شناخت ملی گرایی معتدل و افراطی
شناخت ملی گرایی معتدل و افراطی
نویسنده: محمد قادری
( لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِیَعْلَمَ اللَّهُ مَن یَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَیْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ ) حدید: ۲۵
« ما پیغمبران خود را همراه با دلائل متقن و معجزات روشن ( به میان مردم ) روانه کردهایم ، و با آنان کتابهای ( آسمانی و قوانین ) و موازین ( شناسائی حق و عدالت ) نازل نمودهایم تا مردمان ( برابر آن در میان خود ) دادگرانه رفتار کنند . و آهن را پدیدار کردهایم که دارای نیروی زیاد و سودهای فراوانی برای مردمان است . هدف ( از ارسال انبیاء و نزول کتب آسمانی و همچنین آفرینش وسائلی چون آهن ) این است که خداوند بداند چه کسانی او را و فرستادگانش را بگونه نهان و پنهان ( از دیدگان مردمان ) یاری میکنند . خداوند نیرومند و چیره است . »
در این آیه خداوند (ج) اعلام می فرماید که پیامبران خود را همراه دلایل روشن، کتاب های آسمانی و قدرت تشخیص حق و باطل فرستاده است تا ملت ها و اقوام جهان را با عدالت با هم رهبری کنند اما ملی گرایی افراطی حرکتی غیر اصولی در جهت سرپیچی از قانون اخوت، برادری و برابری میان ملّت های جهان است و لذا غیر از کاشتن تخم جبهه گیری و کینه توزی در میان ملّت ها راندمان دیگری برای بشریت ندارد.
آری ملّت های جهان که در اصل از یک خانواده و فرزندان آدم و حوا هستند ملی گرایی افراطی آن ها را به جان هم انداخته و در آتش جبهه گیری ها، غارت و چپاول ثروت های همدیگر آنان را می سوزاند.
اینک برای شناخت بهتر به تعریف ملی گرایی شناخت و بررسی کوتاهی در مورد ملی گرایی افراطی می پردازیم.
۱- ملی گرایی معتدل
میهن دوستی معقول و منطقی نه اینکه مخالف مصالح انسانی و تحقق برادری در بین ملّت های جهان نیست بلکه پدیده ای کاملا طبیعی بوده و ریشه در اعماق تاریخ دارد.
در این مورد به تعریفات زیر توجه فرمایید:
۱- «کارلنون هیس» می گوید: ملّت یک گروه مستقل سیاسی است که جهان بینی و میراث فرهنگی مشترک دارند.
۲- «بوبگی» می گوید: ملّت مجموعه ای از افراد است که عامل خاک، خون یا زبان، فرهنگ و تاریخ آنان را به هم پیوند داده است.
۳- «سالو و بارون» ملّت و ناسیون را چنین تعریف کرده است: کلمه ناسیون بر گروهی از مردم اطلاق می شود که در سرزمین واحدی زندگی کنند و نهادهای سیاسی مشترک آنان را پیوند دهد.
این تعریفات را می توان بر ملی گرایی معتدل و معقول اطلاق کرد چرا که از هیچ گونه ظلم و تجاوز به حقوق دیگران بحثی به میان نیامده است.
ملی گرایی معتدل قابل ارزش و احترام است اما آنچه برای وحدت جوامع انسانی خطر و تهدید محسوب می شود ملی گرایی افراطی و سوء استفاده از اصول و پایه های ملی و میهنی می باشد که اینک به تعریف مختصری از آن هم می پردازیم.
۲- ملی گرایی افراطی
۱- دائره المعارف آمریکا می نویسد: “از مفاهیم با اهمیت ناسیونالیسم وفاداری بیش از حد به ملّت است از دیگر شعارهای ملی گرایی افراطی می توان افتخار به میراث های ملی و اعتقاد عمیق به برتری ملّتی بر سایر ملّت ها نام برد.”
۲- «هانس کوهن» می گوید: “اعتقاد عمیق به دوست داشتن میهن و وفاداری به آن و اشتراک در تعیین سرنوشت آن اساس ناسیونالیسم است. ناسیونالیسم هنگامی قلمداد می شود که هیچ چیز مانع از وفاداری در راه میهن نشود.”
۳- «علی باپیر» می گوید: “ناسیونالیسم یانی نه ته وه و نیشتمان په رستی” یعنی ناسیونالیسم به معنی پرستش نژاد و میهن است.
در این تعریفات هم به موضوع سوء استفاده از اصول و پایه های ملی گرایی تصریح شده است. این موضوع بارها در تاریخ روی داده است و برخی با سوء استفاده از نام مردم و سرزمین به غارت و چپاول ثروت دیگران و افراد و گروه ها پرداخته و با اعتقاد به برتری نژادی و میهنی اقدام به خونریزی کرده اند. خطرناک تر از همه این ها حتی به تحریف تاریخ هم پرداخته اند. ویل دورانت در این مورد می گوید: “قرن نوزدهم ناسیونالیسم را کشف کرد و تقریباً همه ی تاریخ نویسان را فاسد کرد[۱].”
اکنون با توجه به تعریفات گذشته به تعیین و تعریف پایه های ملی گرایی بپردازیم:
۱- سرزمین جغرافیایی:
سرزمین جغرافیایی یکی از اصول و پایه های ملی گرایی محسوب می شود. داشتن مرز جغرافیایی معین به شرط عدم اعتقاد به برتری و تجاوز نکردن به ملّت های دیگر پدیده ای کاملاً طبیعی است هر چند هم وحدت در شکل و تشکلات وسیع تر با اهمیّت تر است. به عنوان نمونه وحدت بر اساس اعتقاد و ایدئولوژی، وحدت بر اساس اصول انسانی و وحدت بر اساس قاره ها که امروزه در جهان مشاهداتی در این زمینه جلب توجه می کند مثلاً کشورهای اروپایی به شیوه ای منطقی و اصولی در تلاش هستند تا مرزهای جغرافیایی خود را از میان بردارند و اروپای واحد را تشکیل دهند.
۲- دین:
یگانگی دین عامل پیوند دهنده مهمی بوده و می تواند باشد. این پایه از پایه های ملی گرایی به ویژه در میان مؤمنان می تواند کاملاً مؤثر باشد.
لازم به ذکر است که هر چند ادیان الهی برای پاک کردن درون انسان ها از رزایل آمده اند اما برخی اوقات تعصبات خشک مذهبی و کج فهمی در مسائل و موضوعات دین به عواقب خطرناک می انجامد.
به هر حال آنچه شایان توجه است دین ذاتاً عامل مفید و مؤثر است اما پیروان دین را نمی توان عاری از کاستی ها و نواقص دانست.
۳- زبان:
بسیاری از ناسیونالیست ها زبان مشترک را مهمترین عامل وحدت ملّت می دانند هر چند وحدت بر اساس زبان هم به شرط سوء استفاده نکردن از آن ناپسند نیست اما این موضوع که آیا زبان می تواند عامل وحدت باشد جای تردید است چرا که امروزه در جهان ملّت ها و کشورهای زیادی هستند که با وجود تنوع زبان ها در کنار هم و متحد زندگی می کنند مثلاً سوئیس سه زبان رسمی و متفاوت دارند و در هندوستان حدود ۳۰۰ لهجه گوناگون.
۴- نژاد:
نژادگرایی و احساس وحدت بر مبنای خون یکی دیگر از ارکان ناسیونالیسم است. در رابطه با نژادگرایی هم باید گفت وحدت و اتحاد بر اساس آن هم به شرط سوء استفاده نکردن از آن معقول و مفید است هر چند سوالات بسیاری هم در این مورد وجود دارد از جمله چرا ملی گرایان اتحاد بر اساس نژاد در نصف راه متوقف کرده اند و به اتحاد بر اساس نژاد اصیل تر و کهن تر آن یعنی نیاکان تمام انسان ها (آدم و حوا) نمی اندیشند؟
۵- تاریخ و فرهنگ مشترک:
یکی دیگر از اصول ومبانی ناسیونالیسم تاریخ و فرهنگ مشترک است اما اگر تاریخ و فرهنگ مشترک را مبنای وحدت ملّی قرار دهیم دچار سرگردانی خواهیم شد چرا که در طول تاریخ مرز جغرافیایی کشورها بارها تغییر کرده است اما باز هم وحدت و اتحاد بر اساس تاریخ و فرهنگ مشترک هم به شرط سوء استفاده نکردن از آن امری غیر منطقی نیست.
۶- بستگی های مشترک اقتصادی:
تا آن جا که من اطلاع دارم نخستین بار کارل مارکس بستگی های اقتصادی را به عنوان یکی از عوامل تشکیل دهنده ملّت طرح کرد و واقعیّت تاریخی و حقیقت امر هر چه باشد تحلیل گران مسائل ملّی بستگی های اقتصادی را از اصول و پایه های ملی گرایی قلمداد کرده اند و این بستگی ها ذاتاً خوب و پسندیده اند اما استفاده های غیر معقول از آن ها خلاف منطق و دلیل می باشد و آن را در دایره ملی گرایی افراطی قرار می دهد.
—————————————————————-
منبع: تحلیلی بر ملی گرایی / مؤلف: محمد قادری / انتشارات: پویان فرنگار ۱۳۸۸