ بِالصَّعِیدِ!»
(مصنف عبد الرزاق، حدیث ۸۷۳ از زید بن انیس)
«او را کشتند خدا آنان را بکشد. مگر شفای جاهل پرسیدن نیست؟ چه میشد اگر با خاک تیمم میزد!»
لذا اگر کسی از روی نادانی فتوایی داد که باعث مرگ طرف مقابل شد، در واقع او را کشته است. این به صراحت در حدیث بالا آمده و پیامبر علیه چنین اشخاصی دعا میکند که خداوند آنان را بکشد!
کرونا هم یک ویروس مسری هست که باید در مورد آن به توصیههای ویروس شناسان و متخصصان توجه خاص کرد و فتوا را با توجه به توصیههای پزشکان و متخصصان داد.
همانطور که تقوای زیاد و علم کم منجر به فتواهای سخت گیرانه میشود، علم زیاد و تقوای کم هم دنبال راه گریزی است برای فرار از اجرای فرامین و آموزهها که توازن در میان این دو لازم است.
لزوم آسانگیری و میانه روی:
چنانکه پیشتر گفتیم ارادهی خداوند برای پیروان این دین یسر و آسانی هست نه عسر و سختی:
«یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَلَا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ» [البقره: ۱۸۵].
«خداوند آسانی را برای شما میخواهد و سختی را برای شما نمیخواهد.»
وقتی ارادهی خداوند یر و آسانی هست نباید ارادهی مفتیان عسر و سختی باشد.
خداوند در دین حرج و سختی را برای شما قرار نداده است:
«وَمَا جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ» [الحج: ۷۸].
«خداوند سختی را برای شما در دین قرار نداده است.»
رسول الله ص هم هر گاه میان دو گزینه مختار میشد آسانترین را بر میگزید، البته اگر آن گزینه گناه نبود. ام المؤمنین عایشه رض در این مورد روایت کرده و میگوید:
«مَا خُیِّرَ رَسُولُ اللَّهِ ص بَیْنَ أَمْرَیْنِ أَحَدُهُمَا أَیْسَرُ مِنْ الْآخَرِ إِلَّا اخْتَارَ أَیْسَرَهُمَا مَا لَمْ یَکُنْ إِثْمًا فَإِنْ کَانَ إِثْمًا کَانَ أَبْعَدَ النَّاسِ مِنْهُ»
«رسول الله در میان دو گزینه که یکی از دیگری آسانتر بود قرار نگرفت، مگر این که آسانتر را انتخاب کرد، مادامی که گناه نبود و اگر گناه میبود، دورترین مردم از آن بود.»
رسول الله ص خود را این گونه معلم و آسانگیر معرفی میفرماید:
«إِنَّ اللَّهَ لَمْ یَبْعَثْنِی مُعَنِّتًا وَلَا مُتَعَنِّتًا وَلَکِنْ بَعَثَنِی مُعَلِّمًا مُیَسِّرًا»
میانه روی هم یکی از ویژگیهای این امت وسط است:
«وَکَذَلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّهً وَسَطًا لِتَکُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَیَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیدًا» [البقره: ۱۴۳].
«و این گونه شما را امتى وسط و میانه قرار دادیم، تا بر مردم گواه باشید و پیامبر بر شما گواه باشد.»
وموارد زیاد دیگری که در بحث نگنجد.
هر چه حق و صواب در این بحث کوتاه است توفیق خدوند است و به خاطر خطاهای وارده از او طلب عفو و مغفرت دارم:
«رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِنْ نَسِینَا أَوْ أَخْطَأْنَا»
والله اعلم بالصواب
کانال دکتر ساعدی در تلگرام
@amozeshearabisaedi