مقالات ارسالی

غزه آنگونه که من دیدم

غزه آن گونه که من دیدم

به قلم ;اسامه فتحی  ابو بکر / برگردان: حسین تیموری 

سپاس برای خدا و درود و سلام بر رسول الله

روز هایی که در غزه به سر بردم مانند روز های عادی دیگر نبود .

بارها تلاش کردم افکار,خاطرات و مشاهدات خود را مرتب نمایم اما حقیقتا کاری آسان نبودزیرا نویسندگی نیازمند توان گزارشگری ,شعر سرایی,قصه گویی هنرمندی و ذوق مناسب است و من هیچ یک از این توانایی ها را ندارم اما تلاش خواهم کرد تا آن تصویر شگفت آوری را که مشاهده کردم به ریشه ی تحریر در آورم و با استعانت از خداوند سعی می کنم در حدامکان واقعیت را برای خواننده ی محترم مجسم سازم .

اماده سازی کاروان (بهار عربی )با همکاری اتحادیه علماء اهل سنت که من شرف عضویت ان را دارم واتحادیه شکستن محاصره غزه از اروپابه انجام رسید .دراین سفربرادر ودوستم اقای محمد نوبانی با من هم سفر بود.ما از اردن به عنوان اعضای اتحادیه علماءوجهت شرکت در کاروان امده بودیم .

 

روز یک شنبه ۲۰/۱۱/۲۰۱۱م به سوی قاهره پرواز کردیم. آیامیدانی قاهره چگونه شهری است؟ قاهره ابستن حوادث مهمی است وامیدوارم نوزاد صالح آن به سلامت پا به عرصه ی وجود بگذارد. در هتل به هیئت هایی که از مناطق مختلف اروپا,آمریکای لاتین و کشورهای عربی آمده بودند پیوستیم.

 

صبح روز دوشنبه ۲۱/۱۱/۲۰۱۱ م سوار اتوبوس شدیم وسفر ما به سوی غزه شروع شد. شیوخ بزرگواری از کشور دوست داشتنی مصرما را همراهی می کردند همراهان عبارت بودند از :د.احمد هلیل ,د. خالد حنفی ,د. صفی اشور ابو زید ,د. اکرمکساب ,شیخ بزرگوار محمد عنتر ,برادر بزرگوار استاد محمد فاروق و یک مهمان از اردن ,بقیه همراهان از کاروان اروپا بودند که برخی عرب های دارای تابعیت غربی در میان آنان دیده می شد. دکتر صفوت حجاری وصلاح سلطان هم با ماشین شخصی ما را همراهی می کردند. حماسه وشوق رسیدن به غزه درمیان همه ی افراد کاروان به خوبی قابل مشاهده بود,همه از غزه سخن می گفتند ومنتظر بودند هر چه زود تر با هوا وآسمان غزه مصافحه و معانقه کرده وافتخار پا گذاشتن بر خاک پاک آن را کسب نمایند.

هنگام عصر به گذر گاه رفح رسیدیم وعلاقه مند بودیم هرچه زود تر ازمرزعبور نموده وپا بر خاک مبارک فلسطین بگذاریم .با آن که ما یک هیئت رسمی بودیم کار مادر گذر گاه با تاخیر انجام شد. برادرم محمد نوبانی قبلابه من گفته بود که خواب دیده با او در شب وارد غزه می شویم. وقتی به گذر گاه رسیدیم به او گفتم معلوم می شود خواب شما کا ملا راست نبوده زیرا ما داریم هنگام عصر وارد غزه می شویم اما به سبب تاخیری که صورت گرفت ساعت هفت بعد از ظهر و در تاریکی شب وارد شدیم و خواب ایشان به حقیقت پیوست.

وقتی سوار بر اتوبوس به طرف فلسطین منتقل شدیم و جهت استشمام هوای عطر آگین فلسطین پیاده شدیم از خود بی خود شده بودیم و اشک از چشمان جاری گشت و احساس خوش حالی ,شوق و دلهره در هم آمیخت وازخود  پرسیدیم :آیاواقعا مادر غزه هستیم؟ ما به سرزمین فلسطین رسیدیم ؟آیا این همان سرزمین مبارکی است که پیامبران ,صالحان و شهیدان بر آن قدم گذاشتند.آیا این همان سرزمینی است که جایگاه اسراء و معراج پیامبر گشت؟ خدایا چه احساس و خوش حالی بزرگی ! از شدت جاذبه ی این سرزمین پاک و سنگینی احساسات و فضل و احسان بزرگ خداوند بی اختیار بر زمین افتادیم و به خاطر این نعمت بزرگ برای خدا سجده ی شکر به جا آوردیم وزمین پاک را با اشک  شوق و شکر خیس نمودیم.

   برادران  در غزه به گرمی وبا احترام فراوان از ما استقبال کردند . ملاقات ها در اوج زیبایی وخوش حالی انجام می گرفت ,با هر کس رو به رو میشدیم رو بوسی می کردیم,چهره های پاک و مبارکی که به وسیله ی رسانه های گروهی باآنهاآشنا شده بودیم .

آنان مردان پایدار غزه هستند که در صبر ,تسلیم ناپذیری و عزت بهترین و شگفت ترین الگوها را آفریدند.

  واین ها علما ,نمایندگان ,وزیران و پهلوانان غزه هستند . چقدر صورت های شان زیبا و زندگی شان لطیف و تبسم شان با صداقت همراه است . خدایا تو را بر این که ما را در کنارآنان جمع کردی سپاس می گوییم . هیئت  همراه به گروه های مختلفی تقسیم شدند .

نمایندگان پارلمان به سوی مجلس قانون گذاری رفتند و اعضای اتحادیه ی علمای  اهل سنت همراه برادر بزرگوار شیخ دکتر یوسف الشرافی بسوی سالن (رشاد الثوا )رفتندتا با علما ,شخصیت ها و متفکران غزه ملاقات نمایند . خدا خیرشان بدهدآنان از دیر وقت منتظر ما بودند . از این ملاقات مبارک بسیار خوش حال و خوش وقت شدیم وبا اکرام ,احترام و ابراز محبت و برادری فراوان آنان رو برو گشتیم .

                      ملاقات ها و بازدید های مهم سفر

بارز ترین چیزی که در مدت اقامت در غزه نظر من را به خود جلب کرد مفاهیم

صبر,استقامت و عزت بود . بدون استثنا مردم به قضاء وقدر خدا ارضی بودند

هیچ کس را متاسف و ناراحت ندیدم این خود زیباترین احساس بود. همه ی مردم خدا را سپاس می گفتند و با وجود فقر,  تنگ دستی و محاصره با هیچ کس رو به رونشدم که از وضعیت خود بنالد واز مشکلات شکایت کند . به خدا قسم این یک مسئله ی عجیب و غریبی است . معمولا ملت ها نزد بیگانگان و کسانی که فکر

می کنند برای کمک رسانی آمده اند زبان به شکایت و طرح مشکلات باز می کنند.

سبحان الله من رمز پایداری غزه را در وجود این افراد بزرگ وشخصیت های

بلند مرتبه شناختم . اهل غزه بر اساس عزت تربیت شده اند . من فکر می کنم خداوند محاصره را برایشان مقدر کرده تا آن گونه که خود می خواهد انان را بسازد و در مدرسه ی ایمان تربیت کند وبه طور وی‍‍ژه آماده شوند ,در آینده ی

نزدیک مسئولیت آزاد سازی قدس را به انان سپرده خواهد شد . من  نمی خواهم 

در این نوشتار مبالغه نمایم من نمی گویم مردم در انجا فرشته اند که اشتباه نمی کنند

ومن نزد خداوند کسی را تزکیه نمی کنم اما به اهل غزه خوش بین هستم چنان چه

پیامبر در جواب سوال عایشه که پرسید :آیا در حالی که صالحان در میان ما هستند

هلاک می شویم ؟ فرمود : بلی هر گاه فساد و مفسدان زیاد شود. من میگویم هر گاه خیر و خوبی زیاد شود مردم هلاک نمی شوند و در پی انتشار خیروخوبی مردم

پایدار گشته وخداوند آنان را هدایت میکند .

  غزه را از شمال تا جنوب گشتم و یک گدای دوره گردی ندیدم . از خود پرسیدم چرا حتی یک کودک یا زنی جهت تکدی گری و سوال از مردم بیرون نمی شود

و گفتم تو در غزه هستی . مردم این جا در برابر د ژ خیمان صهیونیستم پایداری

و استقامت کرده ورنج آن را تحمل کردند و سر خود را در برابر ظلم و تجاوزخم

ننمودند و بر ستم عرب و عجم صبر کردند و به همین علت حتی یکی از اهل غزه

را نمی بینی که با وجود گرسنگی و تنگ دستی ,دست خود را برای گدایی دراز کند.تو هنگام گشتن در غزه از نظافت بسیار زیاد آن شگفت زده می شوی با آن که ما ماشین های مخصوص جمع آوری زباله و کار گران شهر داری را مشاهده

نکر دیم,شما تقریبا از خرابه های جنگ ظالمانه علیه غزه چیزی مشاهده نمی کنید

وحتی یک آشغال یا تکه کاغذی افتاده بر زمین نمی بینی و شهر زیبا و عاری از زباله و آشغال است.

  از مساجد بسیاری جهت ایراد سخنرانی ودرس دیدن کردم و هر بار از انبوهی جمع  حاضران شگفت زده شدم . بیشتر حاضران را جوانان مسلمان که مانند گل تازه بودند ,تشکیل می داد ند. چهره های درخشان ,پیشانی های روشن و سرفراز با تبسم های شگفت آور. این امر بسیار سبب خوش حالی من شد.آنان به سوی خانه های خدا می شتابند تا پایگاه آنان باشد و مانند ستون در مساجد پراکنده می شوند و آیات و سوره های قرآن را تلاوت می نمایند وبرای جهاد و کارو تلاش آماده می شوند.

   مساجد چه قدر زیباست وقتی  مردم آن را با یاد خدا آباد می سازند و چقدر از جوامع تاثیر گزار می شوند وقتی پایگاه خیر ,عزت و پایداری می گردند و صدای

تکبیر,تهلیل و شعار اسلام از آنجا بلند می شود . این است مساجد غزه که هزارا ن

حافظ قران و صد هاشهید تحویل جامعه داده اند. سلام و درود فراوان بر مساجد آباد غزه و بر آباد گران بزرگوارآن .

    در طول سفر از {دار القرآن الکریم و السنه النبویه } که یک مؤسسه قرآنی ,حدیثی تربیتی و علمی است بازدید کردیم . این مؤسسه با ریاست دکتر دانشمند و مربی عبد الرحمان الجمل حفظه الله اداره می شود . با آرامش و وقار ایشان و دیگر برادران و همکاران محترم مانند دکتر عبد السمیع عرابید ,دکترنسیم یاسین و…

این مؤسسه بزرگ پا بر جا مانده است . مؤسسه تلاش بسیاری درنشر و آموزش

قرآن کریم و سنت نبوی داشته است . کارکنان مؤسسه اردو گاه های قرآنی که هزاران حافظ  قرآن ونمونه ها ی شگفت آوری از طالبان با همت و نابغه تحویل

جامعه  داده اند را سرپرستی می کنند . امکانات این اردوگاه ها بسیار کم است اما با تلاش و کوشش طلبه ها وپی گیری مداوم مسئولین در نثر علم و دین پیشرو هستند . و در علوم قرآن و سنت نبوی آثار ارزشمندی ارائه کرده اند. سلام بر این مؤسسه نو آور و مسئولین آن . حقیقتا این مؤسسه شایسته ی کمک و یاری است.

-ملاقات با برادر و استاد محبوبم د. عبد السمیع عرابید بسیار جالب ومؤثر بود.

من در سال ۱۹۸۱ م در شهر پیامبر (ص)با ایشان ملاقات کرده بودم در آن تاریخ ایشان دانشجوی سال اول در دانشگاه اسلامی مدینه بودند و من دانش آموز مدرسه بودم وبا گروهی از جوانان مساجدجهت ادای عمره به سرزمین وحی رفته بودیم

و در آن جا با ایشان آشنا شدم. ایشان اولین کسی بود که من را جهت آموختن قرآن

وتجوید راهنمایی کرد و بعد از آن ارتباط با ایشان قطع شد به جز کارتی که یک سال بعد برایم ارسال کرد و عبارت بود از عکس مسجد النبی و عرض سلامی بر پشت کارت ,آن وقت از دریافت کارت بسیار خوشحال شدم زیرا از طرف شیخ بزرگواری بود که دانش آموز کوچکی را یاد می کرد. همچنان اسم ورسم او را در ذهن حفظ داشتم تا او را در سرزمین مبارک غزه ملاقات کردم و دیدم به شخصیتی بزرگ و سوار کاری ماهر در خدمت قرآن و استادی ربانی در دانشگاه اقعی تبدیل

شده است وافتخار ملاقات و همنشینی با او نسیبم شد. در عالم ذهن وخیال آن ملاقات و روز های زیبای مدینه را مرور کردیم ومن را با مهمانی در منزل خود مفتخر کرد. همراه ایشان از ( گروه کار های خیریه فلسطین) بازدید کردیم .مؤسسه ای کوچک اما دارای فعالیت ها و پروژه های انجام داده بسیار. در این بازدید

از عمل کرد مبارک گروه خیریه اطلاع حاصل کردم. مؤسسه در زمینه کفالت ایتام وتامین مایحتاج خانواده های کم بضاعت تلاش خوبی به خرج می دهد. تلاش موسسه برای خدمت رسانی به این خانواده ها به مسائل مادی محدود نمی شود بلکه برایشان برنامه های دعوی و تربیتی خوبی دارند. همچنین طرح هایی اشتغال زا مانند کارگاه ساخت حلوی ,کیک وشکلات تدارک دیده  و برای خود کفایی  مؤسسه هم برنامه هایی داشتند که شایسته ی هر نوع کمک وپشتیبانی است.

_ اتحادیه علما فلسطین رادکتر مجاهد و عالم مروان ابو ارس رهبری می کند و تلاش مبارکی درخدمت اسلام ومسلمین و نشر مفاهیم ایمانی در میان مردم غزه و صدور مجله های دیواری مساجد غزه دارد . بزرگ ترین طرح آنها برنامه اصلاح است که ساختار آن را از صفر پایه ریزی کرده اند. پایه گذار اول این طرح دکتر و عالم ربانی نسیم یاسین – برادر زاده ی امام شهید احمد یاسین- بوده است . دکتر نسیم تقریبا در تمام زمینه ها حضور دارد ,در اتحادیه کمیته های اصلاح ,دانشگاه اسلامی ,کمیته های خیریه و در هیچ میدانی نیست که حضور نداشته باشد. اورا انسانی پاک وآراسته می دانم بدون این که نزد خداوند تز کیه اش کنم و برایش از خداوند اجر و پاداش مسئلت دارم.

   اما دکتر مروان ابو راس که دارای یک فرزند شهید است نیز از تلاش گران و فعالان در زمینه های خیر و نیکی می باشد. او از کمیته های اصلاح برای مان سخن گفت . کمیته های اصلاح به طور منظم و در تمام سرزمین غزه فعال است. تعداد دفاتر این کمیته تقریبا به ۴۳ دفتر می رسد. ودر سال گذشته به حل و فصل ۱۳ هزار پرونده مبادرت کرده است. کمیته ها بر اساس شریعت اسلام بین مردم صلح و سازش بر قرار میکنند و نقش بسیار بزرگ در ایجاد امنیت,استقرارو همبستگی میان مردم غزه دارند و کارکنان آن در مقابل کارشان هیچ دست مزدی دریافت نمی کنند. خداوند به آنان جزای خیر دهد. واقعا سزاوار کمک ,پشتیبانی و دعای خیر هستند.

_ ملاقات با دکتر اسامه عیسوی وزیر خدمت رسانی در حکومت فلسطین غزه بسیار خوشایند بود با برادر بزرگوار د. محمد حنون که در خدمت فلسطین دارای کارنامه ای درخشان است و ریاست جمعیت خیریه جهت یاری رساندن فلسطین در ایتالیا را به عهده دارد وصاحب قلبی نرم و معاشرتی زیباست مفتخر به مهمانی وزیر محترم شدیم . دکتر عیسوی از دوستان قدیمی د. محمد حنون بود. در زمینه       

عمل کرد موسسات خیریه در غزه با یکدیگر به مشورت پرداختیم و وزیر محترم

به خوبی از ما پذیرایی کرد. از سادگی کار در غزه و تواضع مردم آن سخن به میان آوردیم و گفتیم ای کاش وزیران عرب ومسلمان از وزیران غزه تواضع,خوش رویی,کار و تلاش بی امان,عزت ,کرامت و بخشش رامی آموختند.  

   برادران ما در اتحادیه ی علما ی فلسطین به من و برادر بزرگوار شیخ دکتر احمدهلیل از علمای ازهر شریف واز پیشگامان در فعالیت های اسلامی ماهواره ای افتخارداده وما را به جشن توزیع لباس وپوشش اسلامی میان دانشجویان دختر غزه دعوت نمودند.  

   این که توانستیم گروه هایی از دختران وخواهران تحصیل کرده,صابر,مجاهد وتلاشگر را ببینیم که به پوششی اسلامی پاینده اند وجهت التزام به دین وعقیده ی خود تلاش می کنند کاری مبارک ورخ دادی جالب بود احساس خوشحالی سراسروجودم را فرا گرفت در حالی که می گفتم:این دختران مربیان نسل جدید ,مادران آینده ی نزدیک و راهنمایان خیر هستندو شاید برخی ازآنان جهت آزادسازی قدس به زودی شهدایی را تقدیم جامعه نمایند.این امر مبارکشان بادوخداآنان رابر راه حق وخیر پایدار بدارد. من از دختران مسلمان تمام کشور های اسلامی  دعوت می کنم تا درایمان,صبر,واصراربرمحافظت حجاب وپوشش اسلامی به دختران غزه اقتدا کنندواز اتحاد یه علماء فلسطین بخاطر این اقدامات ارزنده ازصمیم قلب سپاس گزاری نموده وآنان را شایسته وسزاوارمساعدت همه جانبه می دانم._

   امکان ندارد از بیان دو ملاقات مهم صرفه نظر کنم. یکی ملاقات با مادران شهدا و دیگر زیارت آرامگاه شهدا و خصوصا ملاقات باام نضال فرحات و ام محمد فروانه.

سخن از بیان عظمت این قله های صبرواستقامت عاجز است و زبان یارای سخن گفتن از این جواهر گرانبها (مادران شهدا) را ندارد. یکی از آن ها را می بینی که جگر گوشه اش را تقدیم کرده در حالی که صابر و پایدارو خشنود و مطمئن است و امیدوار است بتواند فرزندان شهیدبیشتری تقدیم کند وکارش را ناچیز وکوچک می شمارد .

به خدا قسم این مادران تاج افتخاری بر سر ماونشانه ی عزت بر پیشانی امت ماست .داستان ام نضال فرحات نزد بسیاری از مردم شناخته شده است .او فرزند خود را به میدان شهادت اعزام کرد وازدیگران در به تصویر کشیدن چهره مادر مجاهد وپایداری که با پسرش خدا حافظی می کند واز او می خواهد جهت دفاع از سرزمین اسلام وکرامت مسلمین وشهادت در راه خدا بدون ترس وتردد اقدام کند پیشی می گیرد.

محمد فروانه یکی دیگراز شهیدان است .اوهمان مجاهدی است که سرباز اسرائیلی (شالیط )را از داخل تانک ربوده وبر پشت خود حمل کرده وتا درب تونل برد وبه سوی برادران مجاهدش پرت کرد ودرآن وقت تیر جنایت وخیانت صهیو نیست ها او را از پادرآورد وشهید شد .مادرش یک روز نزدش می آید می گوید :ای محمد تو از دیگران عقب افتادی,کی می خواهی به شهادت نایل شوی .من می خواهم همراه تو وپدرت وارد بهشت شوم پس کی به شهادت می رسی ومارا خوشحال می کنی ؟!!

خدایا این چه عظمت ایمان و اراده ای عجیبی است از این مادر. می گوید به محمد

گفتم بلند شووغسل کن و عطر استفاده کرده و دو رکعت نماز بخوان و موی سرت را شانه بزن وبا او خداحافظی کردم و گفتم:به امید خدا در طلب شهادت بیرون شو.

   او روز اول برگشت و به شهادت نرسید و روز دوم و سوم مادر همان کار را تکرار کرد. مادر می گوید:بر بام منزل بالا رفتم وبا خود سخن می گفتم آیا من عاقل هستم چگونه قلبم گواهی داد تا او را به این شکل بفرستم . سپس با خدای خود مناجات کردم و گفتم ای پروردگار تو قلب مادر و جایگاه فرزندم را در قلبم

می دانی اما تو نزدم دوست داشتنی تری و دین تو نزدم گران بها تر است. خدایا او را در شمار شهداء بپذیرو به من صبر و پایداری عطا کن و در بهشت مارا به یک

دیگر برسان. روز چهارم به اوگفتم : معلوم می شود که قلبم به تو وابسته است و هر بار تو را عطر میزنم و با تو خداحافظی می کنم دوست دارم برگردی امروز

دیگر باتو خداحافظی نمی کنم و تو را نزد خدا ذخیره می دانم و قلبم به پروردگارم مشغول است پس امید به خدا برو.در این روز محمد می رود وبه شهادت نایل می شود .الله اکبر . آیا واقعا ما در این زمان زندگی می کنیم یا در عصر صحابه وتا بعین به سر می بریم .نزدیک است چشم وگوش خود را تصدیق نکنم برادرا ن ودوستان مسلمان از اعضاء کاروان اروپایی به زمین می افتند وگریه سر می دهند واز مادر محمد می خواهند به آنان اجازه دهد تا بر پای او بو سه زنند .

   تا زمانی که افرادی همچون  امه محمد وامه نضال وجود دارند هرگز غزه وفلسطین خوار وزلیل نشده وبه خواست خدا شکست نخواهد خورد . ای مادران مسلمان از مادران شهداء در غزه بیاموزید چگونه فرزندان خود را بر عزت تربیت نمایید وجانفشانی وبخشش برای خدا ورضایت به قضاء خدا وترجیح محبت پروردگار رابر هر محبت دیگری یاد بگیرید .نه به خدا قسم این درس مخصوص مادران نیست بلکه درسی برای تمام مسلمانان کره ی خاکی است . برای همگی مادران ,پدران ,فرزندان ,مردان ,زنان وکودکان ,از غزه وساکنان آن بزرگ ترین درسها را آموختیم.

   وقتی وارد قبرستان شهدا درغزه شده وتلاش کردیم قبور بزرگان را پیدا کنیم قدم هایم لرزید وبدنم تکان خورد.داخل قبرستان شدیم و به ناگاه با هیبت و آرامش غیر عادی رو به رو گشتیم . به خدا قسم در هیچ قبرستانی مانند این قبرستان احساس اطمینان و آرامش نکردم .به راستی چرا چنین نباشد در حالی که این قبرستان افرادی در خود جای داده که ارواح خود را سخاوتمندانه تقدیم خدا نموده اند.

به آنچه ازآن جستجو کردیم دست یا فتیم ,مقابل قبرامام شهیداحمد یاسین ایستادیم.

سبحان الله با سرعت نواری از خاطرات در ذهنم مرور شد و احساسات مختلف ومتعددی در وجودم به هم آمیخت وبه حیرت فرو رفتم در حالی که سخنان این مرد بزرگ و تاثیر آن بر مردم را به یاد می آوردم. ما در جای جای غزه آثار ایشان را مشاهده می کردیم. هر پرو‍ژه ای را بازدید کردیم گفتند:کلنگ آنرا شیخ احمد یاسین زده است و هر ساختمانی را دیدیم گفتند خشت اول آن را شیخ گذاشته است و هر مشکلی بادخالت شیخ فیصله می شده است و همه ی موفقیت ها بعد از فضل و احسان خدا با پشت کار و تلاش شیخ احمد یاسین به نتیجه می رسید.

من نمی توانم عمق احساسات خود را از هنگامی که مقابل این کوه استوار ایستاده بودم بیان کنم .دکتر نسیم یاسین براد رزاده  شیخ به من گفت:شیخ در شب شهادت اصرار داشت در مسجد شب زنده داری کند و قبل از دمیدن صبح با مقدار کمی خرما وآب سحری کرد و خواست از مسجد بیرون رود. یکی ا زجوانان گفت :ای شیخ هواپیمایی در هوا در حال حرکت و گرد ش است و می ترسم به شما آسیبی       

برساند . شیخ خندید وگفت :ا زدیر زمانی است خواستار شهادت هستم توکل بر خدا.

   شگفتی کار درآنجاست که دکتر نسیم به من گفت:پزشکان یک هفته قبل شیخ را معاینه کرده وگفته بودند ایشان در قسمت ریه و کبد مشکلات حادی دارند و حد اکثر یک هفته یا ده روز زنده نخواهند ماند .یک هفته نگذشته بود که خداوند مرگ را بر

ایشان مقدر کرد امانه مرگ عادی ود ررخت خواب بلکه ایشان را در شمار شهیدان

نزد خود انتخاب کرد وما ایشان راشهیدی عزیز و بلند مرتبه باور داریم و از خدا می خواهیم ایشان را در علیین جای دهد و ما را به ایشان و پیامبران ,صدیقان ,شهدا و صالحان ملحق کند و چه خوب همراهانی هستند. شهید.شیر مرد دکتر عبد العزیز رنتیسی نیز از اهمیت کمی برخوردار نیست قبر ایشان در جوار قبر شیخش احمد یاسین قرار دارد ومانند شیخ ساده و هم سطح زمین است .قبر شهید بزرگوار ابو مصعب سعید صیام پهلوان نبرد فرقان وتاثیر گذار د رغزه و جنگ علیه صهیونیست ها,نیز نزدیک قبر آن دوبزرگوار قرار دارد.

کمی دور تر قبر مجاهد بزرگوا رو کوه صبر و استقامت صلاح شحاده  –خدا ایشان را در شمار شهداء بپذیرد –واقع شده است . برادران گفتند:در این قبر جز یک تکه گوشت به وزن دو کیلو گرم دفن نشده است زیرا جسد شیخ به علت شدت وحجم بسیار انفجار پیدا نشده است . دشمن بمبی به وزن یک تن بر روی خانه ی شیخ انداخته است که شدت کینه ی صهیونیست هاوترس شان از مجاهدان پهلوان را نشان میدهد .همچنین قبرستان شمار دیگری از شهدای راه خدا در نبرد فرقان رادرخود جای داده است که ازخدا می خواهیم آنان را نزد خود شهید به شمار آورد ومنزلتشان را بالا ببرد وما را در بهشت به آنان ملحق سازد.

     دانشگاه اسلامی یکی دیگر از مفاخر غزه است ,ساختمانی مبارک ومهم.هیئت اتحادیه علماءاهل سنت از دانشگاه بازدید کردند وبا مسئولین دانشگاه از جمله دکتر بزرگوار آقای کمالین شعث واساتید بزرگوار ملاقات کردیم .خیلی از عمل کرد وموفقیت های دانشگاه را به ما نشان دادند واقعا دانشگاه قابل هر نوع احترام وبزرگداشتی است وعلاوه بر دانشگاهای جهان عرب با دانشگاه های بین المللی برابری می کرد.

….

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا