حکمت و فلسفه آفرینش شیطان چیست؟
حکمت و فلسفه آفرینش شیطان چیست؟
نویسنده:دکتر عمر سلیمان اشقر
شیطان سرچشمه ی بدی ها و گناهان است؛ او مردم را به سوی نابودی دنیا و آخرت رهبری می کند. شیطان در هر زمان و مکانی، پرچمدار کفر و سرکشی پروردگار است و مردم را به سوی آن فرا می خواند. اکنون جای پرسش است که آیا حمکتی در آفرینش او نهفته است و اگر هست آن حکمت چیست؟
ابن قیم در پاسخ به این پرسش چنین می فرماید:«در آفرینش شیطان و سپاه او، حکمت هایی وجود دارد که تفصیل و جزئیات تمامی آن ها را فقط الله متعال می داند. اما برخی از آن حکمت ها به شرح زیر است:
۱. تکمیل کردن مراتب بندگی
یکی از حکمت های آفرینش شیطان، تکمیل کردن مراحل بندگی پیامبران و دوستان الله، به وسیله ی مبارزه با این دشمن الهی و پیروانش می باشد. دشمنی و کوچک شمردن شیطان باعث خشم و ناراحتی او می شود و خشنودی الله متعال را در پی دارد. آن چه باعث خشم شیطان و پیروانش می شود پناه بردن از بدی ها و نیرنگ های او، به الله متعال است. این ها، از جمله مراحل تکامل بندگی هستند که بندگان ویژه ی حق با گذاشتن از این گذرگاه های سخت بندگی خود را رشد می دهند و این رشد و تعالی بندگی، منافع و مصالحی را در بر دارد که از راه های دیگر نمی توان به آن ها دست یافت.
۲. ایجاد ترس در دل بندگان .از انجام گناه
از جمله حکمت های آفرینش شیطان ، این است که مؤمنان و فرشتگان از گناه کردن دوری کنند و از سرنوشت بد شیطان و پیامدهای سرکشی از الله، پند پذیرند؛ زیرا نافرمانی الله متعال بود که شیطان را از جایگاه ملکوتی به جایگاه ابلیسی فرو کشید . بی تردید، وقتی فرشتگان سرنوشت شیطان را دیدند بندگی، خضوع و ترس دیگری برای آن ها حاصل شد. همان طور که اگر پادشاهی یکی از خادمانش را به دلیل سرکشی به سختی مجازات کند و از درگاه خود براند، دیگر خادمان با دیدن نتیجه ی سرکشی بیش از پیش اطاعت امر می کنند و از سرکشی پادشاه دوری می جویند.
۳. پندی برای پندپذیران
از جمله ی آن حکمت ها، این است که الله متعال، ماجرای شیطان را، پندی برای کسانی که پندپذیر باشند قرار داده است، تا از سرکشی و خودبینی دوری کنند. آری، همان طور که گناه آدم، پدر انسان، را اندرزی برای کسانی که از دستور الله سرکشی می کنند قرار داد، سپس آدم توبه کرد، پشیمان شد و به پروردگارش پناه برد، الله متعال، پدر جن(شیطان) را نیز پندی برای کسانی قرار داد که گناه می کنند و هم چنان بر آن می مانند و توبه نمی کنند و پدر انسان(آدم)، را پندی برای کسانی که، از گناه پشیمان می شوند و به سوی پروردگار باز می گردند، قرار داده است. الله متعال بهتر می داند، این دو جریان آدم و شیطان، چه حکمت ها و اندرزهای آشکار و نهانی را در بر دارد.
۴. آزمایش بندگان
از جمله حکمت های آفرینش شیطان ، آزمایش بندگان است، تا با گذر از این آزمایش،بندگان پاک از ناپاک جدا شوند؛ زیرا الله متعال نوع بشر را ، از زمین آفرید، زمین دارای ویژگی های متفاوتی مانند:نرمی،خشونت،پاکیزگی و ناپاکی است،پس لازم است که ویژگی های نهفته در او، آشکار گردد.
در حدیثی از ابو موسی اشعری روایت شده که می فرماید: از رسول الله (ص) شنیدم که فرمودند:
(الله متعال، آدم را از یک مشت خاک آفریده است که آن را از روی سطح تمام زمین گرد آورد، این جاست که فرزندان آدم، بر حسب نوع خاک، برخی سرخ، برخی سیاه، برخی سفید،برخی نرم، برخی خشن، برخی پاکیره و برخی ناپاک هستند.)
با توجه به حدیث یاده شده،آنچه که در ماده ی اصلی، از نرمی، خشونت، پاکی و ناپاکی بود، در آفریده نیز از آن ماده وجود دارد و حکمت الهی باعث شد، که این ویژگی ها آشکار شوند و آن چه که باعث آشکار شدن آن ها می گردد، وجود ابلیس است که آزمایش است برای جدا کردن پاک از ناپاک. همان طور که پیامبران الهی نیز، ابزاری برای جدا کردن پاک از ناپاک هستند. الله متعال می فرماید:
(مَّا کَانَ اللّهُ لِیَذَرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلَى مَا أَنتُمْ عَلَیْهِ حَتَّىَ یَمِیزَ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ)آل عمران/۱۷۹
«( ای مؤمنان ! سنّت ) خدا بر این نبوده است که مؤمنان را به همان صورتی که شما هستید ( و مؤمن با منافق آمیزه یکدیگر شده است و مسلمان از نامسلمان جدا نگشته است ) به حال خود واگذارد . بلکه خداوند ( با محکّ سختیها و دشواریها و فرازها و نشیبهای زندگی ، از جمله جهاد ، منافق ) ناپاک را از ( مؤمن ) پاک جدا میسازد ».
الله متعال، پیامبران را به سوی مکلفین فرستاد، در حالی که افراد پاک و ناپاک در میان آن ها یافت می شد، پس افراد پاک را در ردیف پاکان و افراد ناپاک را در ردیف ناپاکان قرار داد.
حکمت بالغه الله متعال آن شد، که پاک و ناپاک را در دنیا که جای آزمایش است، با هم آمیخت و وقتی که به جهان آخرت، که جای قرار است، می روند،آن ها را از هم جدا می کند. پس هر گروه جایگاه جداگانه ای دارد.
۵. نمایان گر قدرت کامل الله متعال:
از جمله حکمت های آفرینش شیطان، آشکار کردن قدرت کامل الله متعال در قالب آفریدن چیزهای متضاد است. مانند آفریدن جبرئیل و فرشتگان، ابلیس و شیطان. این یکی از بزرگ ترین نشانه های قدرت و خواست اوست؛ زیرا او آفریدگار چیزهای متضاد است. مانند زمین و آسمان، روشنی و تاریکی، دوزخ و بهشت، آب و آتش، گرمی و سردی و پاک و ناپاک.
۶. هر ضد نمایان گر حسن ضد دیگر است
از جمله ی آن حکمت ها، این است که آفریدن یک ضد، حسن ضد دیگر را آشکار می کند، زیرا حسن هر ضدی، در کنار ضد دیگر آشکار می گردد، اگر زشتی نبود، زیبایی خوبان آشکار نمی شد. اگر فقر و تنگدستی نمی بود، ارزش ثروت و دارایی معلوم نمی شد.
۷. شیطان واسطه تحقق شکر
از جمله ی آن حکمت ها، این است که الله متعال، دوست دارد که انواع حقیقت شکر از جانب انسان در حق او تحقق یابد. بی تردید، دوستان الله متعال، به دلیل وجود دشمن الله، ابلیس و لشکر او و امتحان آنان به وسیله شیطان، به انواع شک و سپاس دست یافته اند. اگر شیطان نمی بود، آنان هرگز به این مقام والای شکر و سپاس، نمی رسیدند. آدم زمانی که در بهشت بود و هنوز توسط شیطان به بیرون بهشت رانده نشده بود و پس از این که مورد آزمایش شیطان قرار گرفت و پروردگارش او را برگزید و توبه او را پذیرفت، در تمام این حالات او شکرگزار الله بود.
۸. آفریدن شیطان موجب گرم شدن بازار بندگی است
از جمله حکمت های آفرینش شیطان این است که محبت، بازگشت به الله، توکل، صبر، خشنودی و…، که پسندیده ترین عبادت ها در نزد الله متعال هستند و این عبادت ها، با جهاد، دادن جان و مال در راه الله متعال و تقدیم محبت او بر هر محبت دیگر، تحقق می یابند. پس جهاد در راه الله متعال، جوهر و روح پرستش و پسندیده تر از هر عبادت دیگری، نزد الله متعال است. آفرینش شیطان و لشکر او، زمینه ساز بهتر شدن عبادت جهاد و پیامدهای آن است. عبادت و جهادی که حکمت های بی شمار دارد و مصالح آن را تنها الله متعال می داند.
۹. آشکار شدن نشانه ها و شگفتی های قدرت الله متعال
از جمله حکمت های آفرینش شیطان، این است که زمینه ساز آشکار شدن نشانه ها و شگفتی های قدرت الله متعال است؛ بدین صورت که ، تضاد شیطان با پیامبران انکار پیامبران و دشمنی با آنان، موجب شد که نشانه ها و معجزاتی که، مظهر تحقق قدرت الله متعال هستند آشکار گردند. از جمله ی این نشانه ها: طوفان نوح، عصا و ید بیضاء موسی، شکافته شدن دریا، انداختن ابراهیم به آتش و تبدیل آن به گلستان می باشند. هر کدام از این ها، نشانه هایی از قدرت، علم و حکمت الله متعال هستند که در آشکار شدن این ها وجود دلیل و عامل ضروری بود.
۱۰. آفریدن از آتش نشانی از قدرت اوست
از جمله حکمت های آفرینش شیطان این است که ماده ی آتش، سوختن، بالا رفتن و نابودی می باشد و در آن نور و روشنایی نیز وجود دارد. پس الله متعال از آتش نیز چیزهای خوب و خراب را پدیدار کرده است. همان طور که این ویژگی های متضاد در ماده ی خاکی نیز وجود دارد، یعنی در خاک نیز خوب و خراب و نرمی و خشونت، سفید، سرخ و سیاهی دیده می شود.
الله متعال آفریدگانی با تمام این ویژگی ها را از خاک آفریده است، وجود این آفریده های متضاد از یک ماده آتشین یا خاکی نشانی از قدرت اوست و دال بر این نکته است که:
(لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ وَهُوَ السَّمِیعُ البَصِیرُ)شوری/۱۱
«هیچ چیزی همانند خدا نیست ( و نه او در ذات و صفات به چیزی از چیزهای آسمان و زمین میماند ، و نه چیزی از چیزهای آسمان و زمین در ذات و صفات بدو میماند ) و او شنوا و بینا است ( و پیوسته بر کارگاه جهان نظارت مینماید ، و از جمله زاد و ولد انسانها و حیوانها را میپاید ) . »
۱۱. ظهور متعلقات اسماء الهی
از جمله حکمت های آفرینش شیطان این است که معانی قسمتی از نام های الله متعال از جمله خافض(پست کننده)، رافع(بالابرنده)، معز(عزت دهنده)، مذل(ذلیل کننده)حکم، عادل و منتقم( انتقام گیرنده) مفهوم پیدا کنند. برای آشکار شدن معانی این اسماء و صفات وجود متعلقات و مظاهری لازم و ضروری است همان گونه که صفات رحمت، احسان، رزق و غیره، برای تحقق یافتن به متعلقات و مظاهر نیاز دارند.
۱۲. ظهور آثار ملک تام و تصرف عام
از جمله آن حکمت ها این است که الله متعال مالکی است که ملکش و قدرتش کامل و تصرفش فراگیر است و تنوع آن در قالب ثواب، عقاب، اکرام، اهانت، عدل، فضل، اعزاز و اذلال، از نشانه های مالکیت تمام و کمال او هستند. از این رو وجود کسانی که از متعلقات این پدیده ها باشند، ضروری است، یعنی آفریده های الله متعال باید مظهر تحقق ثواب اکرام و اعزاز باشند و برخی دیگر نیز مظهر تحقق عقاب، اهانت و اذلال باشند و شیطان و گروه او، مظهر تحقق نوع دوم هستند.
۱۳. وجود ابلیس نشانی از حکمت تامه الله متعال است
از جمله ی آن حکمت ها، این است که الله متعال، حکیم است و حکمت از صفات اوست و مستلزم این است که هرچیزی در جای خودش باشد، جایی که چیز دیگری برای آن مناسب نیست. بنابراین، حکمت الله متعال، سبب شد که موجودات متضاد آفریده شوند و هر کدام ویژگی ای داشته باشند که برای دیگری زیبنده نیست و از لحاظ احکام و ویژگی با هم متفاوت باشند زیرا حکمت بدون این تضاد و تنوع، کامل نمی شود. بر این اساس وجود موجودات متضاد در ذات و صفات در عین حال که نشان گر قدرت است از نشانه های حکمت الله متعال نیز می باشد.
۱۴. الله متعال در برابر تمام صفات خود شایسته ی حمد است
از جمله حکمت های آفرینش شیطان این است که حمد الله متعال و تعریف او تام و کامل است. پس الله متعال، در برابر عدل، منع، ذلیل کردن، بالا بردن درجه، انتقام از بدکاران و شکست دشمنانش، محمود و شایسته شتایش است. همان طور که در برابر فضل، عطا، بالا بردن درجه و اکرام باید حمد و ستایش شود. او در برابر تمام این صفات، شایسته حمد است.
فرشتگان، اولیا، پیامبران و تمام انسان ها، الله متعال را در برابر تمام صفات ستوده اند و آفریدن و ایجاد آن چه که از تمام و کمال یا از لوازم و نشان حکمت بالغه است، ضروری است و تعطیل حمد او مانند تعطیل حکمت جایز نمی باشد.
۱۵. آفرینش شیطان. نشانگر حلم و بردباری الله متعال نسبت به بندگان است
از جمله حکمت های آفرینش شیطان این است که الله متعال دوست دارد نسبت به بندگانش، حلم، صبر، تحمل و وسعت رحمت خودش را آشکار گرداند.
این امر، سبب شد که الله متعال، آفریده ای را بیافریند که شرک کند و از دستورات الله متعال، اطاعت نکند، در مخالفت و ناخشنودی او تلاش کند، حتی خود را مشابه الله متعال قرار دهد و با این همه الله متعال انواع خوردنی ها و نوشیدنی های پاکیزه را به او عطا نماید او را روزی دهد و از گناهان او درگذرد و زمینه را برای بهره مند شدن او از تمام خوشی ها، فراهم سازد درخواستش زا بپذیرد و مشکلاتش را حل کند و با احسان و انعام بر وی، برعکس کفر، شرک و بی ادبی او، با او رفتار کند، آری، الله متعال بهتر می داند که چه حکمت هایی در آفرینش شیطان نهفته است.
بخاری در تأیید مطاب بالا، روایتی به شرح زیر نقل می کند: ابوموسی اشعری می گوید: رسول الله(ص) فرمودند:
(هیچ کس در برابر آزاری که می بیند از الله متعال شکیباتر نیست، بندگان، فرزندی را به او نسبت می دهند، اما الله متعال از این جسارت بزرگ آنان درمی گذرد و آنان را روزی می دهد.)
در صحاح، از ابوهریره روایت شده که رسول الله(ص) فرمودند:
(الله متعال می فرماید: انسان مرا انکار کرد و برای او شایسته نبود که مرا انکار کند. انکار او، این بود که گفت: الله متعال آن طور که مرا آفریده است، پس از مرگ زنده نمی کند، اما دشنام او این است که می گوید: الله متعال زن و فرزند برای خود اختیار کرده است، حال آن که من یکتا و بی نیاز هستم، نزاده ام و زاده نشده ام و هیچ همتائی ندارم)بخاری
الله متعال، با وجود آگاهی از این انکار و دشنام که از طرف انسان متوجه او می شود، منکران و دشنام دهندگان را، روزی می دهد، آنان را مورد عفو قرار می دهد و از آنان دفاع می کند، آنان را به سوی بهشت خود دعوت می دهد و اگر توبه کنند، توبه آن ها را می پذیرد بدی آنان را به نیکی تبدیل می سازد و در همه ی احوال، آنان را مورد لطف قرار می دهد آنان را شایسته ی آن می داند که پیامبرانش را به سوی آنان روانه کند و به پیامبران امر می کند که با سخنان شیرین و محبت آمیز و اندرز گونه آنان را مورد خطاب قرار دهند و با محبت با آنان برخورد کنند.
فضیل بن عیاض می گوید: هر شب از طرف الله متعال، این ندا سر داده می شود: چه کسی جود و سخاوتش بیشتر از جود و سخاوت من است، بندگان از من نافرمانی می کنند و من در هنگام خواب، چنان از آنان پاسداری می کنم که گویی از من نافرمانی نکرده اند و چنان از آنان مراقبت می کنم که گویی گناه نکرده اند بر گناه کاران جود و بخشش می کنم و بدکاران را مورد لطف قرار می دهم چه کسی مرا صدا کرد من او را اجابت نکردم؟ چه کسی از من خواست و من به او ندادم؟ من جواد هستم جود و بخشش از جانب من است من بزرگوار هستم و بزرگواری از جانب من است، از نشانه های بزرگواری من، این است که به بندگان خود می دهم آن چه را که از من خواسته یا نخواسته اند و چنان به توبه کنندگان می دهم که گویی هرگز گناه نکرده اند، پس آفریده اگر از من فرار کند به چه کسی پناه می برد؟و گناه کاران از دروازه ی من به کجا می روند؟
در یک حدیث قدسی چنین آمده است:
من (الله متعال) و جن و انس در معامله ای بسیار شگفت آور بسر می بریم: من آن ها(جن و انس) را می آفرینم ولی آنان دیگران را پرستش می کنند من آنان را روزی می دهم و آنان از دیگران تشکر می کنند.
در حدیثی دیگر آمده است: ای فرزند آدم! تو در حق من انصاف نکردی، خیر و نیکی های من همواره بر تو نازل می گردید، اما شر و بدی تو به سوی من می آمد، با نعمت هایی که به تو می دادم چه بسیار به تو محبت می کردم و بدان که من نیازی به تو ندارم و تو چقدر با انجام گناه، خود را مورد خشم من قرار می دهی و حال آن که تو به من نیازمند هستی، فرشتگان همواره کارهای زشت تو را به سوی من می آورند.
در حدیث صحیح آمده است:
(سوگند به ذاتی که جانم در دست اوست، اگر شما گناه نکنید، الله متعال شما را می برد و در عوض کسانی را می آفریند که گناه کنند و سپس آمرزش بخواهند تا آنان را بیامرزد.)
۱۶- الله متعال آفریدگانش را به گونه ای آفریده که نشان گر احکام اسما ، صفات و آثار او باشند
حمد و حکمت الله متعال- به دلیل محبت او برای اسماء و صفاتش- مقتضی آن است که مخلوقی را بیافریند تا مظهر احکام، اسما، صفات و آثار آن باشد.
آری به خاطر محبت او به صفت عفو، مخلوقی را آفرید تا نشانگر عفو او باشد و به خاطر محبتش به مغفرت، مخلوقی را آفرید تا نشانگر مغفرت او باشد در برابر او صبر کند و در معامله با وی شتاب نکند.
و به خاطر محبتش به عدالت و حکمت موجودی را آفرید تا نشانگر تحقق عدل و حکمت او باشد و به خاطر محبتش به جود، سخا، احسان و نیکی، کسانی را آفرید که با وی بدرفتاری و از وی سرکشی کنند. اگر آفریدگان او مرتکب انواع گناه و سرکشی نشوند این همه حکمت و مصالح تحقق پیدا نمی کرد و حکمت های بی شماری از دست می رفت.
الله متعال، که بهترین آفریدگار، بسیار با برکت و پروردگار عالمیان است، ایشان تنها حاکم بر حق حهان، صاحب حکمت بالغه و نعمت های گسترده می باشد، حکمت او برابر قدرت و قدرت او هماهنگ با حکمت اوست و هر موجود و هر پدیده ای نشان گر حکمت و قدرت او می باشد.
۱۷- وجود شیطان موجب بوجود آمدن پسنیده های الله متعال است
آری، اگر نیک بنگریم، بر ما روشن می گردد، که به سبب وجود آفریده ی ملعون بسیاری از چیزهای مورد پسند خداوند متعال تحقق پیدا کرده است، برای رسیدن به محبوب باید سختی ها را تحمل کرد. فرزانه و خردمند کسی است که کالای پسندیده اش را با تحمل رنج بدست می آورد، اگر راه دیگری را برای بدست آوردن آن وجود نداشت.
۱۸- الله متعال دوست دارد که پناهگاه دوستانش باشد
ابن تیمیه می فرماید: همان طور که جود، عطا و سخاوت، از جمله صفت های کمال و افعال، موجب مدح و ثنا هستند، پناه دادن و یاری نمودن نیز از صفات کمال و افعال بوده و موجب مدح و ستایش می باشند. همان طور که پناهندگان را پناه می دهد پناه جویان نیز باید نزد او پناهنده شوند. هنر و شاهکار پادشاه این است که دوستانش را پناه داده و دوستانش نیز، پناه او را جویا شوند. احمد بن حسین کندی درباره ی ممدوحش چنین می گویدک
(ای کسی که برای رسیدن به آرزوهایم به تو پناه می آورم. ای کسی که در هنگام ترس و خطر پناه تو را می جویم. استخوانی را که تو شکننده ی آن هستی به دست هیچ کس جبران نمی شود و استخوانی را که تو جبران کننده اش هستی هیچ کس توان شکستن آن را ندارد.)
چه زیبا بود اگر گوینده این سخن را در وصف خالق می گفت.
منظور این است که الله منان، دوست دارد که بندگانش را پناه دهد و بندگان به او پناه ببرند. الله متعال رسولش را در کتاب خود بارها امر کرده است تا به او پناه ببرد، زیرا وقتی الله متعال بنده را از دشمنش برهاند و پناه دهد، نعمت کامل را بر بنده محقق می کند. پس رهانیدن از دست دشمن و پناه دادن از بدی های او، در قالب نعمت ناقص انجام نمی گیرد. الله متعال دوست دارد که نعمت هایش را بر بندگان مؤمنش کامل کند و یاری و کمک در برابر دشمن را به بندگانش نشان دهد.
حکمت زنده ماندن ابلیس تا پایان دنیا
ابن قیم در(شفاء العلیل) در این باره، توضیحاتی به شرح زیر بیان داشته است:
۱. آزمایش بندگان
از جمله ی آن حکمت ها، این است که الله متعال وجود ابلیس را آزمایشی برای جدا کردن پاکان از ناپاکان و دوستان از دشمنان قرار داده است. بنابراین حکمت الله متعالی سبب آن شد که شیطان تا پایان حیات انسان ها زنده بماند تا این هدف تحقق یابد و اگر الله متعال ابلیس را از بین می برد، این هدف برآورده نمی شد، آری باقی ماندن کفار تا پایان زندگی دنیا که دشمنان الله متعال هستند، نیز حلقه ای از همین زنجیر است اگر الله متعال کفار را از بین می برد و همه را نابود می ساخت حکمت های بسیاری که در بقای آن ها نهفته است به هدر می رفت. بی تردید، همان طور که حکمت الله متعال سبب شد که آدم (ابوالبشر) را آزمایش کند، آزمایش فرزندان آدم نیز از روی حکمت الهی است، تا دشمنان ابلیس به خوشبختی و دوستان و طرفدارانش به نگون بختی برسند.
۲. زنده ماندن شیطان. پاداش اعمال گذشته ی اوست
آری، از جمله حکمت های زنده ماندن شیطان تا پایان دنیا این است که حکمت الله متعال سبب شد تا شیطان در آخرت اندک بهره ای نداشته باشد و حال آن که او در گذشته ی دور یعنی پیش از انکار سجده بر آدم الله را می پرستید. الله متعال زندگی طولانی دنیا را به عنوان پاداش عبادت های گذشته اش به او عنایت کرده است؛ زیرا الله متعال نسبت به هیچ کس که عمل نیکی را انجام داده است ستم نخواهد کرد. انسان مؤمن پاداش کارهای نیکش را در دنیا و آخرت می بیند، اما انسان کافر در دنیا به پاداش کارهای نیک خود می رسد و وقتی به جهان آخرت قدم بگذارد بهره ای نخواهد داشت این مطلب از احادیث صحیح رسول الله (ص) نیز ثابت شده است.
۳. زنده ماندن شیطان برای سنگین شدن بار گناهانش است
زنده ماندن شیطان تا روز قیامت به خاطر بزرگ داشت او نیست، زیرا اگر شیطان می مرد، برایش بهتر بود؛ چون گناهش کم تر و در نتیجه عذابش نیز کمتر بود. اما شیطان، گناهش سنگین بود، چون بر سرکشی و دشمنی با الله متعال پافشاری کرد، از حکمت الله متعال عیب جویی کرد و سوگند خورد که بندگان الله متعال را گمراه کند، پروردگار نیز می خواهد با زنده نگه داشتن او عذابش را به اندازه ی گناهانش بیفزاید پس او را مهلت داد تا بر گناهانش افزوده شود، تا عذابی در ردیف اول و ویژه برایش در نظر گیرد، همان گونه که در شرک و کفر در ردیف اول قرار دارد، سرچشمه ی هر بدی و گناه شیطان است در دوزخ نیز به اندازه ی تمامی گناهان و بدی ها، محازات می شود هر عذابی که به دوزخیان برسد از شیطان بر می گردد و به پیروانش می رسد.
۴. زنده ماندن شیطان برای رهبری گناه کاراناست.
از جمله حکمت های زنده ماندن شیطان تا روز رستاخیز این است که شیطان در دشمنی و جدال با پروردگار گفت:
(أَرَأَیْتَکَ هَذَا الَّذِی کَرَّمْتَ عَلَیَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ لأَحْتَنِکَنَّ ذُرِّیَّتَهُ إَلاَّ قَلِیلاً)اسراء/۶۲
«به من بگو که آیا این همان کسی است که او را بر من ترجیح و گرامی داشتهای ؟ ! ( جای تعجّب است ) . اگر مرا تا روز قیامت زنده بداری ، فرزندان او را همگی جز اندکی ( با گمراهی ) نابود میگردانم ( و لگامِ وسوسه را به دهانشان میزنم و به جاده خطا و گناهشان میکشانم ) .»
الله متعال میدانست که در میان فرزندان آدم، کسانی هستند که شایستگی رفتن به بهشت را ندارند و جای مناسب برای آن ها آن جایی است که سرشار از ناپاکی سختی و دشواری باشد. شیطان را با این گونه افراد، نگاه داشت و به زبان قضا و قدر به شیطان چنین فرمود: این ها همراهان و دوستان تو هستند تو در انتظار آن ها بنشین و هرگاه آن ها را دیدی، به میل خود با آن ها رفتار کن، اگر او شایستگی بندگی را داشته باشد، به تو اجازه نمی دهد که بر او چیره شوی، زیرا سرپرست و نگهبان پاکان و نیکان من هستم و آن ها کسانی هستند که شایستگی بندگی مرا در خود به وجود آورده اند و تو دوست گنهکاران و بدکاران هستی، آن هایی که از دوستی با من و خشنودی من خود را بی نیاز می پندارند. الله متعال می فرماید:
( إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِینَ آمَنُواْ وَعَلَى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِینَ هُم بِهِ مُشْرِکُونَ )نحل/۹۹-۱۰۰
« بیگمان شیطان هیچ گونه تسلّطی بر کسانی ندارد که ایمان دارند و بر پروردگارشان تکیه مینمایند . بلکه تنها تسلّط شیطان بر کسانی است که او را به دوستی میگیرند و به واسطه او شرک میورزند ( و خدایان و بتانی را در عبادت انباز خدا میسازند ) . »
البته، از دنیا رفتن پیامبران و فرستادگان به خاطر خوار کردن و اهانت به آنان نیست، بلکه به این دلیل است که آن ها به جایگاه والا و رفیع خود برسند و از خرابی زشتی و رنج هایی دنیا، آزاد شده و از مزاحمت دشمنان و پیروان آنان رها شوند و پس از یک پیامبر، پیامبر دیگری بیاید. بر این اساس، از دنیا رفتن پیامبران به نفع خود آنان و به سود امت است.
اما نفع خود آنان به این دلیل که از مشکلات دنیا رها می شوند و در نهایت لذت و شادی، به پروردگار خود می پیوندند، علاوه بر این، الله متعال به پیامبران میان رفتن از دنیا و ماندن در آن اختیار داده است؛ هر پیامبری تا خودش مرگ را انتخاب نکند، از دنیا نمی رود.
باید توجه داشته باشیم که فرمانبری امت، محدود به زمان زندگی پیامبران نبوده و نیست، بلکه امت ها پس از رحلت پیامبران، نیز مکلف به فرمان بری از آنان هستند، البته پیروان پیامبران خود پیامبران را نمی پرستند بلکه به فرمان آنان الله را می پرستند و الله متعال زنده و جاودان می ماند و هرگز نمی میرد؛ بنابراین از دنیا رفتن پیامبران مصالح و حکمت های بیشماری را برای خود آن ها و برای امت در بردارد. هم چنین پیامبران انسان هستند و الله متعال هیچ انسانی را برای باقی ماندن در زمین نیافریده است بلکه آن ها را به عنوان جانشین در روی زمین قرار داده است، یعنی یک نسل باید برود و نسل دیگری، جانشین آن شود.
اگر الله متعال، انسان ها را برای همیشه زنده نگه می داشت حکمت و مصلحت جانشینی از دست می رفت و زمین نیز، گنجایش سکونت آن ها را نداشت. بنابراین مرگ، کمال هر مؤمنی است اگر مرگ نمی بود، زندگی دنیا تلخ می شد و دنیا برای انسان هیچ لذتی نمی داشت حکمت مرگ برای مؤمن همان حکمت زندگی است
_________________
منبع:دنیای جن ها و شیاطین / نویسنده:دکتر عمر سلیمان اشقر / مترجم:گروه فرهنگی انتشارات حرمین / انشارات: حرمین-۱۳۸۹