دعوت و داعی

فردای نوید بخش ( توصیه هایی به بیداری اسلامی

فردای
نوید بخش ( توصیه هایی به بیداری اسلامی )

استاد
محمّد قطب

همان
طور که می دانیم اصحاب دین را مستقما ًاز حضرت محمد «ص»در یافت کرده و زیر نظر وی
تربیت شده بودند .و نیز نسلهای پس از آنان اما ذهن و تصور نسلهای متأخر به گونه ای
بسیار خطر ناکی از صورت اصلی شان دگرگون گشتند این دگر گونی بر زندگی مسلمانان
تأثیر گذاشت و آنان را از اوج عزت و سعادتی که بودند به حضیض ذلتی که امروزه در آن
زندگی می کنند نشانید خش و خاشاکی همچون خس و خاشاک سیلاب .

بعد
از این چه می شود ؟!

وقتی
امور به این صورت در آمده و مسلمانان به این طرز وحشتناک از اسلام دور شده اند بعد
از این چه می شود ؟!

تقدیر
الهی که «بیداری اسلامی »را بر عرصه ی وجود پدیدار کرده عهده دار پاسخ به این سؤال
گردیده است :

وَاللّهُ
غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ وَلَـکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَ یَعْلَمُونَ /یوسف ۲۱

«خدا
بر کار خود چیره و مسلط است ولی بیشتر مردم نمی دانند »

بیداری اسلامی همان تقدیر مسلط الهی است که
آن را مقدر نموده تا با آن این امت را از تباهی و خسرانی برهاند که وی را احاطه
نموده و به خس و خاشاک سیلاب تبدیل کرده است و او را به راه راست باز آورد تا بار
دیگر ریشه دواند و نقش تازه ای در زندگی اش 
بازی کند که با آن خود را از این پستی و ذلت و پرا کندگی و سر گردانی نجات
دهد و نیز به بشر سرگردان از این نور هدایت درخشندگی ببخشد تا باشد که به صراط
مستقیم راه یابد .

ولی
راهی که فراروی بیداری اسلامی است دشوار است و صعب العبور .پر از خار پر از
لغزشگاه .پر است از حیوانات درنده ای که رهروان را می ربایند تا از همان آغاز آنان
را به کام مرگ و نابودی بفرستند چون نیک می دانند که اگر امروز آنان را از بین
نبرند فردا راه را بر آنان خواهند بست !

اما
به شکر خداوند متعال عوامل نوید بخش و مشوق بیش تر از موانع است .و تقدیر الهی به
سوی هدف و غایتش در حرکت است و هیچ چیز در مقابل آن نمی ایستد !

وَلاَ
یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ سَبَقُواْ إِنَّهُمْ لاَ یُعْجِزُونَ /انفال ۵۹

«کافران
تصور نکنند که «بر قدرت ما »پیشی گرفته اند «و از قلمرو و کیفر ما »به دور رفته
اند البته که آنان «از عذاب الهی »نمی توانند بگریزند »

ولی بیداری اسلامی نیازمند آن است که لغزشگاه های راه را بشناسند تا
نلغزد .

و
از گردنه های آن مطلع گردد تا توشه و ساز و برگ لازم را برای آن تهیه کند .همان
طور که باید طبیعت و خوی حیوانات درنده را بشناسد تا کیفیت مبارزه با آنها را
بداند و زمینه ها و میدانهای آن ها را بشناسد و در عین آن نپندارد که از میان این
درندگان احتمالاًیکی از آنها نسبت به دیگری در مورد مسلمانان مهربان تر است و یا
ممکن است یکی از آنها با رهروان این راه آشتی کند !.

و بر بیداری اسلامی لازم است قبل از هر چیزی ساز و برگ پیروزی در این
پیکار سخت را که میان او و میان دشمنان خدا روی می دهد بشناسد .
پیکاری
که به ناچار و خواه ناخواه باید برای آن کمر همت و شجاعت ببندد و به آن بپردازد
؛زیرا امکان ندارد که این دشمنان از بیداری اسلامی دست بر دارند و از نبرد با او
امتناع ورزند :

وَلَن
تَرْضَى عَنکَ الْیَهُودُ وَلاَ النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ / بقره
۱۲۰

«یهودیان
و مسیحیان هرگز از تو خشنود نخواهند شد مگر اینکه از آیینشان پیروی کنی ..»

وَلاَ
یَزَالُونَ یُقَاتِلُونَکُمْ حَتَّىَ یَرُدُّوکُمْ عَن دِینِکُمْ إِنِ
اسْتَطَاعُواْ / بقره ۲۱۷

«…پیوسته
با شما خواهند جنگید تا اگر بتوانند شما را از آیینتان بر گردانند »

بیداری اسلامی اولاًباید نیک بداند که این پیکار میان این گروه و فلان
گروه و یا میان این دشمن و دیگری نیست …بلکه پیکار کل امت اسلامی است با همه ی
دشمنانش
…و اصلاً هر جا که دشمنان اسلام هستند و هر
جا که اسلام هست خصومت و دشمنی میان دشمنان خدا و میان اسلام بر پا است .

باید
دانست پیروزی بدین ترتیب کامل نمی گردد که این پیکار میان دشمنان و گروههای
پراکنده و تنها اینجا و آنجا بر پا باشد و درندگان آنها را تنها بیابند و با قدرت
تمام آنان را نابود کنند …به توفیق الهی این پیکار زمانی کامل می گردد که به
صورت پیکار همه جانبه ی کل امت اسلامی در آید در مقابل دشمنانی که در جنگ علیه
اسلام همدست گردیده اند –هر چند که در هر چیزی جز این با هم اختلاف دارند !ُُ

وقتی می گوییم همه ی امت اسلامی برخی مردم می پندارند که منظور ما تک
تک افراد است و این غیر ممکن است !چرا که هیچ جامعه ای در طول تاریخ یافت نمی شود

–بگذریم از امتی که امروزه تعداد آنها یک میلیارد نفر و یا بیشتر است که همه ی آها
هم رأی باشند و در یک سطح از بزرگی استواری و یا و یا روی آوردن به نیکی قرا
رداشته باشند …

همان
طور که می دانید خود جامعه ی رسول اکرم «ص»هم این چنین بوده است .

آنچه
منظور ما است این است که یک گروه ممتاز و اساسی و ثابت و
استوار پدید آیند همچون گروهی که در جامعه ی رسول مکرم «ص»به پا خاستند که توانای
و استواری آنان به اندازه ای باشد که افراد سست ایمان ،بازدارندگان ،افرا د ضعیف و
سست ،تنبل و بیکاره ،و منافق را در بطن خود جای دهند و همه را به سوی هدف پیش
ببرند همانگونه که گروه ممتاز و استواری که پیامبر «ص»آنها را زیر نظر خود پرورده
بود حرکت کردند و وجود هیچ یک از این گروهها آنا را از پیروزی قطعی بر دشمنان خدا
باز نداشت …

همچنین
بیداری اسلامی باید نیک بداند که این پیکار میان گروهی از بشر با گروه دیگر یا
ملتی با ملت دیگر و یا میان یک نوع اسلحه با اسلحه ای دیگر نیست …بلکه قبل از
همه ی اینها و مهمتر از همه ی اینها پیکار میان یک عقیده با عقیده ای دیگر و یک
برنامه ی زندگی با برنامه ی دیگر است .

عقیده
ای به خدا و روز آخرت ایمان دارد و عقیده ای دیگر در ایمانش به خدا خدایان دیگری
را شریک می گرداند و یا اصلاًمنکر وجود خدا است .یک برنامه ی زندگی بر پایه ی
عقیده ی توحید استوار است و با آن هماهنگ می باشد و بر گرفته از وحی الهی است و بر
نامه ی دیگر مبتنی بر شرک یا کفر است و با آن هماهنگ و بر گرفته از هر منبعی جز
وحی الهی است …

و باید دانست که پیروزی زمانی کامل می گرد د که این عقیده در قلب و ذهن
صاحبان آن خالص و پا ک گردد و از تمام عناصر دخیلی که آن را آشفته کرده است رهای
یابد .
حال این عناصر در هر اندازه ای باشند و هر مقدار زمانی که
برای زدودن آنها که با عقیده ی مردم آمیخته اند لازم باشد .

جاهلیت
هر گز به طور کلی و تماماًمانند امروز رو در روی عقیده ی توحید نا یستاده است مگر
یک بار پیش از این در زمان بعثت پیامبر «ص»و صدور اسلام …با تفاوت های که پیشرفت
علمی ؛پیشرفت تکنولوژی وسایل حمل و نقل و رسانه های گروهی پدید آورده و پیوند و یک
ژارچگی و درندگی همدستان علیه اسلام را فزونی بخشیده است ..

ولی
اصل پیکار تغییر نکرده است …

پیکار
توحید با شرک …پیکار اسلام با جاهلیت .

اسلام
–بعد از آنکه در جهان تسلط و قدرت یافت –با عداوت های جاهلی بسیار مواجه گردید ه
است گاهی با مسیحیان زمانی با مغول بار دیگر و قبل از این با یهودیان…ولی با
تمام جاهلیت های جهان که علیه وی همدست و متفق شده باشند فقط دو بار مواجه گردیده
است :اولی زمان بعثت پیامبر و صدر اسلام و دون حاظر .

و
این امر همان طور که دیدیم –مستلزم آن است که عقیده در قلب و ذهن صاحبان آن پاک و
ایمانشان بدان راسخ با شد و با آن خالصانه برای خدا بکوشند همان گونه که در مواجه
ی نخستین این چنین بود تا گذشته از این که همتای جاهلیتی باشد که در برابر آن
ایستاده است در نهایت امر بر آن پیروز هم گردد .

مورد سوم که لازم است بیداری اسلامی آن را نیک در یابد …این است که
جاهلیت در حالی با اسلام مواجه می گردد که در اوج تمدن مادی اش قرار دارد و به شدت
شیفته و مغرور آن است در حالی که مسلمانان در این زمینه بسیار عقب مانده اند …

و
این مقتضی آن است که مسلمانان با همان چیزی با این تمدن مواجه شوند که مسلمانان
صدر اسلام بدان وسیله با تمدن های ایران و روم –در حالی که در اوج توانای مادی شان
بودند –مواجه گشتند …یعنی با ارزشهای متمد نانه ی کاملاًبرابر با تمدن جاهلی .

این
مواجه و پیکار اولیه میان اسلام و جاهلیت به پایان رسید در حالی که مسلمانان تقریباًاز
وسایل مادی تمدن و تشکیلات آن بی بهره بو دند در حالی که دو دولت بزرگ یعنی ایران
و روم در اوج تمدن مادی و تشکیلاتی قرار داشتند و کسی قبل از ایشان در آن تاریخ به
آن حد نرسیده بود …

و
اسلام پیروز شد …

پیروز
اش بر حسب سنت های جاری بود نه بر حسب سنت های خارق العاده هر چند که هر دو مورد
با تقدیر الهی جاری شده و به پایان می رسند .یکی از سنت های خدا این است که باطل
در غیاب حق چند صباحی تاخت و تازی می کند و هر گاه ح۴ پدیدار گردید محو می شود …

وَقُلْ
جَاء الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقًا / اسرا ۸۱

«و
بگو حق فرا رسیده است و باطل از میان رفته و نابود گشته است اصو لاًباطل همیشه از
میان رفتنی و نابود شدنی است »

و
یکی از سنت های جاری خداوند این است که حق و باطل با یکدیگر به نبرد بپردازند تا
جهان از فساد رهای یابد :

وَلَوْلاَ
دَفْعُ اللّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَّفَسَدَتِ الأَرْضُ وَلَـکِنَّ
اللّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِینَ / بقره ۲۵۱

«…و
اگر خداوند بعضی از مردم را به وسیله یبعضی دیگر دفع نکند فساد زمین را می گیرد
ولی خداوند نسبت به جهانیان لطف و احسان دارد »

و
یکی دیگر از سنت های الهی این است که حق دارای مجاهدانی باشد که به آن ایمان دارند
زیرا حق بدون داشتن مجاهدانی پیروز نمی گردد و این مجاهدان باید خلوص داشته باشند
و به وسیلهی عقیده شان با هم پیوند یابند وبر اساس آن با همدیگر انس گیرند .

هُوَ
الَّذِیَ أَیَّدَکَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِینَ * وَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ
لَوْ أَنفَقْتَ مَا فِی الأَرْضِ جَمِیعاً مَّا أَلَّفَتْ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ
وَلَـکِنَّ اللّهَ أَلَّفَ بَیْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ / انفال ۶۲-۶۳

«…او
همان کسی است که تو را با یاری خود و توسط مؤمنان تقویت و پشتیبانی کرده و در میان
آنا الفت ایجاد نمود اگر همه ی آنچه در زمین است صرف می کردی نمی توانستی میان
دلهایشان انس و الفت بر قرار سازی ولی خداوند میانشان انس و الفت انداخت چرا که او
عزیز و حکیم است »

و
اینکه این مجاهدان صادقانه به خداوند توکل کنند : یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ
حَسْبُکَ اللّهُ وَمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ /انفال ۶۴

«ای
پیامبر خدا برای تو و برای مؤمنانی که از تو پیروی کرده اند کافی و بسنده است »

و
اینکه در راه خدا جهاد کنند و چنان چه شرایط جهاد اقتضا کند با صبر و بردباری و
محضاًلله به نبرد بپردازند :

یَا
أَیُّهَا النَّبِیُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَى الْقِتَالِ إِن یَکُن مِّنکُمْ
عِشْرُونَ صَابِرُونَ یَغْلِبُواْ مِئَتَیْنِ وَإِن یَکُن مِّنکُم مِّئَهٌ
یَغْلِبُواْ أَلْفًا مِّنَ الَّذِینَ کَفَرُواْ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ
یَفْقَهُونَ * الآنَ خَفَّفَ اللّهُ عَنکُمْ وَعَلِمَ أَنَّ فِیکُمْ ضَعْفًا فَإِن
یَکُن مِّنکُم مِّئَهٌ صَابِرَهٌ یَغْلِبُواْ مِئَتَیْنِ وَإِن یَکُن مِّنکُمْ
أَلْفٌ یَغْلِبُواْ أَلْفَیْنِ بِإِذْنِ اللّهِ وَاللّهُ مَعَ الصَّابِرِی /انفال
۶۵-۶۶

«ای
پیغمبر مؤمنان را به جنگ بر انگیز هر گاه بیست نفر شکیبا از شما باشند بر دویست
نفر غلبه می کنند و اگر شما صد نفر باشید بر هزار نفر از کافران غلبه می کنند به
خاطر این که کافران گروهی هستند که نمی فهمند هم اینک خداوند برا یشما تخفیف  قایل شد و دید در شما ضعفی است اگر از شما صد نفر
شکیبا با شند بر دویست نفر غلبه می کنند و اگر هزار نفر باشند بر دو هزار نفر با مدد
و یاری الهی پیروز می شوند و خدا با شکیبا یان است »

یکی
دیگر از سنت های جاری الهی این است که باطلی که در غیاب حق با نیروی مادی اش فربه
نموده اصالتی ندارد زیرا پوچ و باطل است ولی با وجود این مدتی و برای حکمتی که
خداوند خواسته است و با سنتی که او جاری می کند در جهان به آن تسلط و قدرت داده می
شود : فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُکِّرُواْ بِهِ فَتَحْنَا عَلَیْهِمْ أَبْوَابَ کُلِّ
شَیْءٍ حَتَّى إِذَا فَرِحُواْ بِمَا أُوتُواْ أَخَذْنَاهُم بَغْتَهً فَإِذَا هُم
مُّبْلِسُونَ * فَقُطِعَ دَابِرُ الْقَوْمِ الَّذِینَ ظَلَمُواْ وَالْحَمْدُ
لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ /انعام :۴۴-۴۵

«هنگامی
که آنان فراموش کردند آنچه را که بدان متذکر و متعظ شده بودند در های همه چیز را
به رویشان گشودیم تا آنگاه که بدان چه بدیشان داده شد شاد و مسرور گشتند ما به نا
گاه ایشان را بگرفتیم و آنان مأیوس و متحیر ماندند نسل ستمکاران ریشه کن شد و
ستایش تنها پرور دگار جهانیان را سزا است »

وقتی
که حق پدیدار گردید – و تنها که حق است که اصالت دارد – و بر پا دارندگان آن هم قد
علم کردند یعنی مجاهدانی که به آن ایمان دارند و در ایمانشان مخلص و در جهادشان
صابرند و محضاًلله عمل می کنند حق به علت اصالتی که در آن است هر چند شمار
مجاهدانش اندک هم با شد و ساز و برگشان کم پیروز می گردد زیرا این حق دارای
ارزشهای اصیلی است که خداوند به آنها بقا و شایستگی بخشیده است : فَأَمَّا الزَّبَدُ
فَیَذْهَبُ جُفَاء وَأَمَّا مَا یَنفَعُ النَّاسَ فَیَمْکُثُ فِی الأَرْضِ / رعد
۱۷

«…اما
کف دور انداخته می شود ولی آنچه برای مردم نافع است در زمین ماندگار می گردد »

کَتَبَ
اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِی إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ/ مجادله ۲۱

«خداوند
چنین مقدر کرده است که من و پیغمبرانم قطعاًپیروز می گردیم بی گمان خداوند نیرومند
چیره است »

وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی
الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ
الصَّالِحُونَ / انبیاء۱۰۵

«ما علاوه بر قرآن در
تمام کتب نوشته ایم که بیگمان زمین را بندگان شایسته ی ما به ارث خواهند برد »

وَلَقَدْ
سَبَقَتْ کَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا الْمُرْسَلِینَ *إِنَّهُمْ لَهُمُ
الْمَنصُورُونَ * وَإِنَّ جُندَنَا لَهُمُ الْغَالِبُونَ/ صافات ۱۷۱-۱۷۳

«وعده
ی ما راجع به بندگان فرستاده ی ما قبلاًثبت و ظبط گردیده است و آن اینکه ایشان
قطعاً یاری می گردند و لشکر ما حتماً پیروز می شوند »

اینها
و امثال این سنت های جاری بود که در علم خداوند پیروزی اسلام را در آن وقت –رقم زد
…و نیروی مادی ویرانگر خالی از ارزشها و عاری از حق اصالتی نداشت که آنها را در
مقابل غلبه ی اسلام حمایت کند ووعده ی پرور دگار به راستی و دادگری تحقق یافت و
هیچ کس و هیچ چیز نمی تواند دستورها و وعده های الهی را تغییر دهد بنا بر این حق
پیروز گردید و با طل از بین رفت و گرد فراموشی بر آن نشست …

جاهلیت
امروز هم به همان صورت بار دیگر موضع گرفته است …

وجود
توانای مادی و پیشرفت علمی و مادی و تکنولوژی که کسی تا کنون به آن دست نیافته است

و
اصالتی ندارد …

اصالت
همان حق است …

وقتی
که انسان به تعبیر جاهلیت امروزی حیوانی باشد همان گونه که داروین می خواهد و وقتی
که در عین حال به پندار خود اله مغرور و سرکشی باشد و از عبادت خداوند سر باز زند
…هر دوی آنها پنداری پوچ اند و بی نصیب از سایه ی حق …و به همین جهت اصالتی در
آنها نیست …

وقتی
که تمدن «یک مشت گلی باشد »که پیوندش را از «نفخه ی روح »گسته است تمدن اصیلی نیست
زیرا یک مشت گل جدا از نفخه ی روح حقیقتاًوجودی ندارد و هر بنیانی که بر اساس آن
نهاده شود از حق رویگردان است و به همین علت اصالتی ندارد …

و
این مغایرتی ندارد با این که این تمدن روگردان از حق دارای دستاورد های سودمند
بزرگی همچون دستاوردهای علمی و تشکیلاتی باشد چرا که این جزو بخششهای مهیا گردیده
ی خداوند است برای همه ی بشر –چه م<من آنها و چه کافلشان –و همه ی جاهلیت های
تاریخ بهره ای از آن داشته و دارند :

کُلاًّ
نُّمِدُّ هَـؤُلاء وَهَـؤُلاء مِنْ عَطَاء رَبِّکَ وَمَا کَانَ عَطَاء رَبِّکَ
مَحْظُورًا / اسراء۲۰

«و
ما هر یک از اینان «که طالبا ن آخرتند »و از آنان که دنیا پرستانند از بخشایش
پرورذ دگارت کمک می رسانیم بخشایش پروردگارت هرگز ممنوع نگشته است »

همچنین
منافات ندارد با این که برخی اندیشه ها و ارزشهای آن با ارزش و سودمند با شد زیرا
وجود انسان هر اندازه از حق دور باشد به طور کلی به شر نمی گراید و نیز همه ی مردم
در جاهلیت ها به گواهی پیامبر اکرم –ص-به شر روی نمی آورند :«بهترین افراد شما در
اسلام کسانی اند که در جاهلین خوب بوده باشد به شرط این که اسلام را نیک در یابند
»

اما سر انجام نکته ی اصلی –در پیکار حق و باطل –نه تو لیدات و دستاورد
های مادی است هر اندازه که عظیم و سودمند باشد و نه افکار و ارزشهای جزئی که ممکن
است در این جاهلیت ها وجود داشته باشد …بلکه اصل ضوابطی است که این بنیان بر آن نهاده
می شود …

بدون
شک هر یک از این جاهلیت های ایران و روم دارای دستاورد های مادی و تشکیلاتی عظیم و
سودمندی بود ند و پاره ای از ارزشها و افکار مفید هر یک از آنها وجود داشت …

 

ولی
همه ی اینها نتوانست آن دو جاهلیت را –علی رغم کمی ساز و برگ مسلمانان در آن زمان
و علی رغم بی بهرگی از دستاورد های مادی و تشکیلاتی مگر مقدار اندکی که قلبل ذکر
نیست –از فرو پاشی در برابر اسلام محافظت کند که همه اش بر اصول صحیح و سالم
استوار است و هدف حقیقی خلقت انسان را که همان عبادت خداوند است به معنای گسترده .
و فراگیری که قبلاًبیان کردیم تحقق می بخشد .

این
همان گونه که گفتیم یک سنت جاری است بدین معنا که هر گاه مقدمات و عوامل آن فراهم
آید آن نیز ممکن است –به تقدیر الهثی –تحقق پیدا کند و مواجه نیز به مقتضای این
سنت به پایان رسد …

از
جانب جاهلیت همه ی مقدمات و عوامل بر پا است …نیروی مادی سر سام آور و خلأ دهشت
انگیز در زمینه ی ارزشها و اصول اخلاقی ..

تحقق
یافتن سنت جاری –که هر بار به تقدیر الهی جاری می گردد –مستلزم آن است که مسلمانان
در در این پیکار همچون مسلمانان صدر اسلام در اولین مواجهه شروط آن را رعایت کنند
آن وقت به تقدیر الهی همچون قبل پیروزی به دست می آید و چهره ی جهان دگر گون می
شود همان گونه که قبلاًدگر گون گردید …

و
ما هیچ شکی نداریم که وعده ی خدا و رسول خدا –ص- تحقق خواهد یافت …

ولی
لازم است که بیداری اسلامی شرط پیروزی در این مواجهه را نیک در یابد …

مسلمانتان
نمی توانند در این پیشرفت مادی و تکنولوژی و تشکیلاتی در این عصر حاضر از جاهلیت
امروزی پیشی بگیرند .

ولی
با وجود این آنان چیزی دارند که جاهلیت نه 
امروز نه فردا و نه هیچ وقت دیگر آن را نخوااهد داشت …آنان عقیده ی صحیح
و برنامه ی صحیح دارند …

برنامه
ای که در بر گیرنده و کامل و متوازن است و جنبه ها و اجزای آن با هم پیوند دارند و
خداوند دانای آگاه آن را فرو فرستاده تا مسلمانان با آن وضع جهان و زندگی مردمان
را بهبود بخشند .

وقتی
که عقیده ی صحیح را در درون و در وجود خود تحقق بخشند و بر نامه ی صحیح را در متن
زندگی شان اجرا کنند به تقدیر الهی سنت وی جاری خواهد شد و اسلام در مواجهه کنونی
با جاهلیت پیروز خواهد گردید …و چهره ی زمین دگر گون خواهد گشت .

ولی
عقیده باید کاملاً پاک و خالص و تابان و درخشنده باشد تا در پهنه ی گیتی تفاوت
حقیقی را پدید آورد که مردم آن را در شکل جذاب و دلربایش لمس می کنند همان گونه که
اولین بار روی داد آن وقت مردم به سوی آن می شتابند و در سایه ی آن می آسایند …و
این برنامه به علت اشتمال آن بر ارزشهای ممتاز و اخلاق عالی ،راستی و عمق ,رسوخ و
قدرت و فراگیری و توازن باید در نمونه های ممتاز بشری تحقق و نمود پیدا کندکه در
جهان واقعیت تفاوت حیرت آور اسلام و جاهلیت را به مردم نشان دهند همان گونه که
اولین بار روی داد آن وقت مردم به این دین و برنامه عشق خواهند ورزید و آن را
خواهند پذیرفت .

آن
هنگام حق با شایستگی بر حسب سنت های جاری –پیروز می شود زیرا شایستگی خود را
عملابه اثبات می رساند و نقش اصلی را در زندگی مردم به عهده می گیرد زیرا عملاً
چیزی به مردم می بخشد که که حقیقتاً نیازمند آن اند هر چند که در حالی که در
گمراهی خود سرگردانند این نیاز را احساس نکنند و حتی که خیر و هدایت را در آغازر
رد کنند همان طور که مردم در هر جاهلیتی این کار را می کنند …اما فطرت بشری وقتی
می بیند اینها در جهان واقعیت به گونه ی شگفت آوری که در آن عمل مطابق عقیده است
به مورد اجرا گذاشته شده اند آن را تحسین می کند آن وقت مردم متوجه نقص های خود م
شوند و به سوی کمال می شتابند …

و
اگر ضمن تجربه ی واقعی ببینند که اسلام پیشرفت علمی و تکنولوژی و تشکیلاتی آنان را
نابود نمی کند بلکه فقط آن را بر اصول ایمانی صحیح استوار خواهد کرد و اخلاق را
–که جاهلیت به سلب آن می پردازد –به آن می بخشد و به آن روحی می بخشد که از آن
دستاورد های لایق انسان ارائه دهد این امر بر اطمینان خاطر آنان از دین خدا خواهد
افزود و بیشتر بدان روی خواهند آورد .

 

به علت همه ی اینها لازم است که بیداری اسلامی وظیفه ی خود را نیک
بسنجد و نیروی لازم را برای ایفای آن فراهم آورد …

امری
است بسیار عظیم …. بسیار مهم …

گردشی
کوتاه نیست و کاری نیست که فقط به خود آنان اختصاص داشته با شد …

مسأله
ی مهمی امت های اسلامی است …و هم چنین همه ی بشری هر کس از آنان که بخواهد به حق
راه یابد ..

مسأله
ی نجات انسان است از لجنزاری که امروز در آن دست و پا می زنند و مسلمانان نیز وقتی
که در عقیده شان عقب مانده شدند و نتیجتاًاستقلال روانی و اعتماد به نفس خود را از
دست دادند و همچون خس و خاشاک یلاب شدند به سوی این لجنزار روانه شدند و یا این که
دشمنانشان آنان را سوق دادند .

کار
بزرگی است …تلاش های حاشیه ای و پراکنده برای آن کفایت نمی کند و کوششهای که
صرفاًجهت رفع تکلیف به عمل آورده می شود تا اسلام در یک سطح نگاه داشته  شود بسنده نیست .

نیازمند
همه ی نیروها به طور هماهنگ است …و نیازمند آن است که مسلمانان بکوشند به آن
نقطه ی اوجی که مسلمانان صدر اسلام برای اولین با ر به آن صعود کردند صعود کنند
وقتی که ارزشهای ممتاز و پرداختن و توجهی بی نظیر به ایت ارزشها جای گزین همه ی
تفاوت های مادی میان مسلمانان و دشمنانشان گردید و پیروزی صاحبان این ارزشهای
ممتاز را بر اهل باطل رقم زد باطلی که با نیروی مادی و نبوغ تشکیلاتی فربه می
نماید .

بر بیداری اسلامی لازم است که در هر یک از سرزمین های اسلامی گروهی
ممتاز و اساسی را در سطح عالی بپرورراند سپس آنان توده های مردم را به سوی بیداری
اسلامی فرا خوانند ..

این
جا نه مجال برسی روش تربینی لازم برای ایجاد این گروه ممتاز و در سطح عالی را
داریم و نه مجال پرداختن به روش دعوتی که توده های مردم به سوی آن سوق داده می
شوند

ولی
در این جا به یک مسئله ی اساسی –چه در مورد این گروه ممتاز و چه در مورد فراخواندن
توده ها –اشاره می کنیم …نخست و قبل از هر چیز باید به تصحیح مفاهیم پرداخت
…چرا که چگونه می توان گروهی را بر مبنای مفاهیم نادرست از اسلام پرورش داد ؟!

چگونه
می توان بر اساس افکار مرجئهگروه ممتازی را پرورش داد که می گوید :ایمان فقط عبار
است از تصدیق و اقرار ؟!

و
عمل جزو مدلول و مسمای ایمان نیست ؟و هر کس لا اله الله بگوید مومن است هر چند که
هیچ عملی از اعمال اسلام را انجام ندهد ؟!

 

چگونه
می توان گروه ممتازی را بر اساس مفهوم محدود ی از عبادت پرورش داد که آن را به
شعار منحصر می سازد و عمل و اخلاق را به طور کلی از دایره ی عبادت بیرون می برد و
زندگی را به لحظه ای برای دل و لحظه ای برای خدا تقسیم می کند و سپس لحظه ای که
برای دل است به صورت بیهوده و باطل در می آورد و لحظه ای که مخصوص خدا است در آن
صرفاًشعایر به جا آورده می شود بدون اینکه لازمه ی واقعی در رفتار مردم داشته باشد
؟!

و
چگونه می توان بر اساس عقیده  یبه قضا و
قدر به صورت منفی و سست کننده که امور را به خدا واگذار می کند و به اتخاذ اسباب
نمی پردازد می توان کسی را پرورش داد ؟

و
چگونه بر اساس تصور نادرستی که دنیا را از آخرت جدا می داند و رفتار انسان را به
گونه ای جهت می دهد که یا برای دنیا باشد و یا برای آخرت می توان کسی را تربیت کرد
؟و چگونه می توان با مهمل گذاشتن آباد کردن جهاتن مطابق برنامه ی الهی که فراگیر و
.تکامل است و تمدنی را که سزاوار انسان است پدید می آورد گروهی را پرورش داد؟

و
این چنین گروهی در پیکار سخت با جاهلیت چکار می توانند بکنند ؟و چه چیزی به مردم
می بخشند تا پذیرش اسلام را در نظر آنها محبوب جلوه ئهند ؟!

و
حتی خود دعوتی که مردم به سوی آن فرا خوانده می شوند چه چیزی به مردم می بخشد تا
سند حقانیت این گروه و یا شاطر آنها باشد نه بار خاطر شان ؟

و
اصلاًوقتی مفاهیم نادرست مردم در باره ی اسلام را برایشان به صورت صحیح و اصلی باز
نیاوریم چرا به دعوت بپردازیم ؟!

اگر
به آنان بگوییم که ایمان عبارت است از تصدیق و اقرار و عمل در محدوده ی ایمان نیست
و هر کس لا اله الله بگوید مون است هر چند که هیچ عملی از اعمال اسلام را انجام
ندهد در این صورت برای چه هدفی آنان را دعوت می کنیم ؟!

آیا
آنان را دعوت مبی کنیم تا عواملی را تقویت کنیم که منجر به خسران و سر گردانمیشان
شده و ایشان را به صورت خس و خاشاک سیلاب در آورده است ؟جه شرک در اعتقاد باشد و
چه شرک در تبعیت با پیروی از غیر آنچه که خداوند فرو فرستاده و قرار دادن افراد
قانونگذار که از جانب خود قانون گذاری می کنند به عنوان خدایان وفرمان روایانی ؟

یا
آنان را فرا می خوانیم تا وضع خود را تغییر دهند و آن وقت خداوند احوال و اوضاع
آنان را تغییر دهد ؟!

آن
وقت چهره ی زمین دگرگون می شود …و اسلام به گونه ای نوین جولان خواهد کرد ، و
ضمن آن مردم را از تاریکی های گمراهی به نور هدایت ، و از اطاعت از بندگان به
اطاعت از خداوند منّان ، و از تنگی دنیا به فراخی دنیا و آخرت رهنمون خواهد گردید

وَیَوْمَئِذٍ
یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ
* بِنَصْرِ
اللَّهِ یَنصُرُ مَن یَشَاء وَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ / روم ۴_ ۵

«
… در آن روز مؤمنان شادمان می شوند از یاری خدا ، خدا هر کسی را که بخواهد یاری
می دهد ، و وا بس چیره و مهربان است . »

————————————–

منبع
:مفاهیم بنیادی اسلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا